رسانههای اصلاحطلب در پی تلقین گزاره «ضرورت بازگشت ایران به روند مذاکرات»
رویکرد افراطیون مدعی اصلاحطلبی در سیاست خارجی، بازی با منافع ملی است.
رویکرد افراطیون مدعی اصلاحطلبی در سیاست خارجی، بازی با منافع ملی است.
روزنامه وطن امروز در اینباره با ذکر برخی مصادیق نوشت: اصرار این محافل و رسانهها دوباره ضرورت تعجیل و فوریت ایران در بازگشت به مذاکرات برجامی در حالی است که ایران با تمام بدعهدیها و کارشکنیها، کماکان عضو برجام است و در مقابل، ابتدا این دولت آمریکا بود که بهطور یکجانبه و مستکبرانه از این توافق بینالمللی خارج شد و هنوز هم بازنگشته و برای بازگشت پیششرط تعیین میکند؛ بازگشتی که به توافق قبلی هم نیست و مطالبات جدیدتری را مطرح کرده که از این جهت میتوان گفت اساساً «بازگشت» نیست؛ بلکه ورودی جدید است.
اکنون اما رسانههای جریان اصلاحطلب اعم از دوم خردادی و اعتدالگرا، همسو با جریان ضدانقلاب به طرز عجیبی در پی تلقین گزاره «ضرورت بازگشت ایران به روند مذاکرات» به افکار عمومی هستند. بهطور دقیقتر، باید از ۵ محور القایی این رسانهها نام برد که متفرع بر روند اصلی، یعنی تصویر
«ضرورت بازگشت فوری ایران به میز مذاکرات» بازنمایی میشود و نسبت به آن جنبه فرعی دارد. ابتدا این چند گزاره و محور عملیات روانی ایشان ذکر و در ادامه به تحلیل اهداف و نسبت این اهداف با وسایل پرداخته خواهد شد. نخست اینکه سیاست خارجی دولـت در لنز رسـانههای اصلاحطلب اینطور نمایش داده میشود که «اقتصاد و معیشت مردم در دست دولت جدید و حاکمیت گروگان گرفته شده است». محور القایی دوم این تصویر را نمایش میدهد که «هرگونه گشایشی در عرصههای مختلف، منوط به موفقیت در مذاکره با آمریکاست». محور سوم این گزاره است که «مسیر مذاکرات فعلی ظرفیتی است که در دولت روحانی ایجاد شد و دولت رئیسی در حال چیدن میوهای است که اصلاحطلبان درخت آن را کاشتند». محور چهارم نیز این تصویر را نمایش میدهد که «دولت رئیسی در تحقق شعارهای اقتصادیاش موفق نبوده و در حال بازگشت به سیاستهای دولت قبل است».
بهنظر میرسـد این جریان ۲ هدف واسط و یک هدف غایـی را دنبال میکند؛ هدف غایی و نهایی ایشان تطهیـر اصلاحات و تعدیل میـزان نفرت عمومیای است که مردم از آنها دارند که این کار را از ۲ طریق انجـام میدهند. به بیان دیگر، این ۲ طریقه و ابزار، خود همان اهداف واسط و میانی هستند که ذکرشان گذشت و نسبت به آن هدف غایی (تطهیر اصلاحات)، ابزار تلقی میشوند. اما آن ۲ هدف میانی، یکی نمایش «انزوای ایران در جهان» و دیگری نمایش «ماجراجویی و اعمال سیاستهای غیرکارشناسی در حوزه بینالملل» است.
ناگفته نماند خط رابط و نخ تسبیحی که از یک سو، محورها و خطوط تصویرسازی ایشان را به یکدیگر متصل میکند و از سوی دیگر، مجرای تحقق اهداف فوقالذکر است، القای ضمنی گزاره قدیمی «نگذاشتند کار / مذاکره کنیم» است، چرا که با ضریب یافتن آن هم میتوانند چهره خود را تطهیر کنند و هم مثل روال گذشته، حاکمیت و جریان انقلابی را به خرابکاری در روند مذاکرات و اشتراک منافع با لابی صهیونیستی و جمهوریخواهان در آمریکا متهم کنند.
اما جریان اصلاحطلب در حالی لاف موفقیت در عرصه سیاست خارجی و روابط بینالمللی را میزند که کارنامه عملی سیاسی، اقتصادی و دیپلماتیک آن پیش روی ملت و ناظران اسـت. این جریان در حالی مدعی عرصه سیاست خارجی است که دولت جدید در حال آواربرداری از عملکرد خسارتبار ۸ سال گذشته ایشان است و در مقطعی که تیم جدید مذاکرهکننده، به پشتوانه مقاومت ملت و حاکمیت و خون شهیدانی چون سردار سلیمانی و دکتر فخریزاده توپ مسئولیت خروج از توافق برجام و بدعهدی طرفهای غربی را در زمین آمریکا و متحدانش افکنده و با برقراری تعادلی معقول میان شرق و غرب، در حال مذاکرهای آبرومندانه است، این جریان در حال نمایش یک تصویر کاذب و انحرافی است که از قضا عمیقا مطلوب دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی و دلخواه جریانهای ضدانقلاب است؛ تصویری که در آن، ایران مسئول پیش نرفتن مذاکرات است و باید به میز مذاکره بازگردد! این جریان همچنین در حالی مدعی گروگانگیری معیشت مردم به دست دولت جدید است که خود سابقه شریرانهترین و رذیلانهترین گروگانگیری یک دولت از ملتش را در پرونده دارد؛ فراموش نخواهند شد روزهایی که در آن حتی آب خوردن ملت و رفع مشکلات محیطزیست را هم به مذاکره با آمریکا گره زدند و توانمندیهای دفاعی کشور را در مقابل آمریکاییها تحقیر کردند./کیهان
دیدگاه تان را بنویسید