تحلیل از چپ و راست؛

از آب تا اینترنت

کد خبر: 1083707

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

از آب تا اینترنت

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

سخن آخر

علی ربیعی، دستیار ارتباطات اجتماعی رئیس‌جمهوری و سخنگوی دولت در آخرین یادداشت خود برای روزنامه «ایران» - البته آخرین یادداشت با این مسئولیت – نوشت: «هر یک از اتفاقاتی که طی این ۴ سال رخ داد برای زمین زدن یک دولت کفایت می‌کرد؛ از ظهور ترامپ تا سقوط قیمت نفت. اما دولت - ملت پیوند خورده با صندوق‌های رأی، گرچه آسیب بسیاری دید اما نیاز به امید برای پیمودن این شرایط داشت؛ ایجاد امید برای جامعه خسته از تحریم و کرونا کاری دشوار است؛ امیدی که می‌بایست شالوده همبستگی اجتماعی را تقویت، سرمایه اجتماعی را حفظ و اعتماد عمومی را افزایش دهد.

ما سعی کردیم در این دوران با مردم سخن بگوییم؛ سخن گفتن در شرایط پارازیت‌های بلند سیاسی داخلی و خارجی کاری آسان نبود؛ در دوره‌ای که بی‌حرفی و سخن نگفتن از تحریم، برجام، کرونا و... شرط احتیاط سیاسی بود، سعی شد همواره از آنان سخن بگوییم آن هم وقتی از سوی رسانه‌های بزرگ خارجی و حتی رسانه‌های ملی فراگیر، عملاً و عمداً دچار سانسور و فراموشی می‌شد. در بسیاری از موارد هم سکوت کردیم تا مبادا منافع و مصالح ملی، سرمایه اجتماعی و روان عمومی جامعه دچار تزلزل شود.در این مدت تلاش شد پاسخ‌ها مستند و همراه با نگاه علمی به پدیده‌ها باشد.

همواره رعایت صداقت و راستگویی در بیان پاسخ‌ها به عنوان یک اصل اخلاقی در طول این مدت در نظر بود و نیز رعایت عدالت و انصاف در پاسخگویی و مواجهه با همه خبرنگاران را، بدون در نظر گرفتن گرایش سیاسی رسانه آنان در حد کمال مراعات کردم و بنابر سابقه مطبوعاتی خودم، خوشبختانه رابطه دوستانه‌‌ای با همه خبرنگاران داشتم به نحوی که در لحظات تلخ و شیرین در کنار آنان حاضر بودم. حالا که آخرین یادداشت را در دوره مسئولیتم می‌نویسم، یک امید و آرزوی بزرگ دارم: دولت آینده با مصایب طبیعی و غیرطبیعی، خارجی و داخلی که ما داشتیم، مواجه نشود. سکوتش به بی‌حرفی تعبیر نشود؛ در میانه جنگ برای احقاق حقوق ملت به خیانت و ناتوانی متهم نشود؛ گوش‌ها قبل از رسیدن صدای دولت، پر از پیش‌داوری و اتهام نشود. آنچه انجام می‌شود چیز دیگری نشان داده نشود.

یکی از ویژگی‌های غالب نظام‌های جمهوری این است که دولت برآمده از انتخابات متعلق به همه آحاد ملت است و شکست یا موفقیت آن، شکست یا موفقت همه جامعه است. این حق جامعه ایران است که به موفقیت‌های بزرگ دست یابد و کشور به سمت رشد و توسعه و زندگی با امنیت اجتماعی و روانی پیش برود.»

 

ملاحظاتی درباره طرح صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی 

جعفر بلوری در یادداشت روز کیهان به طرح پرحاشیه صیانت از کاربران فضای مجازی پرداخته و نوشته است: «این طرح موافقان و مخالفانی دارد. هر یک از آنها نیز دلایل خود را ارائه می‌کنند. در این یادداشت تلاش می‌کنیم، طی 5 بند و بدون هیچ ملاحظه سیاسی این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم. ... بحث، ساماندهی فضای مجازی، فی‌نفسه «بد» نیست و این موضوع بحثی نیست که مختص کشورهای خاصی مثل ایران باشد. در همه کشورهای دنیا فضای مجازی مثل فضای واقعی و بیرونی، قوانینی دارد و «رهاشدگی» آن می‌تواند فضایی برای جولان متخلفان و جنایتکاران و حتی تروریست‌های تکفیری ایجاد کند. ... آمریکا از چهار مولفه جرم‌انگاری در قانون فضای مجازی تبعیت می‌کند که این نوع قانون‌گذاری در هیچ کجای دنیا شبیه ندارد و  برخلاف سبک معمول در دنیا در مورد شبکه‌های اجتماعی به جزئیات و خرده موضوعات فضای مجازی نیز ورود می‌کند. ... «تحریف» زمانی موثر واقع می‌شود که بحث «مشروع‌سازی» یا به تعبیر دیگر «اقناع‌سازی» به خوبی صورت نگرفته باشد. در علوم اجتماعی، اصطلاحی داریم با عنوان «مشروع‌سازی»؛ بدین معنا که، وقتی تصمیم گرفته می‌شود تصمیمی از بالا گرفته و به پایین ابلاغ شود، چون به طور طبیعی ممکن است با مخالفت عده‌ای مواجه شود، ابتدا دست به اقناع‌سازی یا مشروعیت سازی می‌زنند. ابزار این مشروعیت‌سازی نیز «رسانه» است. برخی کشورهای غربی در این امر تخصص دارند. آنها حتی وقتی قصد لشکرکشی، جنگ افروزی و کشتار مردم بیگناه کشور دیگر را دارند، از ماه‌ها قبل با استفاده از ابزار رسانه، شروع به مشروعیت‌سازی می‌کنند تا با همراه کردن افکار عمومی، راحت‌تر به اهداف خود برسند. اقناع‌سازی می‌تواند در مورد مسائل کوچک و بزرگ، داخلی یا خارجی که ممکن است، حساسیت‌برانگیز باشد، صورت بگیرد. اینجا در ماجرای طرح صیانت از «حقوق کاربران فضای مجازی»، آیا هیچ اقناع سازی و مشروعیت سازی صورت گرفته است؟! پاسخ روشن است: «خیر!» ...  دلایل متعددی می‌تواند باعث بروز این همه سرو صدا در فضای رسانه‌ای ایران درباره این طرح شده باشد که یکی از آنها همین مسئله «تحریف» است. اینکه، طرحی را مورد نقد و بررسی قرار داده و مخالفان و موافقان نظر خود را اعلام کنند، ایده‌آل‌ترین شکل مواجهه با طرح‌های حساس این چنینی است اما، اینکه جریانی از همان اساس و ابتدای کار، به تحریف طرح پرداخته و آن را مساوی با قطع اینترنت جا بزند، یا آن را مقدمه دیوارکشی در پیاده‌رو‌ها بخواند، مهم‌ترین دلیل بروز این همه سرو صداست که ما معتقدیم، اگر بحث مهم «اقناع‌سازی» درست صورت می‌گرفت، این همه سرو صدا و تحریف اصلا فرصت بروز نمی‌یافت. ...  عده‌ای می‌گویند، وقتی اولین و مهم‌ترین مسئله جامعه‌ای «معیشت» و «اقتصاد» است، پرداختن به مسائلی از این دست به رغم اهمیت آن، بدسلیقگی و کج سلیقگی است. این عده با سرو سامان گرفتن فضای مجازی مخالف نیستند فقط معتقدند این طرح، با توجه به شرایط بد اقتصادی، اولویت ندارد و بهتر بود «الان» مطرح نمی‌شد. ...  نگاهی به تحلیل‌ها، تیترها وگزارش‌های طیف خاصی از مخالفان این طرح (نه همه آنها) نشان می‌دهد، بخشی از آنها از عاملان مستقیم یا غیر مستقیم وضع موجودند. این طیف جزو آن دسته از افرادی هستند که اصلا صلاحیت انتقاد از وضع موجود را ندارند چون خود، عامل این وضعند. در باطل بودن استدلال‌های این طیف که عامل این سرو صداها هم هستند، همین بس که، با تحریف، امور خود را جلو برده و دروغی به بزرگی «این طرح به دنبال قطع اینترنت است» می‌گویند! حیات این عده در «غوغاسازی» و «دروغ‌پردازی» است. »

 

جناب آقای رییسی

عباس عبدی، یادداشت امروز خود در روزنامه «اعتماد» را خطاب به رئیس جمهور منتخب نوشته و درباره دردسرهایی که معقتد است طرح صیانت از حقوق کاربران فضای مجازی برای او و دولتش دارد، هشدار داده است. وی در این نامه سرگشاده آورده است: « هر گونه محدودیتی در این زمینه با واکنش مواجه خواهد شد. واکنش‌ها نیز از تشدید اعتراضات میدانی گرفته تا خشم و بدبینی و حتی فحاشی رخ خواهد داد. ولی به نظر من دو واکنش آن بیش از هر چیزی برای دولت شما پرهزینه خواهد بود. اول، کاهش امید است. به‌‌رغم همه ناملایمات، حدود 45 درصد مردم فکر می‌کنند که با آمدن شما وضع بهتر خواهد شد. اولین وظیفه دولت افزایش این تعداد است. همین امید موتور محرک برای انجام کارهای موثرتر است. پس هر اقدامی که این نسبت امیدواری را کم کند، به عنوان مانع در راه دولت شما خواهد بود. ... دومین واکنش بسیار بدتر است. روند رو به رشد گرایش به مهاجرت از کشور. ... این واکنش حتی از اعتراض‌های خیابانی نیز برای اداره امور خطرناک‌تر است، چون از یک‌سو ناامیدی را تشدید می‌کند، در حالی که اعتراضات خیابانی حداقل نوعی کنشگری و فعال بودن را نشان می‌دهد. ... با این ملاحظات امیدوارم که اقدامی جدی و موثر برای بازسازی اعتماد و زنده کردن امید و جلوگیری از خروج سرمایه انسانی و مادی جامعه به عمل‌ آید که این مساله پاشنه آشیل مدیریت آینده کشور است. در حال حاضر بعضی از نخبگان و مردم عادی فکر می‌کنند که چنین مصوبه‌ای برای سنگ‌اندازی در مقابل دولت شماست. موضع‌گیری شما نشان خواهد داد که آیا چنین طرحی با موافقت و با رضایت شما بوده یا شما همچنان به سخنان دوره تبلیغات انتخاباتی خود پایبندید که فضای مجازی، فضای کار و زندگی مردم است و نباید به آن لطمه‌ای وارد شود. اکنون این یک آزمون مهم است که نشان دهید موضع‌گیری ایام تبلیغات بیان صادقانه خط‌مشی شما بود و در این صورت مردم هم می‌توانند به دیگر شعارها و مواضع اعلامی شما در دوران تبلیغات انتخاباتی اعتماد کنند. در غیر این صورت، اعتماد از همین جاهاست که خدشه‌دار شده و از میان می‌رود. ابتدا می‌خواستم این نامه را خصوصی بفرستم ولی اهمیت اجتماعی مضمون آنچنان بود که ترجیح دادم از طریق رسانه عمومی تقدیم کنم.»

 

شمشیر دولبه تحدید فضای مجازی

زهرا نژاد‌بهرام عضو شورای شهر تهران، در یادداشتی برای «آرمان ملی» به طرح اخیر مچلس پرداخته و نوشته است: «فضای مجازی موضوعی جدی و حساسیت‌برانگیز است. از زمانی که اینترنت به عنوان مساله‌ای عام در کشور در‌آمده، حرف‌هایی نظیر کنترل فضای مجازی و اینترنت ملی مطرح شده که به‌طور متناوب در دستور کار برخی از دولت‌ها و مجالس مختلف قرار گرفته است، ... این طرح برخاسته از نوعی دغدغه و نگرانی است؛ چرا‌که ما باور داریم هرگاه میزان ارائه اطلاعات و بهره‌بردن از آن زیاد می‌شود، امکان وارد‌شدن خدشه به ساختارهای فرهنگی- اجتماعی و حتی سیاسی جامعه به‌وجود می‌آید. زمانی که اعتراضی صورت می‌گیرد و نگرانی برای برخی مسائل کشور به وجود می‌آید، همه‌چیز را در قالب سیاست تعریف می‌کنیم؛ در حالی که چنین نیست و ما می‌توانیم از ظرفیت‌های موجود در جهت استحکام بیشتر در جامعه و در رابطه میان دولت و ملت استفاده کنیم. این نگرانی‌ها ما را وادار کرده به سمت طرح‌های تحدید‌کننده حرکت کنیم. به نظر می‌رسد افزایش محدودیت‌ها این امکان را به ما می‌دهد که خطرات احتمالی تحمیل شده بر جامعه، ناشی از یک موضوع مثل فضای مجازی را برطرف کنیم. اما تجربه لااقل در طول بیش از 40 سال گذشته به ما اثبات کرده است که هرگاه تحدیدها بیشتر شده‌اند...    بر‌اساس آمارها در سال‌95 که حتما تاکنون بسیار بیشتر شده است، عضویت در شبکه‌های اجتماعی در شهرهای درجه یک حدود 44درصد، در شهرهای درجه دو حدود 42‌درصد و در روستاها بین 39 تا ‌درصد بوده است. این آمار نشان می‌دهد مردم با اینترنت زندگی می‌کنند، به‌خصوص در دوران همه‌گیری کرونا، با محدودیت‌های زیاد، مردم حتی بیش از فضاهای جمعی فیزیکی در فضای مجازی حضور دارند و از این طریق روابط‌ اجتماعی خود را شکل می‌دهند. این فضا، جایگزین نیازهای مردم در زمینه اجتماعات خانوادگی، آموزشی، اجتماعی، سیاسی، رفتن به سینما و تئاتر و حضور در پارک‌ها شده و همچنین به بستری برای کسب‌‌وکارها تبدیل شده است. تمام آنچه شهروندان نیاز دارند حالا در فضای مجازی امکان تهیه آن‌ها فراهم است. همچنین فرصت‌های اقتصادی داخلی، بین‌المللی و اشتغال بسیاری به وجود آمده است. چگونه می‌توانیم با چیزی که به این شکل به زندگی مردم گره خورده است با رویکردهای تحدیدی برخورد کنیم؟ خصوصا که کارزاری به راه افتاده است و بیش از 900هزار نفر با امضای آن معتقد هستند این طرح باید کنار گذاشته شود. به‌نظر می‌رسد افرادی که نسبت به این موضوع حساسیت زیادی دارند، چندان در فضای اقتصادی-‌اجتماعی کشور نیستند و با برخی محدودیت‌هایی که به ذهن‌شان می‌رسد و می‌‍‌‌توانند ایجاد کنند، مایل هستند فرصت‌های توسعه اشتغال، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع را از شهروندان بگیرند. نباید فراموش کرد که مردم ایران، مردم فرهیخته‌ای هستند و چنین نیست که بتوان با ایجاد هر محدودیتی برای فرصت‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بتوانیم آن‌ها را محدود کنیم و در نهایت تنها شکاف میان دولت و مجلس با مردم بیشتر می‌شود. توصیه می‌کنم کسانی که دست‌اندرکار این طرح هستند حتما نسبت به آن بازنگری کنند و از آن به‌عنوان یک شمشیر دو‌لبه‌ای استفاده نکنند که سرانجام هم دست خود آن‌ها را خواهد برید و هم دست مخاطب‌شان را. نه‌تنها فضا به سمت آنچه برای ما مطلوب بوده پیش نرفته؛ بلکه نوعی تعارض هم حاصل شده و میزان شکاف میان دولت- ملت بالا رفته است. ما تجربه این اقدامات را در موارد مختلف مثل بستن برخی شبکه‌های اجتماعی چون توئیتر و تلگرام در عرصه اینترنت و پیش از آن در ارتباط با نوار ویدئو و کاست داشته‌ایم. همه این تجارب نشان داده این‌ها اقدامات قابل‌اتکا و قابل‌استفاده‌ای نیست؛ چرا که مردم خود بر‌اساس نیازهایشان ظرفیت‌ها را تعیین می‌کنند. همچنین تجربه شبکه‌های اجتماعی داخلی را هم داشته‌ایم که به‌دلایل مختلف مانند ناکافی بودن ظرفیت‌های نرم‌افزاری، پویانبودن یا پاسخگو نبودن چندان مورد استقبال مردم قرار نگرفته‌اند.»

 

جربه بی‌اعتمادی به غرب

محمدجواد اخوان، در سرمقاله امروز «جوان» نوشته است: « با نگاهی به هشت سالی که گذشت باید پرسید چرا باید از مسیری شکست‌خورده و زمینی بی‌حاصل، ثمردهی را انتظار داشت؟ تا کی قرار است به امید سیب و گلابی‌های خیالی معهود بمانیم و فرصت‌های گرانبهایی را که همچون برق و باد می‌گذرند نابود‌سازیم؟ اگر از «تجربه برجام» درسی آموخته باشیم، باید بدون معطلی راه اقتصاد ملی را از برجام جدا کرد. دیگر عذری برای معطل ماندن وجود ندارد. ... آنچه در ذات هر تجربه‌ای نهفته است، هزینه‌هایی است که برای درک آن باید پرداخت. همه آن جمله معروف را به یاد داریم که «تجربه آموزگار سختگیری است که اول امتحان می‌گیرد و سپس درس می‌دهد.»‌هرچند نتیجه مادی برجام برای ما «تقریباً هیچ» بوده است، اما نمی‌توان انکار کرد که رهاوردی معنوی برای ما داشته است و آن «کسب یک تجربه پرهزینه، اما باارزش» است. پرهزینه بودن آن که روشن است، اما باارزش بودنش از آن‌رو است که این‌بار در یک نمونه برای آزمایش تمام مسیر آنچه به‌اصطلاح «اعتماد و تعامل‌گرایی» خوانده می‌شد و به‌عنوان راه نجات تجویز می‌گشت را پیمودیم؛ و هشت سال توان و عمر یک ملت را مصروف آن داشتیم.»

 

غفلت مجلس از ذکاوت رسانه‌ای افکار عمومی

منصور مظفری، در سرمقاله امروز «آفتاب یزد» به طرح اخیر مجلس درباره فضای مجازی پرداخته و نوشته است: «قصد نداریم در این مقال و مجال کوتاه به اصل طرح بپردازیم و با مراجعه به طرح‌هایی تماماً هزینه‌زا و شکست خورده به نام حمایت از اپلیکیشن‌های بومی و داخلی بی‌فایدگی این گونه حرکات را پیش چشم بیاوریم اما چند موضوع داریم به مجلسی که آمده بود تا در میان مردم، مشکلات مردم را با کمک و خواست مردم رفع کند:

۱- سواد رسانه‌ای اینک تبدیل به ذکاوت رسانه‌ای شده است یعنی دوران راهنمای راست زدن و به چپ پیچیدن گذشته است به تعبیری ساده تر، در بحران‌هایی مانند بی‌آبی خوزستان و قطعی برق و دیگر گرانی‌ها و مشکلات؛ روی اوردن به این گونه مسائل صرفاً مردم را عصبانی‌تر، از اعتماد تهی‌تر، حساس‌تر و پیگیرتر می‌نماید.

۲- مجلس به خوبی می‌داند چنین طرح‌هایی چون در دایره‌ی علم و نه نظریه‌پردازی می‌تواند صورت حقیقی به خود بگیرد پس بدون زیر ساخت ها، آب در هاون کوبیدن و مشت بر سندان زدن است. مجلس و دولتِ پیش از این مجلس جز این که به اسم حمایت از شبکه‌های اجتماعی داخلی نظیر ایتا و سروش و غیره میلیاردها تومان وام‌های بی‌حساب و کتاب به برخی و بعضی دادند چه دستاوردی داشتند؟

۳- فیلترینگ تلگرام پیش چشم همه است آزموده‌ای که قطعاً آزمودنش خطا است اما اگر خیال می‌کنند جامعه با چنین رویکردهایی دچار حواس پرتی می‌شود بهتر است چرخی در فضای مجازی بزنند!

۴- حل مشکلات خوزستان، فکری به حال بی‌آبی پاییز و قطعی برق در تابستان سال آینده کردن، گرانی‌ها را کنترل و تورم را مهارکردن قطعا از اوجب واجبات است جز این اگر اندیشه‌ای در سر دارند ره به خطا می‌برند ولاغیر!

۵- مجلس به معنای واقعی کلمه بنزین بر آتش خشم مردم می‌ریزد چه بسیاری از مشاغل در اوضاع اسفناک کرونا که ناشی از کم کاری و وعده‌های پوچ دولت و سعید نمکی است صرفاً تنها پناه و امیدشان همین فضای مجازی است که هرگونه ایجاد محدودیت می‌تواند رگ حیاتی قشری عظیم را مسدود کند و نتیجه ناگفته و نانوشته هویدا است.

۶- این که با هزار توضیح و تحلیل و به اصطلاح قسم حضرت عباس(ع) جامعه قانع نمی‌شود خود گواهی است بر همین مسئله که ره از بیراهه بازشناخته نشده است. مجلس نه تجدید نظر که به گمانم به دلیل وحشتی که در دل جامعه افکند باید از مردم رسما عذرخواهی کند.

۷- رسانه وقتی مجلس را تنها گذاشت معنای تلخی دارد. حال مجلس نمی‌خواهد این قرار گرفتن در موقعیت ضعف و اقلیت را متوجه شود به خودش مربوط است!»

 

عیب از یخچال است

مسیح مهاجری مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشت امروز خود نوشته است: « همسایه کنجکاوی داشتیم که در دهه هفتاد به دلیل حضورمان در یک مجتمع مسکونی تقریباً هر روز همدیگر را می‌دیدیم و از حال و روز همدیگر باخبر بودیم. هر دو خانه عوض کردیم و من سال‌ها خبری از او نداشتم. چند روز قبل به صورت اتفاقی او را دیدم ولی با تجربه‌ای پندآموز از همان کنجکاوی ذاتی که داشت. گفت به یک سوپری برای خرید رفته بودم، یکی از اهالی محل را دیدم که با عصبانیت وارد شد و به فروشنده گفت چرا جنس مانده می‌آوری؟ من اول هفته از تو تخم‌مرغ خریدم و بردم توی یخچال خانه‌ام گذاشتم دو روز بعد فاسد شد، پنیر خریدم فاسد شد، ماست خریدم فردا دیدم ترش شده.... فروشنده، با آرامش عجیبی که نشان می‌داد به درستی کار خودش و آنچه به آن مشتری معترض فروخته اعتماد کامل دارد از او پرسید: مطمئن هستی که یخچالتان عیب و ایرادی ندارد؟ من همین جنس‌ها را به دیگران هم داده‌ام ولی هیچکس تا حالا شکایتی نکرده و همه راضی هستند. مشتری با شنیدن این سوال به فکر فرو رفت و چیزی نگفت. از رخساره او معلوم بود که قبول کرده ممکن است عیب از یخچال خانه‌اش باشد.

همسایه کنجکاو ما می‌خواست به من بگوید اینکه اوضاع و احوال کشور دچار مشکل است شاید مربوط به این مسئول و آن مسئول نباشد و سازکاری که جور کرده‌ایم و می‌خواهیم همه چیز را در چارچوب آن پیش ببریم، مشکل دارد.

از آن روز تا همین حالا که این ماجرا را برایتان نقل می‌کنم، ذهنم مرتب درگیر آن سوپری و مشتری معترض و یخچال خانه اوست. وقتی اوضاع را بررسی می‌کنم می‌بینم چندان هم بیراه نگفته آن سوپری که شاید عیب و ایراد از یخچال باشد. ایران که یک کشور ثروتمند است، مردم ایران هم که باهوش و خوش‌استعداد و اهل پشتکار و تلاش هستند، قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی و خود نظام هم که در نشیب و فرازهای مهم دهه‌های اول عمر این نظام کارائی خودشان را نشان دادند و در برابر شورش‌ها، جنگ تحمیلی و انواع توطئه‌ها این کشور و این ملت را حفظ کردند و به جلو بردند. بنابراین، عیب از اینها نیست. پس کجا باید دنبال آن سازوکار معیوب بگردیم تا پیدایش کنیم و مشکل را برطرف کنیم؟

آیا ما از قانون اساسی فاصله نگرفته‌ایم؟! جزیره‌ای عمل نکرده‌ایم؟! کارهای همدیگر را خنثی نکرده‌ایم؟! خود را به مقدسات گره نزده‌ایم؟! از پذیرفتن اشتباه خود امتناع نکرده‌ایم؟! به سیاست یک کلام نچسبیده‌ایم؟! دافعه را بر جاذبه نچربانده‌ایم؟! اصول را فدای فروع نکرده‌ایم؟! کوچک‌ترها را جای بزرگ‌ترها ننشانده‌ایم؟! به نام مستضعفین مستکبرانه عمل نکرده‌ایم؟! عدالت را قربانی منافع خود نکرده‌ایم؟! شایسته‌سالاری را فدای بله‌قربان‌گوئی نکرده‌ایم؟! وقت‌ها و امکانات و نیروها را گرفتار جنگ قدرت نکرده‌ایم؟!

اعتراف کنیم که مرتکب تمام این خطاها شده‌ایم و تا این سازوکار را تغییر ندهیم چیزی درست نمی‌شود. مردم به نام‌ها کاری ندارند و محمود و حسن و ابراهیم برای آنها فرقی ندارد. این واقعیت را درک کنیم که مشکل از تخم‌مرغ و پنیر و ماست نیست، عیب از یخچال است.»

 

دوباره آب

علیرضا خانی، سردبیر روزنامه اطلاعات در یادداشت امروز خود به بحران آب پرداخته و نوشته است: « امسال نسبت به سال گذشته حدود ۵۴ درصد کاهش بارندگی داشتیم. این کاهش شدید بارندگی در حالی است که در سال ۹۸، با آن بارش‌های بی‌سابقه، ‌۲۵۰ سد پُر از آب شد و دریاچه ارومیه ۵۵ سانتیمتر افزایش سطح آب داشت اما کاهش شدید بارش‌ها در سال گذشته و حتی در زمستان ۹۹، فضایی ایجاد شد که در این روزهای گرم تابستان، بسیاری از چشمه‌ها، رودخانه‌ها و سدها یا خشک شده و یا در حال خشک شدن هستند. این اتفاق آشکارا نشان می دهد افزایش بارش های استثنایی در یک سال هرگز نمی تواند بحران کم آبی را حل کند و دلخوش شدن دولت ها به بارندگی های ناپایدار نباید دولت و مردم را از روند فزاینده و مستمر کم آبی غافل کند.

با توجه به این مشکلات و بحران‌ کم‌آبی، کارشناسان به راه‌حل‌های مختلفی اشاره دارند؛ از جمله برخی تاکید دارند، افزایش واردات مواد غذایی به‌جای پافشاری بر خودکفایی راه‌حلی است که پس از بهبود روابط بین‌المللی و رفع تحریم‌ها می‌تواند قابل بررسی باشد.

راه دیگر، انتقال آب به مناطق مرکزی و شیرین کردن آن برای بهره‌برداری در مصارف گوناگون است. این امر نیازمند سرمایه گذاری وسیع است. کشورهای حاشیه خلیج فارس با سرمایه گذاری در آب شیرین کن ها و با استفاده از انرژی خورشیدی هر متر مکعب آب شیرین ( معادل ۳ هزار بطری کوچک) را با هزینه ای کمتر از ۵۰ سنت به دست می آورند. این یک امکان فوق العاده است که متاسفانه ما از آن عقب مانده ایم.

موضوع آب نه تنها یک مساله محیط زیستی بلکه موضوعی است که با برنامه‌ریزی صنعتی و تولید کشاورزی ارتباط تنگاتنگ دارد و شاید بتوان سرمایه‌گذاری‌های هنگفتی که در صف ساخت سد و بهره‌برداری از طرح‌های انتقال آب هستند را به شیوه‌های نوین و مبتنی بر فناوری تخصیص داد که بهره‌وری در مصرف آب در بخش‌های مختلف و به‌ویژه کشاورزی را ارتقا می‌دهند.

استفاده از روش های نوین آبیاری که به آبیاری های قطره ای و بارانی (تحت فشار) شهرت دارند می تواند تا ۸۰ درصد از هدر روی آب در بخش کشاورزی بکاهد. این کار زمانی بیشتر اهمیت می یابد که بدانیم حدود ۹۱ درصد آب کشور در بخش کشاورزی با شاخص بهره وری بسیار کم و هدرروی بسیار زیاد مصرف می شود. شاخص بهره وری آب نشان می دهد به ازای هر مترمکعب آب مصرفی، چند واحد تولید ناخالص داخلی به دست آمده است . برای محاسبه این شاخص ، تولیدناخالص داخلی بر مقدار آب مصرف شده تقسیم می شود و عدد به دست آمده، به عنوان شاخص استفاده می شود. مقدار این شاخص به تبعیت از شرایط و ساختار اقتصادی کشورها متفاوت است.

بررسی این شاخص نشان می دهد میزان بهره وری آب در کشور در سال ۲۰۱۱ برابر ایجاد۳ دلار تولید ناخالص داخلی به ازای مصرف هریک مترمکعب آب است که در مقایسه با متوسط بهره وری آب در سطح جهان (۱۴دلار تولید ناخالص داخلی به ازای یک مترمکعب آب مصرفی )، در سطح بسیار پایین تری قراردارد.

متوسط سرانه آب تجدید پذیر کشور از ۵۵۰۰ مترمکعب در سال ۱۳۴۰، ۳۴۰۰ مترمکعب در سال ۱۳۵۷،۲۵۰۰ مترمکعب در سال ۱۳۶۷، به ۲۱۰۰ مترمکعب در سال ۱۳۷۶ و ۱۷۱۸ مترمکعب در سال ۱۳۹۰ تنزل یافته و با شیب نزولی بسیار تند به کمتر از ۱۰۰۰ متر مکعب در سال جاری کاهش یافت.

میزان مصرف آب کشور از یک سو به خاطر توسعه و افزایش صنایع روبه فزونی است و از دیگر سو به خاطر رشد جمعیت و افزایش نیازهای انسانی. به همین روی توسعه منابع آبی کشور و دسترسی به منابع آبی جدید باید رویکرد مستمر دولت های آینده باشد.»

 

 

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها