تحلیل از چپ و راست؛

راهبرد ایران در افغانستان

کد خبر: 1103636

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

راهبرد ایران در افغانستان

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

قوّه عاقله دولت چرا وارونه کار می‌کرد؟!

محمد ایمانی در یادداشتی برای روزنامه «کیهان» نوشته است: «یادآوری «گستره سوءمدیریت» در دولت سابق، در حالی که بانیان آن همچنان آدرس غلط برای خروج کشور از گرفتاری اقتصادی می‌دهند، نه بازخوانی تاریخ، بلکه مسئله روز کشور است. این روزها در حالی که حکم محکومیت چند مدیر ارشد بانک مرکزی در دولت قبل، به اتهام تضییع منابع ارزی منتشر می‌شد، تحلیلی از سازمان برنامه و بودجه همان دولت به رسانه‌ها درز داده شد. در این تحلیل پیش‌بینی شده بدون رفع تحریم‌ها، نرخ دلار تا پایان سال ۱۴۰۶، به ۲۸۵ هزار تومان برسد! «درز» دادن این تحلیل، احتمالا ادامه همان رفتار پروژه بگیرانی است که اردیبهشت امسال، فایل صوتی به‌ظاهر محرمانه آقای ظریف را درز دادند ...  بانیان سوءمدیریت سازمان‌یافته، چنان ژست «آینده‌نگری» می‌گیرند که انگار نوابغ پیش‌بینی هستند؛ و حال آنکه به‌خاطر چند مرحله انکار واقعیات مسلّم، متهمان نابودی منابع قدرت کشور هستند. ...  اتفاق بدتر از عدم پیش‌بینی خروج آمریکا، جرئت بخشیدن به دشمن برای این کار بود. برخی دولتمردان به قدری در برابر نقض سه ساله توافق (94 تا 97) مجامله و لاپوشانی کردند و بر اجرای آن به هر قیمت تاکید ورزیدند که ترامپ، اطمینان خاطر پیدا کرد و بنابراین تعهد آمریکا را کلا زیر پا گذاشت. نشریه پولیتیکو یک هفته بعد - اردیبهشت 97- سخنرانی گزنده فدریکا موگرینی در کنفرانس اتحادیه اروپا را منتشر کرد: «من از روحانی تضمین گرفتم حتی در صورت خروج آمریکا از توافق و برگرداندن تحریم‌‌‌ها، ایران به برجام پایبند بماند!»  آقای روحانی بارها گفت آنچه در دوره وی می‌گذرد، «جنگ اقتصادی» است و حال آنکه اولا؛ جنگ اقتصادی منحصر به دوره وی نبود و تحریم‌های موسوم به فلج‌کننده، در زمان دولت دهم اعمال شد. ثانیا؛ چرا در وسط میدان جنگ، به خدعه دشمن در پوشش توافق اعتماد کردند؟ ثالثا؛ اگر هدف جنگ اقتصادی، کاهش منابع ارزی بود، چرا دولت به‌جای مدیریت منابع، مرتکب حیف‌ومیل و هدر دادن منابع در مقادیر 30 میلیارد دلاری و 18 میلیارد دلاری شد؟ نقش رئیس‌ دولت در تصمیم ضدکارشناسی و کدخدا‌مآبانه (قیمت‌گذاری 4200 تومانی) و واگذاری رانت ده‌ها میلیارد دلاری چه بود؟ رابعا؛ اگر دولت باید منطقا در شرایط مضیقه اقتصادی از هزینه‌ها می‌کاست، چرا در تدوین بودجه، کسری بودجه 450 هزار میلیارد تومانی را به یادگار گذاشت؟ ...  اگر خوش‌گمان باشیم، برخی مدیران، گرفتار بی‌برنامگی بودند؛ و خروجی رویکرد آنها در سبد مطلوب دشمن (ضد برنامه اقتدار و استقلال کشور) قرار گرفت. آیا می‌توان سازمان برنامه و بودجه‌ای را که برای نرخ ارز در سال 1406 پیشگویی سیاسی می‌کند، اما بودجه‌ای با درآمد‌های فضایی و افزایش هزینه‌ها را تدوین می‌نماید، قوه عاقله برنامه‌ریزی دانست؟! ...  اگر مدعیان، توان پیش‌بینی نرخ دلار در سال 1406 را داشتند، چرا واقعیت‌های روز را در بودجه‌نویسی انکار کردند و به‌جای مدیریت منابع، نسخه ولخرجی را در دستور کار گذاشتند؟ آیا مسئولیت برنامه‌نویسی غلط، کمتر از نابودی منابع ارزی توسط برخی مدیران بانک مرکزی است؟ ...  برخلاف برخی فضاسازی‌های داخلی، ناظران بین‌المللی اتفاق‌نظر دارند که ایران در معادلات قدرت منطقه‌ای چیرگی دارد و توانسته از عهده تحریم‌ها برآید و در مقابل، این آمریکاست که دستش خالی است. ... پیش‌بینی صندوق بین‌‌المللی پول: روند تورم در ایران در ماه‌های آینده نزولی خواهد شد و در سال آینده میلادی (از دی 1400) با 11/8 درصد کاهش، به 27/5 درصد خواهد رسید.»

 

استهلاک پلیس؛ چرا و به چه قیمت؟

عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب امروز در یادداشتی برای روزنامه «اعتماد» نوشته است: «انتشار یک تصویر ویدیویی از ماموران گشت‌های ارشاد در برخود با زنان و دختران و کشاندن آنان به وسیله مردان به داخل خودرو به طرز خشنی، موجب بازتاب بسیار بدی شد که در نهایت پلیس نیز واکنش نشان داد و عملکرد مامور خود را تخطئه کرد. ... نباید اقتدار پلیس مخدوش شود چون در این صورت سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. از این نظر مقاومت در برابر دستور پلیس پذیرفتنی نیست. افراد و مظنونان خودشان نمی‌توانند مرجع تشخیص وارد بودن یا وارد نبودن شک و ظن پلیس باشند. ولی این گزاره دو شرط جدی هم دارد که اگر رعایت نشود همین وضعی رخ خواهد داد که می‌بینیم، زیرا بدون توجه به این دو شرط مردم کم‌کم و به ‌طور طبیعی در برابر دستور پلیس مقاومت می‌کنند و از اجرای دستورات آن سر باز می‌زنند همچنان‌که در اینجا شده است.  اولین شرط ضرورت قانون‌مند بودن رفتار و اقدامات پلیس است. پلیس باید مبتنی بر قانون و شناسایی خود رفتار کند، در غیر این صورت همان می‌شود که در جامعه ایران شاهدیم ... شرط دوم منطبق بودن قانون با عرف و وجدان اجتماعی است. اگر یادتان باشد در ماجرای ماهواره، پلیس طبق قانون برای برداشتن ماهواره‌ها اقدام می‌کرد، کار آنان قانونی هم بود. ولی چون این قانون مطابق با وجدان و خواست اجتماعی نبود و مردم داشتن ماهواره را جرم نمی‌دانستند بلکه حق خود می‌دانستند، لذا جلوی پلیس می‌ایستادند و پلیس را مستهلک می‌کردند. چه بسا برخی از همان پلیس‌ها نیز خودشان در عمل از ماهواره استفاده می‌کردند. ... بسیاری از دختران و زنان که رعایت ضوابط ماده مربوط به پوشش را نمی‌کنند، هیچ حسی از مجرمانه بودن فعل خود ندارند. بیشتر مردم نیز با آنان همراه هستند، نظرسنجی‌ها این را نشان می‌دهد. در نتیجه رودرروی پلیس قرار می‌گیرند نه از جهت دشمنی با پلیس یا ایستادن جلوی قانون، بلکه چون کار خود را جرم نمی‌دانند در نتیجه این تنش‌ها ایجاد می‌شود. این تنش فقط ریشه در عملکرد پلیس ندارند، بلکه مشکل از قانونگذار است؛ قانونی که حتی اجرا هم نمی‌شود. به لحاظ قانون بیرون بودن نصف موی سر با تمام آن فرقی ندارد ولی با یکی برخورد می‌شود و با دیگری خیر. این تعارض میان قانون و خواست عمومی و ضعف در بنیان و فلسفه قانون است و ریشه تنش‌های موجود و استهلاک نیروی پلیس است.  تا هنگامی که این دو شرط محقق نشود، همچنان شاهد این تقابل‌ها و رخدادها خواهیم بود و عوارض آن نیز بر جامعه بار خواهد شد. یقین دارم که اگر از نیروهای پلیس نیز نظرخواهی شود، اکثر بلکه همه آنان از تعقیب و گرفتن دزد، قاتل، قاچاقچی، کلاهبردار و... خوشحال می‌شوند ولی بعید است که هیچ علاقه‌ای به این نوع برخورد با زنان، خواهران و دختران خود داشته باشند. اهداف حکومت درباره حجاب را با قانون‌نویسی و اجرای اینچنینی آن نمی‌توان حل کرد. این کار آب در هاون کوبیدن است.»

 

چشم‌انداز مبهم مذاکرات

جاوید قربان‌اوغلو، تحلیلگر مسائل بین‌الملل امروز در یادداشتی برای آرمان ملی نوشت: «چشم‌انداز مذاکرات احیای برجام هر روز دارد با ابهامات زیادی مواجه می‌شود. علت آن‌هم زمان نسبتا طولانی است که از آخرین دور مذاکرات که دور ششم بوده، می‌گذرد. درحالی‌که انتظار می‌رفت شاید چند روز یا چند هفته بعد از تشکیل دولت جدید، مذاکرات شروع شود و هر روز هم داریم با اماواگرها و درحقیقت شرط و شروط‌های جدیدتری از جانب ایران مواجه می‌شویم که دورنمای مذاکرات را در آینده نزدیک مبهم‌تر می‌کند. اگر بخواهیم خیلی وارد جزئیات شویم باید به دو نکته اشاره کرد: نخست سفر انریکه مورا به ایران و اعلام این نکته در بازگشت که چشم‌انداز مذاکرات روشن نیست و ایران تمایلی به بازگشت به مذاکرات ندارد. برداشتی که به ملاقات با آقای باقری‌کنی در تهران برمی‌گردد و بعد از آن هم اظهارنظری از جانب آقای بورل، هرچند نه با این غلاظ و شداد بلکه یک مقدار مأیوسانه در مورد ازسرگیری مذاکرات. نکته دوم در این رابطه جدیدترین اظهارات وزیر امور خارجه در جلسه غیرعلنی مجلس است. هرچند نمی‌توانیم مستندی از مجلس غیرعلنی داشته باشیم الا مطالبی که نمایندگان مجلس از آن بیرون داده‌اند، از جمله اینکه آقای امیرعبداللهیان به سه نکته اشاره کرده. نخست اینکه قبل از هرگونه مذاکره، آمریکا باید یک اقدام جدی انجام دهد. دوم اینکه ما اقدام در مقابل اقدام خواهیم کرد و سوم اینکه مذاکرات از شرایطی که ترامپ از آن خارج شد، آغاز خواهد شد. هرچند این موضوعات جدید نیست ولی بر ابهامات با توجه به ملاقاتی که آقای کنی با معاون سیاست خارجی اتحادیه اروپا داشته، می‌افزاید. اینکه آمریکا باید یک اقدام جدی بکند، مشخص نیست. آیا اگر آمریکا اقدام جدی نکند، مذاکرات شروع نخواهد شد؟ دوم اینکه این اقدام جدی چه خواهد بود؟ قبلا از آقای امیرعبداللهیان نقل شده بود که در ازای 10 میلیارد دلار از پول‌ها به میز مذاکره بازمی‌گردیم. حال این سوال مطرح است که آیا منظور، پول‌های در آمریکاست یا 10 میلیارد دلاری که در کشورهای دیگر به خاطر فروش نفت بلوکه شده و به خاطر اف‌ای‌تی‌اف به ما پرداخت نمی‌کنند؟ نکته دیگر شروع مذاکرات از زمان خروج ترامپ از برجام است. درحالی که حداقل در دوره جدید، شش دور مذاکرات با 1+4 داشتیم. آیا تمام این مذاکرات کنار گذاشته می‌شود؟ ضمن اینکه موضع اقدام در برابر اقدام خوب است ولی چه اقدامی مدنظر آقای‌ امیرعبداللهیان است؟ لذا همه اینها را که در کنار هم می‌گذاریم، یک مقدار افق احیای مذاکرات را مبهم می‌کند و به این معنا جمع‌بندی می‌شود که مذاکرات از جایی که در قبل از دولت جدید متوقف شده بود، شروع نخواهد شد. اینکه مذاکرات منوط به این است که آمریکایی‌ها باید یک قدم جدی بردارند این قدم باید مشخص شود که چه قدمی مدنظر تیم مذاکره‌کننده ماست؟ و اما از همه اینها مهمتر که شاید یکی از ابهامات کلیدی ازسرگیری مذاکرات است، مسأله تیم مذاکره‌کننده است که بعد از گذشت حدود دو ماه از روی کار آمدن دولت مشخص نشده. علت از این جهت مهم است که یک بحث سیاسی و یک بحث تکنیکی دارد. سیاسی، رویکرد افراد مذاکره‌کننده است که گرچه دستور از مرکز، شورای عالی امنیت ملی و نظام می‌گیرند ولی تمایلات و دیدگاه خودشان هم وجود دارد. خصوصا اینکه در دوره آقایان جلیلی و باقری‌کنی امتحان کردیم و دیدیم چه مصائبی به‌وجود آمده است. نکته دیگر اینکه آیا افراد مذاکره‌کننده قابلیت‌های لازم برای مذاکره با آمریکایی‌ها یا 1+4 را دارند یا خیر؟ اخیرا حرف از بروکسل در میان است. آیا مذاکره فقط با اروپایی‌ها دربروکسل خواهد بود درحالی که تابه‌حال در وین و با 1+4 بوده است. تکنیکی قضیه هم به خاطر این است که این افراد علاوه بر تمایلات سیاسی خودشان، یک‌سری قابلیت برای این کار باید داشته باشند. به نظر می‌رسد همه اینها را که در کنار هم می‌گذاریم، چشم‌انداز مذاکرات تیره و تاریک است. به‌خصوص که ما دو مسأله را شاهد هستیم: یک، همگرایی اروپا و آمریکا در مسأله مذاکرات هسته‌ای که تا به‌حال به این شدت نبوده که به‌ هم نزدیک ‌شوند و دوم، تحرکات فوق‌العاده اسرائیلی‌ها که قرار است آقای بنت با آقای پوتین ملاقات کند که تصور می‌کنم هدف، تاثیرگذاری بیشتر در دیدگاه‌های موضع روسیه است تا شاید آنها را راضی کنند که یک مقدارتنگناهای ایران را زیادتر کنند، ما را تحت فشار قرار دهند و شاید بخواهند موضوع را در شورای امنیت بحث کنند. البته نه اینکه پرونده از جانب آژانس به شورای امنیت برود بلکه موضوع ایران در شورای امنیت بحث شود که به نظر می‌رسد یک چالش جدی را ایجاد خواهد کرد.»

 

راهبرد‌های ایران در افغانستان باید به‌روزرسانی شود

محمدجواد اخوان، امروز در یادداشتی برای روزنامه «جوان» نوشت: «بروز دو حادثه تروریستی در افغانستان در فاصله چند روزه که به شهادت و زخمی شدن ده‌ها نفر از مردم مظلوم این کشور انجامید، بار دیگر توجهات را به اوضاع بغرنج این کشور رنجدیده معطوف کرد. از سویی با خروج اشغالگران و قدرت‌یابی مجدد طالبان، آینده سیاسی این کشور در هاله‌ای از ابهام قرار داشته و از سوی دیگر با تشدید اقدامات تروریستی داعش در این سرزمین، جان مردم بی‌پناه افغانستان در معرض مخاطرات بزرگی قرار گرفته است. ... در این شرایط چه باید کرد؟ آیا باید دست روی دست گذارد و بی‌تفاوت از کنار جنایاتی که هر روز بر سر مردم همسایه شرقی می‌رود گذشت؟ یا باید (چنانکه برخی پیش‌تر تجویز می‌کردند) هیجانی عمل کرد و وارد این سرزمین شد؟ پاسخ به هر دو نگاه منفی است.

نمی‌توان واقعیت‌های موجود افغانستان را (از جمله به قدرت رسیدن طالبان با کم‌ترین مقاومت مردمی) نادیده گرفت و از سویی نمی‌توان نسبت به خون مسلمانان بی‌گناه، بی‌تفاوت بود. اینک وقت آن رسیده است که راهبرد‌های کلان ملی در مورد افغانستان متناسب با شرایط جدید به‌روزرسانی شود. هرچند به رسمیت شناختن حکام جدید کابل، چندان توجیه‌پذیر نیست، اما منافع و امنیت ملی ایجاب می‌کند، تماس‌ها برقرار و طالبان متوجه مسئولیت خود در برقراری امنیت همه شهروندان این کشور شود. بایستی به طالبان فهماند که هرچند این گروه هنوز از مشروعیت لازم بین‌المللی برخوردار نیست، اما بنا بر حقوق بین‌الملل و وظیفه انسانی، موظف به انجام مسئولیت‌های خود در قبال مردم افغانستان است و اگر امکان این انجام وظایف به‌تن‌هایی را ندارد، باید امکان دفاع از خود را برای گروه‌های مختلف قومی مذهبی فراهم آورد. تجربه ذی‌قیمت شکل‌گیری لشکر فاطمیون در دفاع از حرم الگوی خوبی است تا گرو‌های مختلف افغانستانی برای مقابله با تحرکات تروریست‌ها بر روی پای خود بایستند.»

 

 پنج گام ایران برای چارچوب امنیت شیعیان افغانستان

مهدی جهان تیغی، در یادداشتی در کانال تلگرامی خود با طرح این پرسش که « ایران چگونه باید خطوط قرمر امنیتی خود را با طالبان معتبر کند؟» نوشته است: « الف: حوادث تروریستی در هفته های اخیر در افغانستان تنها مربوط به شیعیان نبوده و حداقل یکی از مجالس مردمی یکی از مسئولین ارشد طالبان نیز مورد هدف عملیات انتحاری قرار گرفته است.

ب: داعش اکثر حوادث ضدامنیتی اخیر در افغانستان را به عهده گرفته است. اما این کدام داعش است؟ داعشی های چینی، افغانی، طالبانی یا عربی؟! هرکدام از این گزینه ها یا ترکیبی از گزینه ها معادلات جدید امنیتی را خلق و به تبع مواجهه ایران و طالبان را نیز با موضوع را متفاوت خواهد کرد.

ج: بازیگران ضدامنیتی بین المللی در افغانستان بسیار متعدد است و  می تواند هرکدامشان به نوعی پشت پرده این حوادث باشند، از سرویس مرموز اطلاعاتی پاکستان تا افسران اطلاعاتی عربستان و امارات تا اسرائیل و آمریکا را می توان در این مدار ردیابی کرد و  البته باید مواظب بود که در بازی های طراحی شده آنها نیز نباید گرفتار شد. بازی امنیتی که البته خط مشترکی دارد و آن اینکه همه این سرویس ها بدشان نمی آید ایران در یک فتنه ضدامنیتی مذهبی و قومی پرهزینه در مرزهای شرقی خود گرفتار شود.

با این وجود ایران چه باید کند؟!

ایران در همین ابتدای سلسه حوادث ضدامنیتی باید خطوط قرمز امنیتی خود را برای طالبان معتبر کند. اما معتبرسازی خطوط امنیتی ایران در افغانستان برای طالبان چگونه باید باشد.

گام اول؛ ایران جدای از اینکه عوامل حوادث اخیر تروریستی قندوز و قندهار، داخلی بوده یا خارجی، طالبان را در حال حاضر مسئول برقراری امنیت کل مردم افغانستان می داند. بنابراین معتبرسازی خطوط امنیتی ایران برای شیعیان افغانستان باید با فشارها و درخواست های صریح دیپلماتیک از خود طالبان شروع شود. موضوعی که آغاز شده ولی نمی تواند به این گزینه و این گام نخست محدود شود.

گام دوم معتبرسازی؛ طالبان باید بداند برای برقراری امنیت شیعیان افغانستان زمان نامحدودی در اختیار ندارد و ایران نمی تواند عادی شدن تکرار حوادث ضدامنیتی علیه شیعیان را تحمل کند.

گام سوم معتبرسازی؛ عملکرد امنیتی طالبان در افغانستان در دو حادثه اخیرتروریستی علیه شیعیان از شناسایی عوامل تا محاکمه آنها باید شفاف و بدون ابهام برای ایران باشد.

گام چهارم معتبر سازی؛ طالبان باید بداند که دو حادثه اخیر تروریستی بخشی از شکل گیری رفتار جدید امنیتی ایران در برابر طالبان خواهد بود.

گام پنجم معتبر سازی؛ طالبان باید برای همکاری های فراتر از وضعیت فعلی در حوادثی که به خطوط قرمر امنیتی ایران در این کشور مربوط می شود، خود را آماده کند. طالبان باید بداند و می داند که در حال حاضر به تنهایی نمی تواند امنیت افغانستان را برقرار کند و باید همکاری های امنیتی فراتری با ایران برای برقرای امنیت پایدار در افغانستان داشته باشد. به صلاح کل مردم افغانستان نیز نیست که اسیر طولانی مدت ضعف های امنیتی طالبان شود.»

 

واکاوی چرایی اصرار آژانس و مخالفت‌ایران بر نصب‌دوربین در سایت‌کرج

جاوید منتظران؛ کارشناس حقوق و سیاست بین‌الملل در یادداشتی که «راهبرد معاصر» منتشر کرده به واکاوی چرایی اصرار آژانس و مخالفت‌ایران بر نصب‌دوربین در سایت‌کرج پرداخته و نوشته است: «واقعیت اینجاست که دسترسی منابع خبری و رسانه‌ای غرب به این اطلاعات حساس صنعت هسته‌ای ایران یعنی اطلاعاتی که ایران در اجرای تعهدات پادمانی یا ایفای همکاری‌های داوطلبانه ناشی از توافق‌های دوجانبه در اختیار آژانس و بازرسان قرار داده است، شاهدی آشکار بر درز اطلاعات محرمانه هسته‌ای ایران از ساختارهای مرتبط با پادمان در آژانس است. افشای اطلاعات سری به‌ویژه اطلاعات راجع به تأسیسات هسته‌ای ایران که این اطلاعات به نشانه شفاف‌سازی و اعتمادسازی از سوی ایران در اختیار بازرسان آژانس قرار می‌گرفته است، اما کارگزاران آژانس، این اطلاعات محرمانه را به اشخاص و کشورهای ثالث و رسانه‌های خبری منتقل کرده‌اند، همواره مایه نگرانی عمده و اعتراض ایران بوده است.

بنابراین، این قبیل رفتارهای بازرسان آژانس و نقض تعهدات محرمانگی از سوی این نهاد و خروج اطلاعات محرمانه ایران به‌مثابه یک چالش اساسی در مسیر همکاری ایران با آژانس، سنگ‌اندازی می‌کند. چراکه خروج اطلاعات طبقه‌بندی‌شده ایران از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی می‌تواند به‌صورت جدی، حقوق و منافع اساسی ایران ازجمله امنیت ملی و امنیت هسته‌ای ایران را به خطر اندازد.

از طرف دیگر، طبق اساسنامه آژانس و توافق دوطرفه این نهاد بین‌المللی با ایران، گزارش‌های پادمانی و همچنین مکاتبات ایران و آژانس، مسئولیت اساسی حفاظت از اطلاعات محرمانه هسته‌ای ایران، با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است. در ماده ۷ اساسنامه آژانس، ماده ۵ موافقت‌نامه پادمان ایران با آژانس و ماده ۱۵ پروتکل الحاقی تأکید شده است که اسرار تجاری و صنعتی و سایر اطلاعات محرمانه‌ای که به اطلاع آژانس می‌رسند، باید در برابر افشای اطلاعات محافظت شوند. به‌موجب ماده 5 موافقت‌نامه دوجانبه یادمان‌ها منعقده بین ایران و آژانس (1973) آژانس باید همه تدابیر احتیاطی برای حفاظت از اسرار تجاری و صنعتی و دیگر اطلاعات محرمانه‌ای را که در اجرای موافقت‌نامه یادمان‌ها به آگاهی‌اش می‌رسد اتخاذ کند، باوجوداین تعهدات رفتارهای آژانس با ایران این نتیجه را برای ایران داشته است که این نهاد رفتاری خلاف عرف و تعهدات حقوقی و سیاسی خود با ایران داشته و به روال حقوقی دیپلماتیک و ازجمله حفظ تعهدات محرمانگی پایبند نیست.

از سوی دیگر، ازآنجاکه رژیم صهیونیستی، همواره مسیر اقدامات خرابکارانه علیه تأسیسات حساس ایران را دنبال می‌کند و ایالات‌متحده و غرب نیز دست این رژیم را برای انجام اقدامات خرابکارانه در ایران به‌ویژه در تأسیسات هسته‌ای باز گذاشته است تا بدین شکل بتواند به تقویت موقعیت طرف غربی در مذاکرات هسته‌ای پیش رو کمک نماید، لذا ممکن است که بازرسان آژانس با استفاده از همان موقعیت و نظارتی خود، ذیل مأموریت تعمیر و رسیدگی به دستگاه‌های نظارتی آژانس در مرکز تسای کرج، برآوردی دقیق و میدانی از میزان تخریب حملات تروریستی و خرابکارانه هسته‌ای عاملان رژیم صهیونیستی در مرکز هسته‌ای تسای کرج داشته باشند تا بتوانند گزارش میزان آسیب‌های این مرکز را به تل‌آویو بدهند. بر اساس این احتمال، یحتمل می‌خواهند به‌وسیله اطلاعات به‌دست‌آمده از این بازرسان، ارزیابی دقیقی از توان بازسازی ایران برای این سطح از تخریب‌ها در مرکزی مانند کرج را بسنجند و بدانند که ایران در چه مرحله‌ای از ترمیم و بازسازی این مرکز قرار دارد تا برمبنای این اطلاعات و گزارش‌ها از جاسوسان خود، اقدامات و حملات خرابکارانه تروریستی هسته‌ای بعدی از سوی صهیونیست‌ها، برنامه‌ریزی شود.

لذا برحسب همین نگرانی‌های محتمل بوده است که ایران اجازه به ورود بازرسان آژانس برای تعمیر و نگهداری جایگزینی کارت‌های حافظه مخصوص تجهیزات نظارتی آژانس در سایت ساخت قطعات سانتریفیوژ در کرج که در ماه ژوئیه سال جاری هدف حملات پهپادی قرار گرفت و در جریان این عملیات خرابکارانه غیرمعمول یکی از دوربین‌های نظارتی آژانس در این سایت از بین رفته و یک دوربین دیگر نیز به‌شدت صدمه‌دیده بود، نداده است، اقدامی که بدون شک اقدامی لازم و البته حداقلی در برابر زیاده‌خواهی‌های مشکوک آژانس و کشورهای غربی بود.

درواقع ایران می‌بایست که بعد از دو حمله خرابکارانه رژیم صهیونیستی در کمتر از یک سال به تأسیسات مونتاژ سانتریفیوژهای خود، احتیاط بیشتری نسبت به مکان‌هایی با حساسیت بالایی داشته باشد. لذا این اقدام ایران به‌طرف مقابل نشان ‌داد که به‌مانند سابق حق ندارد، تقاضای نظارت از سایت‌هایی ایران خارج از یک توافق را داشته باشد و در این میان اگر ایران، اجازه و تعمیر و نگهداری تجهیزات نظارتی و جایگزینی کارت‌های حافظه مخصوص در تعدادی از سایت‌های هسته‌ای خود را به آژانس، آن‌هم در یک تفاهم سیاسی ذیل مذاکرات وین صادر نموده است، به این معنی نیست که آژانس حق‌وحقوقی همیشگی در این زمینه دارد و می‌تواند برای خود اختیارات حقوقی خاصی در خصوص نظارت بر سایت‌های هسته‌ای ایران داشته باشد.»

 

 

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها