«فردا» گزارش می‌دهد

بیانیه می‌دهم پس هستم؟!

کد خبر: 1113417

جبهه اصلاحات ایران به جای اینکه به فکر ترمیم سرمایه اجتماعی و بازگشت به کارکرد سیاسی و حزبی خود باشد، مدام بیانیه می‌دهد؛ آنقدر که صدای اصلاح‌طلبانی از جمله عباس عبدی هم درآمده است.

بیانیه می‌دهم پس هستم؟!

گروه سیاست سایت فردا - اصلاح‌طلبان به واسطه عملکرد ضعیفی که در دوران هشت ساله روحانی، مجلس دهم و شورای پنجم داشتند مردم را آنقدر از خود ناامید کردند که با چالش مشارکت مواجه شده و به تبع آن دیگر در هیچ جای قدرت سهمی ندارند. 

با این وجود اما به جای بازنگری در عملکرد خود و تلاش برای یافتن راهکارهای برون آمدن از این شرایط، مدام سرگرم بیانیه دادن و نقد کردن طیف حاکم بر قدرت است که اتفاقا تازه از راه رسیده و مشغول ترمیم ویرانی‌هایی هستند که آنها به جا گذاشته بودند.

یک روز به خاطر تاخیر در بازگشت به برجام. یک روز به خاطر طرح صیانت، یک روز به خاطر حکمرانی آب و خلاصه کارشان شده بیانیه دادن. آنقدر که حتی صدای فعالان سیاسی اصلاح طلب هم درآمده است. 

مثلا عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در صفحه توییتر خود به این رویه واکنش نشان داده و در توییتی انتقادی نوشته است: «جبهه اصلاحات ایران درباره بحران آب بیانیه داد. اگر بپرسند که خودتان در این ماجرا چه نقشی داشتید و کجای کارتان اشکال داشت و آیا آنها را طرح و نقد کرده‌اید؟ چه پاسخی دارید؟ بیانیه سیاسی دادن دوستان هم تبدیل به رفتاری مناسکی شده است. بیانیه می‌دهم پس هستم. کپی برابر اصل حکومت».

البته عبدی پیش‌تر به بیانیه‌های اصلاح‌طلبان انتقاد کرده بود. مثلا وقتی درباره ضرورت گفت‌وگوهای برجامی بیانیه دارند، او در «اعتماد» نوشت: « پیش از هر چیز باید جبهه اصلاحات چگونگی موجودیت سیاسی خود را اثبات کند، سپس در موضوعات گوناگون اعلام موضع نماید.    جبهه اصلاحات پس از شکست قاطع سیاسی و ناتوانی مطلق در آوردن مردم به پای صندوق‌های رأی در خرداد ۱۴۰۰، پیش از هر اقدامی از جمله موضع‌گیری در باره برجام یا سایر امور، باید ابتدا موجودیت خود را بازنگری و تحلیل کند.    اگر آنان همچنان بر مشی گذشته هستند و نقدی بر آن نمی‌بینند، در این صورت طبیعی است که مخاطب نیز این بیانیه یا هر موضع دیگر آنان را در این چارچوب تحلیل و فهم کند. ولی اگر سیاست‌های گذشته جبهه را، هم از حیث راهبرد و هم تشکیلات و هم افراد و بالاخره تاکتیک‌ها واجد ایرادهای اساسی می‌دانند، ابتدا باید آن را تبیین کنند.    روشن است که اگر این نکات در دستور قرار گیرد ماه‌ها طول خواهد کشید که به نتیجه برسد و پیش از جمع‌بندی نهایی درباره آنها نمی‌توان وارد موضع‌گیری‌های سیاسی شد.    این چه جبهه‌ای است که می‌تواند پیش و پس از ۲۸ خرداد ۱۴۰۰، همچنان با همان افراد و همان شیوه‌ها ادامه حیات دهد؟ این بدان معنا است که اتفاق رخ داده در ۲۸ خرداد از نظر آنان امری عادی و ساده بوده است.    در حالی که این رویداد یک شکست بزرگ نه از اصول‌گرایان بلکه از جامعه و مردم بوده است.

 

»

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها