تحلیل از چپ و راست؛

اقتصاد پساتوافق

کد خبر: 1129249

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

اقتصاد پساتوافق

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

رفتار صحیح اقتصادی پس از توافق احتمالی

دکتر محمدرضا فرزین، اقتصاددان در یادداشتی برای «ایران» نوشت: «اولین موضوعی که انتظار داریم بعد از تحقق توافق احتمالی ایجاد شود افزایش میزان فروش نفت است؛ ... مسأله دوم، اثرعمیقی است که تحقق توافق می‌تواند در روابط تجاری کشور ایجاد کند. منظور از روابط تجاری، کشورهای هدف رابطه مبادلات تجاری، قیمت تمام شده کالاهای وارداتی و صادراتی و نهادها و سازمان‌های مدیریت تجاری کشور هستند که قاعدتاً تمام آنها از این موضوع متأثر خواهند شد. بدون تردید اگر توافق صورت پذیرد تقاضای سرمایه‌گذاری در بنگاه‌های اقتصادی ما افزایش پیدا می‌کند چرا که بسیاری از کالاها، دستگاه‌ها، ماشین‌آلات و حتی سرمایه‌گذاری‌هایی که در این سال‌ها امکان ورود به کشور را نداشتند، در این فرصت تولیدکنندگان و بنگاه‌های اقتصادی به دنبال وارد کردن آنها خواهند بود. از طرف دیگر، بالاخره ممکن است یک موج مصرفی جدیدی نیز در جامعه ایجاد شود که قاعدتاً این موج جدید می‌تواند فشار را روی موازنه تجاری کشور از جهت تقاضای ارز افزایش دهد. اگرچه منابع ارزی بسیار زیادی در خارج از کشور داریم که به واسطه رفع تحریم‌ها، این منابع نیز آزاد خواهند شد اما باید به یاد داشته باشیم بیشتر منابعی که بعد از رفع تحریم‌ها آزاد می‌شوند ذخایر ارزی بانک مرکزی بوده و نمی‌توان از آن، برای واردات کالا استفاده کرد. اگر هم تا امروز در مواردی از این ذخایر استفاده شده در شرایط اضطرار و با اذن رهبری بوده است. لذا قاعدتاً به صلاح کشور نیست که وقتی شرایط تحریمی وجود ندارد از این منابع استفاده شود. مسأله اصلی این است اگر سیاست‌های تعرفه‌ای یا غیرتعرفه‌ای را که در حال حاضر اعمال می‌شود بررسی کنیم خواهیم دید که همه این سیاست‌ها، متناسب با شرایط تحریمی کشور طراحی شده است. برای مثال عوارض ورودی بخش عمده‌ای از اقلام و کالاهایی که وارد کشور می‌شوند با ارز 4200 تومانی محاسبه می‌شود، از طرفی واردات بخش زیادی از کالاها نیز به طور کلی ممنوع است. طبیعی است که در یک شرایط عادی و غیرتحریمی نمی‌توان این روند را ادامه داد.

سؤال مهم این است اگر ما از شرایط تحریمی خارج شویم، چه فکری راجع به این مسائل کرده‌ایم و قرار است سیاست‌های این حوزه را چگونه تغییر دهیم؟ نکته بعدی، موضوع استراتژی‌های صنعتی است که مقام معظم رهبری در جلسه با تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی به آن اشاره داشتند. قطعاً باید سیاست‌های صنعتی صنایع بزرگ ما مشخص بوده و وزارت صمت استراتژِی‌های صنعتی آنها را تدوین کند. در شرایط جدید، استراتژی صنعتی باید کاملاً مشخص و تدوین شده باشد تا کشور بتواند از منابع جدید به نفع سرمایه‌گذاری در این صنایع استفاده کند.

مسأله دیگر، موضوع بانک‌هاست. ما می‌دانیم که بانک‌ها ستون اصلی تأمین مالی داخلی، مراودات مالی با کشورهای خارجی و حتی تأمین مالی خارجی بوده و همین بانک‌ها بار اصلی انتقال به شرایط جدید پس از تحریم‌ها را برعهده داشته و می‌توانند در انتقال وضعیت در شرایط جدید نقش اساسی ایفا کنند. در حالی که خود این بانک‌ها با مجموعه‌ای از مشکلات انباشت شده، مواجه هستند و دور شدن‌شان از استانداردها و نرم‌های جهانی می‌تواند کار را برای کشور سخت کند. از این رو اصلاحات در نظام بانکی مهم‌ترین محور اصلاحات در نظام مالی است که باید هر چه سریع‌تر انجام شود. ... باید پذیرفت برای اصلاح نظام بانکی به اصلاحات سختی نیاز داریم که لازمه این اصلاحات سخت، داشتن یک بانک مرکزی مستقل و مقتدر است که بتواند این شرایط را برای ما، ایجاد کند. در خاتمه برداشت شخصی من این است که رفع تحریم‌ها باید منجر به یک رشد غیر تورمی در اقتصاد ایران شود، لذا توصیه می‌شود باید به نحوی برنامه‌ریزی کنیم تا بتوانیم این هدف - رشد غیر تورمی- را محقق کنیم. اما اگر این موضوع در نظام حکمرانی کشور بخوبی مدیریت نشود ممکن است مجدداً همان شرایطی را که در سال‌های بعد از برجام به وجود آمد و نتوانستیم از فرصت‌ها استفاده کنیم تکرار شود.»

 

تاثیر بحران اوکراین بر مذاکرات وین

عبدالرضا فرجی‌راد سفیر سابق ایران در نروژ در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: «روسیه دنبال تغییر دولت در اوکراین و گرفتن تضمین بر عدم عضویت اوکراین در ناتو است. اگر فشارها جواب دهد تا لحظه آخر حمله نمی‌کند زیرا حمله پیامدهای اقتصادی بدی را برای روسیه دارد. پوتین به محبوبیت داخلی خود هم توجه دارد، همچنان‌که به انتخابات نزدیک می‌شویم وی در صدد است که با این حرکت محبوبیت زمان تصرف شبه جزیره کریمه را هم به‌دست آورد. اگر نزدیک شدن اوکراین به دروازه‌های ناتو قطعی شود حمله اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. پوتین با هر هزینه‌ای که داشته باشد امنیت روسیه را معامله نخواهد کرد. تصور می‌کنم در صورت حمله، تا مدتی این تحول بر سیاست‌های جهانی تاثیر می‌گذارد. طبیعتا بر مذاکرات وین هم تاثیرگذار است. نظر به اینکه مساله غنی‌سازی ایران هم برای غرب و منطقه عربی و عبری حائز اهمیت است، ممکن است آمریکا و کنگره کمی کوتاه بیایند و تضمین‌هایی هم بدهند و توافق امضا شود. از دیروز که روس‌ها اعلام کردند پروسه توافق طولانی‌ خواهد بود و به فوریت انجام نمی‌شود معلوم است که روسیه در این وضعیت بغرنج، توافق وین به نفعش نیست و علاقه‌مند است که ذهن آمریکا و اروپا هم در جای دیگر درگیر باشد. ضمن اینکه نمی‌خواهد ایران و غرب‌ در وضعیت جنگی به نرمش برسند. تا قبل از بغرنج شدن روابط اوکراین و روسیه که مساله جنگ جدی شود، میخائیل اولیانوف، رئیس هیات مذاکره‌کننده روسیه در وین بیش از دیگران عنوان می‌کرد که به توافق نزدیک شده‌ایم ولی در آخرین توئیت لحن وی از 5 دقیقه تغییر یافته است. ایشان تا پیش از این عنوان کرده بود که فقط 5‌دقیقه به توافق مانده است.»

 

جنگ رسانه‌ای 

 محمدهادی صحرایی در یادداشتی برای «کیهان» نوشته: «جمهوری اسلامی ایران، وارد چهل و چهار سالگی شد. چهل و چهار سالی که به گفتن هم ساده نیست چه رسد به گذر کردن در روز به روز آن. ساده نیست 43 سال جنگیدن و جهاد با هر کژی و ناراستی. تاریخ این نظام را مگر می‌شود گفت و شنفت و نوشت؟ هرگز. ... عزت و اقتداری امروزی که در اختیار هر ایرانی است خون بها و خون دل 58 ساله ده‌ها میلیون ایرانی است که اگر بخواهیم هم نمی‌توانیم نادیده اش بگیریم. ... اینکه رسانه‌های دشمن خیال می‌کنند در مقایسه آماری جمهوری اسلامی با دوره طاغوت، به انقلابیون بدل می‌زنند و می‌گویند « اگر پهلوی هم تا امروز مانده بود همین پیشرفت را داشتیم» یا از جهالت است یا از نادانی و یا از نافهمی. ... برخی رسانه‌ها اگرچه از این راه نان می‌خورند ولی خود را به هر قاذوری آلوده می‌کنند تا جمهوری اسلامی را ناکارآمد نشان دهند. ... یکی از عرصه‌های مبارزه 43 ساله جمهوری اسلامی، جنگ تمام عیار رسانه‌های جهان سلطه است با انقلاب اسلامی. این فشار اگرچه از ابتدای جمهوری اسلامی بود ولی اکنون؛ پس از ناامیدی ازجنگ سخت دهه شصت و جنگ نرم و هجمه فرهنگی دهه هفتاد و کودتای فتنه و انحراف دهه هشتاد و جنگ نیابتی نفوذیهای دهه نود، تمام همت سران استکبار بر جنگ رسانه‌ای و شناختی علیه انقلاب اسلامی متمرکز شده و این عرصه را جبهه کرده و لشگرش را اردو زده است. جنگ احد و احزاب را باهم تدارک دیده‌اند. اختلافاتشان را کنار زده و برنابودی ما متحد شده‌اند. زنان را به میدان آورده و شیاطینشان در غفلت از تنگه احد طمع کرده و امواج سهمگین دروغ، تحریف و تحقیر را علیه انقلاب مظلوم اسلامی به راه‌انداخته‌اند. غیر از قارون‌های منطقه و غول‌های رسانه‌ای نظیر مرداک و توئیتر و اینستا و تلگرام و... از سلبریتی‌های مالیات‌گریز و بیسواد و پیرزن و پیرمردهای منافق و سعودی‌های بدوی هم غافل نشده و هرچه داشته و هرکه دارند را به میدان آورده‌اند تا شاید در این عرصه کاری کنند. 

جنگ روایت‌ها که به وسیله جعل و قلب واقعیت و با هدف شکستن اراده‌هاست، جدی است. و جهاد تبیین و روشنگری هرکه دل در گرو انقلاب اسلامی و ایران و این آب و خاک دارد واجب و هر کوتاهی نابخشودنی است. باید با جهاد تبیین به جنگ دروغگوها رفت. آنکه شکست خفت بار از ویتنام و فرار شرم آور از افغانستان را حماسه ‌سازی می‌کند، می‌خواهد شاه سفاک و جلاد و همیشه پابه فرار را وطن دوست معرفی کند. به این نیز اکتفا نمی‌کند. هرتفکر محترم انسانی اسلامی را مورد هجوم نامردانه قرار می‌دهد. قتلی در یکی از شهرهای ما رخ می‌دهد، به جای بررسی علمی و منطقی، فریاد فاحشه‌های فرهنگی و سیاسی علیه غیرت و ناموس، بلند می‌شود. شکی نیست، آنکه مدعی است ناموس و غیرت نمی‌شناسد، کشتار روزانه و تجاوز به عنف و زنده خواری و باندهای تجارت انسان و اعضای انسان و قتل خاشقچی و گورهای دسته جمعی کودکان سرخپوست کانادا و آمریکا و انگلیس را نبیند و در جست‌وجوی مو در ماستِ ملت مظلوم ایران باشد. 

چگونه می‌توان ساکت نشست و « انسانیت سوزی » این حیوانات را دید؟ ... در جبهه جهاد تبیین باید در روشنگری عمار بود و در شجاعت حمزه. واقعیات را با صدای بلند و رسا گفت و از زوزه‌های دروغین تبهکاران نهراسید. امروز، استثنایی است و اثبات خدمات و دستاوردهای انقلاب اسلامی نفی ماعدا می‌کند. شاهی که 50 سال پیش، شش برابر امروزمان نفت می‌فروخت ولی نتوانست قوت غالب مردمش را زمانی که یک سوم جمعیت امروز بود، از نان و آش دوغ و اشکنه، به مرغ و گوشت ارتقا بدهد یا نالایق بوده یا ناتوان. ولی ما این کار را کردیم و سفره مردم چندین برابر بزرگ‌تر شد. دروغ ثبات قیمت 13 ساله خودکار اگر راست می‌بود، اتفاقاً نشانه فقر و بی‌سوادی و بی‌نیازی جمعیت بزرگ مردم گرسنه آن‌روز به علم و دانش است و برای کشوری که روزانه شش میلیون بشکه نفت می‌فروشد افتخار نیست. افتخار، دستاوردهای انقلاب اسلامی است که با توجه به مقابله 43  ساله دشمنان نظیر ترور رهبران اصلی و محوری انقلاب، جنگ تحمیلی، تحریم‌های بی‌سابقه‌، نفوذ جاسوسها و دوتابعیتی‌ها، تمرکز همه قدرت‌ها در جنگ شناختی و... شگفت انگیز و بی‌نظیر بوده و هرگز قابل مقایسه با هیچ کشور و هیچ دوره‌ای از تاریخ نیست. این پیشرفتها قهری و طبیعی نبودند و حاصل مجاهدت نسل‌های انقلاب اسلامی است.»

 

آسیب‌شناسی فاصله مسئولان از مردم

مجید ابهری در یادداشتی برای «آفتاب یزد» نوشت: «‬ مسئولان و مدیران ارشد در بدنه اجرایی به عنوان نمایندگان مردم در صف اجرایی وخدمات قرار گرفته و با توجه به منش‌ها و مشربهای دینی، اصلی‌ترین وظیفه‌شان، خدمت صادقانه به مخدومین خود است. اولین نگاه معمار کبیر انقلاب اسلامی(ره) به کارگزاران و دولتمردان، جایگاه خدمتگزاری آن‌ها نسبت به مردم و خلوص نیت و صداقتشان در ایفای تعهدات میباشد. به دنبال همان امر مولا علی(ع) می‌فرماید: «‌ای مالک تو ارباب و صاحب رعیت نیستی و باید بدانی که واسطه خیر الهی به آن‌ها میباشی و باید همچون پدری دلسوز و مهربان مراقب و یارآن‌ها باشی.» ساده زیستی امام (ره) در جماران برای بازدیدکنندگان مخصوصا غرب، شگفت‌انگیز و قابل ستایش بود. دهه اول انقلاب اسلامی تجلی گاه ساده زیستی و زندگی معمولی در بین دولتمردان بودو فاصله چندانی بین آن‌ها و مردم نبود. دهه دوم تا اواخر دهه سوم انقلاب، کم کم زیست اشرافی دربین دولتمردان ظاهر شد. ولی اصلی‌ترین دلیل در فاصله‌یابی اقشار دولتی و مردم ترورهای متوالی و انفجارها بود که انقلاب را از ریل ساده زیستی خارج کرد. کاخ نشینی قبح خود را از دست داده و سفرهای خارجی و دوتابعیتی بودن به یک قاعده جاری

تبدیل شدند. هنوز عده‌ای از فرزندان انقلاب با همان روحیه و باورهای اصیل در مسیر گام برمی‌داشتند. سلحشوران غیرتمند در قامت رزمندگان، جبهه ها را با شهامت و اخلاص اداره کرده و جان شیرین خود را به پیشگاه الهی هدیه کرده و بعضی دیگر سلامت و بخشی از پیکر خود را فدا نمودند. در حالی که امروزه بخشی از دولتمردان از پشت شیشه‌های تیره خودروهای خود، زندگی بعضی از مردم را نگاه میکنند و آه میکشند. در این میان گیرندگان حقوقهای نجومی در برج عاج نشسته و گویی با اطمینان از دوام این اوضاع، لبخند ملیح بر چهره دارند. دولت رئیسی در کنار حرکتهای فساد ستیزانه باید گامهای اصلاح گرانه در جهت اصلاح ومقابله با هر چه که پسوند نجومی دارند، بردارند و مردم را به روشنایی آینده امیدوار سازند. فاصله‌ها وقتی کم می شوند که مردم، دولت و اجزا آن را پاره تن خود بدانند. وقتی دسترسی و حتی دیدن دولتمردان در پایین‌ترین سطوح تبدیل به رویا گردد چگونه آن‌ها را از خود و خودشان را جزیی از آنان بدانند. حالا که موضوع کاستن فاصله مورد تاکید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته به عنوان یک دستورالعمل فرهنگی گامهای کاربردی توسط نظریه پردازان تهیه وتنظیم گردد تا با اجرایی شدن آن‌ها باردیگر شرایط به دوران سالهای اول انقلاب برگشته و مردم به عنوان پشتوانه اصلی نظام در کنار آن قرار بگیرند. بدون حضور و حمایت صادقانه و دلسوزانه مردم هیچ دولت و نظامی قادر به مقاومت در برابر تنشهای سیاسی و اقتصادی نخواهد بود.»

 

وقت برخاستن فرهنگ از روی نیمکت است

روزنامه «جوان» نوشته: «با قطعی شدن تمدید یک ساله قانون برنامه پنج ساله ششم توسعه کشور، اقدامات اولیه برای تهیه پیش‌نویس سیاست‌های کلی قانون برنامه هفتم در حال انجام است، این سیاست‌ها پس از تصویب و ابلاغ، چارچوبی را تعیین می‌کنند تا برنامه‌های پنج ساله هفتم توسعه منعقد شود.

در این بین، نگرانی آن است که مشکلات اقتصادی موجب شود برنامه هفتم توسعه تنها یا عمدتاً به مسائل اقتصادی معطوف شود و از مسائل فرهنگی غفلت شود و بدین نحو تمرکز برنامه‌های دولت و به تبع آن منابع مالی و انسانی به سمت مسائل اقتصادی سوق داده و سهم فرهنگ به تشریح اختلال‌های اقتصادی و پیوست‌های برنامه‌ها (نه متن و محور) محدود شود. در حالی که فارغ از آنکه فرهنگ بستر توسعه است و این بستر بایستی در سیاست‌های کلی مشهود باشد، پرداخت مشخص به فرهنگ در گره گشایی از بسیاری مشکلات اقتصادی و سیاسی مثمر ثمر است.

اگر بخواهیم خیلی ریز و جزئی مثال بزنیم تا مسئله به دقت شفاف شود و از کلی گویی‌هایی که به هیچ هدفی نمی‌انجامد دور شویم، می‌توان به عنوان مثال به مسائلی از قبیل ذیل اشاره کرد:

۱. ارتقای تولید ملی جدای از آنکه نیازمند صنایع کوچک و بزرگ و… است، نیاز به کار فرهنگی برای تغییر نوع نگاه به کار و تولید ثروت دارد. جامعه‌ای که کار را تنها در کارمندی تلقی می‌کند و فرد را در مراسم خواستگاری وقتی شاغل به حساب می‌آورد که دارای قرارداد با یک اداره با بیمه مشخص باشد، در نهایت به جای تصمیم به راه اندازی کارگاهی کوچک، چشم به راه آزمون‌های استخدامی و ورود به سیستم است.

۲. جامعه‌ای که الگویش «بچه مهندس» است و همچنان، به عنوان نمونه، هنرستان‌های فنی و حرفه‌ای را رشته‌ای درجه سه نسبت به رشته‌های ریاضی و فیزیک، تجربی و علوم انسانی می‌بیند و معتقد است دانش‌آموزی به هنرستان می‌رود که هیچ استعدادی در رشته‌های دیگر ندارد، چگونه می‌خواهد دانش‌آموزی مهارتی تربیت کند که بتواند با دانشی نظری به حوزه‌های عملی فنی و هنری ورود و اشتغال آفرینی کند؟

۳. جامعه‌ای که هنوز الگوی مصرفش الگویی پر از اتلاف انرژی است و درک جامعی نسبت به منابع حاضر و چالش‌های آن ندارد، چگونه می‌خواهد در مدیریت منابع آب، گاز، برق و… با صرف تغییر مدیریت صنایع و الگو‌های کلان حکمرانی به نتیجه مطلوب برسد؟

این نمونه‌ها که ده‌ها مورد دیگر را هم می‌توان از این دست برشمرد، در بعد نگرشی جامعه است که می‌تواند بنا به رعایت اولویت نسبت به مسائل دیگر، نه فقط در برنامه‌ها که در سیاست‌های کلی نیز مورد توجه قرار گیرند، اما اصلاح رویه‌ها و کارآمدسازی نهاد‌ها و سازمان‌های فرهنگی نیز در حل مشکلات اساسی کشور نقش مهمی دارد.

به عنوان مثال بیش از ۱۰۰ سال است که نتوانسته‌ایم رویه‌های تأمین و تربیت معلم را به ثبات برسانیم تا نیاز‌های آموزش و پرورش رسمی عمومی را کاملاً پاسخگو باشد و این شده است که همچنان با کمبود معلم مواجه هستیم و با وجود دانشگاه‌های فرهنگیان و شهید رجایی، تنها ۳۰ درصد معلمان از این دو دانشگاه تأمین می‌شود که موجب افت فاحش کیفیت آموزشی شده و قلب تپنده توسعه یعنی آموزش و پرورش را با اخلال مواجه ساخته است؛ لذا نباید این تصور غالب شود که اگر اقتصاد را حل کنیم تمامی مشکلات حل خواهد شد. اتفاقا در موارد بسیاری این مسائل فرهنگی است که مشکلات اقتصادی را پیش آورده و اگر فقط به اقتصاد نگاه داشته باشیم مصداق پرداخت به شاخه و برگ به جای پرداختن به ریشه است؛ بنابراین وقت آن است که فرهنگ از نیمکت برخاسته و در جایگاه خود به میدان بیاید تا بازیگر اصلی حل مشکلات باشد.»

 

ایرادات فقهی‌-قانونی طرح صیانت

محمدهادی جعفرپور-وکیل دادگستری در یادداشتی برای «شرق» نوشت: «پیش از آنکه جوامع غربی مبحث آزادی را در قالب آزادی‌های سیاسی و اجتماعی تعریف کنند، در مباحث فلسفی چه در جهان اسلام، چه در سایر ادیان بحث جبر و اختیار به‌عنوان رویارویی اراده خداوند و اراده بشر و نسبت این دو با یکدیگر در ارتباط با مسئله خیر و شر مطرح بوده است. بنا بر همین نظریه در مواجهه با عبارتی مانند آزادی، حقوق بشر و حقوق شهروندی و... نمی‌توان به یک تعریف منطقی رسید چراکه ذات تعریف مستلزم ورود قید و بند بر موضوع تعریف است که با ذات آزادی که می‌بایست به چیزی محدود و وابسته نباشد، در تضاد است. اصل سوم قانون اساسی ضمن ارجاع به مفاد اصل دوم، دولت به معنای عام (کلیت حاکمیت) را مکلف و موظف به ایجاد فضا و محیط مساعد در رشد فضایل اخلاقی، بالابردن سطح آگاهی عمومی و... و تأمین آزادی‌های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون کرده است (اصل 22). در عصر حاضر که به‌عنوان عصر ارتباطات تعریف شده است، قالب و تعریف سنتی رسانه از دایره مضیق جراید و نشریات خارج، شامل هر طریقی است که نقش پل ارتباطی گوینده و مخاطب را ایجاب می‌کند. فضای سایبر یا مجازی به‌عنوان اصلی‌ترین رسانه حال حاضر با دایره وسیعی از مخاطبان به ساده‌ترین شکل ممکن موجب انتقال اندیشه‌ها و نظرات اشخاص به مخاطبان می‌شود. این اشخاص که تحت عنوان کاربران فضای مجازی شناخته می‌شوند، مستند به همان اصل آزادی دارای حقوقی هستند که در ابراز و اظهار عقیده و نظرات خویش و البته مبتنی بر قانون آزاد هستند اما آن حد و مرزی که در قالب قانون بر این آزادی قید و بند می‌نهد، نمی‌تواند مغایر با تعریف ذاتی آزادی و ناقض اوصاف ذاتی قانون باشد و این نقطه تلاقی قانون و آزادی اصلی‌ترین پرسش را مطرح می‌کند که آیا می‌توان صیانت از حقوق شهروندان را دستاویز اعمال قید و شرط‌هایی خلاف ذات آن حقوق کرد؟ حال با این مقدمه طرح موسوم به صیانت از فضای مجازی را که در صدر آن عبارت صیانت از حقوق کاربران آمده باید تحلیل کرد. پیش از هر تحلیلی به تعریف عبارت حقوق اشاره می‌شود، «جمع امتیازاتی است که هر انسانی به صرف انسان‌بودنش از آن بهره‌مند است». در منابع فقهی و حقوقی شاهد احادیث و روایات متعددی در حرمت حفظ حق و تکلیف حاکم بر صیانت از حقوق ملت هستیم، روایات و قواعد فقهی برگرفته از آیات قرآن مجازات و واکنش‌های سخت و صعبی را برای تضییع حق‌الناس تعریف می‌کنند. در رژیم سیاسی کشور قانون اساسی به‌عنوان عالی‌ترین قاعده حاکم بر روابط ملت با حاکمیت، اصلی‌ترین حق هر شهروندی را بر پایه آزادی وی در نیل به کرامت انسانی تبیین می‌کند. توجه به پایه‌های نظام جمهوری اسلامی بنا بر اصول و مبانی که پیش‌تر به آن اشاره شد، به این شکل بنا شده است که قوانین و قواعد حاکمیتی باید بر شریعت اسلام بنا شود. ... علاوه بر منابع فقهی در عالی‌ترین قانون کشور یعنی قانون اساسی یک فصل مشخص تحت عنوان حقوق ملت به امتیازات ابتدایی انسان‌ها اشاره می‌کند. اصل 23 تا 27 قانون اساسی را می‌توان به‌عنوان عالی‌ترین قواعد تعریف‌شده در مقوله آزادی بیان و اظهار عقیده مرتبط با کلیات طرح صیانت معرفی کرد. گسترش فضای سایبر و تنوع شیوه‌های انتشار مطالب و دسترسی به اطلاعات موجب شد تا قانون‌گذار در قالب قانون جرائم رایانه‌ای الزامات و ضمانت اجراهای رعایت مقررات این حوزه را در 5/3/88 تصویب کند. مجموع بایدها و نبایدهای وضع‌شده در مقررات اشاره‌شده همگی در راستای تحقق حقوقی است که در قانون اساسی کشور به‌عنوان ابتدایی‌ترین حقوق ملت تعریف و دولت به معنای عام آن (کلیت حاکمیت) مستند به اصل 3 قانون اساسی مکلف به تأمین و اجرای آن است. لذا امید است که نمایندگان مجلس پیش از هر‌گونه اقدامی در راستای تصویب و تحلیل طرح موصوف توجه خویش را معطوف اصول مسلم فقهی و مبانی نظام جمهوری اسلامی تصریح‌شده در قانون اساسی کنند.»

 

رمزگشایی از مواضع هسته ای آمریکا‌یی‌ها

روزنامه خراسان نوشت: «برای شناخت  رویکرد ها و اهداف طرف آمریکایی  و تحلیل دقیق تر در حوزه مذاکرات هسته ای باید شناخت دقیق تری از  نسبت تاثیر مناسبات داخلی این کشور در سیاست گذاری های دیپلماتیک واشنگتن داشت . ... مهم ترین کلید واژه امروز جامعه آمریکا بی شک مفهوم «دو قطبی شدن» است. ... در شرایط فعلی نیز بایدن  با 6 درصد رضایتمندی در میان هواداران حزب مقابل  یعنی جمهوری خواهان در مقابل 90 درصد محبوبیت در بین  دموکرات ها  نماد بارزی از  این دو قطبی شدگی جامعه آمریکاست. این  اعداد را کنار 45 درصد محبوبیت اوباما یا 23 درصد بیل کلینتون  بگذارید تا عمق این  دوقطبی شدگی را بیشتر درک کنید .بنابراین شکی نیست که رقابت های سیاسی امروز آمریکا بیش از هر زمانی متاثر از قطبی شدگیِ اجتماعی در این کشور است. امری که باید در تحلیل مواضع اعلامی رسمی از سوی مقامات و رسانه های این کشور در حوزه سیاست خارجی مورد توجه قرار بگیرد. یکی دیگر از زمینه های فهم چرایی اظهارات مقامات آمریکایی در موافقت یا مخالفت مذاکره با ایران، بیان وجود گزینه های زیر میز، اعلام مکرر نزدیک بودن ایران به آستانه هسته ای، خطرات نزدیک شدن ایران به قدرت های شرقی، شکست راهبرد فشار حداکثری و موارد مشابه، به فضای افکار عمومی این کشور نسبت به ایران باز می گردد. ... با این اوصاف  اگر فضای دو قطبی در جامعه ایالات متحده آمریکا و ادراک عمومی بدبینانه جامعه این کشور نسبت به ایران بدیهی انگاشته شود، اینک می توان اظهارات مقامات و خروجی رسانه ها و اندیشکده ها را با دید واقع بینانه تری نگریست و در دام تحلیل های ساده انگارانه نیفتاد. در این چارچوب می توان اظهارات را از دید فضای داخلی آمریکا یا اصطلاحا مصرف داخلی تحلیل کرد. یعنی وقتی یک مقام دموکرات دولت جو بایدن  با اشاره به مواردی  از شکست سیاست های قبلی  درباره ایران سخن می گوید باید  بخشی از آن را معطوف به اقناع افکار عمومی برای  تغییر رویکرد و مذاکره با ایران  دانست .از سوی دیگر رسانه های دست راستی آمریکا نیز که مخالف احیای توافق با ایران هستند با ارائه گزارش  هایی مبنی بر ضعف تیم مذاکره کننده آمریکایی یا بیان اغراق گونه این که امتیازات زیادی در حال تقدیم شدن به جمهوری اسلامی است سعی می کنند هزینه توافق با ایران  را در افکار عمومی این کشور  بالا ببرند. برای مثال در روزهای گذشته وال استریت ژورنال در گزارشی اعلام کرد دو نفر از دیپلمات های تیم مذاکره کننده آمریکا به دلیل اختلاف نظر با راب مالی بر سر این که بیش از حد کوتاه آمده، کناره گیری کردند.  برخی تحلیل گران و رسانه های ایرانی بعضا از این گزارش برداشت های خوش بینانه داشتند، بدون این که خاستگاه دست راستی رسانه وال استریت ژورنال و نیت این رسانه از این گزارش را بدانند. الغرض این که خاصیت رقابت های داخلی و عملکرد رسانه ها  در این زمینه اغراق است، اما  نباید در این دام  افتاد و لایه های پنهان این موضع‌گیری ها و اخبار را برای رسیدن به رهیافت دقیق تری در نظر گرفت.»

 

 

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها