آخرین وضعیت مذاکرات ایران و عربستان/ ریاض منتظر وین

کد خبر: 1117923

هرچقدر گفت‌وگوهای برجامی خبرساز بوده‌اند، گفت‌وگوهای ایران و عربستان خبرگریز بوده‌اند؛ تا حدی که حتی پس از اظهارنظر میزبان گفت‌وگوها یعنی عراق، مدتی طول کشید تا دو طرف حاضر شوند اصل وقوع گفت‌وگو را تأیید کنند. عراق تنها یکی از کشورهایی است که سال‌هاست در معرض ترکش اختلاف‌های ایران و عربستان بوده و به امید رفع این تنش در منطقه، پیش‌قدم شده است

آخرین وضعیت مذاکرات ایران و عربستان/ ریاض منتظر وین

اوایل سال جاری، به موازات مذاکرات احیای برجام، ایران در یک جبهه دیگر نیز مشغول گفت‌وگو شد. تهران و ریاض بعد از سال‌هایی پرتنش، به میز مذاکره نزدیک شدند؛ هر‌چند به تعبیر بسیاری این عربستان بود که با از‌دست‌رفتن حمایت سنگین دولت دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا، ناکامی مداوم در یمن و چالش‌های دیگر، حاضر شد گزینه‌ای به‌جز تقابل با ایران را نیز بیازماید. اما هرچقدر گفت‌وگوهای برجامی خبرساز بوده‌اند، گفت‌وگوهای ایران و عربستان خبرگریز بوده‌اند؛ تا حدی که حتی پس از اظهارنظر میزبان گفت‌وگوها یعنی عراق، مدتی طول کشید تا دو طرف حاضر شوند اصل وقوع گفت‌وگو را تأیید کنند. عراق تنها یکی از کشورهایی است که سال‌هاست در معرض ترکش اختلاف‌های ایران و عربستان بوده و به امید رفع این تنش در منطقه، پیش‌قدم شده است؛ مانند تلاشی که چندی پیش پاکستان نیز داشت و البته ناکام ماند. بااین‌حال، در عین سکوت نسبی خبری از این گفت‌وگوها، نشانه‌ها حاکی از آن است که مذاکرات ایران و عربستان پیشرفت چندانی نداشته‌اند و به نوعی توقف رسیده‌اند. برخی این توقف را ناشی از سایه مذاکرات احیای برجام می‌دانند و برخی اساسا امیدی به نتیجه این مذاکرات ندارند. برای دستیابی به تصویری واضح‌تر از ماجرا، با قاسم محبعلی، مدیر ‌کل سابق خاورمیانه وزارت خارجه، گفت‌وگویی داشته‌ایم که او مسئله یمن را برجسته‌ترین موضوع گفت‌وگوهای ایران و عربستان می‌داند. او ضمن تأکید بر اینکه عربستان منتظر نتیجه مذاکرات برجام و در تلاش برای هماهنگی مواضعش با آمریکاست، معتقد است دولت جو بایدن، برخلاف دولت سلف دموکراتش باراک اوباما که امضاکننده برجام بود، در گفت‌وگوهای احیای این توافق، با متحدان منطقه‌ای خود و در صدر آنها اسرائیل و عربستان هماهنگ است و مواضع آنها را نیز نمایندگی می‌کند. محبعلی همچنین توضیح می‌دهد نگاه ایران به رابطه حزب‌الله لبنان و انصارالله یمن نیز از‌ جمله مسائلی است که عربستان در قبال آن موضع دارد.

‌ وضعیت مذاکرات ایران و عربستان اکنون در چه نقطه‌ای است؟

مذاکراتی که تا الان انجام شده بود، مذاکرات غیررسمی و در سطح امنیتی بود. طرفین بیشتر تبادل اطلاعات کرده‌اند و شاید خواسته‌اند ببینند که هر‌کدام مواضع‌شان درباره موضوعات چیست. نشانه‌ای از اینکه پیشرفت جدی و توافقی حاصل شده باشد، وجود ندارد. مسئله مهمی که هست، این است که عربستانی‌ها علاقه‌مند نیستند طبق خواسته ایران مسئله یمن را با حزب‌الله لبنان پیگیری کنند؛ بنابراین فعلا به نظر می‌رسد مذاکرات متوقف شده است و شاید تا اندازه‌ای عربستانی‌ها منتظر هستند ببینند مذاکرات هسته‌ای به چه سمتی میل می‌کند. آیا به سمت توافق می‌رود یا نه. وضعیت الان این‌گونه است و فعلا نشانه‌ای از پیشرفت مذاکرات به چشم نمی‌خورد.

‌ اتفاقا نکته‌ای که برخی به‌تازگی مطرح کرده‌اند، این است که مسئله مذاکرات هسته‌ای باعث نوعی توقف در این مذاکرات شده است و فعلا معطل نتیجه آن مذاکرات هستند. چقدر این توقف به خود رابطه ایران و عربستان مربوط است و چقدر مربوط به مذاکرات هسته‌ای است؟

ببینید ایران و عربستان موضوعات مورد اختلاف متعددی دارند. بخشی‌ از آن به مسائل منطقه‌ای برمی‌گردد که در رأس آنها یمن، عراق، سوریه، لبنان و بحرین است. بخشی‌ به مسائل دوجانبه برمی‌گردد، مسائلی که در عربستان در حج اتفاق افتاد، حمله به سفارت، مواضعی که دو طرف علیه هم داشتند. بخشی هم به مسئله برجام برمی‌گردد. به نظر می‌رسد که رابطه مستقیمی بین پیشرفت برجام و مناسبات منطقه‌ای ایران و عربستان وجود دارد و این موضوع طبیعی است. اگر برجام پیش برود، عربستان هم سعی می‌کند از قافله عقب نماند و با ایران وارد تعامل شود. اگر برجام پیش نرود -فعلا برجام هم خیلی آینده‌اش روشن نیست- طبیعتا آنها هم منتظر می‌شوند که با آمریکایی‌ها و شاید هم به طور غیرمستقیم با اسرائیلی‌ها در هماهنگی باشند.

‌ یک نگاه این است که اساسا علت ایجاد تمایل در عربستان برای صحبت با ایران تغییر دولت آمریکا بود. آن تقابل شدیدی که عربستان با ایران داشت تا حدی به خاطر چک‌های سفیدی بود که ترامپ به عربستان داده بود. الان فکر می‌کنید شرایط با این تغییر دولت چقدر عوض شده است؟ آیا برجام نقش کلیدی دارد یا همین تغییر نگاهی که در کاخ سفید اتفاق افتاده، ممکن است کافی باشد که عربستان دیگر آن پشتیبانی را احساس نکند و ترجیح بدهد که منطقه‌ای ماجرا را حل کند؟

ماه‌های اولیه که آقای بایدن سر کار آمده بود، شاید این خوش‌بینی وجود داشت که ایران و آمریکا مثل زمان اوباما سریعا به نتیجه برسند؛ ولی بعد از شش دور مذاکرات به نتیجه نرسیدند. در‌عین‌حال به نظر می‌رسد سیاست بایدن و سیاست اوباما متفاوت است. در‌عین‌حال که گفته چک سفید به عربستان سعودی نمی‌دهد یا قصد دارد حضورش را در خاورمیانه کاهش دهد، درباره برجام سیاست بایدن این نیست که بدون توجه به متحدان منطقه‌ای‌اش با ایران به توافق برسد. آن انتقادی را که آن زمان به اوباما می‌شد، نمی‌خواهد متوجه خودش کند؛ چرا‌که هم در میان دموکرات‌ها و هم جمهوری‌خواهان ایرادی که می‌گرفتند، این بود که دولت اوباما بدون توجه به سایر مسائل با ایران در مسئله هسته‌ای به توافق رسید. به‌همین‌دلیل اسرائیلی‌ها و عربستانی‌ها هم از خروج ترامپ استقبال کردند، به خاطر اینکه ترامپ برجام را کافی نمی‌دانست و دنبال توافق جدید بود. آقای بایدن هم از ابتدا اعلام کرد که به برجام برمی‌گردد؛ اما برجام را مقدمه‌ای برای پرداختن به سایر مسائل فی‌مابین و مذاکره درباره آنها می‌داند، از جمله سیاست خاورمیانه‌ای ایران، مسئله موشک‌ها، مسئله تروریسم و مسئله حقوق بشر. اینها را هم می‌خواهد در دستور کار قرار دهد. به‌تازگی هم اگر دیده باشید، نماینده ویژه آمریکا در امور ایران و همین‌طور وزیر خارجه و رئیس سی‌آی‌اِی مرتبا درباره قضیه هسته‌ای با اسرائیل و کشورهای عربی در حال تماس هستند و با هم دیگر مواضع‌شان را هماهنگ می‌کنند. در واقع این بار برجام تفاوتی با گذشته پیدا کرده است. درست است که ایران با 1+4 یا در واقع از طریق 1+4 با آمریکا مذاکره می‌کند؛ اما در حاشیه مذاکرات کشورهای دیگری مثل اسرائیل و عربستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس نیز حضور دارند. آمریکا تنها از جانب خودش مذاکره نمی‌کند و از جانب این کشورها هم نمایندگی دارد و می‌خواهد مسائل را مجموعه‌ای پیش ببرد. شاید یکی از مشکلات و موانعی که می‌تواند به‌نتیجه‌رسیدن سریع مذاکرات برجام و ایران را دچار مشکل کند، در ادامه همین مسئله است.

‌ نکته‌ای که بسیاری روی شکل‌گیری گفت‌وگوی ایران و عربستان مؤثر می‌دانستند،‌ خواست دیگر کشورهای درگیر در این زمینه بوده است. بیشتر از همه عراق که نشست منطقه‌ای را هم کلید زد. یا امارات متحده عربی که نشانه‌های متعددی داشته که دیگر مایل به تنش و تقابل با ایران نیست و به‌طورکلی دیگر کشورهای منطقه که بابت اختلافات ایران و عربستان در معرض خسارت بودند. الان فکر می‌کنید آنها چقدر می‌توانند در به‌پیش‌راندن مذاکرات نقش ایفا کنند؟

هر‌کدام از این کشورها در‌عین‌حال که ممکن است خواسته‌هایی در‌این‌باره داشته باشند، سیاست‌های خودشان را هم دارند. عراق برای اینکه بتواند رابطه‌ای متوازن بین ایران و کشورهای عربی به وجود بیاورد، علاقه‌مند بود که رابطه بین ایران و عربستان بهبود پیدا کند، به‌ویژه با احتمال اینکه آمریکا یا حضورش را در عراق کاهش دهد یا از عراق خارج شود، عراق می‌خواهد که به سرزمین منازعه و جنگ‌های ایران و عربستان تبدیل نشود. موضوع امارات متفاوت است. امارات ضمن اینکه همسایه ماست و از تجارت با ایران نفع می‌برد؛ ولی در یک سال اخیر روابطش را با اسرائیل به حدی نزدیک کرده است که تعبیر اتحاد را می‌شود به آن اطلاق کرد. الان می‌خواهد درباره ایران موضوع را تثبیت کند. نگاه کنید رسانه‌های رسمی در یک سال گذشته چه تهدیداتی علیه امارات می‌کردند؛ ولی الان با سیاستی که می‌شود گفت زیرکانه امارات داشته است، این تبلیغات را کاهش داده است. البته یک سیاست شاید ناپخته‌ای هم در دولت جدید مطرح بود که اعلام کرد راهبرد ما نزدیکی به همسایگان است و خود را به این قضیه متعهد کرد و این چک سفید را به همسایگان داد که ضمن اینکه با ایران رابطه حداقلی داشته باشند، روابط را با دیگرانی مثل اسرائیل گسترش بدهند؛ بنابراین هر‌کدام از اینها دلیل تلاش‌شان الزاما این نیست که خواسته باشند به ایران نزدیک شوند؛ بلکه می‌خواهند هم رابطه نسبتا متوازنی داشته باشند، هم تهدیدات ایران را کاهش دهند و هم مناسبات‌شان را با بقیه قدرت‌های منطقه‌ای مثل ترکیه، عربستان و اسرائیل گسترش دهند.

‌ اتفاقا موضوع اسرائیل موضوع مهمی است. بین این کشورهای عربی، عربستان به دلایل مختلف از‌ جمله ادعاهایی که آنها به واسطه حرمین شریفین در جهان اسلام دارند، وارد فرایند عادی‌سازی با اسرائیل نشده است. فکر می‌کنید آیا اسرائیل روی موضوع ایران و عربستان هم نقشی دارد؟

بالاخره عربستان به نسبت امارات و بحرین کشور بزرگ‌تری است. یک قدرت منطقه‌ای محسوب می‌شود و سیاست‌های خودش را دارد. عربستان شاید مستقیم نه، ولی غیرمستقیم منافع مشترکی با اسرائیل داشته باشد در محدودکردن و منزوی‌کردن ایران در منطقه. در واقع الان می‌شود گفت بعد از تحولات سال‌های اخیر، به‌ویژه بعد از بهار عربی، اعراب خلیج فارس و شاید بقیه اعراب، تهدید اولشان اسرائیل نیست؛ بلکه ایران است. سه محور عربی - اسرائیلی، ایرانی - عربی و ایرانی - اسرائیلی را اگر در نظر بگیریم، دو محور ایرانی - اسرائیلی و ایرانی - عربی متشنج است؛ در نتیجه می‌توانیم انتظار داشته باشیم و ببینیم که در آن محور سوم دارند به هم نزدیک می‌شوند و اعراب دیگر سیاست‌های سابق خودشان را در قبال اسرائیل ندارند. همان‌طور که عربستان هم به‌تازگی اظهار تمایل کرده است که در‌صورتی‌که اسرائیل به حقوق فلسطینی‌ها احترام بگذارد و کشور مستقل فلسطین را بپذیرد، عربستان هم آمادگی دارد روابط خود را با اسرائیل عادی کند و آن کشور را به رسمیت بشناسد.

‌ ماجرای نشستی که به‌تازگی در اردن اتفاق افتاد، چه بود؟

فکر می‌کنم تبلیغات اردنی‌ها بود. یک گردهمایی از کارشناسان مطالعاتی منطقه که هر‌ساله در اردن برقرار می‌شود. یک هیئت هم از دفتر مطالعات وزارت خارجه رفته بود. طبیعی است که در حاشیه اجلاس ممکن است هیئت‌های مختلف با هم صحبت کنند؛ ولی مأموریتی برای مذاکرات رسمی از جانب ایران و عربستان نبود. اردنی‌ها برای اینکه اجلاس را مهم کنند، رویش کار تبلیغاتی کردند.

‌ چالش‌هایی به‌تازگی بین عربستان با لبنان و سوریه به‌عنوان کشورهایی که رابطه‌ای با ایران دارند، اتفاق افتاده است و ماجرایی طولانی که در لبنان اتفاق افتاد. این چالش‌ها را در سایه گفت‌وگوهای ایران و عربستان می‌توان دید و این گفت‌وگوها می‌توانند روی آنها مؤثر باشند؟

بله، به هر حال مسائلی که اتفاق افتاده، شاید نه خیلی مستقیم، ولی به طور غیرمستقیم روی روابط ایران و عربستان اثر می‌گذارد. به نظر می‌رسد حزب‌الله است که مسائل یمن را دنبال می‌کند و نزدیکی بیشتری با انصارالله دارد. این مسائل گفت‌وگوها را تحت تأثیر قرار می‌دهد. به‌ویژه ایران شاید موضعش این باشد که مسائل یمن چندان به ما ارتباطی ندارد و بیشتر می‌خواهد مسئله یمن را به رابطه حزب‌الله و انصارالله ارجاع دهد و حزب‌الله را به‌عنوان تعیین‌کننده مسائل یمن عنوان کند. همین قضیه بود که باعث شد که روابط عربستان و لبنان تحت تأثیر قرار بگیرد و سرانجام با فشاری که عربستانی‌ها و فرانسوی‌ها آوردند، وزیر اطلاع‌رسانی لبنان ناچار به استعفا شد و خب مقداری تنش کاهش پیدا کرد. به هر حال مسئله یمن برای عربستان خیلی مهم است. عربستان نتوانسته به خواسته‌هایش برسد و این پیش‌بینی‌پذیر هم بود. نمی‌شود گفت جنگ یمن طرف پیروز داشته است؛ ولی با توجه به اینها فعلا یک پیچیدگی برای عربستان پیدا شده است که قادر به حل‌وفصل یک‌طرفه مسئله یمن نیست.

‌ به طور کلی چشم‌انداز این گفت‌وگوها چگونه است؟ آیا می‌شود خوش‌بین بود یا به تعبیر برخی امیدی نیست و در نهایت به نتیجه نخواهد رسید؟

به دو مسئله مربوط است. اول ایران باید مسئله هسته‌ای‌اش را حل‌وفصل کند و برجام احیا شود. در‌آن‌صورت هم شرایط منطقه‌ای و هم شرایط بین‌المللی ایران تا اندازه زیادی متفاوت خواهد شد. مسئله دوم سیاست‌ها در قبال یمن، عراق، سوریه و لبنان است. این سیاست‌ها ضمن اینکه از نظر عربستانی‌ها مداخله در کشورهای عربی به حساب می‌آید؛ ولی می‌تواند به نوعی به مسئله برجام و امنیت منطقه‌ای مربوط باشد؛ بنابراین باید منتظر بود و دید برجام به چه نتیجه‌ای می‌رسد و بعد به‌ویژه درمورد یمن باید دید آیا عربستان آمادگی دارد که مستقیم با ایران صحبت کند یا یک مناسباتی را به‌ وجود بیاورد؟ به نظر من عربستان به‌هیچ‌وجه آمادگی ندارد کسی دیگر را در مسئله یمن شریک کند؛ اما شاید تحت فشار آمادگی داشته باشد برای اینکه تا اندازه‌ای مسئله یمن را مدیریت کند و حوثی‌ها را وارد یک روند دیپلماتیک کند، از نقش ایران استفاده کند؛ اما اگر ایران انتظار دارد به غیر از خودش مثلا حزب‌الله یا جریانات دیگری را وارد مسئله یمن کند، طبیعتا عربستانی‌ها از این استقبال نخواهند کرد./روزنامه شرق

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها