اهمیت سفر رئیسی به مسکو
رئیسجمهور کشورمان به دعوت پوتین بهزودی راهی مسکو پایتخت روسیه خواهد شد تا طرفین در یک «سفر کاری»، زمینهها و راهکارهای همافزایی مشترک در برابر تهدیدات و فرصتهای مشترک را احصاء و عملیاتی سازی آنها را کلید بزنند.
حنیف غفاری در روزنامه رسالت نوشت: آیتالله سید ابراهیم رئیسی ،رئیسجمهور کشورمان به دعوت ولادیمیر پوتین همتای روسی خود بهزودی راهی مسکو پایتخت روسیه خواهد شد تا طرفین در یک «سفر کاری»، زمینهها و راهکارهای همافزایی مشترک در برابر تهدیدات و فرصتهای مشترک را احصاء و عملیاتی سازی آنها را کلید بزنند. در این خصوص نکاتی وجود دارد که نمیتوان بهسادگی از کنار آنها گذشت: نخست اینکه تقلیل دادن ابعاد این سفر مهم، به مذاکرات وین و دغدغههای مقطعی قطعا تصویری مغایر با جوانب عمیق و ماهوی این سفر را به مخاطبان ارائه خواهد ساخت. در اینجا ما با کلیدواژهای به نام « همافزایی استراتژیک» میان تهران و مسکو مواجه هستیم. در همافزایی استراتژیک، بازیگران در حوزه روابط بینالملل بر اساس «منافع ملی» خود ، بسیاری از ظرفیتهای موجود را تقویت و برخی ظرفیتهای نهفته را نیز احصاء خواهند کرد.
نکته دوم، به عداوت و مخالفت گفتمانی و ذاتی غرب با جمهوری اسلامی ایران بازمیگردد. فراموش نکنیم که نام سه کشور ایران، چین و روسیه همواره در اسناد سیاست خارجی روسای جمهور آمریکا ( اعم از دموکرات و جمهوریخواه) بهعنوان سه تهدید ذاتی سیاست خارجی و امنیتی کاخ سفید مطرح میشود. بنابراین هر سه بازیگر یعنی تهران، مسکو و پکن با تهدید مشترکی به نام واشنگتن مواجه هستند که پیشرفت و حتی در صورت امکان وجود آنها را در جهان امروز برنمیتابد.
با چینش گزارههای منطقی و عقلانی و تحلیل آنها در بستر نظام منطقهای و بینالملل امروز درمییابیم که عدم پاسخدهی به آمادگی چینیها وروسها برای برقراری روابط استراتژیک با ایران مبنایی عقلانی و منطقی ندارد. عقلانیت و منطق استراتژیک حکم میکند که از روابط با جهت حفظ و افزایش قدرت مانور بینالمللی خود استفاده بهینه را نموده و اهمیت راهبردی این روابط را فدای مناسبات تاکتیکی خود با غرب نکنیم. یکی از خطرناکترین بازیهای آمریکا در قبال مخالفان و دشمنانش، هدایت بازی استراتژیک آنها در زمینبازی تاکتیکی غرب است.
واشنگتن استعداد زیادی دارد که استراتژی کشورها را بهپای تاکتیکهای خود قربانی سازد. بنابراین باید در رصد این بازی غرب و خنثیسازی آن هوشیار بود. یکی از راهکارهای مهم در قبال این مسئله، همگرایی با بازیگرانی است که غرب نسبت به آنها نیز نگاهی تهدید محور دارد. هماکنون که واشنگتن و ناتو در تقابل باقدرت مسکو به سر میبرند، بهترین زمان برای تعریف یک همگرایی مؤثر و مفید با روسهاست. این قاعده در خصوص چین نیز صادق است. انباشت نگاه تهدیدآمیز غرب نسبت به پیشرفت روزافزون توان اقتصادی و امنیتی چین در نظام بینالملل، خود را در پروندههایی مانند مداخلهگرایی آمریکا در دریای چین ، تبت، تایوان و هنگکنگ نشان داده است.
بدیهی است که این «همافزایی راهبردی» یک امر مرسوم در حوزه روابط بینالملل محسوب میشود و در ترسیم آنها، «اشتراکات بازیگران» موضوعیت دارد. در اینجا نه موضوع «نفی اختلافات» مطرح است نه «گذار از منافع ملی» و نه « هضم شدن در بازی دیگران»! مخالفان برقراری روابط راهبردی و بلندمدت با مسکو و پکن طی سالهای گذشته و اخیر بارها سعی کردهاند کلیدواژه «همافزایی راهبردی» در مواجهه با تهدیدات آمریکا را بهمثابه «وابستگی» و در مقابل، بازی در زمین واشنگتن را بهمثابه یک «تصمیم راهبردی صحیح» مورد شناسایی و تبلیغ قرار دهند. قطعا دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان در عین اقناع افکار عمومی در خصوص فواید راهبرد «نگاه به شرق»، نباید تسلیم شانتاژهای همیشگی از سوی دشمنان شود.
دیدگاه تان را بنویسید