تحلیل از چپ و راست؛
جابهجایی دولت
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
این چراغ سبز قرمز میشود ، اگر ... !
حسین شریعتمداری مدیر مسئول کیهان در تازهترین «نکته» خود به ماجرای حمله به نفتکش اسرائیلی و ادعاها درباره دست داشتن ایران در آن پرداخته و نوشته است: « در اسفند ماه سال ۱۳۹۹ روزنامه آمریکایی والاستریت ژورنال به نقل از مقامات رژیم صهیونیستی خبر داد که این رژیم طی دو سال گذشته به ۱۲ کشتی نفتکش که حامل محمولههای نفتی به مقصد بنادر سوریه بودهاند، حمله کرده است! و نتانیاهو چند هفته بعد با مباهات از حمله به کشتیهای نفتی در دریای عمان یاد کرد و گفت به هر قیمتی که شده مانع رسیدن محمولههای نفتی به سوریه خواهد شد! در پی این اعتراف صریح، حمله متقابل به کشتیهای اسرائیلی آغاز شد و از آنجا که نزدیک به ۹۰ درصد مبادلات رژیم صهیونیستی از طریق دریا صورت میپذیرد، حملات یاد شده که در آن ردپایی از حملهکنندگان نیز باقی نمانده بود، اسرائیل را با وحشت و اضطراب شدیدی روبهرو کرد و مقامات رژیم اشغالگر فلسطین با دستپاچگی راهی واشنگتن شدند. روز ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰- اوایل ماه می- روزنامه سعودی شرقالاوسط که در لندن منتشر میشود، خبر داد که به تازگی چند تن از مقامات بلند پایه نظامی و اطلاعاتی اسرائیل وارد واشنگتن شده و با مقامات آمریکایی درباره میزان تاثیر حمله به کشتیهای حامل نفت به سوریه به تبادلنظر نشستهاند! شرقالاوسط مینویسد طرفین در این نشست مشترک به این نتیجه رسیدهاند که حمله به کشتیهای ایران برای اسرائیل خسارتهای فراوان و عواقب غیرقابل تحملی داشته است و برای مقابله با ایران باید راهکارهای دیگری جستوجو کرد. این نکته نیز گفتنی است که از ابتدای سال ۲۰۲۱ میلادی تاکنون ۵ کشتی نفتکش رژیم صهیونیستی با حملات موشکی و پهپادی روبهرو شده است که هنوز کانون حمله به این شناورهای غولپیکر مشخص نیست».
وی افزوده است: « اوائل خردادماه سال جاری - ۵ ژوئن- یک مقام نظامی رژیم صهیونیستی در مصاحبه با روزنامه هاآرتص به طور تلویحی اعتراف کرد که حمله به کشتیهای ایرانی، هنگامی موثر بود که این حملات پنهانی صورت میگرفت و برای درامان بودن از حمله متقابل ایران باید این حملات برای همیشه و یا دستکم برای مدتی متوقف شود. بعد از حمله پهپادی به نفتکش اسرائیلی «مرسر استریت» وابسته به شرکت صهیونیستی «زودیاک»، مقامات رژیم صهیونیستی ضمن نسبت دادن این حمله به ایران
(که هیچ قرینهای برای آن وجود ندارد) با سرو صدای زیاد و جنجال رسانهای از واکنش متقابل سخن گفتهاند! تا آنجا که شبکه ۱۱ تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام کرده اسرائیل چراغ سبز ایالات متحده و انگلیس را برای انجام عملیات علیه ایران دریافت کرده است! و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا و نیز دولت بیآبروی انگلیس نیز بر ضرورت حمایت از رژیم صهیونیستی تاکید کردهاند! و اما، این بار رژیم صهیونیستی آشکارا و رسماً از احتمال حمله به کشتیهای ایرانی سخن میگوید و از این روی اگر دست به حماقتی بزند باید توجه داشته باشد که؛
الف: ایران اسلامی بر اساس اصل شناختهشده و رسماً تعریفشده «حق مقابله به مثل» -retaliation - مقابله به مثل را حق قانونی خود میداند و مخصوصاً وقتی پای رژیم کودککش، جعلی و اشغالگر رژیم صهیونیستی در میان باشد، نه فقط از آن عدول نمیکند بلکه از آن استقبال نیز خواهد کرد.
ب: در صورت حماقت رژیم صهیونیستی، علاوهبر تلافی سنگین و پشیمانکننده ایران علیه این رژیم، آمریکا و انگلیس هم شریک جرم تلقی میشوند و منافع آنها در منطقه نمیتواند و نباید از پاسخ سخت ایران در امان باشد. آنها به خوبی میدانند که تمام خاک فلسطین اشغالی زیر بُرد موشکهای نقطهزن ماست، ناوگان پنجم دریایی آمریکا در بحرین فقط ۲۴۰ کیلومتر با ما فاصله دارد و منافع انگلیس هم در منطقه به آسانی در دسترس خواهد بود و ...»
5 تفاوت مهم
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشت امروز خود برای روزنامه «اعتماد» به جابهجایی دولت که امروز رقم میخورد، پرداخته و نوشته است: «امروز انتقال پست ریاستجمهوری انجام میشود. این خاصیت نهادهای انتخابی است. در دنیای جدید نهادهای انتخابی موجب شدهاند که قدرتها نتوانند برای خود قداست ایجاد کنند و به تعبیری مادامالعمر شوند ... ویژگی اصلی دموکراسی مبتنی بر بخش دوم، یعنی امکان برکنار کردن قدرت به دست مردم است. ... نظرسنجیهای انجام شده از مردم نشان داده است که متناسب با نزدیکی و دوری انتخابات نسبت به خواست عمومی، مردم پس از انتخابات با رویکرد امید و خوشبینی همراه شدهاند و این در فضای کلی جامعه بسیار موثر بوده است. امروز که مدیریت اجرایی در حال انتقال است، تا چه حد شاهد این شور و نشاط عمومی یا امیدواری نسبت به آینده هستیم؟ ... حتما عدهای پیگیر هستند و تصورات مثبتی از آینده دارند، ولی این تعداد به اندازهای نیست که شور و امید را در دل جامعه و مردم عمومی و برجسته و به عنوان انرژی برای موتور دولت بتواند عمل کند. اتفاقا تعداد قابل توجهی از مردم هم هستند که گمان میکنند اوضاع یا تغییری نمیکند یا نهتنها بهتر نمیشود که احتمالا بدتر هم میشود این همان نامیدی و یأسی است که در جریان انتخابات هم دیده شد. آنان که مدعی بودند درصد مشارکت بیشتر از این است باید به این پرسش ساده جواب دهند که چرا افراد امیدوار به بهبود وضع در یک نظرسنجی مشابه، حدود 8 درصد کمتر از کسانی هستند که گفته بودند در انتخابات شرکت میکنند؟ قصد من از این یادداشت باز کردن پرونده دوباره انتخابات 1400 نیست که فعلا تمام شده است. قصدم این است که به آقای رییسی و دیگر همفکران یا دوستان اصولگرای آنان بگویم که وضعیت برای آغاز کار اصلا مساعد نیست. البته این را خودتان انتخاب کردید و وعدههایی هم دادهاید که طبعا انجام شدنی نیست و این جامعه میفهمید، ولی وضعیت از 28 خرداد که انتخاب شدید از چند جهت بدتر شده است.
اول، از حیث توقف مذاکرات برجام و بسته شدن چشمانداز کوتاهمدت در حل مساله تحریمها.
دوم، افزایش تنشهای منطقهای که حتی اگر ادامه پیدا نکند اثرات روزانه بدی بر جامعه و اقتصاد میگذارد.
سوم، وضعیت منطقه و آمدن طالبان و محاصره هرات و احتمال اینکه مرتکب جنایت گسترده شوند، حکومت ایران را بیش از پیش نسبت به این مساله باید حساس کند.
چهارم، وضعیت کرونا که در بدترین شرایط از 18 ماه گذشته هستیم و این نیز چشمانداز مثبتی را نشان نمیدهد به ویژه آنکه مساله تامین واکسن به موضوعی پیچیده و مشکل تبدیل شده است.
پنجم، مساله ناامیدی و اعتراضات عمومی از خوزستان گرفته تا مساله فضای مجازی و قولهایی که در جریان انتخابات داده شده است و باید عمل شوند و همگی مردم را بدبینتر و مأیوستر و معترضتر کرد.
با این ملاحظات اگر از من پرسیده شود که اولین کار دولت جدید چه باید باشد؟ خواهم گفت احیای امید، از طریق انجام اقداماتی که دقیقا مرتبط با این 5 مساله است. امیدوارم هنگامی که سیاهه همکاران و وزرای رییسجمهور جدید منتشر میشود شاهد افزایش ناامیدی نباشیم، بلکه با افزایش امیدواری نسبت به حل این 5 مساله جدید و مهم باشیم.»
دولت مستغرق
عبدالله گنجی در سرمقاله امروز روزنامه «جوان» به شرایط دولت در پایان راه پرداخته و نوشته است: «دولت روحانی بالاخره در فرجه قانونی به پایان رسید و دولت مستعجل نشد، اما دولت مستغرق بود. در مسائل فرو رفته بود و بسیاری از شاخصها را فرو برد. بسیاری از مردم عادی را سیاسی کرد و رشد اعتراضات در ایران رکورددار شد. اینکه بگوییم دولت روحانی هیچ اقدام مثبتی نداشت قطعاً بیانصافی است، اما اگر بیان مردم شاخص اندازهگیری است، رضایتی را حس نمیکنیم. خروج ایران از بند هفتم منشور شورای امنیت یا توجه ویژه به افراد تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی نمونههای خوبی از هزاران کاری است که روحانی به صورت تکموردی انجام داد. در تحلیل چگونگی عمل دولت روحانی صرفاً نمیتوان به تحلیل سیاسی یا اقتصادی بسنده کرد. در تحلیل دولت روحانی باید جایگاهی برای مسائل اعتقادی باز کرد که در ادامه خواهد آمد. برخی دولت روحانی را بدشانسترین دولت بعد از انقلاب اسلامی میدانند که البته بر سر مفهوم کلمه شانس معمولاً در ایران مناقشه است. این شانس را باید به حوزه اعتقادی برد و براساس قاعده «نزن در کسی را که میزنند درت را» تحلیل نمود.
به زعم نگارنده نمیتوان دولت روحانی را بدون توجه به محورهای زیر فهمید، قضاوت کرد و در تاریخ ثبت نمود.
۱- درست است که تحریم یکی از عوامل ناکامی دولت روحانی بود، اما روحانی قبل از گرفتار شدن در کارنامه و برنامه و کارآمدی، گرفتار تنشهای زبانی شد. شاید ۵۰ درصد مشکلات روحانی به زبان وی برگردد. هر جا کم میآورد به بدترین شکل از زبان استفاده میکرد. ادبیات، الفاظ و مفاهیم وی جبههای را علیه وی گشود که فراتر از جریان و جناح بود و تا کف خیابان گسترده شد. زبان توهین برجسته بود. رقابت با نظام برای «رأی سیاه» در سال ۹۶ مشهود بود و تقریباً چیزی باقی نگذاشت. هر آنچه گفت امروز آیینه نقد او شد که «شما مذاکره بلدید؟ شما بلدید با دنیا حرف بزنید؟ آب و صابون، قتل و اعدام» و... محتوای وی در سال ۹۶ بود. با فهم اعتقادی میتوان گفت دولت دوم روحانی دولت رنج و درد بود که هم برای خود او و هم برای مردم این درد و رنج ملموس بود.
۲-روحانی لباس پیامبر پوشیده، اما برخلاف امام جنبههای معنوی /اخروی/فرهنگی / روحی را منتزع از حکومت میدانست و حکومت را مسئول یک بعد از حیات آدمی میدانست. بودجههای نهادهای فرهنگی با هدف ایجاد اعتراض و لوثشدگی به شبکههای اجتماعی فرستاده میشد تا مقابل معیشت مردم قرار گیرد و امثال زیباکلامها آن را مقابل محیط زیست و ... قرار دهند و به سخره بگیرند. روحانی به کار فرهنگی توسط نظام سیاسی اعتقادی نداشت و از بازگو کردن این بیاعتقادی ابایی نداشت.»
خواستههای ما از رئیس جمهور آینده
مجید ابهری امروز در یادداشتی برای روزنامه «آفتاب یزد» به بهانه شروع به کار دولت سیزدهم خطاب به سید ابراهیم رئیسی نوشته است: « شما آخرین امید و تنها خاکریز دلگرمی مردم به آینده هستید و توقعات مردم ازشما مسئولیتتان را صد چندان کرده است. اجمالا نکات زیر را علیرغم وقوف قطعی جنابعالی، به عنوان تکلیف اخلاقی عرض میکنم:
الف: گرانی کمر اکثر مردم مخصوصا افراد بازنشسته، بیکار و کم درآمد را خم کرده است و شغل دوم وحتی سوم از پدر ومرد خانواده انسانی فرسوده وخسته ساخته که در انجام تکالیف شرعی وفرهنگی خود دچار وادادگی شده اند. ۱: حدود ۱۴میلیون دختر وپسر آماده ازدواج و حتی عبور کرده از آن، به خاطر بیکاری، اجاره مسکن وهزینههای روزمره دچار افسردگی و بیماریهای مختلف جسمی وروحی گردیدهاند. فرزندآوری تبدیل به تک فرزندی گردیده و عوارض روحی واجتماعی این پدیده بر شما آشکاراست. از سوی دیگر افزایش آمار طلاق وظهور بیوههای جوان موجب ایجاد اختلالات عاطفی در خانوادهها شده است.
۲: اعتیاد وظهور مخدرهای جدید را بهتر از هرکس میدانید.
۳: مهاجرت نخبگان ازکشور چند سال دیگر خلا انسانی خود را آشکار خواهد نمود. شاید برخی ازآنها برای زندگی مادی بهتر کشور را ترک کردند اما اکثریت آنها خسته و دلشکسته از تبعیضها و فاصلهگذاریهای کاذب و رنجور از بیتفاوتیها جلای وطن گفتند. بعضی از آقازادهها ونورچشمیها در چندین شرکت عضو هئیت مدیره بوده و حقوقهای کلان آنچنانی دارند بدون آنکه محل خودرا بلد باشند (شرکتهای تابعه شستا را میتوان بررسی نمود.)
۴: جنابعالی از نزدیک با رانتخواریها در قوه قضائیه آشنا شدید همانها که در حال حاضر با لطایف الحیل قصد کارشکنی در مسیر کار دولت شمارا دارند.
۵: گرانی ساعتی سفرههای مردم را تبدیل به دستمال جیبی کرده. مردم باتمام قوا در حمایت از شعارهای شما پای کار آمدند قطعا راضی نخواهید شد که این مردم شریف از آخرین خاکریز انقلاب مایوس گردند.
۶: پیش پرداختها به وعده دهندگان ساخت واکسن و فریب دهندگان مردم مرتبط با واکسیناسیون باید پاسخ خانوادههای عزیز از دست داده را داده ودر محاکم قضائی پاسخگو باشند. از سوی دیگر اجازه ندهید متملقان بین شما ومردم فاصله اندازند. نمایندگانی موجه ومورد وثوق به اقصی نقاط ایران وسپس نزد ایرانیان مقیم خارج عزیمت نموده تا گزارشهای واقعی را به استحضارتان برسانند. واقعیات را هرهفته با مردم در میان بگذارید تا بوقهای استکباری، ترفندی برای فضاسازیهای دروغین خود نیابند. آقای رئیس جمهور! گرانی، رانتخواری و قبیلهسالاری موریانههای درخت انقلاب اسلامی هستند؛ والسلام.»
دیپلماسی در کابینه رئیسی
جاوید قرباناوغلی در پنجمین یادداشت از سری یادداشتهای خود با عنوان «دیپلماسی در کابینه رئیسی» که در روزنامه «شرق» منتظر میشود، نوشته است: «در چهار بخش قبلی درباره نقش و اهمیت دیپلماسی، ویژگیهای وزیر، اهمیت کارشناسی، سازمان و ساختار بوروکراسی پشتیبانی سیاست خارجی و در نهایت رویکردها بهطور اجمال مطالبی گفته شد. بخش پنجم (و پایانی) این سلسله متضمن پیشنهادهایی به تیم جدید دستگاه دیپلماسی کشور است که در چند روز آینده سکان مدیریت این نهاد تأثیرگذار را در دست خواهند گرفت. در این خصوص به چند نکته بسنده میکنم. 1- در اهمیت و نقش سیاست خارجی و تأثیر آن در رشد اقتصادی و توسعه کشورها تردیدی نیست؛ اختلاف در نوع نگاه به مناسبات بینالمللی است. کشوری را در جهان سراغ نمیتوان گرفت که با رویکرد «تشنج و تقابل» در مناسبات خود با جهان در مسیر پیشرفت و توسعه قرار گرفته باشد. الگوی چین بهترین شاهد بر این مدعاست. رمز و راز پیشرفت خارقالعاده و حیرتانگیز این کشور در تغییر نگاه ایدئولوژیک به جهان و «تقابل با آمریکای جهانخوار» است. ... 2- درک واقعبینانه از نظام جهانی که بهسرعت در مسیر همگرایی در حال حرکت است و اجماع نخبگان و تصمیمسازان بر سر تحلیل اگر نه یکسان بلکه با اشتراکات حداکثری، از ضرورتهای رویکرد سیاست خارجی کشور در سیاست خارجی دولت رئیسی است. سازمانها و کنوانسیونهای بینالمللی بهسرعت در حال گسترش، نفوذ و تبدیلشدن به قواعد آمره جهان و لازمالاجراشدن آن از سوی دولتهای جهان هستند. ماجرای پرغصه پولهای بلوکهشده ایران در کشورهای چین، هند و کره (سه کشور با سه نظام سیاسی متفاوت) را نگاه کنید؛ مانع اصلی در پرداخت بهای نفت صادراتی به این سه کشور و بدهی ناشی از صادرات برق به عراق صرفا مسئله «تحریم» و پیوستن ایران به FATF است. این کشورها خود را ملزم به تبعیت از مقررات بینالمللی میدانند و بارها نیز در مذاکرات این امر را به ما تذکر دادهاند. بازکردن گره کور مبادلات پولی و عادیشدن تجارت با جهان بهطور مشخص در گرو عبور از این دو گردنه است. 3- یکی از مهمترین و ضروریترین موارد تکالیف دیپلماسی رئیسی، تعیین تکلیف برجام و FATF است. ... اینکه همه سیاست خارجی را نباید به بند ناف برجام گره زد نیز گزاره درستی است؛ ولی امروز اقتصاد کشور گروگان برجام و تعیین تکلیف آن است. به نظر میرسد برای احیای توافق هستهای ضروری است اولا، ایران و آمریکا مستقیم و بدون واسطه مذاکره کنند؛ ثانیا، خواستههای حداکثری را کنار بگذارند و ثالثا، قاعده برد-برد را که منطق مذاکرات موفق برجام بود، مبنای مصالحه قرار دهند ... 4- تعیین تکلیف روش و نوع «تعامل با آمریکا» از دیگر موضوعات مهم و تعیینکننده در رویکردهای سیاست خارجی در شرایط نوین و پس از تکیه رئیسی بر صندلی پاستور است. موضوعی که بیش از چهار دهه محل بحث و مناقشه است و هنوز هم نفیا و اثباتا راهبردی برای آن تدوین نشده و تا زمانی که تعامل با آمریکا ذیل کدخداپرستی و... تعریف شود، هیچ مهرهای در صفحه شطرنج روابط حرکت نخواهد کرد. به نظر میرسد زمان آن فرا رسیده که موضوع کاهش تنش با آمریکا و نه لزوما برقراری روابط، در دستور کار دولت جدید قرار گرفته و از دریچه «منافع ملی» به آن نگریسته و تصمیمات راهبردی اتخاذ شود. ... 5- بهبود روابط با همسایگان از دیگر موضوعات مهم و مغفول در چند سال اخیر در روابط خارجی کشور است. پالسهای مثبت رئیسجمهور منتخب در این رویکرد و پاسخ هرچند محتاطانه گیرندگان پیام، نشانههای خوبی برای برونرفت از شرایط کنونی و آغاز فصلی نو در رابطه با کشورهای همسایه است. نگرانی اصلی در این مسیر، در سه محور است؛ اول، هژمونی غرب و تبعیت این کشورها، دوم، نگرانی آنها از عدم تغییر رفتار و راهبرد ایران و سوم، نقش نهادهایی که مدیریت میدان در سیاست خارجی در دست آنهاست. راهکار دو مورد اول، دیپلماسی و مذاکره جدی با این کشورهاست. در موضوع سوم اما ارزیابی دقیق از هزینه - فایده وضعیت در رابطه با برخی کشورهای منطقه، میتواند راهگشا باشد. نگرش یکسویه به وضعیت نظامی عربستان در یمن، بدون برخورداری از تحلیل دقیق از دلایل آمادگی این کشور برای مذاکره، نتیجهای جز استمرار وضعیت کنونی ندارد و رقابت ایران و عربستان در یمن باخت-باخت به دو کشور است و بازنده اصلی آن مردم یمن هستند که در وضعیت اسفناکی زندگی میکنند. پررنگترشدن نقش دیپلماسی و حضور سیاستمداران در مذاکراتی که در بغداد آغاز شد و ظاهرا بهرغم اختلافها همچنان ادامه دارد، میتواند روزنههای توافق را پررنگتر کند. 6- در یک جمعبندی خلاصه به تبعیت از سه اصل «حکمت، عزت و مصلحت» بهعنوان راهبرد عملیاتی نظام در سیاست خارجی و در پرتو راهبرد جدید آمریکا در خروج از منطقه و تمرکز برای مقابله با چین و روسیه، شرایط برای بررسی تغییر نگاه در راهبردهای سیاست خارجی فرا رسیده است. ».
مرثیهای برای خسارت 8 ساله
یونس مولایی در یادداشتی برای روزنامه «وطن امروز» نوشته است: « آخرین سخنرانی مقامات دولتی درباره آنچه در 8 سال گذشته بر اوضاع ملک و مملکت رفته است به هر چیزی شبیه بود الا آنچه به چشم میآید، این را هم میتوان از مزاحهای روزگار دانست که سرانجام رئیس دولتی که از پشت شیشههای دودی اتومبیلش از روی چهرههای مردم نظرسنجی برگزار میکرد، در ارائه گزارش کار خود ادعاهایی را بر زبان آورد که به هر چیز میتوانست شبیه باشد الا آنچه به چشم مردم میآید.
با این حال پیمانه پرهزینه دولت دوازدهم و دوره 8 ساله ریاستجمهوری حسن روحانی نیز پر شد. 8 سال پیش بود که در جلسه تنفیذ حکم ریاستجمهوری، حسن روحانی از لسان حافظ شیرازی گفت «که دراز است ره مقصد و من نوسفرم». او البته تا جایی که توانست از این نوسفری و درازی راه برای خود حاشیه امن خرید تا تقریبا نیمه اول راه خود را با پیوند زدن همه چیز به دولت قبل سپری کند و در نیمه دوم نیز برای درازتر شدن راه مقصد در دوران سفر دولتش پای همه چیز را به میان کشید تا پاسخی به مردم ندهد، گو آنکه این بار میلی برای تفأل به حافظ نبود و الا احتمالا خواجه شیراز این بار میگفت: «تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز».
و اما بعد، آیا با رفتن روحانی میتوان خبر از پایان عصر روحانی داد؟
احتمالا آری و یقینا خیر؛ آری از آن جهت که آغاز دولت سیزدهم میتواند مطلع عصر جدیدی برای ایرانیان باشد، عصری که در آن فعالیت جای انفعال، تحرک جای سکون، خدمتگزاری جای منتگذاری، آبادی جای ویرانی، گشایش جای سختی و در نهایت سعادت جای فلاکت قرار گیرد. عصری که در آن با ایجاد تغییرات ساختاری و اصلاح تدریجی شرایط مقدمات زیست بهتر برای عموم مردم بویژه طبقات محروم فراهم آید.
و لاجرم خیر، از آن رو که اثرات 8 سال دولتداری حسن روحانی و تاثیرات فراگیری تفکر جریان غربگرا بر موقعیت کنونی ایران تا مدتهای مدیدی مقابل دیدگانمان حاضر خواهد بود. میراث به جا مانده از دولتی که با کلید خود بر امید، آبادی و سفره مردم قفلی پولادین زد، تا جایی که باید نخستین ماموریت دولت جدید را به وجود آوردن نگاهی جدید در ذهنیت مردم خستهای دانست که بسیاری از آنها امید چندانی به بهبود شرایط خویشتن ندارند؛ طبقات محروم و متوسطی که احتمالا به سختی سیمای رنجکشیده و خموششان از پشت شیشههای اتومبیل رئیسجمهور به چشم آمده است.»
دیدگاه تان را بنویسید