تحلیل از چپ و راست؛
از حق مادران تا زندگی در ایران
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
از این دو عامل فسادزا بپرهیزید
روزنامه جمهوری اسلامی امروز در یادداشتی نوشته است: «شاید جوانان امروز از این روش امام خمینی خبر نداشته باشند که ایشان در مدت 10 سالی که به عنوان رهبر و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی قدرت اول کشور بودند، هرگز اجازه ندادند فرزندان و اعضاء خانوادهشان مسئولیت و منصب و مقامی را در اختیار بگیرند. ... برای یافتن چرائی این امتناع امام خمینی میتوان دلایل متعددی برشمرد که یکی از آنها لزوم آزاد بودن امام برای انتقاد از عملکرد مسئولین بود. ... علاوه بر این، نوعی درسآموزی به مسئولین نظام جمهوری اسلامی نیز در این روش امام خمینی آشکار است که میتواند ازجمله دلایل چنین رویکردی باشد.
این سیره بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی متاسفانه مورد توجه و عمل بسیاری از مسئولین این نظام قرار نگرفته و در چهار دهه گذشته بسیاری از مسئولین به جای شایستهگزینی در انتصابها به فامیلگزینی روی آوردند. ... برای مقابله با این روش غلط، از دهه هفتاد تذکراتی داده شد و روزنامه جمهوری اسلامی خطر این رویکرد منفی را بارها در مقالات، گزارشها و سایر مطالب گوشزد کرد ولی متاسفانه اصحاب قدرت در تمام دولتها و از تمام جناحها و گرایشهای فکری به این هشدارها بیتوجهی کردند و به راه ناصوابی که در پیش گرفته بودند ادامه دادند. بنابراین، پرداختن به این مبحث، اولاً اقدام جدیدی نیست و ثانیاً به جناح یا گروه خاصی اختصاص ندارد و شامل تمام جناحها و دولتها میشود. طبعاً در طول چهار دهه گذشته افرادی از مسئولین هم بودند که به روش امام خمینی عمل کردند و شایستهسالاری را بر فامیلسالاری ترجیح دادند.
شعار پسندیده مبارزه با فساد بیش از دو دهه است که در کشورمان طنینانداز است ولی در عمل هنوز دامنه فساد برچیده نشده است. دولت سیزدهم شعار مبارزه با فساد را به عنوان یکی از محوریترین شعارهای خود مطرح کرده و رئیسجمهور رئیسی وعده داده با فساد بطور جدی و قاطعانه مبارزه کند. این وعده را باید به فال نیک گرفت و همه باید به این دولت برای کسب توفیق در مبارزه با فساد کمک کنند.
با رویکرد کمک فکری دادن که از وظایف اصحاب رسانه است، به آقای رئیسجمهور یادآور میشویم که فامیلسالاری و قانونگریزی دو عامل مهم فسادزائی هستند. شما اگر میخواهید با فساد به صورت ریشهای مبارزه کنید، باید مانع قانونگریزی و فامیلسالاری به جای شایستهسالاری شوید و دولت خود را از این دو آفت مصون نگهدارید. معاف بودن بعضی دانهدرشتها از تعقیب قانونی و انتصاب بعضی افراد به مسئولیتهای مهم بدون رعایت ضوابط از مواردی هستند که میتوانند باب رواج بیقانونی را در دولت شما باز کنند. در مجلس و بعضی وزارتخانهها نیز توصیهها برای انتصابهای فامیلی شروع شده و در حال گسترش است. اگر از همین حالا جلوی این دو عامل فسادزا را نگیرید، شعار مبارزه با فساد در دولت شما هم به جائی نخواهد رسید.»
دستم بگرفت و پا به پا برد
عبدالصمد خرمشاهی وکیل پایه یک دادگستری امروز در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشته است: «انتشار خبری مبنی بر ممنوعیت دادن کارنامه دانشآموزان به مادران در روزهای گذشته با وجود تکذیب بعدی مدیرکل ارزیابی عملکرد و رسیدگی به شکایات آموزش و پرورش باعث عکسالعمل شدید افکار عمومی جامعه به این موضوع شد. به حسب آنچه که منتشر شده بود، در پیامکی خطاب به چند تن از مادران دانشآموزان عنوان شده بود که ضمن احترام، کارنامه فرزندتان به پدر و یا جد پدری داده خواهد شد. شکی نیست مادران به خاطر زحمات بیشائبهای که برای فرزندان خود میکشند، در تمامی دنیا مورد احترام و ستایش هستند. در عرصه هنر و ادبیات دنیا، بهخصوص کشور ما، اهمیت حضور مادران در جامعه و همچنین در شکلگیری شخصیت فرزندان به اشکال گوناگون در قالب شعر، ترانه، مجسمهسازی، تئاتر و سینما تجلی پیدا کرده است. زندهیاد پروین اعتصمایی، شاعر بزرگ معاصر در مدح مادر میگوید: «دستم بگرفت و پا به پا برد، تا شیوه راه رفتن آموخت، چون هستی من زهستی اوست، تا هستم و هست دارمش دوست». به خاطر دارم در دوران کودکی زندهیاد مادر مرحومم ضمن رتق و فتق امور خانه و آشپزی و نظافت، به صورت مستمر بر نحوه تحصیل و نوشتن مشق و تکالیف شبانه من و سایر خواهران و برادرانم که تعدادمان نیز کم نبود، نظارت مستمر داشت و بعضا ضمن کار برای یکی از ماها نقاشی میکشید و برای دیگری کمک میکرد که انشایش را بنویسد و هکذا. طبعا از این قبیل مادران در اغلب خانوادههای کشورمان زیاد بودند و چه بسا هموطنانمان خاطراتی شیرین در این زمینه ازمادران خود دارند. این مطلب را بدان خاطر ذکر کردم که به یاد داشته باشیم، مادران در میان همه اقوام و طوایف و ملل و جوامع دنیا، ارج و قرب خاص خود را در میان خانوادههایشان دارند. به همین خاطر است که انتشار خبری از این دست با عکسالعمل شدید افکارعمومی در جامعه مواجه میشود و طبعا بر مسئولان مربوطه فرض است که توجه جدی به این امر داشته باشند تا مبادا در آینده با نشت و نشر چنین اخباری اذهان عمومی دچار تشویش و نگرانی شود. در همین راستا بیمناسبت نیست اشارهای به وضع لایحه صیانت، کرامت و تامین امنیت بانوان در برابر خشونت داشته باشم که معلوم نیست چرا سالهاست میان سه قوه دست به دست میشود و هنوز خبری از تصویب نهایی آن نیست. زنان بهخصوص مادران حق بزرگی بر گردن جامعه دارند، دستکم گرفتن آنان قطعا سد راه پیشرفت و تعالی هر جامعهای خواهد شد.»
وقت لجاج نیست
فتح الله آملی، امروز در یادداشتی برای روزنامه «اطلاعات» نوشته است: «سفر رافائل گروسی، رئیس آژانس بینالمللی انرژی اتمی به ایران و دستیابی به توافقی که مانع از تشدید اختلافات ایران و آژانس شد، بازتابهای زیادی داشت. از جمله برخی این توافق را مورد نقد قرار دادند که به چه دلیل برخورد تندتر و قاطعانهتری صورت نگرفت؟ ... به اعتقاد نگارنده درک مصلحت نظام و مردم و حتی تغییر موضع و عملکرد در هنگامهها و وقایعی که برای کمک به رفع مشکلات مردم و کشور ضروری مینمایند، نه خجلت دارد و نه شماتت. ایستادن بر سر موضع و حتی لجاج برای نشاندن حرف خود به کرسی با وجود ایجاد هزینههای غیرقابل جبران برای نظام و کشور، عین بیتدبیری و بیمنطقی است و خوشبختانه رئیسجمهوری نشان داده است که حاضر به پرداخت چنین هزینههایی نیست یا حداقل تا به حال چنین نشان داده است؛ حتی اگر برخی آنرا نشانه عقبنشینی بدانند.
نکته اینجاست که کنشگران سیاسی و نمایندگان و سران جریانها و تشکلها، آرمانها و ایدهها و اندیشههایی دارند که بعضاً در جای خود بسیار خوب، انقلابی، ارزشی و قابل دفاع مینماید و از همین منظر اصحاب دولت و قدرت را مورد نقد و عتاب قرار میدهند اما واقعیت این است که در مقام اجرا و عمل بسیاری از ایدهها صورت دیگری پیدا میکنند. رویارویی با مشکلات فراوان اداره کشور و مصلحت مردم از نزدیک و در مقام کارگزار سبب میشود تا از منظر و دریچه تازهای به مسائل نگریست و اگر در این موضع و مقام مصالح جامعه و کشور را مقدم بر مصالح خود و حزب و گروه و اندیشه و جریان و حتی آبروی خود بدانیم، قدر مسلم بیخجلت و لجاج راه صحیح برمیگزینیم حتی اگر در تنافر با اندیشه و تصور قبلیمان باشد. فرقی نمیکند این جناح بر سر کار است یا آن جناح، حتی اینکه قبلاً چه فکر میکردیم و حال باید چه فکری کرد که در تعارض با آن نباشد هم مهم نیست؛ مهم این است که حال چه باید کرد تا بیشترین صلاح ملک و ملت در آن باشد. برخی میگویند حالا که دولت با سایر قوا هماهنگ شده، خواهید دید که توافقها و مصالحهها برای برداشتن تحریمها سریعتر اتفاق خواهد افتاد، فقط مسأله این بود که قبلیها چنین نکنند. حتی اگر این باشد هم باز خوب است. چه اشکالی دارد؟ تا به حال مگر کم هزینه دادهایم به خاطر اصرار بر مواضع غلط و لجاج بر سر روندها و موضعگیریها و تصمیماتی که برای کشور نه تنها فایدهای نداشتند بلکه هزینههای هنگفتی را نیز تحمیل کردند؟ ... حال دورانی نیست که با درآمدهای سرشار نفتی بتوان هزینههای هنگفت آمال و آرزوهای حزبی و جناحی و تصمیمات کارشناسی نشده و لجاجهای پرهزینه را پوشش داد و چند صباحی اسب مراد خویش راند. اندکی غور در احوال مردم و حال و روزشان در این شرایط سخت و دشوار کافی است تا دریابیم که چندان امکان و توان و ثروت و زمان نداریم تا به دعوا و لجاج بگذرانیم. حال وقت آن است که حتی اگر به قول شهید رجایی قرار است آبرویمان را نیز خرج انقلاب و مردم کنیم، دریغ نداریم. خدا خود آبرویمان نگه میدارد و مردم نیز قدر آن میدانند؛ چنانچه برای آن شهید عزیز نیز چنین رقم خورد.»
این همه برکت در یک حرکت؟!
جعفر بلوری در یادداشتی برای روزنامه «کیهان» نوشته است: « نفتکشهای حامل سوخت ایران برای لبنان، یکی پس از دیگری به مقصد میرسند. این نفتکشها، مثل نفتکشهای دیگر، عادی و از مسیر هموار عبور نکردهاند. در شرایط سخت، در میان تحریم، تهدید و بحرانهاست که به مقصد میرسند. آنها فقط حامل سوخت نیستند؛ حامل امنیت، حیثیت، پیامِ دوستی و برادری برای لبنان و پیامِ تحقیر برای دشمنان دو ملت هم هستند. آنها نماد مدلی از «مدیریت بحران» هستند. ... فروش سوخت به لبنان بنا به دلایلی که گفته شد حرکت بزرگ، به موقع و مهمی است. علاوه بر آورده اقتصادی برای ایران، مشکلات بزرگی از کشور دوست یعنی لبنان را حل میکند. ... فضایی که در بند بالا تشریح شد، بازیگرانی دارد. یک طرف، غربزدهها به رهبری غرب، یک طرف مقاومت به رهبری ایران و سیدحسن نصرالله. ... با کمی اغماض میتوان گفت آنچه در لبنان جریان داشت، شباهتهایی با آنچه در ایران رخ داد، دارد. فشارهای اقتصادی و تحریمهای به اصطلاح فلجکننده شروع شد. بلافاصله بازیگران وارد میدان شدند. ... برگردیم به کشتیهای حامل سوخت. به جرات میتوان گفت، این حرکت، نقطه عطفی در تحولات سیاسی ایران و حتی منطقه است. نباید فروش سوخت از سوی «ایران تحریم شده» به «لبنان تحریم شده» را، صرفا از زاویه اقتصادی دید. آورده سیاسی این نفتکشها به مراتب بزرگتر و بیشتر از آوردههای اقتصادی آن است. این کشتیها دارند بزرگترین تیغ غرب به رهبری آمریکا یعنی تحریمها را کند و بیاعتبار میکنند و بزرگترین نگرانی آمریکا دقیقاً همین نکته است. آنها نگران «رَوَند» شدن این حرکتند. حرکتی که ابتدا با فروش سوخت به ونزوئلا شروع شد و حالا در لبنان ادامه دارد. آنها میدانند در صورت ادامه این روند، دیگر در دنیا کسی برای آنها تَره هم خرد نخواهد کرد. اما چون قدرت سابق را ندارند، کاری هم نمیتوانند بکنند. وضعیت افغانستان و افتضاحی که در این کشور به بار آوردند، وضعیتی را که آمریکا در آن قرار دارد، خیلی واضح نشان میدهد! ... در لبنان، غربگرایان دست به کار شده و میگویند ایران بهخاطر پول است که به ما سوخت میدهد، نه بهخاطر دوستی و مسائل انساندوستانه. اینجا در ایران نیز غربگرایان میگویند، ایران مفت و مجانی این سوختها را در اختیار لبنان قرار میدهد، در حالی که خودمان دچار مشکل هستیم. مَخلص کلام اینکه، هر دو با فروش سوخت به لبنان و بهطور کلی با حل مشکلاتِ کشورشان مخالفند! بله! باورکردنی نیست اما، در همین ایران خودمان، مدتی است یک بحران جدی یعنی «بحران واکسن» حل شده، اما غربگرایان به جای خوشحالی، عصبانی شدهاند. هر روز قصهای بافته و به شکلی در تلاشند، رسیدن ایران به رتبه بالاترینها در سرعت واکسیناسیون را تحتالشعاع قرار دهند. دیروز وزارت بهداشت اعلام کرد، ایران عزیز با وجود تحریمها و تصویب نشدن FATF، به لطف «مدیریت میدانیِ» بحران و از همه مهمتر با وجود غربزدهها توانست در مقایسه با کشورهای اروپایی، رتبه سوم را در سرعت واکسیناسیون به دست آورد».
زندگی در ایران
حمزه نوذری . جامعهشناس و استاد دانشگاه امروز در سرمقاله «شرق» نوشته است: « بدون هیچگونه تعصب و پیشداوری نکاتی درباره زندگی بهتر در ایران بیان میکنم و اینکه چگونه میتوان آن را بهبود بخشید. فرصتهای پیشرفت و تحرک اجتماعی در ایران در نیمقرن اخیر فراهم بوده است. اگر نگاهی به پیشینه مدیران و نخبگان و حتی استادان کشور داشته باشیم، اکثر آنها از روستاها و شهرهای کوچک و چهبسا از گروههای کمدرآمد جامعه بودهاند که فرصت پیشرفت به دست آوردهاند. بخش زیادی از انگیزه مهاجرت در نوجوانان و جوانان به نداشتن دانش درست آنها از ساختار سایر کشورها برمیگردد. هزینه ورود به دانشگاه و تحصیلات تکمیلی در ایران بسیار پایینتر از سایر کشورهاست. یکی از مزیتهای زندگی در ایران امکان ورود به دانشگاه برای اکثر گروههای جامعه است درحالیکه در کشوری مانند آمریکا نهتنها برای بسیاری از مهاجران که چهبسا برای تعداد زیادی از شهروندان کشور ورود به دانشگاه به دلیل هزینههای سنگین ممکن نیست و تحصیلات دانشگاهی در این کشور کاملا طبقاتی است و ورود به دانشگاه فقط برای فرزندان خانوادههای با درآمد بالا امکانپذیر است. در این میان گاهی بورسیههای نصیب فرزندان خانوادههای کمدرآمد میشود که نسبت به جمعیت بسیار اندک است. بهرهمندی از یارانههای انرژی مانند برق، آب، بنزین و... یکی از مزیتهای زندگی در ایران است (هرچند برخی به دلیل پیامدهای قیمت پایین انرژیهایی مانند سوختهای فسیلی به این امر معترض هستند). شهروندان در سایر کشورها مانند آمریکا اگر مالک منزل مسکونی و خودروی شخصی باشند، خود را خوشبخت احساس میکنند درحالیکه در کشور ما بسیاری از افراد صاحب خانه و دارای ماشین شخصی هستند اما تصور میکنند زندگی در سایر نقاط دنیا بهتر است. فرصتهای فراوان برای پیشرفت و زندگی بهتر برای همه در کشورهایی مانند آمریکا و اروپای غربی افسانهای بیش نیست. درباره جرم، جنایت و فقر در ایران بسیار درشتنمایی شده است. گاهی گفته میشود نیمی از کشور در فقر به سر میبرند درحالیکه این همه تقاضا برای کالا و خدمات نمیتواند مربوط به گروه کوچکی از جامعه باشد. وضعیت بیمه سلامت و خدمات بهداشتی در ایران بهمراتب وضعیت بهتری از سایر کشورها دارد؛ هرچند کیفیت آن را باید بهبود بخشید. بیخانمانی معضل بزرگی در بسیاری از کشورهاست درحالیکه وضعیت ما چندان بد نیست. پایینبودن هزینه مسافرت در کشور و امکانهای متعددی که برای مسافرت در کشور وجود دارد، یکی از مزیتهای زندگی در ایران است. گاهی خانوادهگرایی و صله ارحام در ایران مشکل بزرگی تلقی میشود که هم مانع فردیت است و هم تعارض منافع ایجاد میکند به دلیل اینکه افراد در پستهای مدیریتی منافع عمومی را فدای منافع خانوادگی و خویشاوندی میکنند درحالیکه صله ارحام و زندگی با پشتوانه خانوادگی لذتبخش است و از مسائل زیادی جلوگیری میکند. فرصت استراحت و اوقات فراغت ما بهمراتب بیشتر از سایر کشورهاست. برچسب مهاجر و غیربومی که در برخی کشورها رایج است، برای بسیاری از ایرانیان قابل تحمل نیست. به لیست مزیتهای زندگی در ایران موارد دیگری میتوان اضافه کرد اما این به معنای آن نیست که ضعفها و مشکلات را بازگو نکنیم. نقد دقیق و عالمانه وضعیت را باید ارج نهاد چون در راستای تلاش برای بهزیستی افراد است. بیثباتی اقتصادی، تورم پرنوسان، فساد اداری، بینظمی بوروکراتیک و عدم شفافیت و پاسخگویی، بیتوجهی به محیط زیست و کمبود آزادیهای اجتماعی از نقاط ضعف کشور است که برای زندگی بهتر باید برای آنها راهحل ارائه کرد. خدماتی که در کشور به شهروندان ارائه میشود، نیازمند کیفیت، نظم، شفافیت و پاسخگویی بیشتری است. باور دارم که میتوان با درپیشگرفتن راهبردهای خردمندانه، زیستی بهتر برای همه شهروندان ایجاد کرد. به جای تصور آرمانگرایانه از زندگی در سایر کشورها، فرصتهای زندگی در ایران را قدر بدانیم و تلاش کنیم برای زندگی بهتر سیاستها و برنامهها را نقد کنیم و مطالبهگری مسئولانه را افزایش دهیم.»
واکسن کرونا باید اجباری باشد
عباس عبدی، فعلا سیاسی اصلاحطلب امروز در یادداشتی برای «شرق» نوشته است: «تظاهرات تعدادی از شهروندان علیه واکسیناسیون اجباری در اصل ایرادی ندارد، هر چند برخی آن را اقدامی علیه سلامت عمومی تلقی میکنند و انجامش را خلاف قانون میدانند. با این حال در این یادداشت میکوشم که نشان دهم چرا این اقدام آنان شبههناک و حتی درنهایت قابل رد است، بدون اینکه بخواهم اصل چنین اعتراضاتی را تخطئه کنم. پیش از ورود به بحث ذکر این نکته ضروری است که اگر امکان دسترسی به شماره ملی معترضین و سامانه ثبت واکسیناسیون وجود داشت در این صورت میتوانستیم بفهمیم چه تعداد از آنان برخلاف موضع علنی خودشان، واکسن تزریق کردهاند. نکته جالب دیگر اینکه این اعتراضات ابتدا از طرف تعدادی از روحانیون و خانمهای محجبه سازماندهی و اجرا میشد، ولی کمکم حس کردند که این کار عوارض سوئی دارد، زیرا به نهاد دین منتسب میشود و چون مقام رهبری نیز آشکارا واکسن را تزریق کردهاند، این کار نوعی تقابل تلقی خواهد شد، لذا در آخرین تظاهرات کوشیدند که، از خانمها یا آقایانی استفاده کنند که چنین وصلهای به آنان نچسبد و حتی غیرمذهبی شناخته شوند. این تظاهرات چرا شبههناک و درنهایت نادرست است؟ اول اینکه همه میدانیم در شرایط عادی و به طور معمول، برای تظاهرات اجازهای داده نمیشود چه رسد به شرایط کرونایی! البته آنهایی را که بخواهند انجام شود با پسوند خودجوش حل میکنند. برخی از اینگونه تظاهرات مثل اعتراض به پاکستان درباره وضع افغانستان، با مقابله نیروهای انتظامی مواجه میشود و برخی دیگر تحت حمایت است. در هر دو صورت برنامهریزان اصلی آنها کمابیش شناخته شده هستند. در این مورد خاص یعنی اعتراض علیه واکسیناسیون مثلا اجباری، معلوم نیست که سردمداران این تظاهرات چه کسانی هستند؟ علت و دلیل مخالفت آنان چیست؟ چرا مجوز نگرفتند و چرا با آنان برخوردی نمیشود؟
نکته دوم که مهمتر است پوچ بودن این شعار است. مگر تاکنون کسی را مجبور به زدن واکس کردهاند؟ اگر در کشورهای دیگر شاهد چنین اعتراضاتی هستیم، میخواهند واکسیناسیون را به نحوی اجباری کنند یا کردهاند و بدون داشتن مدارکی که تصدیقکننده زدن واکسن باشد، از برخی خدمات و حقوق محروم میشوند. ولی در ایران که واکسن کم است و مردم با هزینههای گزاف به کشورهای دیگر میروند تا واکسن بزنند و هیچ اجباری هم نیست، انجام چنین تظاهراتی شائبهبرانگیز است، چون موضوعا منتفی و حداقل تا این مرحله یک ادعای دروغ است.
نکته بعد اینکه چرا تاکنون نسبت به واکسنهای اجباری سرخک، سرخجه، فلج اطفال و... اعتراض نکردهاند؟ واکسن، واکسن است. چه فرقی میکند؟ اگر کسی آن واکسنها را برای نوزادانش نزند، در مدرسه ثبتنام نخواهد شد. پس چرا نسبت به آنها اعتراض ندارند؟
نکته بعدی و مهمتر اینکه تاکنون کدام شواهد و قراین علمی و معتبر علیه واکسن ارایه شده است که مردم را از زدن یا اجبار به زدن آن منع میکنند؟ هنگامی که اعتراض خیابانی متولی و سازماندهنده آشکار نداشته باشد، همه این پرسشها بیپاسخ میماند.
آخرین نکته اینکه اتفاقا واکسن کرونا باید اجباری بشود. چرا؟ به این علت ساده که زیان نزدن فقط متوجه شخص نیست.»
مذاکره فقط برای لغو کامل تحریمها
محمدحسن آصفری، نایبرئیس کمیسیون امور داخلی کشور و شوراهای مجلس امروز در یادداشتی برای «وطن امروز» نوشته است: «وادادگیهای دولت گذشته، زیادهخواهیهایی در غربیها و آمریکاییها به وجود آورد که اصلاح آن زمان میبرد. متأسفانه آنقدر دولت گذشته در برابر سازمانهای غربی و دولتمردان غربی کوتاه آمده بود که جبران آن و متوجه شدن آمریکاییها نسبت به اصلاح رفتارهایشان زمان میبرد اما باید به آنها بگوییم جمهوری اسلامی را تحت فشار قرار ندهند. استراتژی جمهوری اسلامی ایستادگی و مقاومت در برابر زیادهخواهیهای غربیهاست، این در حالی است که آمریکاییها و عمال آنها فکر میکنند میتوانند با صدور قطعنامه یا صدور برخی بیانیهها مانند 8 سالی که دولت حسن روحانی روی کار بود، کاری کنند باز هم جمهوری اسلامی درباره حقوق مسلم خود کوتاه بیاید.
آقای گروسی باید متوجه باشد دنیا دیگر به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اعتماد ندارد، زیرا آنها به جایگاه بیطرفی خود در دنیا خدشه وارد کردند.
اقدامات و رفتارهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی سبب شده دنیا به آژانس بیاعتماد و بدگمان باشد. امروز آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای جمهوری اسلامی نهادی از مجموعه نهادهای آمریکا محسوب میشود و سیاستهای زورگویانه و خصمانه ایالات متحده را دنبال میکند.
امروز سیاست غرب و آژانس بینالمللی انرژی اتمی آن است که آژانس نقش پلیس خوب را بازی میکند و آمریکاییها نقش پلیس بد را و به دنبال آن هستند با تهدید و صدور بیانیه و قطعنامه علیه جمهوری اسلامی، تهران را به عقب بازگردانند.
فرصتی که آمریکاییها برای مذاکره داشتند دیگر قابل بازگشت نیست و اگر آنها دنبال مذاکره با تهران هستند، باید بدانند جمهوری اسلامی هیچ پیششرطی جز لغو همه تحریمهای آمریکا و اروپا علیه ایران ندارد و آنها باید بدانند در هیچ حوزهای جز لغو تحریمها مذاکرهای نخواهیم کرد. در پایان تاکید میکنم صدور بیانیهها و اقدامات تهدیدآمیز غرب علیه جمهوری اسلامی نمیتواند مصوبه مجلس شورای اسلامی با عنوان «قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها» را کأن لم یکن کند. »
دیدگاه تان را بنویسید