ترس‌های جدی و عمیق ضدانقلاب پس از پایان «زم»

کد خبر: 1115933

میرکاظ«زم» دستگیر و اعدام شد، اما آنچه برای طیف حامی او و همکاران و همقطارانش در اروپا و امریکا- و حتی ایران- بر جای ماند، دو دلهره و ترس جدی و مهم است؛ اول آنکه همکاری با سرویس‌های اطلاعاتی غربی باعث ایجاد حلقه امن شکست‌ناپذیر در اطراف یک جاسوس و خائن به منافع ملت نخواهد شد، دوم آنکه جریان رسانه‌ای ضدانقلاب و حتی سمپات‌های این طیف، به درستی دچار وحشت شده‌اند که تا چه میزان نفوذ نیرو‌های امنیتی ایران در میان آن‌ها حقیقت دارد.می

ترس‌های جدی و عمیق ضدانقلاب پس از پایان «زم»

«زم» دستگیر و اعدام شد، اما آنچه برای طیف حامی او و همکاران و همقطارانش در اروپا و امریکا- و حتی ایران- بر جای ماند، دو دلهره و ترس جدی و مهم است؛ اول آنکه همکاری با سرویس‌های اطلاعاتی غربی باعث ایجاد حلقه امن شکست‌ناپذیر در اطراف یک جاسوس و خائن به منافع ملت نخواهد شد، دوم آنکه جریان رسانه‌ای ضدانقلاب و حتی سمپات‌های این طیف، به درستی دچار وحشت شده‌اند که تا چه میزان نفوذ نیرو‌های امنیتی ایران در میان آن‌ها حقیقت دارد.

۲۲ آذر ۹۹ پایانی ابدی برای روح‌الله زم بود؛ کسی که پدرش نام او را «روح‌الله» گذاشت، اما سلیقه او «نیما» بود و نامش را تغییر داد. این تغییر، فقط در نام نبود و تنها نشانه‌ای شد از مسیری که نیما زم برای خود برگزید و آن ایستادنی تمام‌قد مقابل نظامی بود که حضرت روح‌الله (ره) بنیان نهاده بود. نیما زم خود اذعان داشت که «در مقطعی این اندیشه بر او غلبه کرده است که باید نظام دیگری جایگزین جمهوری اسلامی شود.» اذعان کلامی او البته مستندی بر علاقه و عزمش برای براندازی اضافه نمی‌کرد، چه آنکه او در عمل، همه تلاشش را در این مسیر به کمک سرویس‌های اطلاعاتی غربی انجام داده بود و در دادگاه هم، گرچه بسیاری از اتهامات خود را که در کیفرخواست، لیست شده بود، رد کرد، اما اتهامات «توهین به مأموران دولتی، تحریک مردم به اغتشاش، نشر اکاذیب با ادعای حمایت از محکومان امنیتی و حمایت از خاندان پهلوی» را پذیرفت.

نیما زم که با کانال کذایی «آمدنیوز» معروف شد، مهر ماه ۹۸ طی یک عملیات اطلاعاتی پیچیده، به داخل عراق کشانده شد، در فرودگاه بغداد به دست نیرو‌های عراقی دستگیر و طبق موافقتنامه استرداد مجرمین میان ایران و عراق، تحویل نیرو‌های امنیتی ایران شد. همزمان با اعلام خبر دستگیری او، متنی در کانال صدای مردم (آمدنیوز) منتشر شد که خبر از دستگیری او و افتادن کنترل کانال مذکور به دست نیرو‌های امنیتی ایران می‌داد. با انتشار این متن، موج ترک کانال توسط برخی اعضا رقم خورد.

صدای دروغ، صدای اغتشاش

آمدنیوز که پس از مسدود شدن از سوی مدیریت تلگرام، با اسم جدید «صدای مردم» به تلگرام برگشت، آمیخته‌ای از راست و دروغ بود. جزئیاتی دقیق ولی بی‌اهمیت که ظن درست بودن خبر را تقویت می‌کرد با آمیخته‌ای از تخیل و بافته‌های نیرو‌های امنیتی غربی، اخبار آمدنیوز را تشکیل می‌داد. این میان، شم سینمایی نیما زم هم که به لطف حضور پدرش، محمدعلی زم در ریاست حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و شرکت او در دوره‌های تئاتر و سینما در حوزه هنری شکل گرفته بود، به کمک سناریوپردازی‌های سیاسی- امنیتی‌اش در آن کانال کذایی می‌آمد.

او در مسیر ضدیت با ایران- و نه فقط ضدیت با نظام و انقلاب- تا جایی پیش رفت که صریح و رسمی، دستور حمله خشونت‌بار و مرگ‌آور صادر می‌کرد و در به آشوب کشاندن اعتراضات دی ۹۶ در ایران، نقش ارزنده‌ای! ایفا کرد و این، تنها جایی بود که مدیر تلگرام دیگر نتوانست آزادی ادعایی را نقض نکند. کانال آمدنیوز با مدیریت نیما زم نوشت: «مردم آماده باشید. ناجا خسته شده و سپاه و بسیج به زودی وارد عمل می‌شوند. در همان سطح به آشوبگران حمله کنید. حتی با کوکتل مولوتف! از سایر هموطنان معترض در برابر سرکوبگران حمایت کنید» و همین باعث اعتراض صریح وزیر ارتباطات ایران به مدیرعامل تلگرام شد. محمدجواد آذری‌جهرمی خطاب به پاول دوروف نوشت: «یک کانال تلگرامی عملاً مردم را دعوت به ایجاد ناامنی و استفاده از بمب دستی و اسلحه می‌کند. زمان توقف خشونت‌پراکنی نیست؟» و دوروف دیگر نتوانست مقاومت کند، موضوع خیلی آشکار شده بود و او نوشت که «یک کانال تلگرامی (آمدنیوز) آموزش استفاده از کوکتل مولوتوف را به مخاطبانش آغاز کرده بود و به دلیل مقررات ما درباره «عدم دعوت به خشونت» معلق شد. مراقب باشید، این‌ها خطوطی هستند که نباید از آن‌ها عبور کرد.»

زم البته با کانال «صدای مردم» به تلگرام بازگشت، اما اعتراض آذری‌جهرمی و واکنش ناگزیر دوروف، سندی همیشگی خواهد بود بر آنکه چطور نیما زم، مهره غربی‌ها در تبدیل کردن اعتراضات به اغتشاشات شده بود و امنیت کشور و ملت را به نام مخالف با حکومت بازیچه سلایق و اقدامات سیاسی خود کرده بود.

ترس‌های جدی و عمیق ضدانقلاب پس از اعدام «زم»

زم دستگیر و اعدام شد، اما آنچه برای طیف حامی او و همکاران و همقطارانش در اروپا و امریکا- و حتی ایران- بر جای ماند، دو دلهره و ترس جدی و مهم است؛ اول آنکه همکاری با سرویس‌های اطلاعاتی غربی باعث ایجاد حلقه امن شکست‌ناپذیر در اطراف یک جاسوس و خائن به منافع ملت نخواهد شد و غربی‌ها آنقدر عملکردشان مبتنی بر منفعت خودشان است که برای یک جاسوس و مهره دست‌چندم ایرانی حاضر به دادن هزینه نیستند یا مقابل نیرو‌های امنیتی ایران نمی‌ایستند، آنچنان که پس از دستگری زم چنین نکردند. اعتراضات غربی‌ها پس از دستگیری زم به محکومیت دستگیری او در بیانیه وزارت خارجه فرانسه محدود شد و آن هم به این دلیل بود که زم تابعیت این کشور را داشت و شهروند فرانسه محسوب می‌شد، اما وقتی اعدام شد و دیگر خبری از او روی کره‌زمین نبود، همه غرب در محکومیت اعدام او وسط آمدند، چه آنکه می‌دانستند دیگر این حرف زدن‌ها هزینه‌ای ندارد، دوم آنکه جریان رسانه‌ای ضدانقلاب و حتی سمپات‌های این طیف، به درستی دچار وحشت شده‌اند که تا چه میزان نفوذ نیرو‌های امنیتی ایران در میان آن‌ها حقیقت دارد. این شک، همچون خوره‌ای در میان ضدانقلاب ریشه‌ای عمیق‌تر می‌یابد که آیا دوست و همکار و حتی عضو خانواده من، نفوذی امنیتی ایران نیست؟ آنچنان که شبهات در مورد چگونگی کشاندن زم به عراق متعدد است و دوستان و همکاران نزدیک او، در نگاه حامیان زم، در مظان اتهام جدی همکاری با نیرو‌های امنیتی ایران هستند. اگر همکار زم که دوست خانوادگی او هم بود، جاسوس و نفوذی بود، چرا دوست من جاسوس نباشد؟ چه کسی زم را به عراق کشاند؟ آیا اتهاماتی که حامیان و خانواده زم به همکار او در این زمینه وارد می‌کنند که باعث فریب زم شده، حقیقت دارد؟ زنی که حتی با همسر زم در ارتباطی دوستانه بود و زم را به عراق دعوت و برای سفر به این کشور، با دروغ دیدار با مرجعیت شیعه در عراق تشویق کرده بود یا آن دیگری که به گفته پدر زم با ارسال فرم نادرست مانع از سفر زم به استرالیا شده بود.

این ترس‌ها در کنار باور به اینکه لیدر‌های آشوب روانی و خیابانی، مصون از دستگیری به دست سازمان‌های اطلاعاتی ایران نیستند و در صورت دستگیری هم اشد مجازات در انتظار آنان است، نتیجه ناگزیر ماجرای نیما زم است. /منبع: روزنامه جوان

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها