در حالی که طیف غربگرایان، تحریمهای آمریکا و غرب را بهانهای برای اصرار بر تسلیم شدن قرار دادهاند، روزنامه شرق در گزارشی مربوط به تحولات جهانی نوشت: آمریکا به سیاست تحریمهای بیاثر خود ادامه میدهد اما این سیاست به ضد خود تبدیل شده است.
سیاست استفاده از تحریم به عنوان یک سلاح اقتصادی، تجسم قدرت جهانی امروز ایالات متحده است. اکنون از این اهرم فشار علیه دولتهایی در سراسر جهان استفاده میشود؛ از کره شمالی و ونزوئلا تا ایران و بلاروس. به ندرت میتوان بحرانی در حوزه سیاست خارجی را پیدا کرد که در آن سیاستگذاران ایالات متحده به تحریم متوسل نشوند.
همین حالا هم دولت جو بایدن و متحدان اروپاییاش سعی دارند با تهدید به تحریم ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه را از حمله به اوکراین باز دارند. این روزها تصور دنیای سیاستی که در آن آمریکا از اهرم فشار استفاده نمکند، سخت است اما همیشه این طور نبوده است.
در اوایل قرن بیستم آمریکا ابا داشت از تحریم استفاده کند، در حالی که اروپاییها مشتاق استفاده از این سلاح اقتصادی بودند؛ امروز اما ورق برگشته است. در حالی که آمریکاییها آزادانه از تحریمها استفاده میکنند، اروپا اغلب برای پیوستن به این تحریمها تمایلی نشان نمیدهد. اتحادیه اروپا تلاش میکند از تجارت خود با ایران حفاظت کند و تداوم بلاتکلیفی آلمان درباره آینده خط لوله نورداستریم۲ (با وجود تهدیدهای اقتصادی آشکار آمریکا علیه روسیه) نشاندهنده اختلاف ائتلاف آمریکایی اروپایی درباره تحریمهاست. تاثیرات چشمگیر تحریمها، از جمله بر تاریخ نظام بینالملل در قرن بیستم قابل انکار نیست. اما واقعیت این است که اثرگذاری آنها به عنوان ابزاری برای دستیابی به تغییرات سیاسی محدود بوده است. همین ترکیب، یعنی تاثیرات منفی گسترده در کنار اثرگذاریهای محدود سیاسی است که امروز چالشبرانگیز شده است؛ هرجا که تحریم ظاهر شده به جای فراهم کردن شرایط برای حل منازعه یا حداقل نزدیک شدن شرایط به حل منازعه، آن را در بنبستی پرهزینه رها کرده است.
توانایی واشنگتن در تحمیل هزینههای سنگین بر دولتهای رقیب با دستاوردهایش در تغییر رفتار آنها تناسب ندارد که البته جای تعجب هم ندارد. تحقیقات درباره تحریمهای اعمال شده در قرن بیستم نشان میدهد تنها یکی از هر سه تحریم، آن هم تا حدی، موفقیتآمیز بوده است. موارد کاملا موفق که تقریبا نادر است.
هرچه اهداف تحریمها سادهتر باشد، شانس بیشتری برای کارآمدی دارند؛ اما دادهها حاکی از این است که تاریخ هم نشاندهنده ناکارآمدی تحریمهاست. چیزی که درخور توجه بوده، این است که کارایی محدود تحریمها هیچ اثری بر دفعات استفاده از آن نداشته است. برعکس، تحریمها در دهههای ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ نسبت به دهههای ۱۹۵۰ تا ۱۹۸۵ دو برابر شده و این رقم در دهه ۲۰۱۰ نیز بار دیگر دو برابر شده است.
تاکید بر استفاده از ابزار تحریم در عرصه سیاست آمریکا در حالی بود که شانس موفقیت این اهرم از ۳۵ تا ۴۰ درصد در سالهای ۱۹۹۵ تا ۱۹۸۵ به کمتر از ۲۰ درصد در سال ۲۰۱۶ رسیده بود. ایالات متحده روزگاری ابزار تحریمها را از دولتهای اروپایی گرفت، ولی همان کشورها امروز ابا دارند که از چنین ابزاری با تمام توانشان استفاده کنند. اما تغییرات و شوکهای دهه اخیر نشان میدهد مشکلات دوگانه کاهش اثربخشی تحریمها و ریسک عواقب ناخواسته آن، با شدت بیشتری بازگشته است. آنچه یک قرن پیش به عنوان پادزهر جنگ آغاز شد، به چیزی تغییر ماهیت داده که میتواند خود آغازگر آن باشد؛ حالا تحریم ابزاری است برای جنگ اقتصادی بیپایان با فتوحات اندک و چشماندازی عاری از صلح./کیهان
دیدگاه تان را بنویسید