تحلیل از چپ و راست؛

از اصلاح ساختار اقتصادی تا نظم نوین جهانی

کد خبر: 1139272

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

از اصلاح ساختار اقتصادی تا نظم نوین جهانی

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

در مسیر اصلاحات ساختاری اقتصاد

سید احسان خاندوزی، وزیر امور اقتصادی و دارایی در یادداشتی برای «ایران» نوشت: «بازدید روز گذشته آقای رئیس جمهور از وزارت اقتصاد و فرایند ساماندهی مجوزهای کسب و کار در نخستین روزهای سال 1401 نشان‌دهنده توجه ویژه آیت‌الله رئیسی به مشکلات کسب و کارهای مردم و چالش‌های فعالان اقتصادی است.

حضور رئیس جمهور در جمع همکارانی که در خط مقدم جهاد اقتصادی مشغول رفع موانع کسب و کار و تسهیل شرایط تولید هستند، باعث دلگرمی است و انگیزه‌ای خواهد بود برای شتاب بخشیدن در حرکت به سوی تحقق اهداف سال حمایت از تولید؛ دانش بنیان و اشتغال آفرین.

در ماه‌های اخیر تدابیر و گام‌های بزرگی برای اصلاح مشکلات ساختاری اقتصاد کشور با حمایت رئیس جمهور تمهید شده که آثار مثبت آن بتدریج هویدا خواهد شد.

در این میان طرح ساماندهی مجوزهای کسب و کار که می‌تواند آغازگر جهش بزرگی در اقتصاد کشور باشد نیز با حمایت قاطع ایشان اجرایی شد و به جلو رفت. ‌پشتیبانی آیت‌الله رئیسی از این طرح نشان داد که دولت در حذف امضاهای طلایی و رفع تعارض منافع در اقتصاد عزم جدی داشته و از چالش‌ها و تنگناهای اصلی‌ترین گلوگاه اشتغال کشور، شناخت کافی دارد.

تیم اقتصادی دولت و بویژه همکارانم در وزارت اقتصاد، کار خود را در شرایط سخت تحریم و بدهی آغاز کردند اما به پشتوانه نیروهای جوان، متخصص، متعهد و تحول‌آفرین، کارهای بزرگی را رقم زدند که در هفت ماهی که از شروع به کار دولت سیزدهم می‌گذرد، شاهد آن بودیم.

همراهی و هماهنگی تیم اقتصادی دولت، حمایت شخص رئیس جمهور و همدلی و همراهی مجلس شورای اسلامی سبب تحقق دستاوردهای مهمی در هفت ماه اخیر شده است که این هماهنگی را در کاهش شتاب تورم و توقف استقراض می‌توان دید.

در این هفت ماه ترمز مخارج و هزینه‌های اضافی دولت را کشیدیم و دولت کاملاً بدهکار را با کمترین استقراض اداره کردیم و بدین‌ترتیب گامی به سوی شفافیت و ایجاد آرامش اقتصادی برداشتیم، هر چند که تا رسیدن به نقطه مطلوب، هنوز فاصله زیادی داریم، اما عملکرد هفت ماهه نشان می‌‌دهد با اراده‌های تحول‌گرا می‌توان صادرات نفت خام و میعانات را به ۲.۳ برابر سال ۱۳۹۹ رسانید.

مردان اقتصادی دولت نشان داده‌اند که در وعده‌های خود صادقند و اهل پایتخت‌‌نشینی نیستند؛ تیم اقتصادی دولت همپای رئیس جمهور به استان‌ها و مناطق دورافتاده رفتند و مشکلات و چالش‌ها را از نزدیک رصد کردند. معتقدیم از پشت درهای بسته نمی‌توان به واقعیت‌ها پی برد، باید به میان مردم رفت و با مردم زیست تا با مشکلات و دردهای مردم آشنا شد و عدالت منطقه‌ای و تمرکززدایی را با برنامه‌ریزی کارشناسی محقق کرد.

دولت عزم جدی دارد تا ثبات اقتصادی ایجاد کند و همکارانم در وزارت اقتصاد نیز در این راستا، با اقدامات جهادی برای تسهیل صدور مجوزهای کسب و کار، ارتقای چشمگیر شفافیت در زیرمجموعه‌ها، اجرای طرح‌های مالیاتی و مدیریت کسری بودجه و بهبود بازار سرمایه در سال ۱۴۰۰ تلاش کرده‌اند تا در مسیر بازگشت آرامش به اقتصاد کشور گام بردارند که این مسیر را به طور جدی‌تر در سال 1401 نیز ادامه خواهند داد.»

 

«نظم نوین جهانی» چقدر آماده‌ایم؟

محمد صرفی در یادداشتی برای «کیهان» نوشته: «حمله اخیر روسیه به اوکراین آخرین باورمندان به «نظم نوین جهانی» را هم متقاعد کرده است که جهان پس از این جنگ و نظم حاکم بر آن، با جهان پیشین متفاوت خواهد بود. نشانه‌ها یکی پس از دیگری در حال ظهور و بروز هستند و می‌توان به یک دوجین از آنها اشاره کرد؛ از تصمیم چین درباره معامله نفتی با یوآن گرفته تا جنگ تحریمی و انرژی روسیه و اروپا و استفاده از ده‌ها میلیون بشکه نفت ذخیره استراتژیک آمریکا برای نخستین بار و بی‌اعتمادی صریح کشورهای جنوب غرب آسیا به تضمین‌های امنیتی واشنگتن و...جهان چند قطبی زیر سایه نظم جدید در حال تولد است. نتیجه جنگ اوکراین بر این نظم اثرگذار خواهد بود و کشورهای بسیاری به آن چشم دوخته‌اند اما نتیجه هرچه باشد، گذار از نظم پیشین حتمی است. 

مرحله گذار، تعیین‌کننده‌ترین مرحله در تعیین جایگاه کشورها در نظم جدید است. ایران در دو مورد از نقاط عطف پیشین، مطلقاً حرفی برای گفتن و محلی از اعراب نداشت. یک قرن پیش پس از جنگ جهانی اول وقتی کشورهای اصلی اروپا در کاخ ورسای گردهم آمده بودند تا نظم جدید را شکل دهند، ایران نیز فرستادگانی را روانه پاریس کرد تا به خیال خود سهمی از وضعیت جدید داشته باشد. اوضاع فرستادگان ایران چنان اسفبار بود که حتی مخارج اتراق در پاریس را نداشتند و نسیه در مهمانخانه‌ای بودند و تناسب قدرت و مطالباتشان چنان بود که به اعتراف خود آنها مایه تمسخر و ریشخند دیگران شد. در جنگ جهانی دوم نیز اوضاع چنان بود که سران آمریکا و شوروی و انگلیس بدون اجازه دولت ایران در تهران تشکیل جلسه دادند و نفر اول مملکت را هم به راحتی آب خوردن عوض کردند. همین دو نکته کوتاه برای درک وضعیت ایران در آن دو برهه و جایگاه ما در نظم جدید جهانی کفایت می‌کند.

اما امروز اوضاع متفاوت است. رهبر انقلاب سال 1393 فرمودند: «نگاه به اوضاع سیاسی جهان و منطقه نشان می‌دهد که ما در مقطع حسّاسی هستیم؛ به معنای واقعی کلمه، امروز یک پیچ تاریخی است.» این پیچ تاریخی امروز به نقطه تعیین‌کننده و حساس خود رسیده است. ایران نه تنها دیگر یک بازیگر منفعل نیست بلکه خود یکی از عوامل شکل‌دهی به نظم جدید است. آنچه شهید سلیمانی طی حدود دو دهه اخیر در منطقه انجام داد و با خنثی کردن طرح‌های آمریکا، نظم جدیدی را در منطقه پی‌ریزی کرد، نمونه‌ای روشن و پیش چشم از این نقش‌آفرینی است. رصد مواضع و نگاه رهبر انقلاب نشان می‌دهد جمهوری اسلامی ایران در بالاترین سطح نسبت به این تغییر تاریخی آگاهی و اشراف دارد. با این همه سؤال مهم این است؛ برای ایجاد و یافتن جایگاه خود از نظم جدید جهانی چقدر - در سطوح مختلف- آماده هستیم؟»

 

اقتدار ایران و ضرورت تغییر در رویکرد‌ها

عباس حاجی نجاری در سرمقاله امروز «جوان» نوشت: «تردیدی در این نیست که آنچه این روز‌ها در منطقه و جهان در حال وقوع است که نشانه‌های آن در فرار امریکایی‌ها از منطقه و شکست فضاحت‌بار ائتلاف قدرت‌های غربی و سعودی‌ها و اماراتی‌ها از مقاومت انصارالله در یمن و همچنین سردرگمی و استیصال گاو‌های شیرده خلیج‌فارس و دیگر اتکا‌کنندگان به قدرت‌های غربی در منطقه آشکارشده است، ناشی از این تحولی است که متأثر از ایستادگی مردم ایران در قبال سلطه گران غربی و دستاورد‌های نیرو‌های مقاومت در منطقه ایجادشده است. مردمی که با ایستادگی در برابر گسترده‌ترین تحریم‌های ممکن و فشار‌های اقتصادی صلابت و اقتدار خود را به نمایش گذاشته و تحریم‌کنندگان را وادار به اعتراف شکست کردند و در عرصه دفاعی نیز با کارآمد‌سازی سیستم‌های دفاعی و بهره‌گیری بجا و مناسب از آن در برابر متجاوزان که عین الاسد و اربیل نمونه روشن آن است، اراده خود را بر قدرت‌های سلطه تحمیل و روند معادلات و تعاملات جهانی را تغییر دادند.

فارغ از پیامد‌های گسترده بین‌المللی و فراگیر این تحول برای دیگر ملل جهان که برشماری آن مجالی دیگر را می‌طلبد، نکته مهم ضرورت بهره‌گیری از فرصت‌های ایجادشده ناشی از آن در عرصه سیاست‌گذاری دستگاه‌های تصمیم‌ساز و اجرایی کشور عزیزمان ایران است تا با اتکا به این ظرفیت‌ها و توانمندی‌ها، سیاست‌ها و اقدامات را تنظیم کنند. به‌عبارت‌دیگر محصول این توانمندی‌ها و قابلیت‌های نظام باید در عرصه مذاکرات هسته‌ای و تعیین روند‌های آینده و نوع تعاملات با دوستان و دشمنان در منطقه خود را نشان دهد و سطح مطالبات نیرو‌های خط مقدم ما در مذاکرات و دیپلماسی تغییر یابد چراکه این تحولات از یک‌سو نشانگر پایان هژمون غرب است که طی سال‌های قبل در قالب ۱+۵ و ۳+۳ و... خود را بر ایران تحمیل کرده بود و از سوی دیگر تثبیت ایده و آرمان انقلاب اسلامی است که متأثر از آن باید بااراده و هوشمندی ایران به پایان تحریم‌های ظالمانه غرب تبدیل و با ارتقای قدرت ملی دشمنان را از ماجراجویی بیشتر بازدارد.

نکته دیگر اینکه با اتکا و الگو‌گیری از مقاومت مردمی و قابلیت و ظرفیت‌های دفاعی باید باهمت دولت سیزدهم که توانسته است بارقه‌های امید را در مردم نسبت به تغییر روند‌ها ایجاد کند در عرصه‌های دیگر کشور نظیر عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تحولی جدی ایجادشده و ابتکار عمل از دست دشمنان و معاندان در جریان‌سازی‌های رسانه‌ای و فضای روانی سلب کند. شعار سال و تأکید رهبر معظم انقلاب در عرصه دانشی و بینشی همان‌گونه که باید در عرصه اقتصادی رونق اقتصادی و افزایش اشتغال را در پی داشته باشد باید در حوزه فرهنگی و اجتماعی نیز منجر به ایجاد تحول شده و بستر و فضای مناسبی را برای تعاملات روشن فرهنگی و اجتماعی و تحکیم بنیان‌های انقلاب اسلامی فراهم کند.»

 

ساحت تاریک خشونت

محمدجواد حق‌شناس در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «مقابله با خشونت و مهار آن، قبل از هر چیز نیازمند یک عزم جدی است و مسوولان رده بالای کشور باید بپذیرند که مقوله خشونت به یک بحران جدی در جامعه ایرانی بدل شده و باید از طریق راهکارهای تخصصی و علمی، این روند مدیریت شود. برای این منظور بد نیست، نمادهای خشونت در جامعه دسته‌بندی و انواع خشونت‌ها در جامعه بررسی شود. از منظر بنیادین، ریشه رفتارهای خشونت‌آمیز را باید در بستر خانواده‌ها جست‌وجو کرد. ... ساحت بعدی رفتارهای خشونت‌آمیز در بستر جامعه در محلات، واحدهای مسکونی و... مشاهده می‌شود. ... در سطوح بالاتر، شاهد رفتارهای تند در برخی شهرها هستیم. مشکلاتی که بین اقوام مختلف در شهرهای چندقومیتی شکل می‌گیرند از جمله این رفتارها هستند. در سال‌های قبل از انقلاب سال57، اشکال تازه‌ای از خشونت در بستر عمومی جامعه شکل گرفت که رنگ و بوی ایدئولوژیک داشت. تنازعاتی که بین نظام حاکم برای کنترل منتقدان و دشمنان شکل می‌گرفت از جمله این نمادهای تازه خشونت بود. رژیم گذشته برای مقابله با منتقدان، دستگاه‌هایی را ایجاد کرد که خشونت را به صورت افسارگسیخته اعمال می‌کردند. رفتارهایی که توسط ساواک، شهربانی و... اعمال می‌شد و در مقابل آن گروه‌های منتقد نیز برای تداوم حیات خود در درون رفتارهای سازمانی خود تلاش کردند برای مقابله، سازمان‌هایی را با رویکردهای مسلحانه و نظامی ایجاد کنند ... این روند تا زمان پیروزی انقلاب خشونت‌های افسارگسیخته‌ای را شکل داد و باعث شکل‌گیری فجایع گوناگونی در قالب حکومت نظامی شد. بعد از انقلاب نیز متاسفانه این روند نه تنها متوقف نشد، بلکه در قالب رفتارهای تند انقلابی ادامه پیدا کرد و با شکل‌گیری دادگاه‌ها انقلاب و اعدام‌های ابتدایی انقلاب، عریان‌تر شکل گرفت. .... مبتنی بر چنین رویکردهایی است که رخدادهایی مانند، تسخیر سفارت امریکا حادث می‌شود که مشکلات بین‌المللی فراوانی را برای کشور ایجاد کرد. از این نقطه تاریخی است که رفتارهای غیرقانونی به بخشی از هویت برخی جریانات بدل می‌شود و گروه‌هایی مانند انصار حزب‌الله برای خود رسالتی فراتر از قانون را متصور می‌شوند. در این دوران برخورد با گروه‌های سیاسی منتقد، حمله به برخی سینماها، برخورد با بانوان و...در دستور کار قرار می‌گیرد و نه تنها نظام سیاسی حاکم از این رفتارها برائت نمی‌جوید و با آن مقابله نمی‌کند، بلکه به‌طور زیرپوستی از این رفتارها حمایت نیز می‌کند. در ادامه این نوع رفتارهای خشن است که ماجرای قتل‌های زنجیره‌ای بروز می‌کند. یعنی ساختار و نهادی که ‌باید حافظ جان و مال و ناموس مردم باشد به خاطر خوانش‌های تند در خصوص مقابله با روشنفکران، تندترین رفتارهای ممکن را از خود بروز می‌دهد. در آن مقطع دولت اصلاحات ایستادگی کرده و اجازه نداد این روند گسترش پیدا کند. اما بعد از پایان دولت اصلاحات همچنان گفتمان‌های تند به طرق مختلف ترویج شدند. ماجراهایی مانند حمله به سفارتخانه‌های انگلیس، دانمارک و عربستان در چنین دورانی به وجود آمدند. اما آمران و مجریان این رفتارهای تند نه تنها مجازات نشدند، بلکه به مدارج بالای اجرایی و مدیریتی دست پیدا کردند. این روایت‌ها نشان‌دهنده آن است که متولیان امر هنوز متوجه تبعات زیانبار خشونت نشده‌اند و مقابله با آن را ضروری نمی‌دانند. این گفتمان خشن در کنار ناهنجاری‌های اقتصادی، فرهنگی و... باعث شده تا این روزها شاهد بروز دامنه وسیعی از رفتارهای خشن در جامعه باشیم. البته برخی رفتارها نیز در بستر عمومی جامعه مشاهده می‌شود که به نظر می‌رسد ناشی از برنامه‌ریزی‌های دولت‌های خارجی است. رفتاری که در همدان با یک روحانی رخ داد یا ماجرایی که در مشهد با 3طلبه صورت گرفت، برآمده از چنین دخالت‌های بیرونی است. در نهایت معتقدم موضوع باید از منظر علمی و تخصصی با مشارکت اساتید دانشگاهی، تحلیلگران و اهالی فن پیگیری شود تا زمینه بروز این رفتارها به حداقل برسد. تداوم این گفتمان خشونت‌زا در جامعه بدون تردید در ادامه خطرات جبران‌ناپذیری را در جامعه شکل می‌دهد و هزینه‌های فراوانی را بر دوش مردم تلنبار می‌کند.»

 

درباره سرمایه اصلاحات

اسفندیار عبداللهی در یادداشتی برای «آفتاب یزد» نوشت: «برخی از کارشناسان و فعالان سیاسی معتقدند عملکرد سیدابراهیم رئیسی موجب بازگشت سرمایه اجتماعی جریان اصلاحات می‌شود. بخش زیادی از علل به حاشیه رفتن جریان اصلاحات ایجاد فضای خاص سیاسی در انتخابات ریاست جمهوری و نفش آفرینی نهاد شورای نگهبان در این موضوع است، اما تنها این نیست. ... موضوع سرمایه اجتماعی جریان اصلاحات در دوره دوم دولت روحانی به مرور تحلیل رفت که البته دلایل فراوانی بر آن مترتب است. به عنوان مثال خروج ترامپ از برجام، کارشکنی‌های داخلی، کابینه ضعیف روحانی و همچنین ادامه حضور اسحاق جهانگیری در کابینه روحانی خود عوامل و دلایل ریزش سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان بود.

جریان اصلاحات که همیشه پُز مردم را می‌داد و جریان خود را مردم محور معرفی می‌کرد، امروز با لطائف‌الحیلی حاشیه‌نشین شده‌ است. از سویی هم حد و مرز این مردم‌محوری مشخص نیست. در همین راستا محمدصادق جوادی‌حصار، سخنگوی حزب اعتمادملی گفته: «جریان اصلاحات باید براساس تعریف روشنی که از خود ارائه می‌دهد، مرز خود را با مطالبات عمومی روشن کند.» مرزبندی مدنظر عضو حزب اعتماد ملی اما از نگاه همه فعالان سیاسی در این جریان مقدور و یا اصلا موردنیاز نیست. اگر جوادی حصار به صورت ایجابی در صدد آسیب شناسی جریان اصلاحات است، جلال میرزایی نماینده مردم ایلام در دوره دهم مجلس شورای اسلامی نظر خوشبینانه‌تری دارد. او در گفت‌وگویی ضمن تاکید بر اینکه «فعالیت سیاسی در خلا انجام نمی‌شود» گفت: «عملکرد دولت رئیسی سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان را احیا می‌‌کند.»

این نماینده سابق مجلس یادآور شد: «جریان اصلاح طلبی در جامعه پایگاه دارد و اگر دولت رئیسی به همین رویه ادامه دهد تا تقریبا 6 ماه آینده بدنه اجتماعی اصلاح طلبان منسجم می‌شود و مردم متوجه می‌شوند که برنامه‌های این جریان درست بوده است.»

همان‌گونه که در گزارش هم اشاره شد، جز در سال‌های 1398 و 1400، اصلاح‌طلبان همیشه پشتوانه و سرمایه اجتماعی خود را به همراه داشته‌اند حتی در مقاطعی که باختند و یا آنها را بازنده کردند! اما این قهر مردم از جریان اصلاحات به نظر نمی‌رسد تاکتیکی، شکلی یا مقطعی باشد. نگارنده معتقد است رویکرد جدید مردم ایران نتیجه عملکرد طولانی مدت این جریان است. یکی از دلایل فاصله گرفتن طرفداران اصلاحات و طیف خاکستری مردم که اغلب حامی اصلاحات بودند، عدم مرزبندی آنها با هسته مرکزی قدرت بوده است.

می‌توان گفت باید در تغییر نظر مردم ایران و اقبال آنها نسبت به "این جریان اصلاحات" شک کرد. به همین دلیل آنچه جوادی حصار در مورد مرزبندی اصلاح‌طلبان با قدرت گفته درست است ولی سابقه نشان داده عملی نخواهد شد، چون اصلاح‌طلب در قدرت که باشد کلا هویت نظری خود را فراموش می‌کند و وقت و انرژی خود را یا صرف خنثی کردن کارشکنی‌های جریان رقیب می‌کند یا مشغول کسب و کار و میز قدرت می‌شود. پیش‌بینی و ارزیابی جلال میرزایی هم خوشبینانه و ساده‌انگارانه به نظر می‌رسد و حتی اگر عملکرد سید ابراهیم رییسی بد هم باشد، این تصور به حقیقت نزدیکتر است که مشارکت مردم در انتخابات بیش از پیش کاهش خواهد یافت، جمهوریت لاغرتر شده و لایه‌های معقول طرفدار اصولگرایان کلاسیک نیز مانند سرمایه اجتماعی اصلاحات از صندوق رای ناامید خواهند شد.»

 

 


 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها