تحلیل از چپ و راست؛

محور تهران - مسکو

کد خبر: 1124088

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

محور تهران - مسکو

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

«تقی‌زاده‌های جدید» به وقت وین و واشنگتن؟! 

محمدحسین محترم در یادداشتی برای «کیهان» نوشت: «داستان غرب‌زدگی و نفوذی‌ها و جریان آمریکایی در کشور، داستان غم‌انگیز و البته عبرت‌آموزی است. ... به فرمایش رهبر معظم انقلاب «در داخل متأسفانه بعضی‌ها غرب را بزک و روتوش و توجیه می‌کنند و نمی‌گذارند افکار عمومی متوجّه بشود که همین دولت‌های ظاهرالصّلاح در باطنشان چقدر شیطنت و شرارت وجود دارد. مطبوعاتچی‌ها و رسانه‌ای‌ها هم بینشان هست؛ مثل تقی‌زاده. امروز هم تقی‌زاده‌های جدید از این حرف‌ها می‌زنند». ... همزمان با اجرایی شدن تفاهم‌نامه راهبردی 25 ساله ایران و چین و در امضاء قرارداد راهبردی 20 ساله ایران و روسیه «تقی‌زاده‌های جدید» در یک خط خبری شبهه‌افکنانه برگرفته از‌ اندیشکده‌های پنتاگون و سیا تلاش می‌کنند تا دستاوردهای این دو سند مهم راهبردی و سفر آقای رئیسی به مسکو و وزیر خارجه به پکن را تحت‌الشعاع قرار دهند و بدون هیچ‌گونه اشاره‌ای به سابقه خیانت‌ها و خباثت‌ها و بدعهدی‌های غربی‌ها و آمریکا، روسیه سابق و جنس چینی القا شده را در اذهان مردم ایران زنده کنند. ...  اصولاً روسیه نوین با روسیه تزاری و چین گذشته با چین در حال تبدیل شدن به ابرقدرت اقتصادی جهان و ایران مقتدر اسلامی با ایران زمان قاجار کاملاً تفاوت دارند و جماعت مدعی اصلاح‌طلبی برخلاف ادعایشان توان درک تغییرات ژئوپلیتیکی در «عصر پساآمریکا» را ندارند که ایرانی‌ها و روس‌ها و چینی‌ها روابط امروز را صرفاً بر اساس دیروز تنظیم نخواهند کرد. ...  همکاری‌های اقتصادی ایران با روسیه و چین چیز جدیدی نیست. توسعه روابط تهران - مسکو با امضای موافقت‌نامه همکاری‌ها در تابستان ۶۸ در مسکو آغاز شد که به گفته رئیس ‌وقت مجلس در خاطراتش «هیئت همراه ترکیبی از دولت و مجلس و نظامی و... به خاطر کارهای فراوان در دستور کار مذاکرات، خیلی بزرگ است»! در سال ۷۹ هم معاهده راهبردی ۲۰ ساله در دولتِ هفتم تحت عنوان «اساس روابط متقابل و اصول همکاری بین جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه» با مکانیسم تمدید خودکار به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده است. بر این اساس دولت سیزدهم بعد از نامه مقام معظم رهبری به رئیس‌جمهور روسیه و پاسخ و اعلام آمادگی ولادیمیر پوتین مبنی بر همکاری‌های دوجانبه و منطقه و بین‌المللی در همه حوزه‌ها‌، در حال تمدید قرارداد مصوب مجلس با شرایط و اقتضائات روز است. قرارداد راهبردی ایران و چین هم در دولت قبل علی‌رغم همه کارشکنی‌ها امضا شد. حال چرا آن زمان این جماعت که مسبب و حامی دولت‌های وقت بودند‌، نگفتند این قراردادها متعلق به دوران قاجار است و استقلال ایران را نقض و ایران را به روسیه و چین می‌فروشند؟! ...  در حالی که مزورانه ادعای تعامل با جهان را دارند‌، جهان را فریبکارانه خلاصه در آمریکا و چند کشور اروپایی کردند و پاسخ نمی‌دهند که مگر کشورهای منطقه و همسایه از جمله چین و روسیه جزو جهان نیستند؟! ...  برخی از «تقی‌زاده‌های جدید» در مسیر خائنانه خود آن‌قدر وقیح هستند که برای تخریب روابط راهبردی ایران با همسایگانش‌، از شهادت «سردارِ دیپلماسیِ میدانی» که خود تسهیل‌کننده این روابط راهبردی بوده هم سوءاستفاده می‌کنند و تحت عنوان دبیرکل یک حزب لیبرالی با استناد به ادعاهای ظریف در نوار لو رفته‌اش‌، ادعا کردند «منافع روسیه در تعارض با برجام و روابط با غرب و امنیت جریان انرژی منطقه است و ما با آنها در سوریه در اواخر حضور سردار سلیمانی به اختلاف رسیده بودیم. بعضی از هم‌پیمانان ما در سوریه می‌توانند به ترامپ خط داده باشند»!

 

ظرفیت‌های خالی در مناسبات ایران و روسیه

بهرام امیراحمدیان، در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «روابط ایران و روسیه در زمینه سیاسی و همکاری‌های استراتژیک از جمله در سوریه و مسائل مهم بین‌المللی در طول سال‌های گذشته رشد چشمگیری داشته است، اما سوال اینجاست که چرا در حوزه همکاری‌های تجاری و اقتصادی در طول سال‌های اخیر توفیق چندانی در رابطه با روسیه به دست نیامده است؟ ... گره‌خوردگی اقتصادی میان دو کشور، علاوه بر تجارت عمدتا بر اثر سرمایه‌گذاری و حمل و نقل و ترانزیت پدید می‌آید. سرمایه‌های یک کشور در کشور دیگر است که می‌تواند اقتصاد دو کشور را به یکدیگر گره بزند و استحکام و قوامی به روابط دو کشور بدهد. ما در روسیه فعالیت‌های اقتصادی کمی داشته‌ایم، این مساله می‌تواند دو دلیل داشته‌ باشد: یا فضا برای فعالیت ما ایجاد نشده است یا اینکه ما خودمان در استفاده از فرصت‌ها اقدام نکرده‌ایم. دیگر اینکه ساختار اقتصادی ما با روسیه اقتصاد اکمالی نیست و شباهت‌هایی به یکدیگر دارند که نمی‌توانند نیازهای یکدیگر را کامل کنند. در همین ماجرای اخیر بازگشت خوردن محصولات صادراتی فلفل دلمه تولیدی ایران به روسیه، مساله به خود ما باز می‌گشت و حتی این سوال در داخل کشور هم ایجاد شده است که اگر محصولات ما از لحاظ بازرسی و قرنطینه نباتی در خارج از کشور ایراد دارند، پس توزیع آنها در داخل کشور هم باید ممنوع شود.

به نظر من باید در داخل کشور در اتاق‌های بازرگانی و به ویژه اتاق‌ بازرگانی مشترک ایران و روسیه ساز و کارهایی برای نظارت بر روابط تجاری ایران با روسیه ایجاد شود تا مشکلاتی مشابه رویداد صادرات فلفل به روسیه تکرار نشود.  ... ما در آستانه هر سفر یا امضای هر قرارداد، شرایط را در افکار عمومی و تبلیغات رسانه‌ای مصادره به مطلوب می‌کنیم، اما وقتی وارد اجرا می‌شویم، ادعا می‌کنیم که رقبا اجازه نمی‌دهند ما کار کنیم. می‌گویند ترکیه ما را در بازارهای روسیه از میدان به در کرده است، مگر جایی در دنیا هست که برای تجارت رقیبی وجود نداشته‌ باشد؟ این یک امر طبیعی برای حقوق مصرف‌کننده است که کالای مرغوب با قیمت پایین‌تر دریافت کند. 

به اعتقاد من موانع عمده‌ای که در مقابل افزایش مناسبات تجاری ایران و روسیه وجود دارد به شرحی است که در ادامه می‌آید. نخست اینکه سهم ما به سبب ساختار اقتصادی ایران و روسیه در فضای اقتصادی روسیه بسیار اندک است. دوم اینکه تشکیلات منسجم برای تجارت خارجی نداریم. سوم اینکه کالاهای ما مراحل بازرسی و استاندارد متناسب با بازار هدف را کمتر رعایت می‌کنند و ساختار منسجم ندارند و جدا‌جدا عمل می‌کنند. چهارم اینکه برندسازی در بسیاری از بخش‌های تجاری ما انجام نشده است. پنجم کنترل کیفیت کالاهاست، تطابق کالای درون بسته‌بندی با کالای فروخته شده یا تشریح شده روی جعبه. به عنوان مثال پنیرهای بسته‌بندی که در کشور توزیع می‌شود، روی جعبه آن می‌نویسند وزن خالص 450 گرم، اما وقتی آب آن را خالی می‌کنیم بیش از 320 گرم پنیر در بسته‌بندی نیست، شاید در داخل کشور که مشتری گزینه‌های زیادی ندارد، این محصول امکان فروش داشته ‌باشد، اما در بازار صادراتی اگر یک بار یا دو بار چنین اتفاقی تکرار شود، رقبای بین‌المللی جای محصول ما را پر می‌کنند. ... ما نباید تصور کنیم که روس‌ها علاقه‌ای به تجارت با ما ندارند، بلکه باید باور کنیم که در مسکو هزینه و فایده ارزیابی می‌شود و رقابت وجود دارد. اگر چین و ترکیه در بازار روسیه موفق‌تر هستند، به این دلیل نیست که روسیه روابط بهتری با آنها دارد، به این دلیل است که کالاهای بهتری با قیمتی ارزان‌تر نسبت به ما به روسیه صادر و استانداردهای بازار هدف را رعایت کرده‌اند.

در فضای داخلی کشور هم نگاه بدبینانه‌ای نسبت به روسیه وجود دارد. ... به نظر می‌رسد که جای متخصصان و کارشناسان در حوزه روسیه در روابط دیپلماتیک ما با این کشور به درستی تعریف نشده باشد. اگر قرار باشد همان افراد و مجموعه‌هایی که همیشه مسوولیت مذاکرات و گفت‌وگوها و سیاستگذاری‌ها را بر عهده داشته‌اند به کارشان در رابطه با روسیه ادامه دهند، قطعا همین سطح روابط ادامه خواهد یافت. باید در دوره ریاست‌جمهوری جناب سید ابراهیم رییسی، نگاه‌ها را تغییر دهیم و تحولی در روابط با روسیه ایجاد کنیم. ضروری است که روسیه را در هر زمینه‌ای مطالعه کرده و جاهایی که مشکل وجود دارد، شناسایی و برطرف و در داخل کشور ساختارهایی ایجاد کنیم که این مناسبات تقویت شود.»

 

راز تقلا‌ها علیه محور تهران – مسکو

محمد جوان اخوان در یادداشتی برای «جوان» نوشت: «در طول یک دهه و نیم گذشته موضوع ارتباط جمهوری اسلامی ایران و روسیه از محور‌های حاشیه‌سازی‌های جریان رسانه‌ای معارض بوده است. این جریان که وابستگی آن به غرب چندان پوشیده نیست، گاه با شعار‌های فریبنده و ظاهراً خیرخواهانه خود را نگران استقلال ایران معرفی کرده و این روابط را در مغایرت با آن قلمداد می‌کند. اما ریشه این تقلا‌های سیاسی و رسانه‌ای علیه همکاری ایران و روسیه در کجاست؟ ... پس از فروپاشی شوروی عملاً صحنه سیاست بین‌الملل تغییر کرد و رقبای امریکا تا حد زیادی صحنه را ترک کردند. در این شرایط واشنگتن به دنبال حاکم کردن «نظم نوین جهانی» بود که کدخدایی امریکا را بر دهکده جهانی تثبیت می‌کرد. ... اکنون همه کشور‌هایی که سیاست نسبتاً مستقلی در عرصه جهانی دنبال می‌کنند و به نحوی نسبت به سیاست بین‌الملل رویکرد اعتراضی دارند و به نظم موجود باور ندارند، باید سطحی از همکاری را با یکدیگر دنبال کنند. روشن است که میان آرزوها، آرمان‌ها و سلایق سیاسی و فرهنگی و اعتقادی این کشور‌ها تفاوت‌های زیادی وجود دارد، اما همه در یک نکته مشترک هستند و آن اینکه نظم ظالمانه موجود را مغایر منافع خود می‌دانند و در یک تعامل و همکاری راهبردی با یکدیگر می‌توانند بر یکجانبه‌گرایی واشنگتن خط بطلان بکشند و جهانی عادلانه‌تر از اکنون (و نه لزوماً کاملاً عادلانه) ترسیم کنند.

واضح است که این همکاری هیچ منافاتی با حفظ اصول، ارزش‌ها، آرمان‌ها و اهداف عالی انقلاب ندارد و اتفاقاً تفاوت بنیادین همکاری ایران با کشور‌هایی همچون روسیه، هند و چین و... با غرب در آن است که این کشور‌ها اصراری بر کوتاه آمدن از مبانی ارزشی و اصول ما را ندارند و این در حالی است که غرب و به ویژه امریکا شرط همکاری و تعامل خود را تنازل از اصول انقلاب اسلامی می‌داند.

طبیعی است که غرب و غرب‌گرایان باید از هرگونه همکاری و تعامل راهبردی که مقابل قدرت غرب در جهان باشد، احساس نگرانی کنند و عجیب نیست که کسانی که حل همه مشکلات را در تسلیم شدن در برابر کدخدا خلاصه می‌کردند، اینک از دیدن منافع اقتصادی و سیاسی گسترده در تعامل با قدرت‌های غیرغربی ناخرسند باشند و با شبهه‌افکنی آن را مخدوش جلوه دهند.

البته دلیل دیگری در پشت صحنه سناریوی مخدوش‌سازی روابط ایران و روسیه وجود دارد و آن تلاش غرب‌گرایان برای تطهیر چهره کریه سلطه‌گران غربی و به‌ویژه امریکاست. از دیرباز همین رویه کم و بیش وجود داشته است.

به‌عنوان نمونه در سال ۶۰، یکی از مهم‌ترین ترفند‌های لیبرال‌های حامی امریکا برجسته کردن غیرمعمول شعار «مرگ بر شوروی» با این هدف بود که شعار «مرگ بر امریکا» کم‌رنگ شود. این چنین است که حضرت امام (ره) در تیر سال ۶۰ در این خصوص روشنگری می‌کنند که «خط [ضدانقلاب]این بود که اصلاً امریکا منسی شود. یک دسته شوروی را طرح می‌کردند تا امریکا منسی شود».

به هر روی سفر رئیس‌جمهور کشورمان به روسیه، نشانه روشنی از دوره‌ای جدید، نه فقط در دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران که در صحنه سیاست بین‌الملل است؛ دوره‌ای که آن را باید دوره «ظهور همکاری قدرت‌های غیرغربی» و در واقع «پساغرب‌گرایی» در صحنه جهانی دانست؛ دوره‌ای که طی آن کشور‌های مستقل و قدرت‌های غیرغربی در تحولات جهانی مؤثرتر وارد می‌شوند و ادعای کدخدایی کاخ سفید را پایان می‌دهند. فریاد‌های غرب و غرب‌گرایان در واقع شیون و زاری لحظات پیش از احتضار کدخدای امریکایی است.»

 

آفت اپوزیسیون نمایی بعد از ترک مدیریت

پیمان مولوی در سرمقاله امروز «ابتکار» نوشت: «دیربازیست که شاهد یک چرخه معیوب در ایران هستیم و هر سال این روند بدتر می‌شود و آن عدم پاسخگویی مدیران در زمان تصدی و تغییر رفتار بعد از ترک آن پست و اپوزیسیون نمایی است. یک از نمونه‌های بارز آن در بانک مرکزی ایران را شاهد هستیم. بانک مرکزی بر اساس رسالت خود سیاستگذار پولی کشور است و تصمیمات آن بر تمام شریان‌های مالی و سرمایه گذاری کشور تاثیر می‌گذارد.

اتخاذ سیاست‌های انقباضی و انبساطی، بست سیاست‌های تامین مالی از بانک‌ها، قدرت ارزش ریال، بانکداری بین المللی، مدیریت ریسک در سیستم بانکی، پولشویی و بسیاری از حوزه‌های دیگر در ایران زیر نظر بانک مرکزی است.

بانک مرکزی ایران درست است که تقریبا هیچ گاه استقلال نسبی هم نداشته است و همواره تحت اوامر دولت اقدام نموده اما بدتر از این رویکردیست که به تازگی شاهد آن هستیم. در سال ۱۳۹۹ و ۱۳۹۸ خلق نقدینگی در اقتصاد ایران سالانه بیش از ۱۰۰۰ هزار میلیارد تومان بوده است، رشدی که روکورد دار رشد نقدینگی و پایه پولی است در این دوران رکورد تورم‌های پیاپی نیز شکسته شده و ما در سال ۱۳۹۸، ۱۳۹۹، ۱۴۰۰ شاهد تورم های بالای ۴۰٪ در اقتصاد بوده‌ایم. در بین سالهای ۱۳۹۷ تا امروز شاهد رواج ارز ۴۲۰۰ تومانی بوده‌ایم که بانک مرکزی تخصیص دهنده آن در اقتصاد ایران است و بر کسی پوشیده نیست که چه انحراف عظیمی در اقتصاد ایران به بار آورده است که سیاستگذار جدید را با دوراهی سخت حذف با ماندگاری آن طرف کرده است.

حال سوال اینجاست که آیا فردی که در ریاست بانک مرکزی در ۲ سال منتهی به ۱۴۰۰ را داشته است از این موارد با خبر بوده است؟ آیا با این اقدامات موافق بوده است و اگر مخالف چرا موضع گیری نکرده است و اگر بر موضع خود پافشاری کرده است چرا استعفا نداده است. برگردیم به کشور همسایه در ترکیه، سیاست رئیس جمهوری اردوغان مبتنی بر کاهش نرخ بهره در ترکیه علی‌رغم تورم دو رقمی تا کنون موجب استعفا و برکناری ۳ رئیس کل شد، آنها زیر بار اشتباه رئیس جمهوری نرفتند و این اعتبار ایشان و بانک مرکزی را در نزد افکار عمومی تقویت کرد، آنها همین امروز می‌توانند از سیاستهای رئیس جمهوری اردوغان انتقاد کنند چون قبلا به صورت صریح و روشن رویکرد و نظر خود را بدون تموج اعلام کرده اند.

اما فردی که در رشد تورم و افزایش نقدینگی ادامه ماندن ایران در FATF ، ادامه ارز ۴۲۰۰ و عدم الزام بانکها به رعایت بازل ۳ قدمی برنداشته می‌تواند ملاک خوبی برای انتقاد از عملکرد بانک مرکزی امروز باشد؟

آیا سیستم بانکی که در سال ۱۳۹۹ از فروردین تا خرداد نرخ بهره بین بانکی را به ۸ درصد رساند و موجب ورود شدید پولها به بورس شد و بعد ۳ ماه آن ا به ۲۰ درصد نشاند و موجب سقوط همان بازار گردید و سایر بازارهای را به رالی رشد افسار گسیخته رهنمون کرد خارج از کنترل رئیس کل بوده است؟

اگر بلی که ایشان برای آن پست مناسب نبودند و اگر آگاه بودند امروز باید جواب قانع کننده ای به فعالان بازار سرمایه بدهند.

در مصاحبه‌های فراوانی در باب کاهش قیمت ارز سخن گفته شده است اما امروز شاهد دلار ۲۷۰۰۰ تومانی هستیم، آیا بانک مرکزی ایران توان تخمین متوسط قیمت ارز و کریدور قیمتی آن را برای سال ۱۴۰۰ نداشتند و یا به سبب درگیری‌های انتخاباتی این وادی را کلا فراموش کرده بودند؟

به نظر می رسد فرهنگ اپوزیسیون نمایی در ایران به همراه فرار رو به جلو برای شانه خالی کردن از مسئولیت تلفیق شده است اما برای عموم مردم بی اثر است، این امر را بسیاری به دو رویی و تموج نزدیک می دانند تا انتقادی برای بهبود.»

 

قطب‌نمایی نوین برای ایران و روسیه

سهیل جمشیدپور در یادداشتی برای «خراسان» نوشت: «با سفر رئیس جمهور کشورمان به روسیه، هر دو کشور نیاز دارند تا به روابط خود در قالب برسازی مفهوم «قطب نمای نوین همکاری‌های راهبردی»، فارغ از نوع دولت‌های حاکم بر هر دو کشور در بلند مدت به علت اقتضائات ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک که فضای جهانی، ایجاب می کند؛ نگاه جدیدی بیندازند. در این  مجال؛ ابتدا موانع، سپس زمینه‌های همکاری و در پایان، چرایی و چگونگی رسیدن به «قطب نمای نوین همکاری‌ها»، بررسی می شود. 

 الف. موانع ۱-فرهنگ راهبردی: فرهنگ راهبردی از دل شرایط عینی، جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی و در روندهای مشخص تاریخی و نقش آفرینی‌های ملی، منطقه‌ای و جهانی، ایجاد می شود و در اثر غلبه‌‌ آن بر وضعیت کنونی، به استیلای نوعی نوستالژی تاریخی و سنگینی سایه‌ کهن الگوهای ژئوپلیتیکی می انجامد. .. ۲- نگاه تاکتیکی: روس ها و ایرانی ها در اثر شرایط و اجبارهای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک هر کدام در طول دوره‌های همکاری نگاه تاکتیکی به یکدیگر داشته اند که این نوع نگاه؛ پاسخگوی هیچ کدام از طرفین در شرایط جدید جهانی نیست. ۳- نقش منفی رژیم صهیونیستی، بریتانیا و ایالات متحده:برای بررسی مانع سوم باید دو مسئله‌ مهم را در نظر داشت که عبارتند از: شیطنت برخی بازیگران برای جلوگیری از نزدیکی روابط ایران و روسیه، تاثیر گذاری بر نخبگان سیاسی دو کشور برای ایجاد زمینه‌ بی اعتمادی و طراحی هایی که مانع ارتقای سطح روابط دو کشور از سطحی معمولی به سطحی بالاتر شود و ارضای نیازهای فوری ژئوپلیتیکی و دیگری ژئواکونومیکی روسیه یا ایران به صورت مقطعی. ۴-روابط دوجانبه‌ با دیگر کشورها و سیاست‌های منطقه‌ای: این مانع بیشتر به وسواس ژئوپلیتیک روسیه در کشورهای حوزه‌ خزر و مسائل مربوط به خزر، منطقه قفقاز و نقش جدید اقتصادی خاورمیانه و خلیج فارس در انگاره‌های استراتژیک روسیه بر می گردد. ۵-اقتصاد و انرژی: هر دو کشور در زمینه‌ اقتصادی در اثر سیاست قدرت های جهانی با مشکل مواجه هستند و این تحلیل وجود دارد که به دلیل اتکای روسیه به صنعت نفت و گاز و اهمیت انتقال آن به اروپا، روسیه، ایران را که دارای ذخایر عظیم انرژی است به چشم یک رقیب ببیند. ۶- پرونده‌ انرژی صلح آمیز هسته‌ای ایران و مسائل مربوط به خرید سلاح از روسیه: غرب سعی می کند روسیه را از کمک تمام عیار به ایران در این موضوعات با روش های گوناگون سلبی و ایجابی منصرف کند و گاهی هم ممکن است که روسیه برای کسب اهداف سیاست خارجی اش؛ در اوکراین و سایر مناطق، از این ابزار استفاده کند.

ب. زمینه های همکاری ....  ۱-مهار و عقب راندن روسیه. ۲-مهار و ضعف ایران که به روشنی در اسناد امنیت ملی قدرت های غربی وجود دارد. ...

ج. چگونگی رسیدن به قطب نمای نوین همکاری های راهبردی  برای رسیدن به هر هدف بزرگی باید از مجموعه‌ای از اهداف کوچک با توجه به توانمندی‌های کنونی، شروع کرد. به عنوان مثال؛ همکاری برای صلح و ثبات افغانستان، ایجاد ساز و کارها و ابتکارات جدید پولی و مالی، همکاری برای درک متقابل و منافع مشترک در قفقاز، همکاری در توسعه‌ کریدور شمال -جنوب و حتی شرق به غرب، همکاری بیشتر در پرونده‌ هسته‌ای صلح آمیز ایران، درک حساسیت های ایران در خزر، توجه به فرصت طلبی‌های رژیم صهیونیستی، همکاری‌های تسلیحاتی میان ایران و روسیه، توسعه‌ همکاری در زمینه‌ صادرات انرژی، توسعه‌ مناسبات گردشگری، تکنولوژیک، علمی، فضایی، بهداشتی، کشاورزی، محیط زیستی و تجاری دوجانبه به همراه گفت و گوهایی در سطوح مختلف، تشکیل «اندیشکده‌های ایران و روسیه» در تهران و مسکو و سازمان دهی حوزه‌ رسانه‌ای مشترک در قالب نزدیک کردن جوامع روس و ایرانی به مدد رویدادهای مختلف می‌تواند؛ زیربنایی مناسب برای تشکیل جلسات و دیدارهای مقامات عالی دو کشور به صورت مداوم و منظم شده و از طریق دو فرایند دولتی و پارلمانی پایه و مدنی و مردم پایه، در طول مدت زمان معقولی؛ هر دو کشور به اهداف مهم ملی، منطقه‌ای و جهانی خود با ایجاد نظامات، نهادها، سازمان‌ها و اتحادهایه‌های جدید، دست یابند. دیدار دکتر رئیسی با پوتین، می تواند نقطه‌‌ عزیمت به سمت «قطب نمای نوین همکاری‌های استراتژیک ایران و روسیه» و توسعه‌ این مفهوم در آینده باشد و این سنگ بنا ظرفیت تحکیم و تعمیق مناسبات فارغ از نوع دولت های مستقر در هر دو کشور در حوزه‌ ثبات استراتژیک را دارد و می‌ تواند کرانه های خود را به تدریج، پیدا کند. البته نباید انتظارات نخبگان ایرانی و روسی از این دیدار مهم، انتظاراتی تمام عیار و غیر واقعی باشد، بلکه با توجه به مقتضیات جدید در جهان و چالش‌های مشترک پیش روی هر دو دولت و ملت؛ این دیدار می تواند با احیای اسناد همکاری های پیشین که فاز پایین و کف همکاری های دو کشور است، نقشی تسهیل‌گر در آینده نویسی سرنوشتی مشترک و پُر اهمیت برای پیشرفت و اثرگذاری بر پارادایم‌های غربی و معرفی مدل عینی همکاری های شالوده‌ای و توازن‌های مورد علاقه‌ طرفین را در لایه‌های متنی و فرامتنی خود، داشته باشد.»

 

«پلن B»، یادآور بلوف «جنگ ستارگان» دهه‌ ۸۰

محمد کاظمی، کارشناس مسائل بین‌الملل در یادداشتی برای روزنامه «ایران» نوشت: «در پی ناکامی‌های متعدد امریکا در عرصه‌ نظامی در دوران جنگ سرد با شوروی، «رونالد ریگان»، بازیگر - رئیس‌جمهور وقت امریکا، طرح «ابتکار دفاع راهبردی» را مطرح کرد. یک روز بعد، روزنامه‌ «واشنگتن‌پست» در شماره‌ ۲۴ مارس ۱۹۸۳ برای اولین بار تعبیر «جنگ ستارگان» را از قول یک سناتور امریکایی به این طرح خیالپردازانه‌ ریگان نسبت داد. پس از آن، در اقدامی هماهنگ، تمام ظرفیت رسانه‌ای امریکا، اعم از خبرگزاری‌های جریان‌اصلی، شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی و حتی هالیوود، مأمور شدند تا با تکیه‌ ویژه بر این تعبیر، این طرح توهمی و غیرممکن با امکانات آن زمان را واقعی و کارآمد جلوه دهند تا بدین‌ترتیب، رقیب قدر امریکا در جنگ سرد را منفعل ساخته و او را در تصمیم‌گیری‌ها دچار خطای ادراکی کنند.

پس از چهار دهه از این واقعه، به نظر می‌رسد امریکا امروز در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران نیز به ترفندی مشابه دست زده است. در بحبوحه‌ مذاکرات بین ایران و کشورهای عضو برجام در وین، چند ماهی است که امریکایی‌ها مفهومی تحت عنوان «طرح ب» را بر سر زبان‌ها انداخته‌اند. منظور آنها از طرح ب، برنامه‌ای است که در صورت شکست مذاکرات وین و عدم ادامه‌ اجرای تعهدات ایران طبق برجام، برای مقابله با ایران به کار گرفته خواهد شد.

در تاریخ ۱۲ آگوست ۲۰۲۱ (۲۱ مرداد ۱۴۰۰)، خبرگزاری «اکسیوس» در مطلبی تحت عنوان «اسرائیل به دنبال هماهنگی طرح ب با امریکا در مورد ایران»، خبر از برگزاری جلسه‌ نفتالی بنت، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی با ویلیام برنز، رئیس سازمان سیا داد که دستورکار آن، «کار روی یک راهبرد مشترک برای سناریویی است که در آن ایران تصمیم می‌گیرد به توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ بازنگردد.»

«بنی گانتز»، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی نیز در مصاحبه‌ای با خبرگزاری «فارین پالیسی» که در روز ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۱ (۲۳ شهریور ۱۴۰۰) منتشر شد، لزوم طراحی برنامه‌ پشتیبان درصورت شکست مذاکرات وین را مطرح کرد. وی در این مصاحبه بیان کرد: «در صورت شکست مذاکرات، اسرائیل مایل است که «برنامه B» عملیاتی تحت رهبری ایالات متحده را ببیند که شامل فشار اقتصادی گسترده بر ایران می‌شود.» وی آنچه را که اسرائیل به عنوان یک برنامه پشتیبان «قابل اجرا» در نظر می‌گیرد، اینگونه توصیف کرد: «فشارهای سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی که از سوی ایالات متحده، اروپا، روسیه و چین (که بسیار مهم است) بر تهران تحمیل می‌شود».

در ادامه مسیر طراحی طرح ب، «مایکل سینگ» عضو ارشد مؤسسه‌ واشنگتن نیز در مقاله‌ای تحت عنوان «برنامه B برای ایران»، به بررسی ابزارهای امریکا و نحوه­ استفاده از آنها برای تغییر رفتار ایران پرداخت.

واشنگتن‌پست که همواره جزو پرمراجعه‌ترین و پرمخاطب‌ترین روزنامه‌های امریکاست، در راستای بزرگنمایی طرح ب، یادداشتی با عنوان «طرح ب مناسب برای توافق هسته‌ای درحال مرگ» منتشر کرد.

این ادبیات در اظهارات مقامات رسمی دولت امریکا ازجمله «رابرت مالی» نماینده‌ ویژه‌ امور ایران در وزارت خارجه‌ امریکا و همچنین «جن ساکی» سخنگوی کاخ‌سفید نیز آمده است.

این حجم از تولیدات رسانه‌ای در امریکا درباره‌ طرحی موسوم به طرح ب که هنوز هیچ کس از جزئیات آن باخبر نیست، نشان می‌دهد که امریکا بار دیگر، پس از ناکامی در فضای عینی، مجدداً به‌دنبال قلب روایت و کسب پیروزی در فضای ذهنی است و لذا امپراطوری رسانه‌ای خود را برای نیل به این هدف بسیج کرده است.

طرح واقعی امریکا در قبال ایران

دولت امریکا به همراه متحدانش، برای رسیدن به اهداف خود درقبال ایران و تغییر رفتار ایران، سیاست «دیپلماسی با پشتوانه فشار» یا «فشار هوشمند» را پیش گرفته است. «جیک سالیوان»، مشاور امنیت ملی امریکا، پیش از انتخابات امریکا در سال گذشته طی اظهاراتی گفته بود: «فرمولی که دولت اوباما-بایدن دنبال کرد، یعنی دیپلماسی با پشتوانه‌ فشار، فرمولی است که می‌تواند دوباره مورد استفاده قرار گیرد تا نه‌تنها در حوزه‌ مسائل هسته‌ای، بلکه در برخی دیگر از چالش‌های ما پیشرفت‌هایی ایجاد کند.»

در دوره اوباما، امریکا با استفاده از تعابیری نظیر «همه‌ گزینه‌ها روی میز است»، یا تلاش برای ترساندن ایران از جنگ نظامی و تهدید رژیم صهیونیستی به حمله به ایران سعی کرد تا جمهوری اسلامی ایران را به‌سمت مذاکره و توافق به هر قیمتی سوق دهد. حال این نقشه مجدداً با مطرح شدن «طرح ب» در حال انجام است.

«طرح ب» نیز به‌مثابه یک جنگ‌افزار ادراکی، در راستای رساندن سیاست «دیپلماسی با پشوانه فشار» به اهدافش طراحی شده است. هدف کلان امریکا از مطرح کردن این طرح، ترساندن عموم جامعه و نخبگان از آینده‌ بدون توافق است.»

 


 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها