تحلیل از چپ و راست؛

مناقشه زاینده‌رود

کد خبر: 1110799

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

مناقشه زاینده‌رود

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

اصفهان، نقطه عطفی در مطالبه‌گری

محمد سالاری امروز در یادداشتی برای «اعتماد» نوشته است: «تجمع اعتراضی کشاورزان اصفهانی که در روز 28 آبان با همراهی همدلانه مردم این شهر همراه شد و شاید فراتر از تصور نیز گسترش یافت، دارای نکات مهمی است که نباید نسبت به آنها بی‌توجه بود و از دستاوردهای مثبت و هشدارهای پیدا و پنهان آن غفلت کرد.

یکی از نکات مهمی که در این تجمع باعث امیدواری شد، اهمیت موضوع محیط زیست در میان مردم فهیم کشورمان، برخلاف بسیاری از متولیان و مسوولان کشور است. ... توجه ویژه به مدیریت آب در کشور باید در اولویت دولت و حاکمیت قرار بگیرد و فراتر از تصمیمات و راهکارهای موقتی برای آرام کردن مردم، به آن نگریسته شود ... اعتراض قانونمند، نجیبانه و خشونت‌گریز کشاورزان و مردم فهیم اصفهان که با پخش صورت ملی کشورمان نیز همراه بود، وقتی با تغییر رویکرد رسانه ملی در پوشش مناسب این رویداد به دور از سانسور و تحریف همراه شد، مجال هرگونه سوءاستفاده از یک مطالبه بحق مردمی را از جریانات خارجی و برخی افراطیون داخلی گرفت. ضمن اینکه رفتار صدا و سیما به عنوان نماینده حاکمیت نیز این پیام را به جامعه منتقل کرد که نگاه امنیتی به هرگونه اعتراض و تجمع در کشور در حال اصلاح و مدیریت شدن است که تداوم آن می‌تواند امیدوار‌کننده و باعث کاهش شکاف میان مردم و نظام شود و چه بسا اعتراضات 28 آبان مردم اصفهان را از این منظر بتوان نقطه عطفی در مطالبه‌گری مردم و مواجهه حاکمیت با آن دانست. ... نکته پایانی اینکه برگزاری تجمعات و راهپیمایی‌های اعتراضی ریشه در مشکلات و مطالباتی دارد که نسبت به آن از سوی مدیریت کشور در قوای سه‌گانه و نهادهای قدرت و تصمیم‌گیری، بی‌توجهی و غفلت جدی صورت گرفته و مردم صبور کشور را مجبور به حضور در کف خیابان کرده است. این امر حاکی از آن است که در ساختار اداره کشور مشکلات جدی وجود دارد که هر از چندگاهی شاهد تجمعاتی با موضوعات مختلفی هستیم که باید نسبت به اصلاح آن به دور از تعصبات و شعارهای آرمانگرایانه و غیرواقعی، اقدام عاجل صورت بگیرد.»

 

مناقشه زاینده رود و ضرورت مدیریت یکپارچه منابع آب

سارا احمدی، رئیس گروه سیاست اجتماعی آب و انرژی وزارت نیرو امروز در یادداشتی که «ایران» منتشر کرده نوشته است: « باید نقشه حل مناقشه، با طرح سؤالات و راه‌های دستیابی به پاسخ آنها طراحی شود. شناخت بهتر مناقشه و تعیین عوامل اصلی آن ما را به استراتژی و راهبردهای معطوف به هدف هدایت می‌کند.

برای حل مناقشه علاوه بر توجه به مدیریت یکپارچه منابع آب، باید ضمن توصیف زمینه‌های بروز تعارض، مهارت‌های مدیریت تعارض در هر مقوله را مورد بررسی قرار داد. یعنی با توجه به انواع مناقشه ناشی از انواع کنشگران، ضمن شناسایی انواع مناقشه، برنامه‌ریزی راهبردهایی در سطح سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و زیست‌محیطی لازم است که در بعد اجتماعی معطوف به «استفاده عادلانه»، در بعد اقتصادی معطوف به «استفاده کارآمد»، در بعد سیاسی معطوف به «فرصت‌های برابر» و در بعد زیست‌محیطی معطوف به «استفاده پایدار» باشد. برای تحقق این امر باید مشارکت، شفافیت، مساوات، اثربخشی، پاسخگویی، انسجام، پاسخ‌دهی و یکپارچگی ایجاد شود و ضمن ایجاد فضای حکمرانی مؤثر، اثرات منفی ناشی از کمیابی فیزیکی و انسان‌ساز منابع را کاهش داد.

در این مسیر، شناسایی انواع مناقشه در بعد اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، زیست‌محیطی و فنی- مهندسی، به حل مناقشه کمک می‌کند. در اصفهان، شناسایی وضع موجود براساس شرایط طبیعی (اقلیمی و زیست­ محیطی) و کنش‌های اجتماعی و سیاسی ایجاد شده، ضمن توسعه منابع آب باید به‌طور هوشمندانه، مدیریت منابع آب را در جمع کنشگران متنوع پیش برد؛ چرا که مصرف‌کنندگان و گروداران مختلف، با افزایش تقاضا و نیازهای متعارض روبه‌رو می‌شوند و هر یک به دنبال برطرف کردن نیاز خود، شکل متفاوتی از مناقشه ایجاد می‌کنند. بر این اساس، مشارکت و توانمندسازی گروداران، دخالت دادن گروه‌های فعال مؤثر در حل مناقشه، راه‌حلی مفید در مدیریت یکپارچه و پاسخگویی اجتماعی مدیریت منابع آب است به گونه‌ای که مدیریت منابع آب به نفع تمامی گروه‌های جامعه خواهد بود. این امر باید به‌گونه‌ای انجام شود که در نهایت منجر به روش‌های مختلف حل تعارض شود.

پاسخ به این سؤالات ضروری است که طرف‌های مناقشه چه کسانی هستند و ارتباط آنها با یکدیگر چیست؟ جغرافیای مناقشه چیست؟ آیا بعضی کنشگران در موقعیت جغرافیایی بهتری قرار دارند؟ برای تحلیل انواع مناقشه نیز می‌توان به‌دنبال پاسخ به این سؤالات بود: مناقشه تا چه اندازه گسترش دارد و تا چه مدت وجود داشته است؟ مناقشه چگونه آغاز شد و علت ریشه‌ای آن چیست؟ مناقشه بر سر چیست و چه افرادی مسبب آن بوده‌اند؟ چه اندازه برای حل مشکل تلاش شده است و آیا مشورت وجود داشته است؟ چه کسانی را باید در حل مشکل وارد کنیم؟ تا چه اندازه این مسائل باید حل شود؟ خط مشی حکمرانان در این شرایط چیست و آیا آنان به فرایند حل و مدیریت مناقشه کمک کرده‌اند یا مانع آن بوده‌اند؟ برای استفاده از این منابع آبی چه وجه حقوقی وجود داشته؟ آیا قبلاً از این قبیل تعارضات وجود داشته است؟ در مواقعی که چنین تعارضاتی وجود داشته به چه کسی برای حل و فصل آن رجوع شده است؟ چرا تحلیل مناقشه و فرایند آن اهمیت دارد؟ چگونه می‌توان با درک صحیح مناقشه به حل مشکلات رسید؟ استراتژی‌های حل مناقشه چیست؟

تاکنون فرافکنی مشکلات موجود این حوزه و تهییج اذهان عمومی، مشارکت برای مدیریت بهینه منابع آب موجود در این آبریز را دشوار کرده است. علاوه براین، تحقق کامل مصوبات شورای عالی آب و اهداف و برنامه‌های مدیریت و کنترل مصارف حوضه زاینده‌رود به‌دلیل برخی ملاحظات سیاسی و اجتماعی، به تأخیر افتاده و بهینه‌سازی الگوی مصرف بویژه در بخش کشاورزی، ساماندهی برداشت‌های آب حوضه و نیز بارگذاری جدید بر منابع آب حوضه تحقق نیافته است. برای حل و فصل مشکلات، همدلی و همراهی مؤثر در میان گروداران اولیه در حوضه زاینده‌رود (نمایندگان مجلس، استانداری، نیروهای نظامی برقرار کننده امنیت، دستگاه‌های قضایی، دستگاه‌های متولی آب، وزارت صمت، وزارت جهاد کشاورزی، صنایع آب‌بر، کشاورزان، سمن‌ها و رسانه‌ها) با در نظر گرفتن منافع جمعی لازم است.»

 

درمان های شعاری برای ابربحران‌ها !

جعفرگلابی روزنامه‌نگار امروز در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: «بالاخره کفگیــرشعارها اساسی‌تــرازآن که تصورش می‌رفت به ته دیگه خوردوحالابحرانی مهمتر از بنزین و هرکالای اساسی دیگر بن‌بست گونه سربرآورده است به‌صورتی که راه پس و پیشی برای آن حداقل درکوتاه مدت به چشم نمی خورد.آب این حیاتی ترین وفوری ترین نیازانسان کمیاب وگاهی نایاب شده، فریادهای آب‌خواهی ازهرطرف بلنداست. خشکسالی بیداد می‌کندودر حالی که کشاورزان اصفهانی آب برای کشاوزی می‌خواهند صدها روستای یزد وخوزستان آب برای خوردن ندارند و درسطحی‌ترین وجه ممکن برای آنها با تانکرآب می‌برند! حداقل از 20 سال پیش تاکنون فریادهای اقلیم شناسان و فعالان محیط زیست بلند است که ازبیابان زایی‌های وحشتناک دم می‌زده و می‌زنند وکسی به مشاوره‌ها، درخواست‌ها، خواهش‌ها و التماس‌های آنان وقعی ننهاد! درکشورگرم و خشکی مثل ایران که تاریخش گواه تشنگی‌های سراسری و ممتد است کاملا پیداست که هنگام گرم شدن کره زمین چه احوالی پیدا می‌کند. فهم این معنا دیگرکارشناس و ذره بین و تحقیق و موشکافی وجلسه وگزارش لازم ندارد:مادر بحران عظیم کم آبی غوطه ورشده‌ایم. تهیه آب شرب وآب کشاورزی وآب برای صنعت نیازمند سرمایه گذاری‌های بلند مدت و برنامه‌های اساسی و اعتبارات گسترده است و هزار شعار و پرکاری و بازدید مسئولان قادر نخواهد بود که جرعه‌ای آب بیافریند و دردستان مردمان تشنه فروریزد. زمان استاندارد رسیدگی به بحران آب حداقل 10 یا 15 سال پیش بود، همان زمان که ثروت افسانه‌ای درآمد نفتی در دستان بی کفایت یک دولت پوپولیست افتاد و800 میلیارددلارضایع شد و حداقلی ازآن در بخش حیاتی آّب صرف نشد وحالا خدا می‌داند که اگرآسمان به کشورمان رحمی نکند سرنوشت‌مان چه خواهد شد؟حداقل 20 سال پیش باید مطالعات دقیق انجام وتصمیم بزرگ گرفته می‌شد (همان زمان که دانشش بود ولی 9روز یکبار برای دولت بحران درست می‌کردند)که اگرسد سازی‌ها یا مدرن کردن آبیاری بخش کشاورزی هم قادربه جبران خشکسالی‌ها نخواهد بود ریل وابستگی به‌کشاورزی داخلی کلا عوض و به‌اندازه وسع آبی کشورکاشت وداشت انجام شود. متاسفانه اشتغالات حکومت و دولت‌ها به‌قدری زیاد است که برای این ابرمسئله‌ها وقت و اهتمام لازم صرف نمی‌شود و تنها هنگام رسیدن کارد به استخوان رفت و آمدها و جلسه‌ها آغاز و رفتارسریع انقلابی چاره کارمعرفی می‌شود ولــی متاسفانه حالا بزرگترین پروژه‌های تبلیغاتی هم حتی مسکن موقت دردها نیست. مردم تشنه را با هیچ زبان و منطق و نصیحتی نمی‌توان به امساک و صرفه جویی دعوت کرد و نمودارکاهش شدید باران‌ها را نشانشان داد و ازایشان صبر ایوب خواست. مردم ساده و صریح نقدا آب می‌خواهند و حق دارند که گوش‌شان بدهکار اوضاع جوی نباشد و بگویند که دولت‌ها برای همین روزها وسختی‌ها و بحران تشکیل می‌شوند. اغراق نیست اگر بگوییم که بزرگی بحران آب همه وقت و انرژی و ظرفیت و امکانات کشور را طلب می‌کند.بحرانی که اگر برای آن چاره یابی نشود و تصمیمات بزرگ اتخاذ نشود هرروز وهرساعت بروخامت آن افزوده می‌شود و چه بسا واقعا کاردستمان بدهد و به نقطه خطرناک رهنمونمان کند. ... متاسفانه نگاه غالب ساختاری آن است که مثلا تورم با پس و پیش کردن اموربانکی و افزایش نظارت‌ها قابل کنترل وحتی برطرف کردن است، زلزله خیزی کشور به دعایی وثوابی و ترک گناهی قابل پیشگیری و درصورت وقوع با ازدیاد چادرهای امدادی و کمک‌های جهادی مدیریت می‌شود و آسمان هم منتظراست که موی زنان پنهان شود تا به اندازه یک تاریخ بی‌بارانی بارش‌هایش را آغازکند و نوبت به صدورآب برسد! اینها کنایه نیست، اینها از تریبونهای تصمیم ساز گفته می‌شود. بگذریم، آنچه شرط بلاغ است هزاران بار توسط کارشناسان و دلسوزان گفته شده است و خدا را شکرکه درحال حاضر حاکمیت یکدست است و می‌شود کمی منتظرماند عاقبت چاره جویی‌های انقلابی‌شان رادید.»

 

حزب آب

کیومرث اشتریان امروز در یادداشتی برای «شرق» نوشته است: «مشکل آب ناشی از ناکارآمدی سیاست‌های نامتوازن توسعه، فشار لابی‌های استانی در بخش صنعتی، تعارض صنعت با کشاورزی، کم‌بارشی و تعارض منافع استان‌های گوناگون است. بخشی از مسئله، مشکل اجتماعی است؛ کشاورز اصفهانی با کشاورز چهارمحالی، این دو با صنعتگر اصفهانی، این سه با کشاورز خوزستانی، این چهار با مردم تشنه اهوازی و‌... . بخشی دیگر از مسئله البته مشکل مردم با تدبیر حکومتی است. اما اینکه تصور شود این تصمیم دولت یا اقدامات فنی است که می‌تواند مشکل را حل کند، تصور باطلی است. مسئله فقط دولت نیست؛ مسئله تعارض استان‌های گوناگون با یکدیگر و یک مسئله اجتماعی-سیاسی است که راه‌حل سیاسی- اجتماعی دارد. این مواجهه مطالبات گوناگون گروه‌ها، بخش‌ها، قشرها، شهرها و استان‌های گوناگون است که پدیده‌ای گریز‌ناپذیر در زندگی اجتماعی است. اگر حل این مسئله از تفاهم تدریجی اجتماعی-اقتصادی مردم برنخیزد، هیچ دولتی نمی‌تواند آن را حل کند. 

آن‌گاه که این مواجهه بر سر اصلی‌ترین مایه حیات یعنی آب باشد، می‌تواند مقابله و مواجهه‌ای سنگین باشد. حکومت در تعارضی چند‌جانبه قرار دارد. سیاست‌های دولتی نمی‌تواند جامعیت لازم را داشته باشد. وجود احزاب و گرو‌های گوناگون که رصد مدنی را برای این سیاست‌ها فراهم می‌کند، ضروری است. منظورم از رصد مدنی صرفا آن دسته از جوانان نیستند که از سر احساس مسئولیت اجتماعی و بدون اینکه منافعی داشته باشند، دغدغه کلی محیط زیست دارند، نه! منظورم فقط اینها نیستند. منظورم رصد اجتماعی از سوی کسانی است که مستقیما معاش و زندگی‌شان در معرض سیاست‌های زیست‌محیطی است. در مَثَل، مانند نظارتی که کشاورزان یک روستا بر سر «نوبت آب» دارند. انحصار وظیفه سیاست‌گذاری در دستان دولت، در چنین موضوعاتی، از اساس اشتباه است. بدون حضور و نقش دولت نیز این مواجهه در میان «مردم» وجود دارد؛ دولت در اینجا واسطه تفاهم اجتماعی است. مطالبات و خواست‌ها، مواجهه منافع است و اساس سیاست همین مبارزه و مواجهه و مقابله منافع است. در این مورد بخصوص دامنه گروه‌های درگیر در بدنه اجتماع بیشتر است تا در کریدورهای قدرت. آن دسته از احزاب سیاسی که دامنه فعالیت خود را صرفا در سرسراهای باشکوه حکومتی می‌بینند، چشمان خود را بر این عرصه‌های اجتماعی بسته‌اند. در نتیجه جایی که احزاب باید کارکرد داشته باشند، وجود و حضور ندارند. عنوان این مقاله «حزب آب» است. «حزب آب» چیست؟ حزب آب، حزب حیات است، حزب منافع مردمی است، حزب دغدغه زیست‌محیطی است، حزب کشاورزان است و در یک کلام حزب قدرت مردم است. پیش از این گفته‌ایم که موضوعاتِ به‌ظاهر «غیرسیاسی» اساسا «سیاسی‌اند» و احزاب می‌توانند به ساخت و تولید قدرت از درون همین مسائلِ به‌ظاهر غیرسیاسی بپردازند. از این منظر، اینک، اصفهان نمادی از «آب سیاسی»، کژکارکردی دستگاه‌های اداری و البته ناکارآمدی احزابی است که رویکردهای غیر‌سیاستی دارند. از این پس و با گسترش بحران‌های زیست‌محیطی در جهان هر حکومتی نیاز به احزاب زیست‌محیطی دارد. البته نمی‌گویم راه‌حل مسئله آب فقط تأسیس حزب است و همین فردا «حزب آب اصفهان» یا «حزب آب چهارمحال» یا «حزب آب خوزستان» تأسیس شود و آن‌گونه که مرسوم است، به اجبار مقررات، عبارت «اسلامی-ایرانی» را هم به نام این احزاب بچسبانند‌ بلکه می‌خواهم بگویم حزب، نوع مواجهه مردم را با این معضل خردمندانه می‌کند. مگر می‌شود جلوی قدرت‌ورزی مبتنی بر منافع مردم را گرفت؟ مطالبات مردم باید از طریق نهادهایی در بدنه حکومت جریان یابد. از طریق حزب، از طریق انتخاب نماینده، از طریق انتخاب مجریان و‌... . در‌صورتی‌که این مهم اتفاق نیفتد، طبیعی است که مطالبات انباشت می‌شود و گاه از مسیر طبیعی خود نیز ممکن است خارج شود. حزب، این مسئله را به فرایندی تاریخی-سیاسی می‌برد و راه‌حل‌های تدریجی و اجتماع‌محور را برای آن فراهم می‌کند. محیط زیست، آب، جنگل، سلامت و‌... همگی وجهی سیاسی، یعنی معطوف به مواجهه قدرت‌های اجتماعی، دارند. اگر چنین احزابی وجود می‌داشت؛ اولا، فرایندی دانشی-تاریخی را به‌تدریج وارد عرصه حکومتی می‌کرد و جرعه‌جرعه سیاست‌های توازن‌بخش آبی را به درون شریان‌های حیاتی حکومت وارد می‌کرد. ثانیا، به تولید اطلاعات شفاف و فهم اجتماعی از پدیده‌های زیست‌محیطی در گذر زمان کمک کند‌ و ثالثا، این امکان را فراهم می‌کرد که منازعه استان‌های هم‌جوار به مصالحه‌ای اجتماعی تبدیل شود. می‌توانست لابی‌های صنعتی و انحرافات سیاست صنعتی را نشان دهد و تأثیر‌گذاری آنها را در سیاست‌گذاری‌ها به نفع محدودیت‌های آبی کاهش دهد تا چنین یک‌باره و سرزده و مقطعی به تصمیم‌گیری در بحران دچار نمی‌شدیم.»

 

بالاخره صدای ساز درآمد!

فتح‌الله آملی امروز در یادداشتی برای روزنامه اطلاعات نوشت: « این داستان را شنیده‌اید که طراری در حال سرقت مغازه‌ای بود و داشت قفل در را باز می‌کرد. فردی به او گفت چه می‌کنی؟ گفت دارم ساز می‌زنم. پرسید: پس چرا صدای سازت نمی‌آید؟ گفت این ساز از آن سازهایی است که صدایش فردا در می‌آید…

در سال‌ها و دهه‌های گذشته وقتی فعالان محیط زیست آه وناله سر می‌دادند که با محیط زیست کشور بدرفتاری نکنید، موضوع اقلیم را درنظر بگیرید، برای الگوی کشت و مکانیزاسیون کشاورزی و مدیریت مصرف آب و آمایش سرزمین برنامه‌ریزی کنید، در حوزه انتقال آب علمی رفتار کنید، دست از ابر پروژه‌های مخرب محیط زیست و سدسازی‌های غیرعالمانه بردارید و این همه با بی‌پروایی تمام از منابع زیرزمینی آب و سفره‌های آبی استفاده نکنید و جلوی رشد صنایع آب برو افزایش سطح زیرکشت و چاه‌های غیرمجاز و برداشت از سفره‌های آب زیرزمینی را بگیرید و… حضرات مقامات و مسئولان در حال زدن همان ساز بودند که حالا صدایش حسابی درآمده است. کشاورزان اصفهانی که حیات آنها به حیات زاینده رود وابسته است به تنگ آمده از خشکی بستر این رود، تحصن کردند و مردم اصفهان هم همصدا با آنها در بستر خشک کناره پل خواجو تجمعی چندهزار نفره را تدارک دیده و با هوشمندی و هوشیاری و بی‌آنکه اجازه سوء استفاده به کسی بدهند فریاد اعتراضشان را بلند کرده و نجیبانه از مطالبه به حق خودشان حکایت کردند که حق زندگی و حق برخورداری از آب است. مقامات هم جملگی به سراغ آنان رفته و قول‌هایی داده‌اند که کاملاً پیداست منجر به روان شدن آب در این رود حداقل تا وقتی که خدا عنایتی نکند و باران مفصلی نبارد و آب پشت سد را که در بدترین وضعیت خویش است به سطح قابل قبولی نرساند نخواهد شد؛ زیرا سازی که حال صدایش درآمده قبلاً زده شده است ... فی‌الحال برای جبران خسارت کشاورزانی که بیکار شده و اقتصادشان در معرض تهدید جدی است باید تمهیداتی اندیشید و به دادشان رسید. در کنار آن همدلی با مردم است. .. راه حل، عدالت در تقسیم همین آب و برنامه‌ریزی برای بهبود اوضاع در آینده و رفع مشکلات معیشتی به راستی تابسوز آنان در این شرایط سخت اقتصادی و مددرسانی به اقتصاد ضعیف آنان است که با خشکسالی پیش آمده تحمل شرایط را در گرانی این روزها بسیار دشوار کرده است. رسالت و وظیفه صداوسیما البته در این اوضاع بسیار سنگین و حیاتی است. باید برای مردم ابعاد مختلف مسأله را تشریح کرد و با آنها بیشتر سخن گفت. هم از آنچه که در کوتاه مدت قابلیت اجرایی دارند و هم برنامه‌هایی که در بلندمدت می‌توان طراحی و اجرا کرد تا مردم به خوبی احساس کنند که مشکلشان را درک می‌کنیم و فراموششان نکرده‌ایم و تنهایشان نمی‌گذاریم.»

 

 

 

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها