تحلیل از چپ و راست؛

انسان شدنی

کد خبر: 1113979

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

انسان شدنی

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

دولت سیزدهم هنرنمائی کند

روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشت امروز خود نوشته است: « شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی جمله‌ای کلیدی داشت که در سخنرانی‌هایش آن را مطرح می‌کرد و می‌گفت: انسان، موجودی است شدنی. منظور آیت‌الله بهشتی این بود که نباید توقع داشته باشیم انسان‌ها همیشه یکسان بمانند و تغییری در آنها به وجود نیاید. تکامل، لازمه وجود انسان‌هاست و هر فردی می‌تواند رشد فکری داشته باشد.

این روزها در رسانه‌های مکتوب و مجازی تهاجم زیادی به سران جناح اصولگرا به خاطر گرایش مثبتی که به برجام و مذاکره درباره رفع تحریم‌ها نشان داده‌اند صورت می‌گیرد که به نظر می‌رسد با معیارهای مرتبط با تکامل فکری انسان‌ها آنطور که شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی مطرح می‌کرد، منطبق نیست. به سران جناح اصولگرا ایراد می‌گیرند که شما همان کسانی هستید که برجام را آتش زدید و گفتید بعد از شهادت سردار سلیمانی هرکس سخن از مذاکره بگوید دهانش را خرد می‌کنیم. شما برجام را سند ذلت می‌دانستید و آن را با عهدنامه ترکمانچای مقایسه می‌کردید و هرگونه مذاکره با طرف مقابل را خیانت می‌دانستید و حالا با یک هیات 40 نفره به وین رفته‌اید و با آمریکا هرچند غیرمستقیم مذاکره می‌کنید. ایراد می‌گیرند و سوال می‌کنند که بالاخره کدام حرفتان را قبول کنیم؟ اگر برجام خیانت بود، چرا حالا خودتان به دنبال آن هستید و این موجودی که خودتان آن را مرده می‌دانستید به آن دخیل بسته‌اید؟

با توجه به منطق صحیح «انسان، موجودی است شدنی» این ایرادها به دولتمردان سیزدهم وارد نیست. آنها می‌توانند در جواب بگویند ما قبل از آنکه مسئولیت اداره کشور را در دست بگیریم، برجام را قبول نداشتیم ولی حالا که با مشکلات گسترده کشور مواجه شده‌ایم و راه‌های حل مشکلات را بررسی کرده‌ایم به این نتیجه رسیده‌ایم که برجام آنطور که ما فکر می‌کردیم نیست و باید برای احیاء آن مذاکره کنیم و به آن برگردیم.

این استدلال، قابل قبول است و باید به دولتمردان سیزدهم حق داد تغییر عقیده بدهند و به این نتیجه برسند که قبلاً اشتباه می‌کردند و حالا باید درصدد جبران اشتباه خود برآیند و مشکلات اقتصادی کشور را برطرف نمایند.

نکته بسیار مهم اینست که همه فعالان سیاسی باید دست به دست همدیگر داده و مشکلات مردم را حل کنند و رقابت‌های سیاسی را در امور کشور دخالت ندهند. سران جناح مقابل باید خوشحال باشند که رقبای سیاسی آنها اکنون تغییر عقیده داده‌اند و راه درست را انتخاب کرده‌اند. این همسانی که در مورد نگاه به برجام و مذاکره برای احیاء آن میان دو جناح به وجود آمده، برای کشور مبارک است. نتیجه بسیار مطلوبی که این همسانی فکری خواهد داشت اینست که در کشور کسی نیست که در برابر دولت مانع ایجاد کند، مجلس مصوبه‌ای برای مشکل کردن کار هیات مذاکره‌کننده نمی‌گذراند، نیروهای مسلح اقدامی که حساسیت‌برانگیز باشد انجام نمی‌دهند، رسانه‌ ملی و سایر رسانه‌ها نه‌تنها علیه هیات مذاکره‌کننده تبلیغ نمی‌کنند بلکه با آن همراهی هم می‌کنند و کسی هم فیلمی برای خائن نشان دادن اعضاء آن و متهم ساختن آنها به جاسوسی نمی‌سازد. بدین ترتیب، هیات مذاکره‌کننده می‌تواند از زمینه کاملاً فراهم ‌شده‌ای که در اختیار دارد حداکثر استفاده را به عمل بیاورد و مذاکره را به نتیجه مطلوب برساند.

اکنون برای همه روشن شده است که احیاء برجام و رفع تحریم‌ها برای حل مشکلات اقتصادی کشور، ضروری است و برخوردهای شعاری با این موضوع را باید کنار گذاشت. اینکه احیاء برجام توسط کدام دولت و کدام شخص و کدام هیات صورت بگیرد و کدام دولت موفق به رفع تحریم‌ها شود، مهم نیست، مهم اینست که این کارها انجام شود و مردم از رنجی که می‌برند رها شوند. همه حاضرند بپذیرند تمام افتخارات به نام دولت سیزدهم ثبت شود و تمام قلم‌ها و زبان‌ها حمایت از کارگزاران کنونی را وجهه همت خود قرار دهند اما شاهد رفع تحریم‌ها و حل مشکلات اقتصادی باشند. همه خواهان عزت ملت، استقلال کشور و اقتدار دولت هستند و معتقدند در پرتو این عزت و استقلال و اقتدار می‌توان مشکلات را نیز حل کرد. در چنین شرایطی دولت سیزدهم باید هنر خود را نشان دهد.»

 

توجیه غیرحقوقی اتفاقات اصفهان

سیدعلی مجتهدزاده‌- ‌حقوق‌دان امروز در یادداشتی برای «شرق» نوشته است: «‌نحوه مدیریت اعتراض‌های اخیر در اصفهان در روزهای اول تجمع مردم، امیدواری‌هایی را ایجاد کرده بود مبنی بر اینکه نگاه به مقوله اعتراض‌های عمومی، در حال تجربه یک تغییر صحیح و رفتن در مسیر قانونی و منطقی است. با این وجود، برخورد روزهای پایانی با مردم معترض، دوباره این امیدواری تازه‌یافته را دگرگون کرد‌ که البته با برخی توجیهات پس از آن در باب لزوم اعمال خشونت نگرانی‌هایی ایجاد کرد. در همین خصوص، پنجشنبه گذشته آقای موسی غنضفرآبادی، رئیس کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس، اظهاراتی را مطرح کرد که باید آن را به صراحت از منظر حقوقی تأسف‌بار دانست. وی با مشروع‌دانستن برخورد با معترضان اصفهانی گفت: در کشور ما، اصل بر قانون‌مداری است، اما گاهی در این بین برخورد‌هایی می‌شود که اجتناب‌ناپذیر است؛ یعنی وقتی معترض می‌خواهد اقدامی انجام دهد که خسارتی متوجه کشور شود، رخ‌دادن این برخورد‌ها امکان‌پذیر است. برای مقابله با این چالش، حتی به‌جز نیرو‌های امنیتی، فرد یا افرادی که می‌بینند خطر و خسارتی در حال وقوع است یا رخ داده، می‌توانند وارد عمل شوند که این روند، هم مجوز شرعی دارد و هم قانونی. آقای غضنفرآبادی مدعی شده اگر در اعتراض‌های اصفهان این رویکرد در پیش گرفته نمی‌شد، شاید شاهد تلفات هم می‌بودیم. این سخنان رئیس کمیسیون حقوقی مجلس، به صراحت مغایر مبانی حقوقی و چارچوب‌های قانونی در کشور است. اول اینکه خود نیروی انتظامی و نظامی مطابق قانون «به‌کارگیری سلاح توسط مأمورین نیروهای مسلح در موارد ضروری» و برخلاف سخنان رئیس کمیسیون حقوقی و قضائی مجلس، حق ندارند در هر شرایطی از سلاح گرم استفاده کنند. مطابق ماده 4 این قانون، مأموران انتظامی «برای اعاده نظم و کنترل راهپیمایی‌های غیرقانونی، فرونشاندن شورش و بلوا و ناآرامی‌هایی که بدون به‌کارگیری سلاح‌ مهار آنها امکان‌پذیر نباشد»، حق استفاده از سلاح دارند. تجمع آرام مردم اصفهان در بستر خشک رودخانه زاینده‌رود که حتی بدون مسدود‌کردن معابر عمومی هم بوده، چطور شامل چنین تعریفی شده است؟ 

مضافا اینکه طبق بندهای همین ماده، برای استفاده از سلاح در چنین موردی اولا باید قبل از تیراندازی از وسایل دیگر مطابق مقررات برای پایان‌دادن به تجمع استفاده شده و این وسایل مؤثر نباشند و ثانیا قبل از به‌کارگیری سلاح، با «اخلالگران و شورشیان نسبت به به‌کارگیری سلاح اتمام حجت شده باشد». اضافه بر اینکه معلوم نیست این دو شرط چقدر محقق شده‌اند، در قانون تأکید بر لفظ «اخلالگران و شورشیان» بسیار اهمیت دارد؛ آیا مردم معترض و کشاورزان عموما سالخورده را می‌توان ذیل این عنوان حقوقی تعریف کرد؟ مشخص است که تجمع اصفهان را با در‌نظر‌گرفتن شرایط مندرج در این قانون نمی‌توان مصداق «شورش، بلوا و ناآرامی» دانست. علاوه بر این، ماده 3 همین قانون درباره ترتیبات تیراندازی در شرایط حساس برای نیروهای انتظامی توضیح داده که شامل مواردی همچون حمله به نیروهای نظامی و انتظامی، حمله به اماکن حساس یا فرار مجرمان و پاسداری از مرز می‌شود. حتی در همین موارد، طبق تبصره 3 همین ماده، مأمور اولا باید مجبور به تیراندازی باشد و ثانیا اول تیراندازی هوایی و سپس تیراندازی کم به پایین انجام دهد. مشخص است که به‌طور اولی، چنین قاعده‌ای برای تجمعات عمومی هم صدق می‌کند. حال سؤال این است که مأموران انتظامی چطور این قانون را رعایت کرده‌اند که تعداد زیادی از افراد از کمر، سینه، صورت و خصوصا چشم مصدوم و مضروب شده‌اند؟ در عین حال، رئیس کمیسیون حقوقی مجلس مدعی است حتی افراد معمولی هم در صورت اطلاع از وقوع خسارت، مجوز قانونی برای اقدام دارند. این مسئله را باید در چارچوب دفاع مشروع در قانون مجازات اسلامی دنبال کرد که در مواد ۱۵۶، ۱۵۷ و ۱۵۸ به آن پرداخته شده است. در همین مواد قانونی نیز برای دفاع مشروع شرایطی قید شده است؛ ...آیا در موارد اشاره‌شده از سوی آقای غضنفرآبادی، «مهاجم» توانسته در یک فرایند حقوقی دفاع مشروع خود را ثابت کند؟ متأسفانه باید گفت اظهارات ایشان در مقام رئیس کمیسیون حقوقی مجلس، بیش از هر چیز دارای وجه توجیهی امنیتی-سیاسی است تا وجه حقوقی. کمترین توقع حقوقی از مسئولی که می‌خواهد از دریچه قانون به موضوع یاد‌شده نگاه کند، این است که تقاضای بررسی و حقیقت‌یابی موضوع را در یک چارچوب عادلانه و بی‌طرفانه داشته باشد. متأسفانه در مسئله اصفهان نه موضوع تخریب اموال عمومی هنوز ثابت شده، نه هدایت تجمع از سوی گروه‌های معاند و به‌دست‌گرفتن نبض امور به وسیله آنها و نه به‌هم‌ریختن نظم عمومی از سوی معترضان. شلیک مستقیم به مردم معترضی که عموما از اقشار ضعیف و حتی سالخورده جامعه بودند و مضروب و مصدوم‌کردن عده ای از آنها و به‌خشونت‌کشاندن اجتماعی آرام در اصفهان، موضوعی نیست که به‌راحتی بتوان آن را با استناد غیرمنطقی به برخی قوانین توجیه کرد؛ کما‌اینکه اگر قرار به ملاک قراردادن آن قوانین باشد، اتفاقا برخورد صورت‌گرفته در برخی موارد به طریق اولی می‌تواند مصداق یک رفتار غیرقانونی باشد.»

 

توپ توی زمین آمریکاست

محمدحسین محترم امروز در یادداشتی برای «کیهان» نوشته است: «اروپایی‌ها در مذاکرات هفته گذشته نشان دادند همچنان سردرگم و فعلاً در حال نبض سنجی هستند که آیا می‌توانند از ایرانی‌ها امتیازی بگیرند یا نه ... تیم ایرانی اسناد متوازنی بر اساس توافق ۲۰۱۵ و قطعنامه ۲۲۳۱ و پیش‌نویس شش دور مذاکرات قبلی را به اروپایی‌ها ارائه و اعلام کرد «اراده و اختیار لازم را برای ادامه گفت وگوها تا زمانی که لازم باشد‌، دارد». ... اروپایی‌ها از آنجا که سردرگم بودند و انتظار آمادگی تیم ایرانی تا این حد را نداشتند؛ با متوقف کردن مذاکرات به پایتخت‌های خود برگشتند تا بر اساس زمین بازی که ایرانی‌ها تعریف کردند، سناریوی خود را طراحی کنند. ... در بطن ادعاها و فضا‌سازی‌های ابتدایی مقامات آمریکایی و اروپایی مبنی بر اینکه «ایران اگر با ما توافق نکند به نقطه غیرقابل بازگشت در برجام برمی‌گردد»، نیز نوعی التماس و ترس مُستتر بود. ... در نشست مجازی و نمایشی شورای حکام قبل از آغاز مذاکرات وین، نمایندگان آمریکا و سه کشور اروپایی با متهم کردن ایران به عدم همکاری با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، شُوی تبلیغاتی و فضا‌سازی نخ‌نمایی راه‌انداختند که اگر ایران چنین و چنان نکند، ما چنان و چنین می‌کنیم و «نشست فوق‌العاده برای رسیدگی به بحران تشکیل می‌دهیم»! اینکه آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها این بار نیز مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی را جلو ‌انداختند و به استناد گزارش سیاسی او می‌خواهند علیه ایران فضا‌سازی کنند‌، هم خود آنها و هم افکار عمومی به‌خوبی می‌دانند که اکنون در دور جدید مذاکرات وین اصلاً بحث راستی آزمایی اقدامات و عمل به تعهدات ایران که بارها خود آژانس به آن اذعان کرده‌، در دستور کار نیست‌، بلکه دستور کار این دوره راستی‌آزمایی لغو تحریم‌ها و عمل به تعهدات برجامی اروپایی‌ها و آمریکاست. ... با توجه به اینکه به گفته دیپلمات‌ها «فضای مذاکرات متفاوت و گاهی تند و گاهی آرام بود» و هماهنگ‌کننده اتحادیه اروپا گفته «ما نفس راحتی نکشیدیم، اما خوش‌بین هستیم»! مسئله نخست و مشکل اصلی در وین این است که آیا تیم بایدن می‌توانند تضاد میان تعهد به پایبندی کامل به توافق هسته‌ای و تحریم‌های اولیه آمریکا را حل کنند یا نه؟ مسئله دوم هم این است که ترامپ حدود ۱۵۰۰ تحریم علیه ایران وضع کرد که ۸۰۰ مورد آن همان تحریم‌های قبلی هسته‌ای است که تحت عنوان تروریسم و حقوق بشر مجدداً اعمال کرد. لذا اینکه گفته می‌شود تحریم‌های حقوق بشری و تروریسمی ربطی به برجام و موضوع هسته‌ای ندارد، ادعایی فریبکارانه‌تر از تغییر عنوان تحریم‌هاست که در آینده نیز تکرار خواهد شد! ... اما چرا آمریکایی‌ها سردرگم هستند و اراده لازم برای مذاکرات و لغو تحریم‌ها را ندارند؟! مجله نیوزویک که چند هفته قبل از «سیاست توافق موقت بایدن» رونمایی کرده بود‌، همزمان با آغاز مذاکرات وین از راهبرد دائمی آمریکا علیه ایران با حمایت دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه رونمایی کرد. بر اساس گزارش نیوزویک نمایندگان کنگره آمریکا از جمله جیم بنکس و پت فالون و سناتور تام کاتن با همکاری مایکل ماکوفسکی رئیس ‌و مدیرعامل موسسه یهودی برای امنیت آمریکا و از مقامات پیشین پنتاگون به دنبال تصویب طرحی هستند که از آن می‌توان به «قانونِ محکم کردنِ قانونِ تحریم‌های ایران» یاد نمود! در صورت تصویب این طرح‌، دیگر «هیچ رئیس‌جمهوری در آمریکا» نمی‌تواند تحریم‌ها علیه ایران را لغو و حتی با فرمان اجرایی تعلیق کند. نکته مهم این است که این طرح از ماه ‌آوریل یعنی حتی زمانی که شش دور مذاکرات قبلی با دولت حسن روحانی در جریان بود، در سنا تدوین شده است. طراحان آن از فرمان اجرایی رئیس‌جمهور به عنوان راه دور زدن قانون یاد و «احیای واقعی برجام» و عمل کردن آمریکا به تعهداتش را «خودزنی» توصیف و تأکید کردند «غروب بندهای برجام نشان خواهد داد که آمریکا، ابرقدرتی در حال فرار است»! ...  با توجه به اینکه ایران نه چیزی فراتر و نه چیزی کم‌تر از برجام می‌خواهد و در این مذاکرات هیچ‌گونه موضع سرسختانه‌ای اتخاذ نکرد‌، آن‌گونه که مذاکره‌کننده ارشد ایران در جلسه رسمی مذاکرات وین تأکید کرده اگر همه تحریم‌ها لغو نشود و آمریکا تضمین ندهد، ایران به برنامه هسته‌ای اش ادامه خواهد داد»، موضع به حقی که رسانه‌ها هم به‌خوبی از آن به عنوان یک تهدید جدی تعبیر کردند!

 

ضمانت عینی از توهم تا واقعیت

امیرمحمد نوری بیات، کارشناس مسائل استراتژیک امروز در یادداشتی برای روزنامه «ایران» نوشته است: «بعد از بیان لزوم ارائه‌ تضمین، علاوه بر مقامات غربی، عده‌ای در داخل نیز از عدم واقعی بودن این خواسته صحبت کرده و علاوه بر متهم کردن ایران به جدی نبودن در مذاکرات، اظهار کردند که در روابط بین‌الملل هیچگونه تضمینی نمی‌توان ارائه داد. همچنین بعضی از سناتورهای امریکایی از این نیز جلوتر رفته و گفتند که حتی در صورت ارائه‌ تضمین و تبدیل شدن برجام به یک قانون در کنگره نیز، رئیس‌جمهور بعدی امریکا از آن خارج خواهد شد.

ضمانت مطرح شده از سمت ایران دارای ویژگی‌هایی است که طرف‌های غربی به صورت عامدانه آن را نادیده می‌گیرند. حرف اصلی ایران در ارائه‌ ضمانت، ایجاد یک توافق متوازن است. زمانی که یک توافق در عناصری مانند میزان بازگشت‌پذیری، زمان، هزینه‌ تعهدات و... متوازن منعقد شده باشد، باعث می‌شود تا طرف خاطی یا از توافق خارج نشود و یا در صورت خروج، متحمل هزینه‌ سنگینی به واسطه‌ اقدام متقابل طرف دیگر شود. به عبارت دیگر، ضمانت حقیقی در توافقات بین‌المللی نه در روی کاغذ، بلکه در وجود اصلی به نام اقدام متقابل است.... خواسته‌ ایران در ارائه‌ ضمانت عینی به قدری دارای منطق و استدلال محکم بود، که جامعه نخبگانی و مقامات جوامع مختلف نیز به مشروعیت این خواسته اعتراف کردند. ... بعد از ایجاد جوی در فضای بین‌الملل در جهت تأیید ارائه‌ ضمانت از سمت طرف غربی، جریان فریب شروع به کار کرده و با به حاشیه بردن مسأله و طرح موضوعاتی غیرواقعی سعی در ذبح کردن این طرح دارند. در روزهای اخیر، مقاله‌ای با عنوان «تضمین‌های فنی برای بازگرداندن و حفظ توافق هسته‌ای» توسط دو مرکز «بورس و بازار» و «شبکه راهبری اروپا» منتشر شد، که در بعضی روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های داخلی نیز منعکس شد.

در این مقاله، بیان شده است که ضمانت‌های سیاسی و حقوقی که به طور معمول در توافقات بین‌المللی مطرح می‌شوند ناکارآمد بوده و نمی‌توانند از به هم خوردن یک توافق جلوگیری کنند. به عنوان مثال در این یادداشت، خروج امریکا از برجام به عنوان عدم کارآیی ضمانت سیاسی و ناتوانی دیوان بین‌المللی دادگستری در مواجهه با امریکا در قضیه پیمان مودت، به عنوان عدم کارآیی ضمانت حقوقی مطرح شده است. بعد از بیان این موضوع، نویسندگان، ضمانتی جایگزین را با عنوان «ضمانت فنی» مطرح می‌کنند. این نوع ضمانت بنابر ادعاها، به دلیل دارا بودن اقدامات فیزیکی و سازمانی قابل مشاهده برای همه، مانند همکاری در پروژه‌های فنی مشترک تعریف شده در توافق، می‌توانند علاوه بر دوام تعهدات، منافع طرفین را نیز تأمین کنند. باید به این نکته توجه داشت که ظاهر مطلب اشاره شده موضوعی خوب و درست است ولی در ادامه، زمانی که مقاله به مصداق‌ها و اهداف اقتصادی مطرح شده از طرف نویسندگان می‌رسد، باطن سراب‌گونه‌ خود را نشان می‌دهد. ... مقاله همچنین به مشکلاتی چون ریسک اقتصادی ناشی از تحریم‌ها نپرداخته و مسیر رفع این ریسک‌ها و ساختار تحریم‌ها مشخص نشده است. علاوه بر این، بعضی مصادیق و اهداف بیان شده نیز در گذشته مطرح و به دلیل ناتوانی و بی‌مسئولیتی طرف اروپایی شکست خورده‌اند. به عنوان مثال، در این مقاله صحبت از ایجاد یک بانک تجاری جدید به منظور تسهیل روابط بانکی به میان آمده است. حال سؤال اینجاست، طرف اروپایی که حتی در ایجاد یک کانال مالی مانند اینستکس ناتوان بود، چگونه می‌خواهد از ایجاد یک بانک تجاری جدید با هدف بیان شده، حمایت و وزارت خزانه‌داری امریکا را مجبور به همکاری کند؟ در نهایت باید بیان کرد که اهداف اقتصادی می‌توانند ضامن باشند ولی در صورتی که مسیر رسیدن به آنها روشن و دقیق بوده و این مسیر باید متوازن و قابل راستی‌آزمایی باشد تا تجارب و آسیب‌های گذشته تکرار نشوند. بخصوص که بانک‌ها و شرکت‌ها یک‌بار خروج از برجام را تجربه کرده‌اند و اکنون برای همکاری مجدد، کمتر حاضر به ریسک می‌شوند.»

 

دستپخت باقری کنی در وین

جلال میرزایی تحلیلگر مسائل سیاسی و بین الملل در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشته است: «پایان زودهنگام مذاکرات وین توسط ایران نبود، بلکه این کشورهای غربی و به‌خصوص اروپایی‌ها بودند که برای مشاوره به پایتخت‌های خود بازگشتند. در ضمن پرداختن به وجوه مثبت یا منفی این تیم ۴۰ نفره مذاکره‌کننده هسته‌ای یک نقطه حاشیه‌ای است که در این شرایط خطیر و حساس اصلاً ارزش گفت‌وگو و بحث ندارد. اما نکته مهمی که باید مورد ارزیابی قرارگیرد این‌است که حتی اگر تیم مذاکره‌کننده متشکل از چهارصد نفر هم باشد باید تیم مذاکره‌کننده برای گرفتن چراغ سبز و مشاوره با حاکمیت و دولت دوباره به تهران بازگردد. چون گام‌به‌گام مذاکرات باید با چراغ سبز حاکمیت همراه شود. فرقی هم بین دولت روحانی و رئیسی ندارد. ببینید نظر مثبت و کارشناسانه تیم ۴۰ نفره و هیأت مذاکره‌کننده ایرانی یک‌چیز است و چراغ سبز حاکمیت هم چیز دیگری است. قطعاً چراغ سبز حاکمیت اصل و تعیین‌کننده است. دولت رئیسی بر ادعای خود مُصر است و سعی دارد با شفافیت، مذاکرات را پیش ببرد بنابراین چیزی برای پنهان کردن ندارد. به‌هرحال باید بفهمیم اساساً منطق و نگاه تیم مذاکره‌کننده دولت رئیسی نسبت به حقوق و تکالیف این مذاکرات چه بوده‌است. اینجاست که قطعاً انتشار متن بسته پیشنهادی تیم مذاکره‌کننده هم منافاتی با اصل مذاکره ندارد، مگر اینکه مثل سایر موارد، دولت روحانی هرکاری که انجام دهد غلط است، اما انجام همان کار در دولت جدید درست و به‌جا تلقی می‌شود. معتقدم که آغاز دور هشتم مذاکرات به زودی انجام می‌شود. انریکه مورا اکنون مذاکره‌کننده ارشد اتحادیه اروپاست و در جریان مذاکرات قرار دارد. پس سخنان او بیشتر نزدیک به واقعیت است. ضمنا که اگر بخواهیم وقت‌کشی در ادامه مذاکرات داشته‌باشیم امکان وقوع هر اتفاقی را باید در نظر گرفت. به‌خصوص آن‌که بعد از چند ماه دولت رئیسی آغاز مذاکرات را در دستور کار قرار داده‌است. بنابراین اعضای 1+4 و آمریکایی‌ها اجازه نمی‌دهند که فاصله زیادی بین دور هفتم و دور هشتم ایجاد شود تا دولت ایران فرصتی برای پیش‌برد هر چه بیشتر گام‌های کاهش تعهدات هسته‌ای داشته‌باشد. در نتیجه اروپایی‌ها، آمریکا، روسیه و چین و همچنین ایران برای اینکه هرچه‌زودتر به توافق دست پیدا کنند، انجام مذاکرات را در دستور کار قرار می‌دهند. همه طرف‌ها از دید اهداف و منافع خود به تداوم مذاکرات برای حصول توافق نیاز دارند؛ ایران برای پایان دادن به تحریم‌ها و سر و سامان دادن به وضعیت اقتصادی و معیشتی خود و اروپایی‌ها، آمریکا، روسیه و چین هم برای مدیریت پرونده فعالیت‌های هسته‌ای ایران به توافق نیاز دارند. این نیاز همه طرف‌ها برای رسیدن به یک توافق جامع و کامل باعث می‌شود که فاصله چندان زیادی بین دوره هفتم و دوره هشتم نباشد، هر چند که نمی‌توان به طور دقیق گفت چهارشنبه یا پنجشنبه این هفته طبق گفته انریکه مورا شاهد آغاز دور هشتم مذاکرات وین باشیم. چون ما در ادوار مختلف دیده‌ایم که مرتباً زمان اعلامی به تاخیر افتاده‌است، اما بی شک فاصله دور هفتم با هشتم چندان زیاد نخواهدبود.»

 

افزایش منافع ایران با قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها

دکتر حسینعلی حاجی‌دلیگانی، عضوی هیات رئیسه مجلس امروز در یادداشتی برای «وطن امروز» نوشته: «در حال حاضر وزارت امور خارجه خط مشی و سیاست‌گذاری‌های خود را طوری ترسیم کرده که بر اساس قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران، پیش برود. زمانی که قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها در مجلس مصوب شد، کمک شایانی به دستگاه دیپلماسی کشور کرد تا در مسیر منافع ملت ایران حرکت خود را استمرار ببخشد. در خیلی جاها قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها توانست آنچه حق ملت ایران است را برای کشورهای مربوط در حوزه برجام تبیین کند. 

دولتمردان با قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها مجبور شدند پای‌شان را از آنچه حق مردم است بیرون نگذارند و در چارچوب منافع مردم حرکت کنند. تهران مذاکره را برای مذاکره نمی‌پذیرد چرا که نتیجه‌ای جز فرصت‌سوزی برای کشور نخواهد داشت و به نحوی حرکت می‌کنیم که مذاکرات نتیجه‌بخش باشد.

قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از حقوق ملت ایران، توانست فضایی که برخی مصوبات برجام موجب اعمال برخی محدودیت‌ها علیه جمهوری اسلامی شده بود را بشکند چرا که تعهدات آنهایی که متعهد بودند وظایفی را اجرایی کنند عملیاتی نشده بود اما دولت قبل همچنان به دشمنان باج می‌داد. مجلس یازدهم توانست با قانون اقدام راهبردی برای رفع تحریم‌ها مجددا فعالیت‌های علمی و صلح‌آمیز هسته‌‌ای و غیرنظامی ایران را به حرکت درآورد. جمهوری اسلامی ایران بر اساس قانون اقدام راهبردی، برنامه و مواضع خود را مجدد اعلام کرد لذا تمام تحریم‌های ظالمانه آمریکا علیه ملت ایران باید لغو شود و ایران هم راستی‌آزمایی خواهد کرد. 

آمریکا باید خساراتی که با خروج از برجام به ایران‌ زده را بدهد؛ متاسفانه پس از خروج ایالات متحده، اروپایی‌ها هم منفعلانه برخورد کردند و به‌رغم وعده‌های فراوان، گام عملیاتی برای جبران خسارات آمریکا یا اجرای تعهدات برجامی خود برنداشتند اما جمهوری اسلامی به تمام تعهدات خود وفادار ماند.  قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها و صیانت از منافع ملت ایران، بستری مناسب بود اما دولت سابق از آن استفاده نکرد، چرا که باید با این قانون عزتمندانه به پای میز مذاکره می‌رفتند. به رغم آنکه دولت پیشین از این قانون پر از مزیت بهره نبرد؛ پس از تصویب قانون اقدام راهبردی، طرف‌های مقابل برجام از مواضع تند خود عقب‌نشینی کردند و قانون فوق تأثیر خود را گذاشت.»

 

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها