تحلیل از چپ و راست؛
تحریف سردار
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
تحریف مکتب سلیمانی با ترفند «خبرِ سیاه»!
حسین شریعتمداری در یادداشت امروز «کیهان» نوشت: «۱- گفتهاند در مَثَل مناقشه نیست و راست گفتهاند، چون مَثَل با واقعیتی که درپی بیان آن هستند، شباهتهایی دارد که به ذهن مخاطب برای درک بهتر آن واقعیت کمک میکند. مثلاً در پاسخ این سؤال که قله دماوند چه شکلی است؟ گفته میشود این قله شبیه «کله قند» است. ... ۲- در حالی که دهها میلیون تن از مردم ایران در تشییع پیکر مطهر شهید سلیمانی به میدان آمده بودند و امسال در دومین سالگرد شهادت سردار دلها، گستره و عمق شیفتگی ملت نسبت به آن عزیز سفر کرده به وضوح از افزایش ارادت مردم در ایران و سراسر جهان اسلام به او حکایت میکرد، یک جریان آلوده و غربگرا که از یکسو، انکار این حضور حماسی را ناممکن میداند و از سوی دیگر مکتب سلیمانی را با بینش و منش خود - بخوانید با خواسته قدرتهای غربی- ناهمخوان میبیند، به تحریف شخصیت و راه و روش سردار شهید روی آورده است و بهگونهای ناشیانه و دمدستی تلاش میکند مکتب سلیمانی و بینش و منش آن شهید بزرگوار را با دیدگاه انحرافی و غربزده خود همسو قلمداد کند! ... ۳- جریان سیاسی مورد اشاره که در کارنامه آن، صدها نمونه از همراهی و همسویی با مواضع آمریکا و متحدانش به ثبت رسیده است برای تحریف مکتب سلیمانی به ترفند «خبر سیاه»! متوسل شده است. با این توضیح که اخباری را از شهید سلیمانی نقل میکنند و یا برداشتهایی را به آن شهید نسبت میدهند که اولاً تنها منبع آن، خودشان هستند! و ثانیاً آنچه به شهید سلیمانی نسبت میدهند با بینش، منش، مواضع و عملکرد آشکاری که از ایشان برجای مانده و ثبت و ضبط شده است، در تناقض آشکار است.
به عنوان مثال، کسی که تمام تلاش سیاسی او برای تطهیر آمریکا و تن دادن ایران به خواستههای آمریکا بوده است، میگوید چند سال قبل با شهید سلیمانی ملاقاتی داشتم و از نوع برخورد ایشان متوجه شدم که مواضع ما (مدعیان اصلاحات) را قبول دارد! ... یا آن دیگری مینویسد، حاج قاسم موافق برجام بود! ... ۴- و یا، یک روزنامه زنجیرهای مینویسد؛ شهید سلیمانی با همکاری آمریکا با داعش جنگید(!) و به روی کذایی خود نمیآورد که، شهید سلیمانی حتی از پذیرش نامه مایک پمپئو (رئیس وقت سازمان سیا) نیز خودداری کرد و به التماس حامل نامه که میگفت این نامه از جانب دومین کانون قدرت آمریکا برای شما ارسال شده است وقعی ننهاد و عمداً این واقعیت را که هیلاری کلینتون در کتاب خاطراتش (HARD CHOICE) اعتراف میکند که داعش را آمریکا ساخته است و ترامپ در مناظره انتخاباتی بارها تاکید کرد که اوباما و کلینتون داعش را ساختهاند و کلینتون هیچ پاسخی نداشت، عمداً توجه نمیکند و... ۵- یکی از مضحکترین نمونهها در تحریف راه و مکتب شهید سلیمانی تلاش برخی از مدعیان اصلاحات است که میگویند شهید سلیمانی قبل از سفر اخیر و بیبازگشت خود ابراز داشته بود که نگران سران فتنه است! درباره این ادعا کافی است که شور و اشتیاق شهید سلیمانی به حضرت اباعبدالله الحسین علیهالسلام و تاکیدهای مکررش بر این گزاره که «ما ملت امام حسینیم» نگاهی بیندازید و ادعای یاد شده را در کنار وطنفروشی آشکار سران فتنه آمریکایی- اسرائیلی ۸۸، اهانت بیشرمانه اصحاب فتنه به ساحت مقدس امام حسین علیهالسلام، و سخن حرمتشکنانه یکی از سران فتنه که اهانتکنندگان را «مردمان خداجوی»! نامیده بود و... به مقایسه بنشینید.
۶- در صدر این نوشته آوردهایم که در مَثَل مناقشه نیست و اکنون این سؤال را پرسیدنی میدانیم که میان تلاش شبکههای مجازی تحت مدیریت سازمانهای اطلاعاتی آمریکا نظیر اینستاگرام که هرجا سخن و تصویری از شهید سلیمانی در میان باشد را حذف میکنند و حرکت مرموز جریان مورد اشاره در تحریف شخصیت و مکتب سلیمانی چه تفاوتی هست؟! تحریف، تحریف است، چه با توسل به ترفند خبرِ سیاه و چه با حذف هر نام و نشانی که از آن شهید بزرگوار در میان است! و بالاخره اگرچه شخصیت به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب «ملیترین و امتیترین» شهید سلیمانی شناخته شدهتر و فراتر از آن است که با دروغ بافیهای جریان آلوده مورد اشاره قابل تحریف باشد ولی نباید و بایسته نیست که نسبت به این حرکت مرموز و زیر پوستی بیتفاوت بود.»
سازندگی و انقلابیگری
محسن هاشمیرفسنجانی در یادداشتی برای «اعتماد» نوشته: «در آستانه سالگرد آیتالله هاشمیرفسنجانی قرار داریم، شخصیتی که تعریفی متفاوت را از انقلابیگری و ارزشی بودن به جامعه ما ارایه کرد. در جامعهای که انقلابیگری در مشتهای گره کرده و مرگ بر گفتن و بالاتر رفتن از دیوار سفارتها تعریف میشد، هاشمی چهرهای بود که انقلابیگری را در توانمند کردن یک کشور و تامین رفاه برای مردم دنبال میکرد و همین وجه ممیزه و تفاوت وی با بسیاری از انقلابیون داخلی و حتی انقلابیون دیگر کشورهای جهان بود. در عصر متلاطمی نظیر قرن بیستم که دوران اوج انقلاب و انقلابیگری در جهان سوم بود، شاید اکبر هاشمیرفسنجانی، به عنوان چهرهای انقلابی و به قول منتقدانش سوپرانقلابی یک استثنا محسوب میشد و مقابله با استکبار و استعمار را در توانمند کردن اقتصاد و بهبود شرایط زندگی مردم و نه قراردادن مردم در زیر فشارهای معیشتی و انتظار رفتار انقلابی داشتن از مردم تعریف میکرد. در دورانی که انقلابیگری با خشونت، انفجار، ترور و جنگ شناخته میشد، هاشمیرفسنجانی، انقلابیگری رادر توسعه و سازندگی کشور میدانست و با همین نگاه، در دهه چهل و در دوران اوج مبارزه و هجرت و تعقیب ساواک، مدرسه اسلامی را با عنوان رفاه تاسیس و همین تجربه را بعد از انقلاب در ماجرای تاسیس دانشگاه آزاد اسلامی در اوج جنگ تکرار کرد. هاشمی در همان دوران در سفرهایی که برای سازماندهی مبارزین خارج از کشور به امریکا، اروپا و شرق آسیا داشت، پروژههای سازندگی نظیر مترو، جنگلهای مصنوعی، نظام آموزشی و صنایع مدرن را دنبال میکرد و از آن ایده میگرفت و به همین علت با پیروزی انقلاب و در اوج جنگ، سه پروژه کلیدی سازندگی و توسعه را با موضوعات دانشگاه آزاد، مترو و شبکه فاضلاب تهران در نماز جمعه مطرح و در مجلس و دولت پیگیری کرد و بدون اعتبار و بودجه دولتی، توانست از منابع سیستم بانکی، کمکهای مردمی و بینالمللی این پروژهها را فعال کند تا در دهههای بعد ارزش آنها برای مردم مشخص شود.
در دولت سازندگی، سرعت و شتاب هاشمی برای بازسازی ویرانیهای دوران جنگ و محرومیتهای ایران شتاب گرفت و اگرچه سقوط قیمت نفت و کارشکنیهای نیروهای افراطی چپ و راست، مانع تحقق بخشی از دستاوردهای دولت سازندگی شد اما همچنان این دولت موفقترین دولت تاریخ انقلاب محسوب میشود و دستاوردهای اقتصادی دولت اصلاحات نیز در تداوم و بر زیرساختهای دولت سازندگی بنا شد و ایران برای نخستین و آخرین بار یک دوران 16 ساله توسعه اقتصادی با رشد 6درصدی را تجربه کرد.
امروز که 16 سال است روند توسعه در کشور متوقف شده و موج فقر هر روز بیش از گذشته جامعه را میبلعد، بیش از گذشته افکارعمومی و نخبگان، قدر دولت سازندگی و سردار سازندگی را میدانند، با افزایش تحصیلات و دسترسی مردم به اطلاعات، تفاوت نگاهها و حرکتها به خوبی نمایان شده است که کدام تفکر کشور را به سوی انزوا، فقر، افراطیگری و عقبگرد میبرد و کدام نگاه ایران را به سوی توسعه، رفاه، پویایی و تعامل با جهان سوق میدهد.
انقلابیگری در نگاه هاشمیرفسنجانی، مبتنی بر تامین معیشت و ساختن آینده کشور در کنار دفاع از ارزشهای اسلامی و انقلابی بود و نگاه شعاری و رادیکالی که روزی از طرف افراطیون چپ و امروز از طرف افراطیون راست سر داده میشود و انقلاب را به معنای رادیکالیسم میداند امروز در نظر نخبگان و حتی مردم عادی کشور، شکست خورده و مطرود است.
اگرچه امروز شعار افزایش تولید داخلی، ایجاد اشتغال و بالابردن قدرت خرید اقشار پایین جامعه در تریبونهای رسمی بسیار طرح میشود اما باید دانست که لازمه این اهداف، ایجاد امنیت اقتصادی، حمایت از بخش خصوصی، کاهش هزینه تبادل با جهان و فراهم کردن بستر صادرات کالا و واردات کردن فناوری و تجهیزات مورد نیاز کشور برای افزایش تولید است.
سازندگی بدون کاهش هزینههای سربار حاکمیت و افزایش بودجههای عمرانی شکل نمیگیرد، سازندگی نیازمند حفظ ارزش پول ملی و دسترسی به بازارهای بینالمللی است و مسیر سازندگی و انقلابیگری در دایرهالمعارف هاشمی با راه ماجراجویی و شعارزدگی متفاوت است.»
سیلاب تکراری با آسیبهای تکراری
مهدی زارع، در یادداشتی برای «شرق» نوشته: «در پی بارندگیهای هفته گذشته و مشخصا از هشتم دیماه 1400 بیشتر مناطق جنوبی کشور درگیر سیلاب و توفان شده است. در مناطق جنوبی کشور تعداد مصدومان سیلاب و بارندگی اخیر در استانهای جنوبی کشور به ۱۴ نفر - هشت کشته و شش مجروح- رسید و دو نفر نیز همچنان مفقود هستند. شهرها و مناطقی ازجمله در جنوب فارس، جنوب کرمان، هرمزگان و غرب سیستانوبلوچستان درگیر بارشهای شدید بودند. دو سال قبل بارش باران سیلآسا در جنوب شرق کشور که از ۱۹ دی 1398 آغاز شد، استان سیستانوبلوچستان، کرمان و هرمزگان را تحت تأثیر قرار داد. سیستانوبلوچستان در سال 98 تا قبل از 19 دیماه بارش کمتر از یک میلیمتر را داشت و ناگهان بیشینه بارشها به صورت نقطهای در برخی نقاط خاص در غرب و جنوب غرب استان به ۲۰۰ میلیمتر رسید. ایران با آبوهوای خشک و نیمهخشک در سالهای نرمال، میزان بارشی حدود 250 میلیمتر دارد که در سالهای اخیر متوسط میزان بارش به کمتر از 200 میلیمتر هم رسیده است. بارشها در برخی نقاط کشور با شدت و میزان زیاد بر روی زمینی خشک، به رواناب و سیلاب منجر میشود. خشکسالی یک ویژگی طبیعی مکرر است که ناشی از کمبود بارندگی در یک دوره زمانی طولانی (مثلا یک فصل یا چندین سال) است.
خشکسالی یک پدیده خزنده است و میتواند ماهها و در موارد شدید سالها ادامه یابد. در سرزمین ما توالی خشکسالی و سیلاب معمول است. دورههای خشکسالی با بارشهای ناگهانی منجر به سیلاب و سپس تداوم خشکسالی ثبت شده است. زمین خشکتر، قابلیت جذب کمتری مییابد و قشری نفوذناپذیر بهتدریج در سطح خاک شکل میگیرد. این وضع به افزایش احتمال سیلاب منجر میشود. از سوی دیگر با تغییر کاربری اراضی از مزارع و جنگل به خیابان و ساختمان، توان جذب باران در زمین کم میشود؛ به نحوی که اراضی شهری دو تا شش برابر رواناب بیشتر نسبت به اراضی بکر و طبیعی تولید میکنند. در زمان وقوع سیلاب شهری خیابانها و کوچههای شهر به مسیل تبدیل میشوند. برداشت بیرویه چوب، ساختوساز در حریم جنگل و چرای بیش از حد دام در مراتع منجر به تشدید سیلابهای متعدد در این مناطق میشود. خشکسالی و سیل با همزیستی در سرزمین ما، تهدیدی قوی هستند که نمیتوان آنها را ریشهکن کرد؛ اما باید ریسکشان را شناسایی کرد و مدیریت شوند. غیر از خسارات جانی و مالی، احساس ناامنی و ترس در ذهن مردم ساکن در دشتهای سیلابی، گسترش بیماری، در دسترس نبودن کالاهای اساسی و داروها و ازبینرفتن مسکن، سیل را به ترسناکترین و پرخسارتترین سانحه طبیعی تبدیل میکند؛ گرچه کشندهترین سانحه همچنان زلزله است. به دلیل تغییرات اقلیمی در مناطق مختلف کشور در سالهای پیشرو افزایش دفعات وقوع سیل را در حین خشکسالیهای شدیدتر تجربه خواهیم کرد. عملا ساخت سد و بند، مهمترین راهکار عمرانی مهار سیلاب تلقی شده و از سوی دیگر «مدیریت ریسک سیلاب و خشکسالی» به عملیات «امداد و نجات» پس از وقوع سیلاب و البته ارائه هشدارهای کلی یکی، دوروزه قبل از وقوع بارندگی شدید خلاصه شده است. چنین شیوه برخورد با موضوع نشان میدهد که مناطق آسیبپذیری مانند جنوب شرق ایران و استانهای سیستانوبلوچستان، هرمزگان و کرمان، با تداوم رویه موجود در سالهای آینده آسیبهای بیشتری از سیلاب و خشکسالی تحمل خواهند کرد.»
اقبال به مکتب شهید سلیمانی راز وحشت ظالمان و ذلیلان
رسول سناییراد در یادداشتی برای «جوان» نوشته: «خبرهای مرتبط با برگزاری جلسات و اجتماعات مردمی بزرگداشت سالگرد شهید سلیمانی، تجلیل از مقام شامخ این چهره بینالمللی مقاومت و اعلام وفاداری به راه و آرمانهای او، حاکی از فراوانی این اجتماعات و گستره زیاد آنها است. نهتنها علاقهمندان به آن شهید از کشورهای مختلف به کرمان آمده و با حضور بر مزارش به او ادای احترام کردند، بلکه برگزاری اجتماعات مردمی بزرگداشت آن شهید و مکتب جهادیاش در بسیاری از کشورها نشان میدهد او نهتنها قهرمان ملی، بلکه اسطورهای فراملی در جهان اسلام و حتی کل جهان بشریت است.
این درحالی است که نظام استکبار و صهیونیسم جهانی با اعمال محدودیت و سانسور شدید رسانهای و کنترل شدید فضای مجازی، تمام تلاش خود را به کار گرفت تا از مطرح شدن نام و شکلگیری نامآوری این شهید سعید ممانعت بهعمل آورد، بهگونهای که این نوع محدودیتها و برخورد حذفی موجبات افتضاح و رسوایی آنان را در به کارگیری معیارهای دوگانه و اثبات پوچی شعارهای لیبرالی و ادعاهای مربوط به حق آزادی بیان در پی داشته است.
آنچه موجب دست زدن به این شیوههای فضاحتآور و رسوایی نظام استکبار و دستگاههای تبلیغاتی و رسانهای وابسته به آن شده، وحشتی است که از اشاعه مکتب شهید سلیمانی و تبدیل شدن او به یک الگو در بین دولتها دارند، چرا که این اتفاق، دقیقاً با اهداف منطقهای نظام استکبار و صهیونیسم در منطقه و همچنین اقدام آنها در حذف فیزیکی شهید سلیمانی با جنایتی تروریستی مغایرت تمام دارد. آنان با این تصور دست به این جنایت بیشرمانه زدند که حذف سردار سلیمانی میتواند نقطه پایانی بر مقاومت اسلامی و بلکه کنترل جمهوری اسلامی بر منطقه باشد.
کنترلی که به تعبیر نوآم چامسکی وحشتناکترین کابوس امریکاییها برای ادامه حضور در منطقه غرب آسیا به حساب میآید. اما استقبال گسترده مردم از اجتماعاتی که برای تجلیل از او و تبیین مکتب جهادی او شده، نشان میدهد که نهتنها روند مقاومت و ایستادگی در برابر سلطه و ظلم استکباری امریکا و صهیونیستهای تروریست، پایان نیافته بلکه شهید سلیمانی به الگویی برای ملتها تبدیل شده و از این رو مقاومت از گستره و عمقی بیشتر برخوردار شده و ادامه راه این چهره بینالمللی مقاومت، عزت و افتخار به حساب میآید. از این رو خود آنان به اشتباه محاسباتی خود در این جنایت تروریستی پی برده و اعلام داشتهاند خطر شهید سلیمانی از ژنرال سلیمانی بیشتر است.
چنین اعترافی برآمده از این واقعیت است که خود شهادت بر عظمت سردار سلیمانی افزود و او را تبدیل به قهرمانی کرد که پای مبارزه با صداقت تا پای جان ایستاد. نوع کار او یعنی ایستادگی در برابر ظالم و دفاع از مظلوم واجد ارزش و منزلتی معنوی و افتخار آمیز است.
عواملی که به شهید سلیمانی چنین اعتبار و جاذبهای میدهد و از او شخصیتی کاریزما میسازد که او را در تراز یک مکتب مطرح کرده عبارتاند از: «صدق» و «اخلاص». همانگونه که رهبر فرزانه انقلاب تأکید فرمودند: «اگر بخواهیم آن چیزی را که اسمش را میگذاریم مکتب شهید سلیمانی یکی دو جمله کوتاه تبیین کنیم، باید بگوییم این مکتب عبارتاست از صدق و اخلاص. این دو کلمه درواقع عنوان و نماد و نمایه مکتب سلیمانی است.»
این دو عامل زمینهساز رویکرد و عملکردی جذاب و شکلگیری کاریزما و جذابیتی در او و شایستگی نیل به شهادت گردید. او هم در زندگی شخصی و هم سازمانی و اجتماعیاش در اوج صداقت بود و صادقانه رفتار و عمل میکرد. رمز تحمل او در برابر سختیها نیز همین بود که تعهدی را صادقانه پذیرفته ولذا رنج ادای حق آن را که تلاش جهادی بود نیز بر خود هموار میکرد و برای این تلاش هیچگاه احساس طلبکاری نداشت. در بازگشت به اخلاص، در عین کار اثربخش و پرفایده، هیچگاه دنبال دیده شدن و تشکر دیگران نبود و حتی از آن اکراه داشت و عادت به دوربین نکرد و بالاتر از این ریا و دیده نشدن را نتیجه عدم رشد و نرسیدن به بلوغ دانسته و به صراحت اعلام میداشت ایکاش به این بلوغ برسیم که نباید دیده شویم، آنکه باید ببیند، میبیند.
اما او که دنبال گمنامی و دیده شدن نبود، امروز مورد توجه و اقبال تمام آزادگان و عزتجویان قرار گرفته که او را الگویی برای اعتماد به نفس و حفظ عزت یافته و مکتب او را مایه کسب افتخار و سعادت میدانند. از این رو شهید سلیمانی و مکتب او تبدیل به بزرگترین کابوس برای ظالمان و ذلیلان شده که یکی نگران تقویت و توسعه مقاومت مظلومان و دیگری شرمنده سازش و ذلت خویش است. راز اینکه امپراتوری رسانهای استکبار بهدنبال سانسور این مکتب برآمده و محافل رسانهای وابسته به جریانات سازش نیز سکوت و بیتفاوتی اختیار کردهاند، در همین نگرانی و شرمندگی نهفته است.»
رسم مهمانی این نبود
مجید ابهری در یادداشتی برای روزنامه «آفتاب یزد» نوشته است: « در چند روز گذشته و با فرارسیدن دومین سالگرد شهادت فرمانده رشید و مظلوم سپاه قدس، لرزه بر دلها افتاد و در تمام شهرها وروستاها جنب و جوش مردمی در راستای بزرگداشت شهادت سردار دلها شکل گرفت. شهید سلیمانی آزادمردی که محدود به اقلیم و جغرافیای خاصی نبود؛ مبارزین یمنی او را از خود میدانستند، در لبنان حاج قاسم را یاور خود میدانستند، عراقیها در مسیر رهایی خود و کشورشان دلبسته به او بودند وسوریها او را مراد خویش میانگاشتندو خلاصه در هرجا از دنیا گروهی مظلوم واقع میشدند آرزو داشتند صدای امداد خواهی آنها به گوش حاج قاسم برسد. راستی رمز اینهمه عشق به حاج قاسم چه بود؟ از نگاه رفتارشناسی سیاسی و اجتماعی خلوص نیت و فطرت انسانی شرط عضویت در مکتب عشق به قاسم است. ترامپ گفته بود ما به انتقام کشتن آمریکاییها شهید سلیمانی را کشتیم. هیچکس از او نپرسید آیا ژنرال ما اشغالگران آمریکایی را در نیویورک یا واشنگتن و تگزاس کشته بود؟ جواب منفی است و خواهند گفت
در عراق. سوال بعدی این است که آنها در عراق چه غلطی میکردند؟ شهید سلیمانی به خواسته و خواهش برادران عراقیاش برای حمایت و دفاع از آنها به عراق آمده بود. رئیس جمهور و هیئت حاکمه عراق مسئول حفظ جان میهمان خویش بودند و باید در کنار قاتلان وی محاکمه و مجازات شوند. رمز عشق به شهید سلیمانی و جاودانگی وی علاوهبر خلوص نیت و صداقت وی عشق به رهبری و اطاعت محض از وی بود. شهید دودانگه از همراهان و محافظان سردار بود و همیشه در کنارش بود.
این شهید بزرگوار از فرزندان شجاع ابهر بود که عشق وی به فرمانده محبوبش قابل وصف نبود. هربار او را میدیدم از او میخواستم بجای من پیشانی سردار را ببوسد و قسمت این بود که در کنار مرادش عروج نماید. اما ننگ مهمان کشی تا ابد بر پیشانی مدیران ارشد عراقی و ترامپ کودک کش خواهد ماند. شهید ابومهدی المهندس مجذوب سردار بود و در کنارش به میهمانی خدا رفت. سلیمانی آشوب داعشیان و خطر آنها را نه تنها از عراق وسوریه که از خاورمیانه پاک کرد. ساکنان این مناطق این دفع جانانه را مدیون سردار سلیمانی و ایثار وی و یاران عراقی و ایرانی وی هستند. در آن لحظه که دست بریده سردار به همراه انگشترش بر زمین افتاده بود و پیکر پاکش اربا اربا شده بود؛ بیاد این بیت افتادم که:
همین جا از کفم افتاد و گم شد
سلیمانی نگین انگشتر من
دیدیم و دیدند که مردم قدرشناس ایران در مراسم بدرقه پیکر شهید سلیمانی با چشمان اشکبار و سینههای داغدار چگونه با وی وداع کردند. این چنین امواج خروشان انسانی در هیچ کجای تاریخ ایران دیده نشده واین پاسخی به حق در جواب خلوص یک سرباز وفادار به رهبر و انقلاب است. جهانیان در مقابل این همه وفاداری و عشق سر تعظیم فرود آورده و تا سالهای سال مادران ایرانی قصه جوانمردیهای شهید قاسم سلیمانی را درقصههای شبانهشان و در زمزمه لالاییهایشان در گوش فرزندان خود خواهند خواند. آمریکا با این جنایت سیاه ننگ ابدی برای خویش مهیا ساخت و مردم تحت ستم را در انتقامجویی از ستیزهجویان یانکی مصممتر ساخت.»
مقاومت امریکا را اخراج میکند
حیدر البرزنجی، تحلیلگر سیاسی و رئیس مرکز الوان للحوار در عراق طی یادداشتی برای «ایران» نوشته است: «دشمنان عراق یعنی امریکا و بریتانیا و همراهان خلیجی آنها تلاش داشتند فضای سیاسی عراق را به سمت کودتای سفید سیاسی علیه مقاومت سوق دهند که تحولات اخیر، استراتژیها را تغییر داد. اکنون امکان کودتای نظامی با وجود حشد الشعبی از بین رفته همچنین کودتای سیاسی نیز که با تظاهرات دنبال آن بودند از بین رفت. قانون جدید انتخابات در عراق که هر کسی برداشت خود را از آن داشت نتوانست درست عمل کند و موجب دخالت خارجی شد و اراده مردم را تغییر داد و با همه ادله حقی که دادگاه شورای قانون اساسی هم نتوانست علیه آن چیزی بگوید با آن برخورد سیاسی شد.
در حال حاضر شورای هماهنگی بازنده نیست و در حال گفتوگو است و قطعاً از این انتخابات برای انتخابات 2025 تجربه میگیرد. معتقدم بحران بزرگی که میخواهد وارد سیاست عراق شود این است که عراق را وارد به فضای عادی سازی بکند و این چیزی است که به آن دست نخواهند یافت. اتفاقی که در جریان انتخابات عراق افتاد این است که پارلمانی شکل گرفت که نمیتواند خروج نیروهای امریکایی را مصوب کند. این در حالی است که پارلمان و دولت نمیتوانند در برابر تغییرات سیاسی و شرایط منطقه ایستادگی کنند.
نکته دیگر این است که اراده ای وجود دارد که دولت ضعیفی راه بیفتد تا بتوانند شرایط موجود را بر آن تحمیل کنند. مسأله خروج امریکا با تصمیم سیاسی حل نمیشود، بلکه مقاومت تنها انتخابی است که امریکا را خارج میکند. همان گونه از 2008 تا 2011 رخ داد.
امروز ما چالشهای زیادی داریم که مهمترین آنها خروج نیروهای امریکایی از عراق است و ما به این شرایط نزدیک شدهایم و خروج امریکایی ها باید رسماً اعلام شود. آنها میخواهند کاری کنند که نیروهای سیاسی به این فکر بیفتند که امریکاییها بمانند فلذا موضع سیاسی ما باید متحد و قوی باقی بماند چرا که میخواهند بیت شیعی را با ایجاد تفرقه از بین ببرند. امروز نیاز به کار جدید است و آن را رسانهها و شرایط اجتماعی و سیاسی باید بازسازی کنند.
باید مسیر را اصلاح کرد و سلوک رفتار سیاسی را تغییر داد تا ایجاد امید شود. باید نیروی جدید سیاسی وارد شود، همانطور که امریکاییها آوردند باید ما هم نیروی جدید سیاسی بیاوریم تا بتوانیم جلوی آنها را بگیریم.»
دیدگاه تان را بنویسید