تحلیل از چپ و راست؛

دیپلماسی و صلح

کد خبر: 1100286

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

دیپلماسی و صلح

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

 

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

دیپلماسی صلح و اقتدار ایران

جعفرگلابی روزنامه‌نگار امروز در یادداشتی که «آرمان ملی» منتشر کرده، نوشته است: « برخلاف برخی از نظرها و خواست بعضی از افراطیون کوچک‌ترین تشنج‌ها در داخل و روابط خارجی ایران بسیار خسارت‌بار است و سختی و فشارش متوجه مردم خواهد شد و اتفاقا این درست همان خواست بیگانگان ایران‌ستیز است. نشان دادن اقتدار نظامی البته لازم است ولی آنچه این اقتدار را کامل و ریشه‌دار و موثر می‌سازد رضایت مردمی، آرامش داخلی و رفع تنگناهای اقتصادی است. اگر تحریم‌های ایران لغو شوند تهران در اقتدار خود شاهد تحولات بزرگی خواهد شد و گام‌های بلندی برخواهد داشت و چه بسا هیچ کشور و گروهی خیال مزاحمت برای کشورمان را به ذهن خود راه ندهد، آنچه خیال خام برای بیگانگان درست می‌کند و طمع نزدیک کردن تهدیدها به خاک ایران و ایجاد نوعی از محاصره را به ذهنشان متبادر می‌سازد، عدم انسجام داخلی و نارضایتی مردم و تنگنای معیشت محرومان و تصمیمات خطا و عدم مشارکت‌جویی دولت نسبت به جامعه و استقبال از تشنجات خارجی و در نظر نگرفتن تمایلات اقشار مختلف است. این قدرت عظیم مردم است که اگر مشتاقانه و واقع‌گرایانه تجمیع شود و در محاسبات در اولویت قرار گیرد کارستان بزرگی ایجاد خواهد کرد که دفع دشمن تنها یکی از ثمرات آن است. خسارت‌های دفع دلسوزان و انحصار قدرت در دست یک جناح متاسفانه رو‌به بروزند و ایران‌ستیزان حداکثر استفاده را از آن خواهند برد و مسئولیت آن هم برعهده به ‌وجود آورندگان وضع موجود است.»

 

بحران در روابط ایران و آذربایجان

حسین مسعودنیا امروز در یادداشتی برای «اعتماد» نوشته است: «اگرچه موضوع اختلاف ساده به ‌نظر می‌رسد و از طریق دیپلماتیک قابل‌حل بود اما واقعیت این است که ریشه بحران در تلاش آذربایجان و برخی دولت‌های منطقه و فرامنطقه برای تغییر جغرافیای سیاسی و موقعیت ژئوپولیتیکی منطقه است. آذربایجان مدت‌ها با ارمنستان بر سر اشغال ناحیه قره‌باغ از سوی این کشور و عدم دسترسی خود به ایالت نخجوان از طریق خاک ارمنستان مشکل داشت. به ‌همین دلیل دولت آذربایجان از مسیر زمینی ایران برای ارتباط با نخجوان استفاده می‌کرد. ایران نیز از گذرگاه زنگه زور و خاک ارمنستان امکان ارتباط با قفقاز و اروپای شرقی را داشت. به‌ دنبال جنگ 44 روزه میان آذربایجان و ارمنستان در سال قبل و سلطه آذربایجان بر بخشی از قره‌باغ با وساطت دولت روسیه راهی ارتباطی برای دستیابی آذربایجان به ایالت نخجوان فراهم شد که آذربایجان خود را مالک این راه می‌داند. لذا کامیون‌های ایرانی پس ‌از ورود به خاک ارمنستان ناگزیر از طی مسافتی نزدیک به شانزده کیلومتر در این مسیر هستند که دولت آذربایجان خواهان پرداخت عوارض صد‌وسی دلاری از سوی هر خودرو ایرانی است. اما مشکل به اینجا ختم نمی‌شود ریشه بحث و مشکل اساسی آنجاست که آذربایجان درصدد است با حمایت ترکیه و اسراییل و برخی دیگر از کشورها، جغرافیای سیاسی منطقه را از طریق تصرف تدریجی ایالت سیونیک ارمنستان و برقراری کامل ارتباط زمینی با نخجوان و سپس ترکیه برای خود فراهم کند. اهمیت ایالت سیونیک در این است که تنها مرز مشترک ایران با ارمنستان است که گذرگاه زنگه زور برای ورود ایران به ارمنستان از این منطقه صورت می‌گیرد ثانیا در صورت تحقق این امر باکو موفق به ایجاد ارتباط زمینی با ترکیه از طریق نخجوان می‌‌شود؛ موضوعی که در راستای آرزوی دیرینه ترکیه است. وقوع چنین تحولی در جغرافیای سیاسی منطقه نه‌تنها موقعیت اقتصادی و ژئوپولیتیکی ایران را به چالش می‌کشد بلکه تلاش‌های این کشور را برای در اختیار داشتن راهی برای ارتباط با قفقاز و اروپا از طریق ارمنستان با چالش مواجه می‌کند ضمن آنکه کفه ترازو را به نفع رقیب منطقه‌ای ایران یعنی ترکیه تغییر می‌دهد مضافا اینکه این تهدید زمانی جدی‌تر می‌تواند تلقی شود که با توجه به افزایش حضور اسراییل در جمهوری آذربایجان و تقویت محور باکو- آنکارا- تل‌آویو نقش اسراییل در منطقه افزایش می‌یابد. توضیح اینکه پس ‌از تصمیم امریکا مبنی‌بر خروج نیروهای نظامی خود از منطقه و تنزل جایگاه متحدین این کشور در سیاست خارجی امریکا به‌ویژه اسراییل، رژیم صهیونیستی درصدد برآمد تا از یک طرف با تقویت محور عبری- عربی به مرزهای ایران نزدیک شود و از سوی دیگر با بحران‌آفرینی در مرزهای شمالی ایران نه‌تنها در این حوزه خود را به مرزهای شمالی ایران نزدیک کند بلکه از سوی دیگر با استقرار نیروهای نظامی و اطلاعاتی خود در آذربایجان اقدامات نظامی و اطلاعاتی ایران را رصد کند ضمن آنکه ممکن است در آینده با انتقال بقایای داعش از سوریه به این منطقه کانون بحران جدیدی برای ایران در کنار مرزهای شمالی ایران خلق گردد. بدین‌ترتیب به ‌نظر می‌رسد چالش به وجودآمده در روابط ایران و آذربایجان بخشی از سناریوی امریکا، رژیم صهیونیستی و متحدین آنها در منطقه پس ‌از تغییر سیاست امریکا در قبال خاورمیانه برای تشدید محاصره ایران و ایجاد کانون‌های بحران در اطراف مرزهای ایران است اما جمهوری اسلامی ایران باید ضمن خویشتنداری و تلاش برای حل موضوع از طریق مجاری دیپلماتیک به‌شدت با تغییر جغرافیای سیاسی منطقه و افزایش نفوذ اسراییل در آذربایجان مقابله کند و در عین حال نباید از رفتارهای ترکیه نیز غافل بماند چراکه این کشور به‌رغم دوستی با ایران، رقیبی سرسخت در منطقه به شمار می‌آید و محور باکو- آنکارا- تل‌آویو می‌تواند محور جدی علیه امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران باشد البته باید منتظر ماند و دید دولت روسیه در قبال این بحران چه موضعی اتخاذ می‌کند؟»

 

دو راهی برجام و سرنوشت اقتصاد ایران

سید حامد مرندی امروز در سرمقاله «ابتکار» نوشت: «واقعیت اینجاست که گذشته‌ها، گذشته است و باید نگاه‌مان با آینده باشد و امید را در خود حفظ نماییم اما حس ترس در دل مردم و کارشناسان زمانی غالب گردیده است که مدیران حاضر بعد از سالها آزمون و خطا، برنامه‌ای برای بهبود شرایط و ایجاد تعادل در اقتصاد جامعه که یکی از اصلی ترین فاکتورها در شکوفایی و نشاط جوامع است، ندارند. برخی از وزرای کلیدی و مدیران انتخابی آنان به گونه‌ای صحبت می‌کنند که انگار بحران را نمی‌بینند و شناخت درستی از وضعیت کشور ندارند، و این پرسش را در ذهن متبادر می‌کند که با این عدم شناخت از عارضه، چگونه تهدیدها را شناسایی می‌کنند و به درمان مشکل خواهند پرداخت.

در عرصه دیپلماسی خارجی شاهد سیاست تاخیر اندازی در مذاکرات و عدم انجام کار اجرایی مشخص، درست مانند همان بازی اروپایی‌ها با خروج آمریکا از برجام هستیم اما اینبار از سوی ایران که امیدوار هستیم انتخاب این استراتژی همراه با برنامه برای خلق موقعیت و رسیدن به دست بالاتر در مذاکرات باشد که اگر اینگونه نباشد و به سمت دیپلماسی بیانیه محور رفته باشیم، کشور هر چه بیشتر متضرر خواهد شد و در نهایت شاید مجبور به پرداخت هزینه‌های گزاف‌تری شویم.

در عرصه داخلی نیز این روزها در کنار بلاتکلیفی بسیاری از سازمانها پس از تحویل گرفتن دولت، بیشتر شاهد مدیریت میدانی و شنیدن بایدها و نبایدها هستیم و همچنان با وجود چند ماه از مشخص شدن نتیجه انتخابات و استقرار کند و ناقص مدیرانی که عمدتا در گذشته نیز مسئولیت داشته‌اند، برنامه‌ای قابل پایشی مشاهده نمی‌گردد. انگار اصلا فهمی از لزوم داشتن برنامه‌های استراتژیک بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت با سناریوهای مختلف برای کنترل وضعیت، وجود ندارد و نخواهد داشت.

واقعیت اینجاست که با این سبک پوسیده از مدیریت و تصویب هر روزه قوانین محدود کننده و یا نابود کننده کسب و کارهای خرد، نه تنها بهبودی در کشور ایجاد نمی‌شود، بلکه روز به روز شاهد عقبگرد و عقب ماندگی بیشتر کشور و به طبع آن خروج هر چه بیشتر سرمایه‌های انسانی و اقتصادی از کشور خواهیم بود که این موارد نیز بر شدت مصائب خواهد افزود.

امیدوارم ریاست جمهوری محترم، جناب آقای رئیسی با توجه به مطالب پیش گفته، نسبت به مطالبه برنامه از نهادهای تحت مدیریت خود و پیمایش منظم آنها، شروعی برای پایان بخشیدن به چرخه مدیریتی ناکارآمد کشور باشند و با تحول آفرینی، جایگاه ایران اسلامی را با وجود منابع انسانی زیاد و منابع طبیعی فراوان به جایگاه اصلی خود برسانند.

در آخر ذکر این نکته لازم است که بنظر می‌رسد، تحریم‌های هسته‌ای و بی برنامگی مدیران، زیان بسیار زیادی را به کشور و به خصوص بخش خصوصی تحمیل کرده است و باید برای حل این موضوع تدبیری پایدار اندیشیده شود.»

 

انفعال در برابر صهیونیست‌ها چرا؟

روزنامه جمهوری اسلامی امروز در یادداشتی نوشت: «گردهمائی عادی‌سازی روابط کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی در اربیل عراق، خشم مردم این کشور را برانگیخته و اکنون یک هفته است که فعل و انفعالاتی در زمینه خنثی‌سازی این توطئه صهیونیستی در عراق جریان دارد. مسئولان عراقی اعلام کردند این گردهمائی یک اقدام خودسرانه و خلاف سیاست‌های کشور بوده و برگزارکنندگان آن محکوم به اعدام خواهند شد. وسام الحردان، رئیس حزب «صحوه‌‌العراق» نیز که در این گردهمائی شرکت کرده بود، از ریاست این حزب برکنار شد.

دولت عراق حتی اگر خودش هم مخالفت چندانی با چنین گردهمائی‌هایی نداشته باشد، ناچار است به ملاحظه خشم عمومی مردم، در برابر این قبیل اقدامات موضعگیری نماید. به همین دلیل، نخست‌وزیر و وزرای کابینه عراق با مردم همراهی و گردهمائی اربیل را محکوم کردند. مسئولان اقلیم کردستان عراق نیز با اینکه در جریان برگزاری این گردهمائی بودند، بعد از مواجه شدن با خشم عمومی مردم، اعلام کردند این یک اقدام خودسرانه بوده و با آن موافق نبوده‌اند. تردیدی نیست که رژیم صهیونیستی و مهره‌های آن در اقلیم کردستان عراق در نظر داشتند با برگزاری گردهمائی اربیل، افکار عمومی را در مورد آنچه با امارات و بحرین و بعضی کشورهای عربی دیگر انجام داده‌اند، آزمایش کنند. این آزمایش با شکست مواجه شد و صهیونیست‌ها و مهره‌های آنها در کردستان عراق فهمیدند که نمی‌توانند «طرح ابراهیم» را که دونالد ترامپ رئیس‌جمهور سابق آمریکا آن را به نفع رژیم صهیونیستی به اجرا درآورده، در عراق پیاده کنند.

برگزاری این گردهمائی ناموفق، با جمهوری اسلامی ایران نیز ارتباط پیدا می‌کند. زیرا یکی از اهداف صهیونیست‌ها از این گردهمائی، نفوذ رسمی در کشوری بود که مرز مشترک طولانی با ایران دارد. اگر این گردهمائی به نتیجه می‌رسید، حلقه محاصره جمهوری اسلامی ایران توسط صهیونیست‌ها کامل می‌شد. اکنون صهیونیست‌ها در جمهوری آذربایجان در مرزهای شمال غرب ایران مستقر هستند، در امارات و بحرین در جنوب ایران حضور دارند. همین چند روز قبل، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی به بحرین رفت و سفارت این رژیم را در منامه افتتاح کرد. قبلاً سفارت این رژیم در امارات نیز افتتاح شده بود. در افغانستان نیز صهیونیست‌ها از طریق گروه تروریستی طالبان، داعش، القاعده و سایر گروه‌های تکفیری-تروریستی نفوذ فوق‌العاده‌ای دارند. اینکه هیچیک از این گروه‌های تروریستی تاکنون موضعی علیه رژیم صهیونیستی نگرفتند و حاضر نشدند حتی یک گلوله به طرف اسرائیل شلیک کنند، بهترین دلیل بر وابستگی آنها به صهیونیست‌هاست. این را هم می‌دانیم که بسیاری از مجروحین این گروه‌های تروریستی از سوریه به سرزمین‌های اشغالی منتقل و در بیمارستان‌های اسرائیلی مداوا می‌شدند و هنوز هم می‌شوند.

بنابراین، جمهوری اسلامی ایران باید از حالت انفعالی در برابر تحرکات صهیونیست‌ها در منطقه خارج شود و با هوشمندی این تحرکات را رصد کند و برای خنثی‌سازی توطئه‌های صهیونیستی اقدام موثر نماید. این واقعیت قابل انکار نیست که رژیم صهیونیستی برای محاصره ایران بشدت فعال است و ما همچنان در حالت انفعالی قرار داریم. ایران، بزرگ‌ترین قدرت منطقه است و اگر اراده کند می‌تواند تمام توطئه‌های رژیم صهیونیستی در منطقه را خنثی نماید.»

 

«طرح‌های بی» و بازی بایدن

محمدحسین محترم امروز در یادداشتی برای «کیهان» نوشته است: «زمانی بود که دولت ایران برای امضای برجام و همچنین برای برگشت آمریکا به آن منفعلانه اصرار داشت، اما با روی کار آمدن تفکر عزتمندانه و مقتدرانه دولت سیزدهم با رأی مردم، حالا ورق برگشته است. اکنون نه تنها آمریکا و غربی‌ها بلکه سگ دست‌پرورده آنها یعنی رژیم صهیونیستی نیز از سر اجبار جهت از دست نرفتن همین محدودیت‌های رو به انقضا نیز آشکارا برای احیا برجام اصرار و عجله دارند. چرا؟ در یک کلام چون نگران سیاست «گره نزدن اقتصاد کشور به برجام» و «مذاکرات نتیجه‌محور» هستند! در این خصوص چند نکته مهم:

۱- اولاً آمریکا و متحدان اروپایی و صهیونیستی‌اش حربه دیگری علیه جمهوری اسلامی ندارند و ادعای «طرح بی»(Plan B) آنها در فضای توهم‌آلود سیاسی-رسانه‌ای غربی یک تهدید توخالی تبلیغاتی برای تحت‌الشعاع قرار دادن شکست تهدیدها و سیاست‌هایشان ارزیابی می‌شود. هرچند دیگر سخن گفتن از چنین طرحی بسیار خنده‌دار و موجب تمسخر است چراکه دیگر طرحی وجود ندارد که آنها اجرا و اعمال نکرده و با شکست روبه‌رو نشده باشند؟! شبکه تلویزیونی سعودی الحدث هم اذعان می‌کند «آمریکا و اروپایی‌ها در تعامل با ایران چاره‌ای جز این ندارند که فقط به اقدامات دیپلماتیک اکتفا کنند.» 

۲- این جمهوری اسلامی است که «طرح‌های بی» اصولی و مطمئن و متعددی، البته نه به‌عنوان جایگزین، بلکه به‌عنوان طرح‌های موازی و همزمان با مذاکرات، جهت گره نزدن اقتصاد کشور به برجام و جلوگیری از باج‌خواهی‌ غربی‌ها را در دستور کار خود قرار داده است. ... البته اندیشکده‌های آمریکایی سازمان سیا و وزارت خارجه و پنتاگون از جمله اندیشکده شورای آتلانتیک و گروه بحران و... تلاش دارند با ایجاد و انتشار شبهاتی در فضای رسانه‌ای- سیاسی داخلی و خارجی، به‌نوعی «طرح‌های بی ‌ایران» را ناکارآمد و همان داستان اف.ای.تی.اف

را القاء کنند. در این جنگ روانی ادعا می‌کنند با وجود تحریم‌ها، ایران نمی‌تواند از مزایای حضور در شانگهای بهره ببرد! در این خصوص باید گفت اولاً؛ بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل، تحریم‌های ایران لغو شده است، هرچند آمریکا به‌عنوان یک مزاحم بخواهد مانع‌تراشی کند. ثانیاً؛ خود روسیه و چین هم به‌عنوان عضو شانگهای مثل ایران تحت تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا هستند. ثالثاً؛ نکته مهم این است که پذیرش جمهوری اسلامی در شانگهای نشان می‌دهد کشورهای عضو تصمیم گرفتند با نادیده گرفتن تحریم‌های آمریکا، تجارت خود با ایران را گسترش دهند تا جایی که پوتین رئیس‌جمهور روسیه تأکید می‌کند: «ما معتقدیم پس از برجام و لغو تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران، هیچ مانعی باقی نمانده است». رابعاً؛ کشورهای همسایه و عضو منطقه شانگهای و همچنین دیگر کشورهای تحت تحریم یک‌جانبه آمریکا تصمیم گرفته‌اند هم با تهاتر کالا با کالا و نفت با کالا و هم با استفاده از ارزهای کشورهای عضو و دور زدن دلار و سیستم مالی غرب، تجارت خود را با ایران توسعه دهند.

۳- سیاست‌های آمریکا و غرب علیه ملت ایران کاملاً شکست خورده است. ... لذا آمریکایی‌ها راهی جز عمل به تعهدات برجامی‌شان، البته با دادن تضمین ندارند و این یعنی گرفتاری آمریکا در یک بازی دوسر باخت!

۴- سؤال اساسی این است که آیا بایدن صداقت و توانایی برداشتن تحریم‌ها را دارد و با توجه به اینکه هم در دوران دموکرات‌ها و هم جمهوری‌خواهان، آمریکایی که با آن همه انفعال و امتیاز دادن دولت حسن روحانی حاضر به لغو تحریم‌ها نشد، آیا حاضر است در دولت ابراهیم رئیسی که متعهد به حفظ عزت و حقوق ملت ایران شده، تحریم‌ها را لغو کند و تضمین دهد؟! ... ۵- یکی از دلایلی که در صداقت و توانایی بایدن باید شک کرد تلاش کنگره آمریکا برای بازی نقش پلیس بد است. ... ۶- دومین دلیل برای ابهام در سرنوشت برجام این است که بایدن و دولتش حاضر نیستند هیچ‌گونه تضمینی بدهند که دولت خود و یا دولت‌های بعدی از برجام خارج نشوند و تحریم‌ها را برنگردانند. ... ۷- سومین دلیل، باقی ماندن تهدید علیه مزایای برجام برای ایران است که هم دست دولت بایدن و روسای‌جمهور آینده آمریکا و هم دست کنگره برای بازگرداندن تحریم‌ها با عناوین و بهانه‌های حقوق بشری و حمایت از تروریسم باز است. ۸- دلیل مهم‌تر که موجب نگرانی ملت ایران و مقامات کشور است اینکه مدیرکل آژانس بین‌المللی اتمی علاوه‌بر فریبکاری در ارائه گزارش اخیرش، خارج از وظایف و اختیاراتش اهداف آمریکا را از زبان خود بیان و ادعا کرده «پازل هسته‌ای ایران را باید دوباره تشکیل داد!» ۹- ابهام مهم دیگر در صداقت بایدن ایجاد دو سؤال جدی است: اول اینکه، اگر وی مدعی دیپلماسی به‌جای جنگ است و می‌خواهد با برگشت به برجام، تحریم‌ها را لغو کند، چرا آنها را به‌عنوان ابزار جنگ اقتصادی تشدید می‌کند؟! دوم، اگر آمریکا نگران فعالیت‌های هسته‌ای ایران است، چرا فریبکارانه و در خیانتی آشکار و در رقابتی کثیف با فرانسه، قرارداد خرید زیردریایی هسته‌ای استرالیا از فرانسه را لغو و خود با استرالیا قرارداد فروش این زیردریایی‌های هسته‌ای را امضا کرد؟! ... ۱۰- متهم کردن ایران به اتلاف وقت آدرس غلط دادن است زیرا ایران می‌خواهد هوشمندانه مسیر خود را برنامه‌ریزی و مین‌های کاشته شده در این مسیر را خنثی کند تا پس از مدتی بدون دریافت هیچ مابه‌ازایی و با محدودیت‌ها و تحریم‌های بیشتر به نقطه اول بازنگردد! لذا اولاً؛ هدف از اصرار بر احیای برجام جلوگیری از شکل‌گیری بلوک همکاری‌های منطقه‌ای در شرق و وابسته نگه‌داشتن و یا حداقل القاء وابستگی کشورها به غرب است. ثانیاً؛ آشفتگی و شتاب‌زدگی حاکم بر کاخ سفید و رژیم صهیونیستی و مواضع ضدونقیض در اصرار بر احیای برجام نیز ناشی از همین سیاست‌های جدید و فهم درست ایران از پرونده هسته‌ای است که رهبری نیز تأکید دارند: «فرض کنید تحریم‌ها حالا حالا برداشته نمی‌شود!». البته فعلاً فقط مطالبات حداقلی ایران، آنها را در چنین مخمصه‌ای انداخته و مطالبات حداکثری ملت ایران و همچنین ملت‌های منطقه از جمله جبران زیان بیش از یک‌صد میلیارد دلاری ناشی از اعمال تحریم‌ها بعد از برجام، محاکمه سران آمریکا و رژیم صهیونیستی به علت جنایت‌هایشان در شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس و دانشمندان هسته‌ای به‌ویژه شهید فخری‌زاده و اخراج کامل آمریکایی‌ها از منطقه، در کنار گزینه‌های قدرتمند برای پاسخگویی به هرگونه تهدیدی همچنان روی میز است.»

 

 

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها