تحلیل از چپ و راست؛
از کرونا تا مذاکرات
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
دولت جدید و مذاکرات وین
علی مطهری، نماینده پیشین مجلس در یادداشتی برای روزنامه «اعتماد» نوشته است: «دولت دوازدهم مذاکرات وین را به نقطه نسبتا مطلوبی رساند و ادامه راه را به دولت جدید سپرد. میخواهم صورت مساله را بهطور خلاصه تشریح و پیشنهاداتی ارایه کنم. مطابق گزارش وزارت امور خارجه، بر اساس چارچوبی که تاکنون در مذاکرات وین به دست آمده است در صورت حصول توافق و بازگشت امریکا به برجام همه تحریمهایی که طبق برجام رفع شده بودند، مجددا رفع خواهند شد. علاوه بر این کلیه تحریمهای ترامپ که در صورت استمرار عضویت امریکا در برجام نمیتوانستند وضع شوند، رفع میشوند. بنابراین تحریمهای مالی و بانکی، نفت، گاز و پتروشیمی، کشتیرانی، کشتیسازی و بنادر، داروسازی، نرمافزار و فلزات، ساخت و ساز، معدن، تولید، منسوجات، مالی، هواپیمایی، صادرات فرش و اقلام خوراکی در صورت توافق لغو میشوند. همچنین امریکا اجرای برخی قوانین تحریمی کنگره را متوقف میکند. در مورد قانون روادید و قانون کاتسا ایالات متحده متعهد است که هیچیک از مفاد آنها اجرای کامل تعهدات برجامی توسط امریکا را خدشهدار نکند. علاوه بر اینها، در صورت توافق، امریکا بسیاری از فرمانهای اجرایی را که بخشی از آنها مربوط به قبل از برجام است و بخشی در دوره ترامپ صادر شده است، لغو میکند. از آن جمله فرمان اجرایی 13876 مبنی بر تحریم دفتر مقام رهبری و مجموعههای وابسته و نیز شناسایی سپاه پاسداران به عنوان سازمان تروریستی خارجی. همچنین بیش از هزار شخص حقیقی و حقوقی (فرد، نهاد، کشتی و هواپیما) از فهرست تحریم امریکا خارج میشوند. در عین حال امریکا حاضر به رفع بخشی از تحریمهای خود شامل «تحریمهای اولیه» که افراد و نهادهای امریکایی را از مبادلات اقتصادی با ایران منع میکند (مانند تحریم ناشی از گروگانگیری) و نیز فهرستی از افراد و نهادهای ایرانی که به بهانههای غیرهستهای (مثل حقوق بشر، تروریسم و موشکی) وضع شدهاند، نشده است و وزارت امور خارجه ایران نیز این موارد را خارج از موضوع مذاکرات میداند. این آن چیزی است که وزارت امور خارجه ما در پایان دولت دوازدهم، از نتیجه مذاکرات وین به مجلس ارایه داده است. از طرفی آقای کاظم غریبآبادی، عضو هیات مذاکرهکننده و نماینده دائم ایران در سازمانهای بینالمللی در وین، طی مصاحبهای با سایت مقام رهبری اطلاعات بیشتری در اختیار ما قرار میدهد. ایشان میگویند امریکا و طرفهای غربی برای نهایی کردن تفاهم اصرار کردند که بندی در بیانیه وزرا در خصوص گفتوگوهای بیشتر در آینده برای سه موضوع درج شود: اول، اقدامات بیشتر در مورد تقویت موثر روابط اقتصادی و تجارت بینالملل ایران شامل تغییر در سیاست تحریمی امریکا. دوم، تضمین منافع عدم اشاعه سلاح هستهای برجام در درازمدت؛ و سوم، گامهایی برای حمایت و تقویت امنیت منطقهای در میان کشورهای منطقه خلیجفارس، شامل کاهش تنش و اقدامات اعتمادساز از طریق گفتوگو در منطقه. از نظر اینجانب دو موضوع اول در برجام نهفته است و نیازی به ذکر شدن ندارد. اما موضوع سوم با اهداف و دستور کار گفتوگوها در تعارض آشکار است، از اینرو هیات ایرانی این درخواست را رد کرده است، زیرا در واقع امریکا میخواهد توافق هستهای را با مسائل منطقه پیوند بزند و این امر راه را برای نقض پیمان و اجرا نشدن برجام برای طرف مقابل باز میکند. آقای غریبآبادی میگوید آنها رفع تحریمهای مربوط به رهبری و خروج نام سپاه از فهرست گروههای تروریستی را به پذیرش این بند منوط کردند. همچنین حاضر به لغو دستور اجرایی تحریم تسلیحات متعارف نشدند، حاضر به برداشتن تحریمها علیه بیش از پانصدنفر از اشخاص حقیقی و حقوقی که توسط ترامپ تحریم شدند و لغو قانون تحریمی کاتسا نشدند و حاضر به ارایه تضمین در مورد عدم تکرار رفتار ترامپ نشدند و حتی حاضر نشدند دوره معقولی را برای تداوم کار شرکتها که با ایران وارد تجارت و کار اقتصادی میشوند در نظر بگیرند. همچنین حاضر به بحث درباره خسارات وارد به ایران بر اثر خروج امریکا از برجام نشدند. علاوه بر اینها، مدل امریکا برای انجام تعهدات اصولی و راستیآزمایی در دو روز، خواسته ایران را تامین نمیکند. از طرفی قانون اقدام راهبردی مجلس یازدهم گرچه اثر مثبت در بالا بردن موضع ایران در مذاکرات داشته اما در مواردی هم دست مذاکرهکنندگان را بسته است. ماده 6 این قانون میگوید در صورت عدم اجرای تعهدات 1+4 و عادی نشدن روابط کامل بانکی ایران پس از دو ماه، نظارتهای فراتر از جمله اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی متوقف میشود.»
فصل واگرایی اصولگرایان
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار و فعال سیاسی امروز در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشته است: «اتحاد بهمعنای همکاری صمیمانه و کار مشترک تا دستیابی به نتیجه قطعی، در سایه انعطافِ معقول و ازخودگذشتگی و توان اقناع در درون یک گروه یا بین چند گروه حاصل میشود. از این جهت، اتحاد نهفقط ضروریترین امر اجتماعی؛ بلکه بزرگترین فضیلت سیاسی نیز به حساب میآید. افراد و گروههای متصلب و خودخواه و ناتوان از اقناعسازی و ناآشنایی با آداب و موازین آن، محال است که در امور سازنده و ایجابی با همدیگر متحد شوند. اتحادِ اینگونه افراد و گروهها عموماً مبتنیبر امور سلبی و در نتیجه اقدامی فصلی و زودگذر و بیمحتواست. ما ایرانیها از هر طیف و جریان و گرایش، معمولاً در امور سلبی متحد و در امور ایجابی اهل تفرقهایم. تمام تاریخ معاصر ایران این واقعیت را بهروشنی آفتاب نمایش میدهد. گروههای متنوع اصولگرا تاکنون کموبیش با هم متحد بودهاند، اما اتحادِ آنها از موضع سلبی و به انگیزه نفی رقیب اصلاحطلب و مقابله با آن بوده است. اینک اما با کنترل تمام نهادهای تصمیمگیر، اصولگرایان در معرضِ کارِ ایجابی قرار گرفتهاند. در این موقعیت تازه آیا آنان میتوانند اتحاد سابق خود را حفظ کنند؟ با این میزان از انجماد فکری و قدرتطلبی شخصی و بیگانگی با دانش و هنر اقناعسازی بهخصوص در طیفهای افراطی آنها، بهنظرم چنان از هم بپاشند که تعبیر قرآنی «کَالعِهنِ المَنفُوشِ» در موردشان مصداق یابد! طبعاً برخی از آنها برای پیشگیری از این سرنوشتِ محتوم، تلاش خواهند کرد برای حفظ محور اتحاد سلبی خود، از بین نیروهای منتقد «دشمنتراشی» کنند. موفقیت آنها در این زمینه البته بههوشیاری و عملکرد منتقدان بستگی دارد؛ اما حتی این هم، کمک شایانی به اتحاد اصولگرایان نخواهد کرد. در واقع فصل واگرایی اصولگراها فرا رسیده است، اما این واگرایی توأم با یارگیری طیفی از آنها از بینِ دیگر نیروهای سیاسی جامعه و در نتیجه آغاز روندِ همگراییهای تازهای است که شاید مقابله با تندروترین بخش اصولگرایان، اصلیترین محور آن باشد. بر این اساس، صورتبندی سیاسی سنتی در حال دگرگونی است. از این پس رفتار افراد و گروهها را نباید در پرتو عملکرد گذشتهشان پیشبینی کرد، بلکه باید به نقطهای نگریست که قرار است از این به بعد در آنجا قرار گیرند.»
چرا؟ چه کم داریم؟!
حسین حقگو، کارشناس اقتصادی در شماره امروز «شرق» مینویسد: « تا کی میتوان جامه اقتصاد را وصلهپینه زد؟ تا کی میتوان با مسکنهایی هرچند قوی بهظاهر از درد و رنج مردم در عذاب و سختی معیشت و کسبوکار کاست؟ ... به نظر میرسد کمتر فرصتی باقی مانده و چهره رنجور این مردم دیگر امکان این مشاطهگریها را نمیدهد! این حرف و سخنی است که هر روز در رسانهها فریاد میشود. دو خبر زیر در یک روز و یک ساعت روی خروجی دو سایت پرمخاطب قرار گرفته است. یکی گزارشی میدانی از سوی یک خبرنگار و دیگری گزارشی مستدل و رسمی از سوی یک مقام عالیرتبه دولتی:
«یکی از متصدیان فروشگاههای زنجیرهای میگوید: مدتهاست که بسیاری از مردم از حضور در فروشگاههای زنجیرهای تنها به ابزاری برای تفریح مینگرند که کمکم به یک تفریح لوکس تبدیل شده است... ظرف یک سال گذشته، قدرت خرید مردم بهشدت کاهش یافته است و این وضعیت را میتوان از سبدهای خالی که مصرفکنندگان و خریداران در میان قفسههای فروشگاه میچرخانند بهخوبی دریافت» (اقتصادآنلاین- 17/5/ 1400).
«در سال ۱۳۹۹، بیش از یک میلیون شغل در ایران از بین رفته و متوسط درآمد سرانه کشور از ۶.۱ میلیون تومان در سال ۱۳۹۲ (به قیمت ثابت سال ۱۳۹۰) به حدود ۴.۹ میلیون تومان در سال گذشته خورشیدی سقوط کرده است. به عبارت ساده، (بهطور متوسط) تکتک ایرانیها اکنون فقیرتر از سال ۱۳۹۲ هستند. (گزارش محمد نهاوندیان، معاون اقتصادی حسن روحانی در دولت دوازدهم- فرارو- 17/5)
البته فقر و تنگدستی و استیصال مردم بسیار عیان است و نیاز به ادله و مدرک ندارد و تکتک ما در زندگی خود این درد عمیق را درک و لمس میکنیم؛ اما آنچه این درد را دردناکتر و این زخم را ناسورتر میکند، نمکی است (از نوع گفتار جناب آقای نمکی وزیر بهداشت) که بر این زخم پاشیده میشود و بهجای درک شدت جراحت و عمق این زخم، همچنان بر آن سوزن میزنند، لابد به خیال وصلهزدن! ... جراحی عمیق در حوزه سیاست داخلی با طرح آشتی ملی و ایجاد فضای گفتوگو و نقادی و امکان فعالیت آزاد احزاب و نهادها و تشکلهای مدنی و صنفی؛ جراحی عمیق در سیاست خارجی با آشتی و گفتوگو با جهان و گشایش درهای این سرزمین به روی سرمایههای ایرانیان خارج از کشور و سرمایهگذاران خارجی و به روی دانش و تکنولوژیهای جدید و به روی دانشگاهها و مراکز علمی و پژوهشی؛ جراحی عمیق در اقتصاد و خاتمهدادن به مداخلات اختلالزای دولت و جمعکردن بساط کنترل قیمت و تعزیرات و برچیدن انحصارات و شبهانحصارات و ایجاد شفافیت و رقابت و احترام به حق مالکیت و حق مبادله، ارتقای جایگاه کارآفرین و بنگاهدار و حرمت دانش اقتصاد و... . چرا باید جامه اقتصادی این سرزمین را با کوپن و یارانه و وام کمبهره و انرژی ارزان و... وصلهپینه کنیم؟! چرا درد تورم 20درصدی و رشد اقتصادی دودرصدری و بیکاری 11درصدی 40ساله را درمان نکنیم و جامه نو و رنگین و زیبا بر تن اقتصاد نپوشانیم؟! چرا جزء شش کشور دارای بالاترین تورم در بین 185 کشور جهان باشیم و نه در بین 165کشور دارای تورم تکرقمی یا 125 کشور دارای تورم زیر پنجدرصدی؟! چرا در بین کشورهای فقیر دارای میانگین رشد زیر دودرصدی در طی چهار دهه اخیر قرار داشته باشیم و نه حتی بین کشورهای کمترتوسعهیافته دارای متوسط رشد سهدرصدی؟ و... . بهراستی این سرزمین و مردم چه کم دارند که باید اینگونه رنجور و معتاد به مسکن و مخدر یارانه و کمکهای دولتی و... گذران کنند؟! ... . چرا نباید خانهتکانی کنیم و اصلاحات ساختاری را در دستور کارمدیریت و تدبیر اقتصاد قرار دهیم؟ چرا جامه نو بر تن معیشت و کسبوکار مردم نکنیم و فراتر از قوت لایموت نیندیشیم؟ چرا؟! چه کم داریم؟! عجالتا آنکه نومید و منفعل نباشیم!»
یک تجربه و دو انذار
سید یاسر جبرائیلی، امروز در روزنامه «جوان» نوشته است: «جمعه گذشته به واسطه یک تجربه و مشاهده شخصی، نقدی بر کنداکتور صدا و سیما در صفحه اینستاگرام خود منتشر کردم که بدین شرح بود: «امروز وقت اذان ظهر سیدحسین ۱۱ ساله ما ناراحت بود از اینکه از یک طرف سریال ساختمان پزشکان در حال پخش است و دوست دارد تماشایش کند و از طرف دیگر میخواهد نماز اول وقت بخواند. گفتیم سریال رو ببین بعد نماز میخونی. پای سریال نشست، ما نماز خوندیم و سفره ناهار انداختیم. ناهارش را نخورد، تلویزیون را هم خاموش کرد و رفت نماز خواند، اما اعصابش خرد بود. کنار کشیدم و گفتم چیه بابا؟ گفت تا اذان تموم میشه بقیه سریال رو پخش میکنن فرصت نماز خوندن نذاشتن. گریه کرد... برخی شبکهها مثل شبکه پویا درباره این مسئله مهم دقت دارند و رعایت میکنند، اما برای تعدادی دیگر از شبکهها یا اساساً این مسئله اهمیت ندارد، یا در تنظیم کنداکتور کاهلی و تنبلی میکنند و به تبعات کارشان واقف نیستند. کودک و نوجوان در حال رشد برایش سؤال پیش میآید چرا نماز اول وقت که اینقدر رویش حساسیت وجود دارد، برای صدا و سیما اهمیت ندارد؟ به نظرتان ذهن جوال و در حال رشد کودک و نوجوان چه پاسخی به این پرسش میدهد؟ تضادی که صدا و سیما میان علاقه فرزندان ما به یک سریال و خواندن نماز اول وقت ایجاد میکند، چه اثر تربیتی روی آنها میگذارد؟!»
پس از انتشار این مطلب، در فاصله کوتاهی قریب به یک هزار نظر از سوی مردم ذیل آن درج شد که بسیار جالب توجه بود. تعداد قابل توجهی با این نقد همراهی کرده بودند. تعدادی مثالهای دیگری از برنامهها زده بودند که با وقت اذان تداخل داشتند که «گاندو» مورد پرتکرار آن بود. کاربری نوشته بود: «من هم همیشه این مشکل رو با تلویزیون دارم. دقیقاً بهترین فیلمهاش که معمولاً طنزه وقت اذان میذارن. یهو اذان تموم میشه فیلم شروع میشه یا اخبار ادامه میده و مجری میگه نمازتون قبول! آخه مگه تو ۲ دقیقه کسی نماز خونده؟». عدهای بر خود ما نقد وارد کردند که اساساً چرا اجازه دادهایم سیدحسین سریال «ساختمان پزشکان» را تماشا کند و محتوای آن را نامناسب میدانستند. گروهی دیگر این نقد را مطرح کرده بودند که تکلیف شهرهای دیگر که افق متفاوتی دارند، چه میشود؟
پس از چند ساعت، آقای احسانی مدیر شبکه نسیم پیام دادند که به دوستان پخش گفتهاند بهرغم پیچیدگیهای کنداکتور، از فردا حتیالامکان چند دقیقه فاصله بدهند تا سیدحسینها و بقیه فضیلت نماز اول وقت را بی دغدغه درک کنند. در تماسی که با آقای فروغی مدیر شبکه سوم داشتم، ایشان نیز درباره سریال گاندو قول مشابهی دادند. ... پس از این بازخورد از طرف صدا و سیما، موج سنگین و بیسابقهای از تخریب و تهمت علیه حقیر در فضای مجازی آغاز شد با این مضمون که وفق میل فرزندم، کنداکتور صدا و سیما را تغییر دادهام! مسئله کاملاً روشن بود که انتقاد من، برای حل مشکل فرزندم نبود. ما میتوانستیم با فشار یک دکمه تلویزیون را خاموش و صورت مسئله را پاک کنیم. یا حتی به بچه آموزش دهیم که سریال مورد علاقهاش را بعداً از طریق تلوبیون ببیند. یا به قول برخی عزیزان، اصلاً این سریال را که محتوای نامناسب دارد، نبیند. اما دقت کنیم که مبانی و اصول ما در اسلام فردی خلاصه نمیشود. ما نمیتوانیم و نباید نسبت به رفتار و جهتگیری ساختارها و کارگزاران نظام بیتفاوت باشیم و مسئلهای که میلیونها نفر در معرضش هستند، به صورت فردی و در چهاردیواری خانهمان حل و فصل کنیم. ما از حضرت امام (ره) و حضرت آقا شنیدهایم که صدا و سیما باید یک دانشگاه برای کل ملت باشد و باید تلاش کنیم این دانشگاه در تراز انقلاب اسلامی باشد. ریشه عصبانیت جریان لیبرال نیز دقیقاً از تلاشی بود که برای اقامه نماز در سطح حاکمیت صورت گرفته بود و «تغییر کنداکتور صدا و سیما وفق میل فرزند جبرائیلی»، یک تهمت و دستاویز بیشتر نبود. البته بدیهی است نقدی که به کنداکتور صدا و سیما وارد کردیم، در برابر نقایص فراوان محتوایی برنامههای این سازمان، شاید بسیار کوچک به نظر آید، اما اولاً موضع حقیر به این یک مورد محدود نبوده و ثانیاً اصلاح از گامهای کوچکتر، اتفاقاً در دسترستر است؛ و دیدیم که چنین است. ... فارغ از این ماجرا، آنچه اهمیت دارد این است که اولاً نباید اجازه دهیم که هزینه ابراز عقیده و نظر به قدری بالا رود که «ساخت اجتماعی تصمیم» که دوران طفولیت خود را سپری میکند، جای خود را به «تصمیمگیری در پستوها» بدهد. نظری ابراز میشود و افراد میتوانند له یا علیه آن سخن بگویند و حتی اگر فرضاً تصمیم غلطی بر اساس نظری گرفته شده، استدلالهایی در رد آن ارائه شود و تصمیم اصلاح گردد. ثانیاً جریان حزباللهی باید مراقبت کند که دشمن با همه توانش به ستیز با اسلام سیاسی و جریان انقلابی آمده است. مع الأسف یک فرهنگ غلط در جامعه حزب اللهی شکل گرفته که وقتی دشمن آتش سنگینش را روی یکی از سنگرهای ما خالی میکند، یا سکوت میکنیم و در دل لذت میبریم، یا اینکه به هر دلیلی از جمله عقدهها و کینههای شخصی سعی میکنیم «از یک زاویه دیگر» و البته با حفظ مرز با دشمن، همان سنگر را بکوبیم و بدین ترتیب به مرور زمان، از لشکر یکپارچهای که باید به قلب دشمن میتاخت، کلونیها و باندهای رقیب و متنازعی بسازیم که مهیای تصرف دشمناند! هیچ خطری بزرگتر از این فقدان وحدت و همدلی و همبستگی و «ولایت» در جبهه انقلاب، ما را تهدید نمیکند و برای این وضع، چارهای باید.»
بزرگترین مشکل رئیسی در مبارزه با فساد
محمدرضا شوق الشعراء در یادداشتی که «آفتاب یزد» منتشر کرده نوشته است: «سوال مهم و اساسی از رئیسجمهور که اصلیترین برنامه و هدف خود را مبارزه با فساد اعلام کرده اینست که چگونه میخواهد با سیستم فربهای که درگیر فساد و فسادزا میباشد، مبارزه کند؟
بیست و چهار سال است که مدام بدنه دولت فربهتر شده و هر دولتی که آمده کلی نیرو و حقوق بگیر حزبی و جناحی به سیستم اداری اضافه کرده است، و حال بیشترین درآمد دولت صرف حقوق دادن به نیروهایی میشود که بسیاری از آنان زائد هستند و بدون وجودشان سیستم راحتتر و روانتر حرکت میکند.
به قول یک کارشناس اقتصادی: «در حال حاضر حدود سه میلیون نفر و بلکه بیشتر از دولت حقوق دریافت میکنند در این شرایط دولتها چه دولت روحانی و چه دولت رئیسی برای اینکه بتوانند حقوق این افراد را بپردازند چارهای جز چاپ اسکناس ندارند و این به معنای افزایش نقدینگی است که این اقدام هم به طور مستقیم باعث رشد نرخ تورم میشود».
مبارزه با سیستم ریشهدار معیوبی که هر روز بدتر و خرابتر و کهنهتر شده ساده و آسان نیست و بروزرسانی این سیستم نیز حداقل در شرایط امروز غیرممکن است، مگر انقلابی در سیستم اداری ایجاد شود.
آیا رئیسی چنین قدرت و توان و اجازهای دارد، و اگر بخواهد شروع کند، این شروع از کجا و کدام نقطه باید باشد!؟
آقای رئیسی! با عرض معذرت و همانگونه که خود نیز بخوبی میدانید، این سیستم دزد پرور است و حال با این سیستم چگونه میتوان با دزدی و فساد مبارزه کرد؟
هر کس که بدون شایستگی و بخاطر رانت و پارتی جذب این سیستم شده، در شروع بکار حق دیگری را دزدیده و غصب کرده و بزرگترین نماد دزدپرور بودن سیستم کم کاری و بیکاری بسیاری از کارمندان دولت میباشد که در قبال کاری که انجام نمیدهند، حقوق میگیرند.
قبل از شروع هر کار و برای برداشتن اولین گام باید سیستم معیوب را درست کرد، سیستمی که در این سالها بزرگترین رشوهگیران و اختلاسگران را از خود بیرون داده است، حال ماندهایم که رئیسی از کجا و چگونه میخواهد مبارزه با فساد و بیعدالتی را آغاز کند؟»
سوگنامه «کرونا»!
ابوالقاسم قاسم زاده ، امروز در یادداشتی برای روزنامه «اطلاعات» نوشته است: «در حالی که بسیاری کشورها از همان آغاز کار برای مبارزه با اپیدمی ویروس کرونا، برنامهریزی علمی همهجانبه کردند و تفکیک مسئولیتها از جامعه پزشکی و درمانی و بیمارستانی گرفته تا حوزههای امنیتی و مأموریتهای نیروهای انتظامی تا برنامهریزیهای بودجهای و حساسیت در مراحل پیشگیری و همزمان مشارکت فعال با مراکز متعدد بهداشتی جهان و حضور فعال و بهموقع برای دریافت کمکهای ضروری و لازم و البته آموزشهای علمی مستمر مردم در سراسر کشور خود و در تمامی این مراحل اعمال «آتوریته» لازم و بدون ملاحظه در اجرای دستورالعملها و آئیننامههای مصوب و… انجام داده و میدهند! ولی ما از همان آغاز به جای برنامهریزی همهجانبه و قوی، مسیر را با اصل «آزمون و خطا» کلید زدیم و تا امروز همچنان، لنگان، لنگان پیش آمدیم و اکنون رسیدهایم به «سوگنامه» برای فاجعه مرگبار کرونا در سراسر کشور! ... در یک روز نزدیک به ۶۰۰ نفر بیمار کرونایی جان میدهند! در حالی که همزمان مافیای تجارت و فساد دارویی در کشور بیداد میکند و تهیه داروهای خاص یا عادی نیز بسیار سخت و مشکل شده است. مافیای دارو چنان قدرتمند شدهاند که در همین دوره فاجعهبار، ثروتاندوزی بسیار کلان میکنند. اگر چه رسانهها نوشتهاندکه این مافیای مخوف، مراکز و افراد آن ناشناخته نیستند و آنها که باید بدانند، آدرس دقیق را در اختیار دارند!
***
رئیس جمهوری جدید رسماً اعلام کرد که مبارزه با اپیدمی کرونا، در اولویت فوری دولت قرار دارد و نیاز است با برنامهریزی دقیق و همهجانبه، اجرای الگوی «جهادی» کلید بخورد. فرصتهای بسیاری از دست رفتهاند و در همین روال «واکسیناسیون» از بسیاری کشورها عقبتر ماندهایم! اما موارد تصحیح روش گذشته شناخته شده است. مجلس نیز وارد بررسی همهجانبه و ارائه طرحهای جدید برای مبارزه با این بحران شده است. در پایان در حالی که همچنان در سراسر کشور دچار فاجعه کرونا هستیم، به چند مورد در حد یادآوری بسنده میشود.
۱ـ مرزهای کشور و مسأله ورود و خروج به شدت نیازمند دستورالعملهای اضطراری و کنترل دائمی است ... همین روال درباره مراسم عزاداری در ماه محرم و به ویژه مراسم «اربعین» در عراق باید لحاظ شود، زیرا بهطور رسمی از دولت عراق، همچون روال گذشته که شرایط عادی بود، تقاضای صدور روادیدهای لازم برای زائران مراسم اربعین کردهاند.
۲ـ باید به صورت فوری و البته همهجانبه از ادامه فساد دارویی و مفسدان آن ممانعت شود. بازار سیاه دارویی که رایج شده است جمع شود.
۳ـ دو اصل «برنامهریزی» دقیق و علمی همراه با اعمال مستمر «آتوریته» مدیریتی در همه بخشها نیاز است بلکه اینبار با مدیریت جهادی از این مرحله و اوج بحران آن بیرون بیاییم!
۴ـ همه اذعان دارند که همچنان روال «واکسیناسیون» کُند و ضعیف است. باید در این بخش جهشی اقدام شود. در همه جای دنیا «واکسیناسیون» اصل و مهمترین کار در آغاز برنامه برای مبارزه با اپیدمی کرونا است و ما در این بخش همچنان عقب ماندهایم!»
دیدگاه تان را بنویسید