تحلیل از چپ و راست؛
دولت جدید و کرونا، اقتصاد، افغانستان و سایر قضایا
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
مچگیریهای زیانبار
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب امروز در یادداشتی برای «اعتماد» نوشته است: «وضعیت سیاستورزی در ایران تاسفبار شده است. هنگامی که رقابت سیاسی در چارچوب نهادهای حزبی تعریف شده نباشد، رقابت سیاسی تبدیل به نوعی ایرادگیری و نق زدنهای بیفایده و زیانبار شده و همه چیز سیاه و سفید دیده میشود و بیش از اینکه معطوف به حل مساله باشد متوجه رد و تخطئه رقیب و ناظر به مچگیری از یکدیگر میشود. از مواضع 30 سال پیش، علیه یکدیگر کد میآورند که چنین و چنان گفتی و چرا حالا چنین میگویی؟ البته این رفتار تا حدی در همه جا وجود دارد. سیاستی که از این موارد و آلودگیها صد درصد پاک و منزه و پیراسته باشد وجود ندارد، ولی غلبه این مچگیریها بر میدان سیاست، بهطور کلی زیانبار است. سیاست را نباید از روی دشمنی نسبت به رقیب تعریف کرد، سیاست باید شیوهای برای تامین خیر عمومی باشد. با آمدن دولت جدید، بسیاری از منتقدان آن مشغول مچگیری شدهاند. برای نمونه میگویند شما که مخالف با افزایش قیمتها بودید، چرا خودتان افزایش قیمت میدهید؟ شما که مخالف واردات واکسن بودید، چرا حالا دنبال واردات هستید؟ یا چرا فایزر وارد خواهد شد؟ شما که مخالف برجام بودید، چرا میخواهید در قالب برجام مذاکره کنید؟ اینها تازه اول کار است. فردا که این دولت کار خود را آغاز کند، مجبور است بسیاری از کارهایی را که زمانی به آنها انتقاد میکردند، خودشان انجام دهند. نمیتوان این شیوه مچگیری را همچنان ادامه داد. مساله قیمت حاملهای انرژی یا تامین کسری بودجه و دهها نمونه دیگر تکرار خواهد شد و چارهای هم جز اجرای آنها نیست. برخورد با این سیاستها را میتوان به دو گونه انجام داد؛ اول همان شیوه مچگیری که چرا قبلا خودتان در رد اینها میگفتید، حالا هم میخواهید همان را انجام دهید؟
دوم اینکه گذشته، گذشته است، اگر این سیاست را درست میدانیم که در گذشته انجام شده است، اکنون نیز از آن باید حمایت کرد. ... برای نمونه دو موضوع افزایش قیمت حاملهای انرژی و برجام را میتوان مثال زد. کلیات هر دو سیاست قابل دفاع بود، ولی به شرطی که زمینهسازی مناسبی انجام میشد. ... واکسن و واردات آن نیز از همین قاعده تبعیت میکند. مجموعه ساختار سیاسی و بهطور مشخص مخالفان درونی دولت در ساختار قدرت، موافق واردات نبودند. در این موضوع اقدامات آگاهیبخشی لازم در دفاع از ضرورت واردات واکسن انجام شد و مخالفت با واردات واکسن هیچ توجیهی نداشت، از اینرو دولت میتوانست با تغییر وزیر بهداشت این مشکل را تا حدودی حل کند که نکرد. با همه اینها اکنون ضروری نیست که مخالفت قبلی طرفداران دولت فعلی با واردات را تبدیل به چماق علیه این دولت کرد. سیاست تامین فوری واکسن را باید تشویق کرد. باید نگاهمان در همه امور به حل مسائل مردم باشد. از هر گونه سیاست اقتصادی که منجر به افزایش بهرهوری، کاهش رانت و حذف قیمتگذاری و کاهش کسری بودجه میشود باید حمایت کرد. از واردات واکسن، از توافق برجام، از تعدیل متناسب قیمت حاملهای انرژی دفاع میکنیم. در عین حال باید وعدههای متولیان دولت کنونی درباره آزادیها و حقوق ملت و فضای مجازی را به رخ آنان کشید که اکنون میخواهند خلاف آنها عمل کنند. هر چند در این موارد هم مستدل باید توضیح داد که چرا این سیاستها زیانبار است.»
تفکیکناپذیری دین و عدالت
محمدعلی ابطحی در یادداشتی که «شرق» منتشر کرده، نوشته است: «میدانم که نسل فعلی یا محمدرضا حکیمی را نمیشناسد یا حداکثر اسمی به گوشش خورده ولی نمیداند او که بوده است. در همین ابتدا از اینکه در رسانههای ما، بهخصوص رسانه ملی، در حوزه دینشناسی هم از افراد تکراری باسواد حداقلی استفاده میشود متأسفم. در همه حوزهها و بهویژه مسائل دینی، بحثهای عمیقی در جریان است که یکی از قلههای آن محمدرضا حکیمی بود، اما هیچکدام از آنها در بحثهای مذهبیِ رسانه ملی جای ندارند. نتیجه عملیاش هم فرار نسل فعلی از علاقهمندیهای دینی است. محمدرضا حکیمی یکی از مفاخری است که تا دیروز بود و امروز نیست.
حکیمی چند ویژگی بارز داشت:
۱- دینشناسی او عمیق بود. اما دینی که میشناخت دین عدالتمحور بود. از پنجرهای که او نگاه میکرد فقط عدالت را در دین میدید. ملاک مقبولیت هر نظریه دینی، عدالتمحوری آن بود. شاید خاستگاه دوران تسلط نظریه مارکسیستی جوانی او بوده است که بهعنوان یک نظریهپرداز دیندار نمیخواسته دین و نظریات دینی از رقیب بزرگش عقب بماند. همچنان که دکتر شریعتی شور انقلابآفرین چپ را میدید و نمیخواست اسلامش از انقلابیگری جدا بماند. در مورد اینکه از یک پنجره به منابع دینی نگاه شود، نگاه به همه دین میشود یا نه، بحثهای فراوانی هست. اما نمیشود انکار کرد که حکیمی اسلام عدالتمحور را میشناخت و مهمتر از آن واقعا پایبند به آن بود. نقدش به بیعدالتی بود. زندگی خودش آنقدر زاهدانه بود که مبادا از جاده عدالت اجتماعی خارج شده باشد. خاطراتی که از زهد او هست، فراوان است. به قول دوستی قبل از آنکه عدالتخواهی پیراهن چهلتکهای شود که 72 ملت بر سر آن جنگ کنند، او بنیانگذار عدالتخواهی بود.
۲- محمدرضا حکیمی قلم پربرکتی داشت. مهمترین آن مجموعه ۱۲جلدی «الحیات» بود که برادران فاضلش همراهیاش میکردند. در این کتاب از منابع اصلی شیعی که کتاب و سنت است، به ابعاد عدالتمحورانه شیعه اشاره شده است. از سال ۱۳۵۳ شروع به نوشتن کردند تا سال ۱۳۹۴. جز قرآن و حدیث، منبع دیگری هم در آن استفاده نشده است.
در سایر نوشتههای حکیمی که همه دینمحور است همچنان از محوریت عدالت و مبارزهجویی برای تحقق آن استفاده شده است. از عاشورا تا نهجالبلاغه و خورشید مغرب او که در مورد امام غایب حضرت مهدی(عج) است، همه با نگاه بهره از این حوزهها برای رهایی از خمودگی و آغاز بیداری آخرالزمانی استفاده شده و شاید این نقطه اشتراک بیشتر او با شریعتی بود. حکیمی، وصی شریعتی بود که اگر اشکالاتی در کتابهای او بود، تصحیح کند. اگرچه او به دلیل علاقه به شریعتی هیچوقت این کار را نکرد، اما میزان ارادت و علاقه و اعتماد شریعتی به او را نشان میداد. فقرستیزی هم مکمل عدالتخواهی او بود که در کتاب خواندنی «منهای فقر» به آن پرداخته است.
۳- حکیمی تئورسین مکتب تفکیک بود. اختلاط فلسفه که خاستگاه غربی داشت، با منابع اصلی دینی که کتاب خدا و سنت امامان معصوم بود، در هم آمیخته بود. استادان حکیمی در مشهد پایهگذار مکتبی بودند که میگفت ما برای دینشناسی نیازی به فلسفه نداریم و دین اصلی نیاز به راهنمایی و کمک فلسفه ندارد. این مکتب البته مخالفان عقلمحور زیادی داشت. اما این دو مکتب که با تسامح به مکتب مشهد و قم اشتهار یافت، توسط محمدرضا حکیمی تئوریزه شد و نام مکتب تفکیک بر آن گذاشت. این نظریه ماندگار حکیمی شد.
۴- و آخرین نکته اینکه حکیمی به ادبیات فارسی خیلی حرمت میگذاشت. کتابی قدیمی با نام ادبیات و تعهد دارد که در آن سالهای دور برای روحانیون فرض میشمارد که ادبیات را تکمیل کنند. قلم خودش هم بسیار با وسواس و فاخر بود.
رحمت خدا بر او باد که ما شانس همنفسی با او را در زمانه زندگیمان داشتیم.»
تجربه تاریخی دولت دوازدهم برای کمک به دولت سیزدهم
رسول سنائیراد در سرمقاله امروز «جوان» نوشته است: « برخی صاحبنظران سیاسی معتقدند دیگر فرصت آزمون و خطا وجود ندارد و دولت آینده نمیتواند این ضرورت و حتی سرعت اقدامات برای تحقق آن را نادیده بگیرد. ... واقعیت این است که حل این مشکلات و رفع آنها محتاج ۱-برنامه، ۲-مدیریت و نیروی انسانی و ۳- منابع و سرمایهای است که با تشکیل کابینه و شکلگیری دولت جدید، برنامه و مدیریت و نیروی انسانی فراهم میآید، اما تأمین منابع و سرمایه انسانی با توجه به شرایط عمومی کشور با چالش جدی مواجه است. با توجه به همین چالش است که گاه در پوشش نظر کارشناسی، برخی رفع این چالش را به مناسبات بیرونی و تعاملات خارجی پیوند زده و ضرورت تسریع در بازگشت به برجام و مذاکرات هستهای را توصیه مینمایند. این درحالی است که طرفهای غربی نیز بر ضرورت بازگشت به برجام و مذاکرات هستهای تأکید داشته و تسریع در این زمینه را نیز خواستار هستند. گرچه در حسن نیت برخی از کارشناسان داخلی در توصیه به مذاکره سیاسی نمیتوان تردید روا داشت، اما درخواست همراه با فشار طرفهای غربی برای بازگشت به مذاکرات هستهای و برجام جای تأمل و بررسی جدی دارد و اینجاست که باید به سابقه و تجارب قبلی مراجعه و سپس تدابیر و تصمیمات مربوط را اخذ نمود. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در آخرین دیدار با دولت دوازدهم به نکتهای کلیدی اشاره داشتند که در واقع توصیهای به دولتهای بعدی به حساب میآمد. این توصیه این بود که «دیگران باید از تجربه شما استفاده کنند.» و آنگاه معظمله این تجربه مهم را اینگونه توضیح دادند که «این تجربه عبارت است از بیاعتمادی به غرب، آیندگان باید از این تجربه استفاده کنند. در این دولت معلوم شد که اعتماد به غرب جواب نمیدهد. به ما کمک نمیکنند و هر جا بتوانند ضربه میزنند آنجا که ضربه نمیزنند، آنجایی است که امکانش را ندارند. هرجا امکان داشتهاند، ضربه زدهاند. این تجربه بسیار مهمی است. مطلقاً نبایستی برنامههای داخلی را به همراهی غرب موکول کرد و منوط کرد، چون قطعاً شکست میخورد، قطعاً ضربه میخورد».
این توصیه زمانی بود که هنوز وقایع مربوط به افغانستان و افتضاح خروج غیرمسئولانه امریکاییها و برخوردهای تحقیر آمیز آنان با نیروهای همکار و وابسته به دولتهای غربی، پس از فروپاشی دولت وابسته به امریکا رخ نداده بود. ... این سخن به معنی نفی مذاکره و کنار گذاشتن ظرفیتهای دیپلماتیک نیست، بلکه یادآوری یک تجربه برای ثبت در حافظه تاریخی، بهکارگیری آن در تمامی برنامهها از جمله برنامههای خارجی است که پیشبرد آن در ادامه برنامههای داخلی با ایجاد برگهها و ظرفیتهای قدرت ما ممکن است. برنامههایی که هیچگاه از مسیر همکاری و همراهی غرب نمیگذرد و نیازمند تکیه بر توان داخلی و البته فرصتهای خارجی است که در صورت ایجاد موازنههای جدید از جمله موازنه برآمده از همکاری با کشورهای منطقه و قدرتهای شرقی میتواند شرایط جدیدی به نفع کشور و حل مشکلات آن پدید آورد.»
داغ ما و رقص آنها
محمد صرفی در یادداشتی برای «کیهان» به شیوع کرونا در جهان اشاره کرده و نوشته است: « یکی از سؤالات افکار عمومی چرایی اوج گرفتن ابتلا و تلفات است. عدهای پاسخ این سؤال را صرفاً به موضوع واکسیناسیون مرتبط کرده و میگویند تاخیر در این موضوع عامل این وضعیت است. آمارها و گزارشهای جهانی موید تأثیر میزان پوشش واکسیناسیون بر کاهش ابتلا و تلفات است اما این همه قضیه نیست. کارشناسان و متخصصان جهانی ماجرا، بارها تأکید کردهاند که حتی واکسیناسیون گسترده نیز به معنای رهایی از خطر کرونا نیست و پروتکلهای بهداشتی همچنان باید رعایت شود. وقتی برای رعایت پروتکلها برای واکسنزدگان هم توصیه میشود، ناگفته پیداست که واکسینهنشدهها باید نسبت به این قضیه اهتمامی بسیار بیشتر داشته باشند.
یکی از راههای مراقبت و پیشگیری، مقررات و محدودیتهای جمعی است. ... هر قدر طول این نوع قرنطینه بیشتر باشد، کارایی آن نیز بیشتر خواهد بود اما به موازات آن هزینههایش نیز سنگینتر میشود. ... از موضوع قرنطینه و محدودیتها که بگذریم، پای بحث داغ و پُر هایوهوی واکسن به میان میآید. بحثی که سر دراز دارد؛ از مباحث علمی و تخصصی گرفته تا ابعاد سیاسی، اجتماعی و رسانهای. شاید مهمترین و اصلیترین خطی که عدهای در این زمینه دنبال میکنند و بهدنبال القای آن هستند این ادعا باشد که ایران بهدلیل امید و تکیه بر تولید واکسن در داخل، در سفارش و خرید واکسن خارجی تعلل کرده و وضعیت حاضر را رقم زده است. رسانههای معاند و دشمنان ایران نیز که از هیچ فرصتی برای خباثت و رذالت نمیگذرند با تحریف و دروغپردازی بهطور مشخص رهبر انقلاب را مورد حمله و هجمه قرار داده و مدعی هستند ایشان با واردات واکسن مخالفت کرده و مانع از ورود واکسن شدند. ... حتی اگر این ممنوعیت نیز وجود نداشت، سیل واکسن آمریکایی و انگلیسی به ایران سرازیر نمیشد. آمریکاییها در مقطعی حتی به دو همسایه شمالی و جنوبی خود یعنی کانادا و مکزیک هم واکسن ندادند و امروز هم بهدنبال تزریق دُزهای تقویتی هستند. ... مطلوب و کافی نبودن میزان واردات واکسن به کشور عوامل مختلفی دارد. دستهای از آنها داخلی و برخی دیگر خارجی هستند. ما حاضر به شرکت در مطالعات بالینی تولید واکسن برخی کشورها - مانند چین- نشدیم. امارات این کار را کرد و در اولویت دریافت واکسن از چین قرار گرفت. تصمیم ما منطقی و قابل دفاع بود؟ و این، از آن سؤالهایی است که باید موشکافانه و دقیق به آن پرداخت و از حیطه اطلاعات نگارنده بیرون است. مانع بعدی تحریمهای مالی آمریکا بود. در حالی که ایران برای خرید واکسن آمادگی داشته و پیگیر بود اما تحریمهای غیرقانونی واشنگتن مانعی جدی و اثرگذار در این مسیر بود و همچنان هست. حداقل اثر این مانع، تاخیر در واردات است. نکته دیگر به روابط ما با کشورهای اصلی صادرکننده واکسن مربوط میشود. روابطی که گاه تحت تأثیر برخی عوامل دچار فراز و نشیب شده و این موضوع اثر خود را بر خرید واکسن نیز نشان داده است. بدعهدی کواکس (نهاد هماهنگکننده تلاشهای جهانی برای دسترسی کشورها به واکسن کرونا) یکی دیگر از عوامل ماجراست. این نهاد به زمانبندی و میزان تامین واکسن سهمیه ایران عمل نکرده و برای این موضوع دلایل خود را مثل چالشهای افزایش تولید، عنوان میکند. در کنار اینها برخی عوامل داخلی هم تأثیر خود را داشتهاند. ناهماهنگیها و جزیرهای عمل کردن در این قضیه از علل اصلی و عمده این نقیصه است. ریشهیابی و بررسی دقیق کمکاریها و ترک فعلهای احتمالی از سوی نهادهای نظارتی میتواند به تضمین عدم تکرار چنین اشتباهات و قصورهایی در آینده کمک کند.
منحوستر از ویروس کرونا آنهایی هستند که چنان از جمهوری اسلامی ایران و مردمانش کینه به دل دارند که حتی این اپیدمی جهانی و داغ هزاران تن از شهروندان را دستمایه اهداف حقیر و کثیف سیاسی خود قرار میدهند. بر پیکر جانباختگان میرقصند و اشک و آه داغدیدگان را فرصت میانگارند.»
اصرار بر وعدههای بیپشتوانه
سید علیرضاکریمی در سرمقاله امروز «آفتاب یزد» نوشته است: «به واقع مثل بنز وعده میدهیم و مثل ژیان عمل میکنیم.نمونه بارز این گزاره را امروز شاهد بودیم.دقیقا در روزی که محرز شد وعده معاون اول دولت و رئیس سابق ستاد اجرایی فرمان امام در مورد تولید 50 میلیون دوز واکسن درست نبوده و محقق نشده وزیر پیشنهادی بهداشت وعده میدهد که تا بهمن ماه کشور به صورت کامل واکسیناسیون عمومی میگردد.وی البته هیچ اشارهای نکرده در شرایطی که خبر چندانی از واکسن داخلی نیست چگونه بناست واکسن خارجی وارد شود.برای مثال اگر مشکل تحریم است که تحریم در دولت قبل هم بود و اگر مشکل تحریم و مسائل بانکی نیست پس چرا زودتر و سریعتر وارد نشده و مدام بهانه تحریم مطرح میشده است.اگر هم به قول رئیس کمیسیون بهداشت مجلس به خاطر تولید داخل در موضوع واردات سهل انگاری شده چرا کسی نه عذرخواهی میکند و نه مسئولی توبیخ میشود.عرضم اینجاست که جنس وعده وزیر پیشنهادی بهداشت از جنس همان وعدههایی است که میشود همین خطوط را بهمن ماه اگر در قید حیات بودم مجددا نگاشت!
جالب آن است هر چقدر هم که رسانهها در این باب هشدار میدهند و کارشناسان امر توصیه مینمایند باید مراقب بود و وعده سرخرمن نداد اما گویا گوش کسی بدهکار نیست و مسابقهای عجیب شکل گرفته برای اینکه چه کسی وعده بزرگتر و نشدنیتر میدهد.این روند از استارت رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری آغاز شده و تا همین امروز نیز ادامه پیدا کرده است.روزی کاندیداهای ریاست جمهوری وعدههای غلو شده و بیپشتوانه تحویل جامعه میدادند و امروز نیز وزرای پیشنهادی به همین سبک و سیاق وعدههای عجیب و غریب به مجلسیها میدهند؛تا آنجا که برخی از آنان سخنانی میگویند که در تناقض کامل با اظهارات قبلی شان است ولی حال که لنگ رای نمایندگان هستند تغییر موضع دادند.
این اصرار بر عنوان و طرح وعدههای غیرعلمی و بیشتوانه دو علت عمده میتواند داشته باشد؛نخست بیخبری کامل از جو حاکم بر مردم و جامعه.یعنی آقایان نمیدانند مردم در مورد این وعدههای خوش آب ورنگ چه نظراتی دارند. و دوم حب بیاندازه به میز و صندلی!به عبارت ساده وقتی رقابتی است برای گرفتن پست و مقام گویا در چنین شرایطی کسی پیروز است که رویاییتر سخن بگوید حال اینکه چقدر محقق شود چندان مهم نیست.»
جایگاه افغانستان در دیپلماسیخارجی ایران
دکتر شبان شهیدی مودب در یادداشتی برای روزنامه «اطلاعات» نوشته است: « بعد از گرفتاری جهانی حاصل از موج پنجم ویروس کرونا، دومین اشتغال ذهنی خیلی از کشورها تحولات اخیر افغانستان و به قدرت رسیدن جنگ جویان طالبان در آن کشور است. ... حاصل شنیدن مصاحبهها و خواندن مقالهها ی فوق الذکر هر چه باشد میتوان پرسشهای زیر را مطرح کرد:
۱ـ چگونه طالبان توانستند با وجود ارتش ۳۰۰ هزار نفری که امریکاییها با صرف نزدیک به ۸۳ میلیارد دلار آنرا تربیت و تجهیز کردند در مدت زمان کمتر از یک ماه به کل افغانستان مسلط شوند؟
۲ـ برنامه طالبان برای افغانستان چیست؟
۳ـ آیا طالبانی که اکنون در ارگ ریاست جمهوری در کابل مستقر شدهاند همان طالبانی است که ۲۶ سال پیش در کابل به قدرت رسید؟
۴ـ سیاست ممالک هم جوار افغانستان در قبال طالبان چه خواهد بود؟
۵ـ آیا سیاست ایران در قبال طالبان مبتنی بر واقع بینی است و اگر چنین است آیا جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با دیگر قدرتهای منطقهای و فرا منطقهای تحرکات لازم دیپلماتیک را دارد و از خلایی که از رفتن امریکا از همسایگی شرقی ایران پیدا شده به نحو احسن بهره گیری میکند؟
۶ـ آیا رسانههای ایران،اعم از رادیو و تلویزیون و روزنامهها، با سیاست روشن و تحلیلهای مبتنی بر دادههای میدانی با وقایع افغانستان برخورد میکنند؟
گرچه جواب دادن به پرسشهای فوق زمان مستوفی و تحریر مفصل میطلبد با این حال در محدوده این ستون نکات زیر را میتوان مطرح کرد: طالبانی که امروز در افغانستان قدرت را به دست گرفته، هم بنا به اظهارات مقامات آنها و هم بنا به عملکرد چند روز گذشته، در مقایسه با طالبان بیست و شش سال پیش «پختهتر» شده و به واقع گرایی رسیده است. ... در خصوص سیاست ایران در افغانستان حرف و حدیث فراوان است اما آنچه حائز اهمیت است این که ایران در نظر ندارد بازیچه سیاستهای غیر واقع بینانه در مواجهه با طالبان گردد. رفتن نیروهای نظامی امریکایی به هزار و یک دلیل هم به نفع مردم مبارز افغانستان است که در ۲۰ سال گذشته تجاوزگران امریکایی صدها هزار تن بمب بر سر مردم این کشور ریخته و مردم رنج دیده افغان دهها سال از عوارض این بمبارانها رنج فراوان خواهند کشید و هم به نفع ایران. در حالیکه بنا به منابع اطلاعاتی آموزش و پرورش ما چند صد هزار کودک و نوجوان افغانی با دستور رهبر انقلاب همچون کودکان و نوجوانان ایرانی از آموزش برابر برخوردارند و در زمانی که چند میلیون افغانی در ایران در آرامش زندگی میکنند ما نمیتوانیم با دولت آینده افغانستان رابطه خوب و حسن همجواری نداشته باشیم بخصوص این که مقامات بالای طالبان هم نظر مشابه را اظهار داشته اند. ایران توان بالقوه و با الفعل برای کمک به سازندگی افغانستان را دارد. ... جمهوری اسلامی ایران همواره در لحظات دشوار در کنار مردم افغانستان قرار داشته و انتظار میرود که با سیاستهای واقع بینانه کابل و تهران در آینده،گامهای بلندی در تثبت و تشیید روابط برداشته شود.
نکته پایانی مربوط به سیاست رسانههای صوتی و تصویری کشور ما در قبال حوادث اخیر کشور همسایه افغانستان میباشد. اگر به سمپاشی شبکههای اجتماعی و رسانههای فارسی زبان تفرقه افکن خارجی نظری بیافکنیم بخوبی دیده میشود که آنها از روابط آینده حسن همجواری دوکشور احساس نگرانی میکنند. در این برهه حساس، هم صدا و سیما و هم روزنامهها باید با استقلال کامل از هر گونه ایجاد سوء تفاهمی پرهیز کنند. گرچه علیرغم تلاشهای دیپلماتهای ما در روزهای اخیر، در شرایطی که هنوز دولت جدید در تهران تشکیل نشده نمیتوان انتظار زیادی از وزارت خارجه ما داشت اما در چند روز آینده که دولت شکل میگیرد باید انتظار داشت که با هماهنگی وزارت خانههای کشور و خارجه، دیپلماسی ایران تکان تازهای بخورد. تهیه فیلمها و گزارشهای تصویری از آنچه در مرز دو کشور میگذرد و نیز ارائه گزارشهایی که به برادران و خواهران افغانی داده میشود و ارسال این گزارشها به مجامع بینالمللی و فعال شدن سفارتخانههای ما در کشورهای اروپایی و نمایندگی سازمان ملل و بخصوص تقویت نمایندگیهای سیاسی ما در افغانستان از ضروریات کار تبلیغی در مسیر فعالیت دیپلماسی خارجی ما میباشد.خوشبختانه رئیسجمهور محترم در سخنان امروز خود در معرفی نامزدهای جدید وزارت در مجلس خطوط سیاست خارجی خود را که برقراری بهترین روابط با همسایگان است بیان کرد. قهراً افغانستانی که با ایران ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک، چندین قرن تاریخ مشترک، زبان و فرهنگ مشترک و بسیاری مشترکات دیگر را داراست، در این خصوص از اولویت خاصی برخوردار است.»
سه اقدام ضروری برای مهار بحران کرونا
روزنامه «جمهوری اسلامی» امروز در یادداشتی نوشته است: «کاملاً محسوس است که تحرکات برای واردات واکسن از کشورهای مختلف و همینطور قاطعیت در اجرای بعضی تصمیمات مرتبط با مهار کردن کرونا در دو هفته اخیر که رئیسجمهور جدید کار خود را آغاز کرده، بیشتر شده است. این را نقطه قوتی میدانیم که قبل از این دو هفته هم میتوانست وجود داشته باشد ولی به دلیل برخوردار نبودن رئیسجمهور سابق از حمایتهای لازم، از چنین موهبتی محروم بودیم.
از اینکه حالا مردم و کشور از چنین نقطه قوتی برخوردار هستند، خوشحالیم و آرزو میکنیم این وضعیت اولاً ادامه پیدا کند و ثانیاً قویتر شود. میزان تزریق واکسن و همینطور میزان اِعمال قاطعیت در اجرای مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا و حتی خود تصمیمات این ستاد هنوز در حدی نیستند که بتوانند کشور ما را از بحران کنونی کرونا خارج کنند. برای خروج از این بحران به عزمی راسخ از ناحیه مسئولین از یکطرف و همراهی جدی و عمومی مردم از طرف دیگر نیاز است.
آمار دقیقی از تجمعات تفریحی در کنار دریا و اماکن عمومی سیاحتی در روزهای تعطیلی اخیر نداریم ولی اجمالاً میدانیم که در این مکانها دستورالعملهای بهداشتی بطور کامل رعایت نشده و عدهای از مردم به مقررات اعلام شده توسط ستاد ملی مقابله با کرونا پایبندی نشان ندادهاند. با اینکه اینبار نیروی انتظامی در اِعمال ممنوعیت تردد قاطعیت به خرج داده، عدهای مبادرت به انجام سفرهای غیرضروری نموده و این مقررات را نیز دور زدهاند. اینها زمینههای مناسبی برای شیوع کرونا آنهم در بحبوحه موج پنجم فراهم میکنند و میزان ابتلا و مرگ و میر را بشدت افزایش میدهند، افزایشی که تا دو هفته دیگر نمایان خواهد شد و ضایعات را دوچندان خواهد کرد. واقعیت تلخ اینست که مسئولان هنوز نتوانستهاند برای سفرهای تابستانی و تعطیلات چارهای بیندیشند کمااینکه هنوز برای کنترل تجمعاتی از قبیل جشنها، مجالس ختم، مترو، اتوبوس، قطار بینشهری، هواپیما و پارکها راهکار موثری در نظر گرفته نشده است.
تکلیف چگونگی حضور در اماکن مذهبی، مجالس عزاداری محرم و صفر و سایر مناسبتها هم هنوز آنچنان که بتواند رفتارها را یکسان و متناسب با دوران شیوع ویروس کرونا کند، روشن نشده است. مسئولان مربوطه گوئی در برزخی قرار دارند که خودشان هم نمیدانند با متولیان اماکن و مجالس مذهبی چه رفتاری باید داشته باشند. الگوسازی رهبری که مجالس عزاداری را تماماً تصویری و بدون حضور مستمع برگزار کردند هم نتوانست مسئولین را از بلاتکلیفی خارج کند بطوری که به نظر میرسد قدرت مداحان و هیاتداران و سازمان تبلیغات اسلامی بسیار بیشتر است و قرار است دین دچار طعن بدخواهان شود و به اهمیت ندادن به جان مردم و سلامت جامعه متهم گردد! در عین حال که بسیاری از هیاتهای عزاداری در همین دهه عاشورا دستورالعملها را با دقت رعایت کردند، خبرها و تصاویری از نقاط مختلف کشور در دست میباشند که نشان میدهند تعدادی از هیاتها به دستورالعملها بیاعتنائی کرده و راه را برای تاخت و تاز کرونا و بهانهجوئی بدخواهان هموار ساختند.
رعایت دستورالعملهای فردی از قبیل ماسک زدن و رعایت فاصله اجتماعی نیز طبق آنچه مشهود است، هنوز تا نصاب مطلوب فاصله دارد. تلاش برای به حدنصاب رساندن رعایتها، سرعت بخشیدن به واکسیناسیون و روشن کردن تکلیف سفرها و تجمعات، سه اقدام ضروری هستند که انجام قاطع آنها میتواند کشور ما را از بحران کنونی کرونا نجات دهد.»
دیدگاه تان را بنویسید