تحلیل از چپ و راست؛
تنش آبی
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
بسیج خاستگاه تربیت نیروی همتراز انقلاب اسلامی
عبدالله گنجی، امروز در سرمقاله «جوان» نوشته است: «هفته بسیج یادآور حلول الهامبخش ایده تشکیل بسیج بر ذهن و دل امام راحل است که خود این ابداع کمنظیر را «الطاف جلیه» خداوند نام نهاد. بسیج در مسیر تاریخی خود ضمن پایبندی به اصول، دچار تحول در مأموریت و تخصص شد و رفته رفته عرصه عمل آن متنوع گردید. اما طبق بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی که مخاطب و حاملان آن جوانان امروز و مدیران فردای کشورند، باید بستری فراهم باشد تا کسانی به میدان گام دوم وارد شوند که از جهت تفکر، مبانی و آرمانها در تراز انقلاب اسلامی (خصوصاً تراز نسل اول آن) باشند. اکنون هیچ مجموعهای جز بسیج و بسیجیان در کشور نیست که شرایط و مقتضیات چنین عملی را در خود داشته باشد؛ بنابراین میتوان به دلایل زیر بسیج را پرچمدار تربیت نسل پوینده گام دوم انقلاب به حساب آورد. اگر آینده انقلاب اسلامی از نیروهای همتراز تهی شود، جمهوری اسلامی در بهترین حالت با ماهیت حقوقی خواهد ماند و ماهیت حقیقی آن لاغر و بین ظرف و مظروف فاصلهای عمیق ایجاد خواهد شد. شاید مهمترین رسالت بسیج (که تا حدود زیادی زیرساختهای آن را دارد) انجام این عمل راهبردی باشد، چرا که هیچ مجموعهای برای این مهم صلاحیتی در تراز بسیج ندارد.
بهترین جوانان آیندهدار این کشور از بسیج دانشآموزی و دانشجویی میگذرند. اگر طلاب بسیجی جوان را به آن اضافه کنیم، میتوان بسیج را مرکز ثقل جوانان مؤمن و معتقد به اسلام و انقلاب اسلامی دانست ...گستردگی ملی شاخص دیگر این صلاحیت برای بسیج است. ... تخصصی شدن اقشار بسیج میتواند ابعاد کارآمدی آن را در همه صنوف، رستهها و رشتههای علم و کار و تولید به نمایش بگذارد. ... احساس تعلق بسیجیان به اصل نظام و عدم جذابیت جناحگرایی عنصر مهم دیگری است که همترازی را تسهیل میکند. ... عنصر معنویت که راز موفقیت امام در انقلاب اسلامی بود، در خانواده بسیج پررنگتر است ... روحیه آرمانگرایی و استقلالطلبی نیز از خصایص اعضای این شجره طیبه است که لازمه ایران امروز و فرداست ... مزد نخواستن در دوران تربیت، عنصر دیگری است که ارزشگذاری به چنین تربیتیافتگانی را برجستهتر میکند و این ارزش امروز جز در بسیج نایاب است. »
کدام راهحل؟
عباس عبدی امروز در یادداشتی برای «اعتماد» نوشته است: «درباره اعتراضات اصفهان متن طولانیتری نوشتهام که گمان میکنم بهتر است در روزهای آینده منتشر شود. ولی بخش خاصی از آن را فعلا تقدیم میکنم. این بخش پاسخ به این پرسش است که راهحل رسمی و دمدستی این بحران چه خواهد بود؟ منظور از راهحل، ارایه یک برنامه ۵ یا ۱۰ ساله بلندمدت نیست که هیچ یک از معترضین به اجرای آن اعتمادی ندارد، زیرا ساختار موجود از این حیث برنامهپذیر نیست، آن هم برنامهای که بخواهند، مساله آب را در یک حوضه مهم حل کند. برای این وضعیت چند راهحل فرضی وجود دارد؛ یک راهحل ریشهای است. چگونه؟ وضعیت موجود محصول شکاف میان عرضه و تقاضاست. مثل قحطی نان یا نبودن گوشت و... از یک سو تقاضا بالا رفته و از سوی دیگر عرضه کم شده یا هر دو اتفاق رخ داده است. این عدم موازنه در گذشته هم رخ میداده و در مقاطعی زایندهرود خشک میشده که ناشی از خشکسالی است و کسی مسوول آن شناخته نمیشد، چون قدرت دخل و تصرف بشر در طبیعت محدود بود، لذا میگفتند غضب خداست و راضی به رضای او بودند. البته این مشکل در دنیای جدید نیز راهحل دارد. استفاده از ذخایر سد یا برداشتن از مخازن زیرزمینی در مواقع بحرانی میتواند راهحل باشد، مشروط بر اینکه این منابع در شرایط عادی برداشت نشوند که در ایران میشوند! مشکل اصلی در افزایش تقاضاست که بهتر است بگوییم افزایش تقاضا به علل انسانی و حکومتی رخ داده است. ایجاد صنایع آببَر، مصارف شهری و فضای سبز، رشد جمعیت و مصرف فردی، استفادههای جدید در اراضی بالادست برای کشت و باغات و... یا انتقال آب از یک منطقه به منطقه دیگر، موجب افزایش شدید تقاضا میشود.
تغییر الگوی کشت و کاشت برنج و تجاری شدن کشاورزی و سهولت حمل و نقل موجب افزایش کشت صیفیجات شده همه در کنار آبیاری غرقابی مصرف را بالا و بالاتر میبرد.
راههای پیش روی دولت برای حل بحران عبارتند از: افزایش عرضه، کاهش تقاضا یا جبران خسارت. افزایش عرضه یا از طریق استخراج و انتقال آب است یا از طریق دعا برای بارش برف و باران. انتقال آب با چند مشکل جدی مواجه است؛ اول اینکه آب کافی برای این کار نیست. دوم اینکه حوضههای دیگر خودشان با کمبود آب مواجه هستند. سوم اینکه زمانبر است و مهمتر اینکه در نهایت مساله را حل نمیکند فقط با شدت بیشتر به تاخیر میاندازد. همچنانکه این سیاست در این سالها ثمربخش نبوده. ولی بدتر از همه اینکه این کار شدنی نیست، چون فتیله جنگ آب میان مناطق را روشن خواهد کرد.
راه دیگر کاهش تقاضاست. این کار بسیار هزینهبر و زمانبر است. بردن صنایع آببَر از حوضه زایندهرود به استانهای دیگر و کنار سواحل جنوبی، تغییر الگوی کشت، ممنوعیتهای جدی برای بهرهبرداریهای غیرمجاز یا جدید، مکانیزه کردن کشاورزی و آبیاری تحت فشار، بهینه کردن مصرف آب شهری و... راههایی است که باید برای کاهش تقاضا انجام شود تا موازنه میان عرضه و تقاضای آب برقرار شود ولی این کارها نیازمند اراده کافی، حاکمیت قانون، اعتماد عمومی، مشارکت مردم و عقلانیت و التزام به علم و... و سرمایهگذاری فراوان است که تقریبا همه یا بیشترشان به اندازه کافی در دسترس نیست.
به نظرم راهحل نهایی که احتمالا خیلی سریع و در کوتاهمدت انجام داده خواهد شد، پرداخت مبالغ جبرانی از جیب ملت است. با افزایش نقدینگی و استقراض این کار را انجام میدهند، همانطور که درباره موسسات اعتباری این کار شد و هنوز هم کمتر کسانی میدانند که بخش عمدهای از مصائب افزایش قیمتها محصول همان تصمیم است. این تصمیم متناسب با ساختار موجود است و همه را راضی میکند!!»
عملیات گروگانگیری برنامه توسعه آب و انرژی
محمد ایمانی امروز در یادداشتی که «کیهان» منتشر کرده، نوشته است: «1- تامین، مدیریت و گسترش «منابع انرژی و آب»، موضوعی فانتزی نیست؛ رگ حیات هر کشور است و درباره شریانهای حیاتی نمیشود منتظر نسخه یا عنایت بیگانگان نشست. دوره هشت ساله دولت تدبیر و امید، در حالی در میانه مرداد به سر آمد، که از صدقه سر برخی مدیران آن، با چالشهایی در تامین آب و برق و گاز روبهرو شدیم. ... 2- بیتدبیری و عدم تدارک لازم در این دوره، سبب شد تا دولت هر وقت مشکل کمبود گاز یا برق پدید میآید، برخی صنایع را مجبور به توقف تولید - و تشدید رکود و تورم- کند. این خروجی مدیریتی بود که همه چیز، حتی افزایش منابع و تامین آب خوردن مردم را به توافق با غرب ربط میداد! ... 3- برجام، ظاهری داشت و باطنی. ظاهر آن، توافق هستهای، اما باطن و روح آن بهعنوان توافق نانوشته، فلج کردن اراده «برنامهریزی مستقل ملی» در بسیاری از حوزههای زیرساختی، اقتصادی، سیاسی، دیپلماتیک، فرهنگی و اجتماعی بود ... 4- آقای روحانی برخلاف رویه نادرستش در برخی امور، در تاریخ 31 آذر 97، حقیقت مهمی را بازگو کرد: «برخی مقالاتی که در دنیا نوشتند، گویی برای عدم توسعه ما ساخته شده، برای خودشان نیست. ما گاهی گرفتار یک سری مقاله شدیم، برای ما مقالهنویسی کردند، ما هم رفتیم پشت سر آن مقالهها و ملت خودمان را به دردسر انداختیم؛ آنها هم خودشان هیچ کدام مراعات نمیکنند؛ مگر آنها این بحثهای مربوط به گازهای گلخانهای را که میگویند، مراعات میکنند؟ این همه آلودگی در دنیا انجام میگیرد. اما به خودمان که میرسیم، میخواهیم خط به خط را اجرا کنیم، فکر میکنیم اینها آیات قرآن است». سخن درستی بود؛ اما برخی دولتمردان قبل و بعد از این اظهارات، چه در موضوع برجام و چه FATF و توافق پاریس، خلاف آن عمل کردند. 5- آمریکا و اروپا و کانادا، میزبان 76 درصد پولشوییهای دنیا هستند و با این وجود، بر FATF حکومت میکنند. همانها - به علاوه چین- بیش از 40 درصد گازهای گلخانهای را در دنیا تولید میکنند. اما همزمان با برجام، از دولت ایران خواستند با امضای توافق پاریس، مصرف سوختهای فسیلی را کاهش دهد؛ که از لوازم آن، توقف توسعه ظرفیتهای نیروگاهی و کشیدن ترمز پیشرفت صنعتی بود. ... 6- عدم توسعه ظرفیت نیروگاهی کشور، نقض صریح الزام «برنامه ششم توسعه» بود؛ تا دل دولتهایی مانند فرانسه را بهدست آورد که رئیسجمهورش در دیدار همتای ایرانی، از دغدغهاش برای اشتغال جوانان ایرانی سخن گفته و متاسفانه دولتمرد ما هم باورش شده بود! برخی مدیران ما نه بدعهدیهای فرانسه یادشان بود و نه از خود پرسیدند که امثال اولاند و ماکرون، اگر بیل زن بودند، چرا باغچه خودشان را بیل نزدند و پاریس - خیابان شانزلیزه- و شهرهای دیگر فرانسه، شاهد اعتراضات تند اقتصادی جوانان است؟! حالا که هشت سال سپری شده، میبینیم فرانسه و دیگران زیر همه وعدههای فریبندهشان زدهاند، و ما ماندهایم و ظرفیتهای نیروگاهی معطلی که توسعه پیدا نکردهاند. این اواخر رسیدیم بهجایی که غیر از فصل گرما، در زمستان هم گرفتار قطع برق شدیم و از الزامات برنامه ششم برای صادرات پایدار عقب افتادیم.
7- باور کردنی نبود، اما وزیر نیرو 23 بهمن 96، با ادبیاتی تُهی از تدبیر مدعی شد «ساخت نیروگاه برای ۲۰۰ ساعت، توجیه اقتصادی ندارد و زیر بار فشار مافیای نیروگاهسازی نمیروم»! این نگرش معیوب موجب شد تا به گفته نایب رئیس هیئت مدیره سندیکای تولیدکنندگان: «برخلاف تکالیف برنامه ششم توسعه، وزارت نیرو طی چهار سال اخیر، نه خود برای تولید برق سرمایهگذاری کرده و نه اجازه سرمایهگذاری داده است». بنابراین طبیعی بود در آغاز تابستان امسال اعلام شود تولید برق، 10 تا 15 هزار مگاوات کمتر از مصرف کشور است؛ آن هم در دوره رکود اقتصادی که برخی واحدهای تولیدی، تعطیل یا نیمه تعطیل شده بودند! ... 8- عنایت کنید! ما در این روند، با یک فرآیند دوگانه و همزمان برای مهار ظرفیتهای پیشرفت ایران روبهرو هستیم. غربیها از یک طرف با توافق آب و هوایی پاریس، به دولت ما گفتند پالایشگاه و نیروگاه نسازد؛ و از طرف دیگر، با توافق برجام، بر آن شدند که ایران به مدت 10 تا 15 سال نتواند از عایدات فناوری بومی هستهای در مقیاس صنعتی بهرهمند شود. مراد آنها از این «حصارکشی و خودتحریمی» چه بود؟ اینکه منابع طبیعی و انسانی متنوع داشته باشید، اما به لبه عصر حجر برگردید! اگر هم محتاج شدید، از آمریکا و غرب التماس کنید، شاید به قیمت خونتان، با شما حساب کردند و منابع خودتان را با فرآوری و بیفرآوری، چند برابر قیمت، به خودتان فروختند! اگر هم میلشان نکشید، نفروختند؛ چنانکه درباره بنزین و سوخت 20 درصد و دارو و غذا کردند! ... 9- صاحبنظران دلسوز، چه خوندلی خوردند، وقتی غوغا و هیجان «توافق بُرد- بُرد با آمریکا و غرب»، راه عقلانیت را بسته بود و آن را چاره رونق اقتصاد مینمود. زمان لازم بود تا حقیقت پدیدار شود. »
تنش آبی، تنش قومی را شعلهور نکند!
حسین معافی- پژوهشگر و فعال رسانهای امروز در یادداشتی که «شرق» منتشر کرده نوشته است: « زایندهرود، بزرگترین و پرآبترین رودخانه فلات مرکزی ایران است که از کوههای زاگرس مرکزی بهویژه زردکوه سرچشمه میگیرد و در دشت مرکزی ایران به سمت شرق پیش میرود تا در نهایت به جلگه تالاب گاوخونی میریزد. از این رودخانه، برای آبیاری باغها، شالیزارهای برنج و کشتزارهای داخلی اصفهان، پنج شاخه بزرگ جدا شده که در گویش اصفهان به آنها «مادی» میگویند. خشکسالی بیسابقه در سال جاری سبب شد بسیاری از نقاط ضعف مدیریت منابع آب در کشور عیان شود. این مشکلات در قالب تنش آبی زمینه فشار بیسابقه بر مردم و بهویژه کشاورزان کشور را فراهم آورده است. بر همین اساس چندی پیش در استان خوزستان پس از صفرشدن آب ورودی به پاییندست حوضه آبریز کرخه و هورالعظیم، مشکلات گستردهای برای مردم و کشاورزان جنوب غرب این استان ایجاد شد. تنش آبی در کشور محدود به خوزستان نماند و کشاورزان اصفهانی در واکنش به تهدید معیشت خود بهوسیله قطع طولانیمدت آب رودخانه زایندهرود، روز جمعه 28 آبان دست به تجمع گسترده مسالمتآمیز در پل خواجو زدند ... درحالحاضر تنش آبی شکلگرفته در زایندهرود و مشکلات ایجادشده بهدلیل مدیریت ناکارآمد در این حوضه آبریز دیگر مرتبط با یک بخش و منطقه کشور نیست و مسئله زایندهرود بهطور مستقیم با معیشت مردم چهار استان اصفهان، چهارمحالوبختیاری، یزد و خوزستان گره خورده است. بیشتر آب زایندهرود برای مصرف آب شرب و کشاورزی در شهرها و روستاها در این استانها استفاده میشود. باید توجه داشت که سرچشمه اصلی زایندهرود یعنی تونل کوهرنگ نیز در این بحران کمآبی و بارش کم برف و باران در سال گذشته خشک شده و بیش از 200 روستا در استان چهارمحالوبختیاری با تانکر آبرسانی میشوند. علاوه بر مشکلات یادشده ناشی از سوءمدیریت و همچنین خشکسالی، اظهارات غیرمسئولانه برخی مسئولان کشور در سالهای گذشته زمینه خارجشدن مسئله از روند منطقی را فراهم کرد. موضوعی که سهم قابل توجهی در حلنشدن مشکلات حوضه آبریز زایندهرود ایفا میکند. مهرداد ویسکرمی، نماینده مجلس و عضو کمیسون آموزش و تحقیقات، در توییت خود اعلام کرد که «تنش آبی حاصل سیطره طولانی مافیای آب بر مدیریت آب کشور است و راهکار اساسی در این زمینه تحقیق و تفحص از مافیای آب در وزارت نیرو است». مسئله مهم دیگر در سازوکار اجرائی حوضه آبریز زایندهرود بحث ساماندهی برداشت آب در استانهای اصفهان، یزد و چهارمحالوبختیاری و خوزستان با رویکرد جلوگیری از برداشتهای غیرمجاز است. تشکیل شورای هماهنگی حوضه آبریز زایندهرود با حضور استانداران اصفهان، چهارمحالوبختیاری، یزد و خوزستان بههمراه تمامی متولیان مرتبط با این موضوع اعم از معاونان وزرای نیرو، جهاد کشاورزی، صنعت، معدن و تجارت و همچنین نمایندگان اصناف کشاورزی و سایر ذینفعان منطقه تحت پوشش این رودخانه باید در دستور کار قرار گیرد. تأسیس صندوق تأمین خسارت خشکسالی در حوضه آبریز زایندهرود میتواند تأثیر قابلتوجهی در جلوگیری از نارضایتی اجتماعی داشته باشد. آب مورد نیاز صنایع بزرگ این استانها نیز باید از منابع دیگری مانند تصفیه پسابها و فاضلابها تأمین شود و آبیاریهای سنتی جای خود را به آبیاریهای تحت فشار بدهد. اعتراضات به تنشهای آبی در استانهای حوضه آبریز زایندهرود سالهاست که ادامه دارد و دولت باید با هماهنگیهای لازم بین مسئولان و مردم این چهار استان و استفاده از نظرات علمی و کارشناسی، به این اعتراضات پایان دهد و راهکارهای مناسبی برای مدیریت مصرف آب این استانها در نظر بگیرد و از بروز اختلافات و تنشها جلوگیری کند تا مردم و کشاورزان این استانها به خواستههای خود برسند و مشکلاتشان کاهش یابد.»
دیدگاه تان را بنویسید