چرا در دولت روحانی جمعیت زیر خط فقر دو برابر شد؟!

کد خبر: 1106728

یک کارشناس اقتصادی همسو با اصلاح‌طلبان و از حامیان سابق دولت روحانی می‌گوید: باید بررسی شود که چرا در دوره سه ساله 96 تا 99، جمعیت زیر خط فقر بیش از دو برابر شده است.

چرا در دولت روحانی جمعیت زیر خط فقر دو برابر شد؟!

یک کارشناس اقتصادی همسو با اصلاح‌طلبان و از حامیان سابق دولت روحانی می‌گوید: باید بررسی شود که چرا در دوره سه ساله 96 تا 99، جمعیت زیر خط فقر بیش از دو برابر شده است.

فرشاد مؤمنی در دیدار «مدیران مؤسسه عالی پژوهش تأمین اجتماعی» با بیان این که «متأسفانه مسئله فقر، امنیتی شده»، افزود: نتایج پژوهش‌ها به‌ویژه مطالعه موسسه عالی پژوهش نشان می‌دهد که در دوره سه ساله ۹۶ تا ۹۹، جمعیت زیر خط فقر بیش از دو برابر شده و این نیازمند گفت‌وگوهای جدی است و باید بررسی شود که چه عواملی موجبات ایجاد این شوک را فراهم کرده است!؟.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر اینکه اکنون نیازمند گفتگوهای ملی هستیم، ادامه داد: متاسفانه در برخی سطوح حتی نگاه به مسائل اجتماعی و اقتصادی نگاهی امنیتی پیدا کرده و این موجب می‌شود واکنش‌ها خاموش بمانند و زمانی که اوضاع شکننده شد دیگر آن موقع، اعتراضات و واکنش‌ها قابل پیش‌بینی و قابل جمع کردن نخواهد بود.

مومنی با اشاره به نزدیک شدن به فصل بودجه‌نویسی در کشور گفت: رفاه را نمی‌توان مستقل از تحولات فناورانه دید چراکه جزء حیاتی‌ترین مسائل این است که آثار بنیه تولید ملی در مسائل سطح کلان دیده شود در حالی که اکنون به کلی نادیده گرفته می‌شود از طرفی فهم نظری از مسائل بسیار تعیین کننده است و در هدف‌گذاری برنامه‌های توسعه باید به آن توجه کرد.

درباره اظهارات آقای مؤمنی مبنی بر اینکه باید بررسی شود چرا جمعیت زیر خط فقر ظرف 3 سال دو برابر شد؟ گفتنی است: اولاً مدیرکانال آمدنیوز یک سال پس از انتخابات 96 در گفت‌وگو با یکی از کانال‌های ماهواره‌ای ضد انقلاب فاش کرد «ما در انتخابات ۹۶ تحلیل داشتیم. این‌جور نبود که راه بیفتیم و بگوییم اصلاح‌طلبیم یا عاشق روحانی هستیم. مجموعه ما، تحلیل امنیتی داشت. می‌‌خواهم بازش نکنم تا قضایای دیگر اتفاق بیفتد تا بنشینیم و مفصل‌‌‌تر با هم صحبت بکنیم. آیا اگر رئیسی یا قالیباف سر کار بود، این مشکلاتی که در کشور وجود دارد، الان بود؟ این تظاهراتی که ایجاد شد، آیا بود؟ ما بر اساس تحلیل امنیتی به این نتیجه رسیدیم که باید برویم پشت‌سر فردی مثل روحانی. کشور باید به نقطه جوش می‌‌‌رسید و اگر آدمی‌ مثل رئیسی یا قالیباف

سر کار می‌‌‌آمد، کار به نقطه جوش نمی‌‌رسید».

ثانیاً از تحلیل امنیتی پروژه که بگذریم، به آدرس‌های گمراه کننده‌ای می‌رسیم که برخی کارشناسان اقتصادی با وجود علم به انحرافی بودن مسیر دولت غربگرا (برجام و دیگر هیچ) در انتخابات دارند و در واقع به سیاق سوفیست‌های کاسب کار معاصر فلاسفه یونانی، مغالطه‌گری کرده و شبه دانش خود را در خدمت سیاست‌بازان قرار دارند؛ از جمله نامه حمایت 163 کارشناس اقتصادی که ضمن تحریف برخی مسائل- و به جای تحلیل بی‌طرفانه و واقعی مسائل اقتصادی- خواستار رأی به نامزد ائتلاف اشرافی «اعتدال و اصلاحات» شدند.

نکته سوم، پاسخی است که آقای مؤمنی پیشاپیش و چند سال قبل به سؤال پسینی خود داده است. او 21 خرداد 94 در مصاحبه با روزنامه شرق ضمن پیش‌بینی یک آینده‌فروشی خطرناک در دولت روحانی درباره کارکرد لیبرال‌های وطنی گفته بود: «با کمال تاسف آنها که با رویکرد لیبرالی به مسائل اقتصادی نگاه می‌کنند، آموزه بنیادگرایی بازار را همچون یک رویکرد نظری که با ضوابط و سازوکارهای شناخته شده، در معرض آزمون تجربی قرار می‌گیرد و در مورد کفایت آن داوری می‌شود، در نظر نمی‌گیرند، بلکه به این موضوع به چشم یک ایدئولوژی نگاه می‌کنند.به این ترتیب اینها گزاره‌ها را ابطال‌ناپذیر معرفی می‌کنند؛ هرچند ده ها بار در معرض آزمون تجربی قرار گرفته و شکست خورده باشد. به عنوان یک مصداق شاید بتوان در مورد یکی از فهمیده‌ترین آنها به مقاله بسیارمهم مسعود نیلی که در کتابی با عنوان اقتصاد ایران توسط موسسه نیاوران در سال ٧٦ منتشر شده است، اشاره کرد.

]دبیر ستاد هماهنگی اقتصادی دولت روحانی[ در این مقاله، نیلی گزارش داده که اینها در تجربه آغازین تعدیل ساختاری [دولت سازندگی] از بنیادگرایی بازار چه انتظاری داشتند و در عمل چه شد. اینکه می‌گوییم با صداقت یک وجه مهم این است که ایشان خیلی شفاف و صریح اعلام می‌کند که ما از طریق دست‌کاری نرخ ارز فکر می‌کردیم که می‌توانیم همه مسائل بنیادی اقتصاد ایران را حل کنیم. در این مقاله

قدم به قدم توضیح داده شده است که چه شد نتیجه دقیقا خلاف انتظارات تئوریک رقم خورد و با شکست روبه رو شد.

اینها در مقام حرف زدن و تبلیغات ادعا می‌کنند که به روش علمی به مسائل نگاه می‌کنند و برای هر مسئله هم راه حل مشخص دارند اما نیلی خیلی به صراحت گفته که در دام روزمرگی و واکنش‌های لحظه‌ای محض افتاده بودیم. جنبه روش شناختی این بازتاب این مورد است که با پارادوکسی روبه رو هستیم که من به آن می‌گویم «پارادوکس غرور و ناتوانی» . اینها که با غرور ادعا می‌کردند برای همه مسائل راه حل دارند، هرکدام از این راه حل‌های به اصطلاح مشخص، وقتی قرار شد به اقتصاد ایران و ویژگی‌های آن پیوند زده شود، با فاجعه‌های بزرگ همراه شد . وجه روش شناختی مسئله را «کنت ارو» توضیح داده است که همان پارادوکس غرور و ناتوانی است. وی می‌گوید کسانی که به بنیادگرایی بازار باور ایدئولوژیک دارند، آدم‌های هتاکی می‌شوند. وی از موضع روش شناختی توضیح می‌دهد که اینها چرا هتاک و کم‌حوصله هستند. نقطه عزیمت باورهای روش شناختی اینها این است که با فرض اطلاعات کامل، تحلیل‌های اقتصادی را شروع می‌کنند، بعد به طور طبیعی هرکس را که جور دیگری فکر می‌کند نادان و مغرض فرض می‌کنند چون بر این باورند که به علم محرزشده اشراف دارند. اگر دقت کرده باشید، نئوکلاسیک‌های وطنی، همین هتاکی را دارند.»/کیهان

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها