تحلیل از چپ و راست؛
از مردم تا شهر
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
جهنم یعنی مردم
محمدرضا تاجیک تئوریسین اصلاحطلب در یادداشتی که «مشق نو» منتشر کرده، نوشته است: «سارتر در نمایشنامۀ «در بسته»، سه شخصیت را تصویر میکند که به سبب زندگی گناهآلودشان، پس از مرگ به دوزخ افتادهاند. آنها دوزخ را اتاقی بیروزن و آینه مییابند که در آن بر سه نیمکت آرام نشستهاند. مکانی بدون خواب و رویا، بدون چشم برهمزدن و بیکتاب و پنجره. هیچ آیینهای وجود ندارد تا به کمک آن خودشان را همانطوری که دیگران میبینند، مشاهده کنند. سه تن، از اینکه از آتش و زخم و درد خبری نیست، درشگفتند. آخر سر درمییابند که خود، هر سه مامور عذاب خویشتناند؛ رنج ابژه و شیءواره شدن در زیر نگاه خیرۀ دیگری! این نگاه دیگران است که عذابشان میدهد و نه سوز و زخم یک بدنِ شکنجه و مثلهشده! به قول سارتر، «دوزخ، حضور دیگران است»؛ ما در جهنم چشمها زندگی میکنیم و دمی هم خلاصی از آنها ممکن نیست. ... امروز، چشم مردمانِ در رنج، جهنم آنانی است که بهنام بهشت، جهنمی برپا کردند، و بهنام «راحت و شهر و آبادی»، منجنیق آسمان و زمین شدند و بلا باریدند. امروز، جهنم یعنی مردمان: مردمانی که زندگی نمیدانند و نمیتوانند، مردمانی که به «حیات برهنه» فروکاسته شدهاند، مردمانی که غمِ «بودن» (زندهبودن) دارند نه «زیستن» (زندگیکردن)، مردمانی که رنج و سختی کسبوکار آنان شده است، مرمانی که، با بیانی هایدگری، همان «بودن-برای (یا بهسوی-) مرگ» هستند، مردمانی که دیریست حداقل را تقاضا میکنند، اما با سرکوبی حداکثری مواجه میشوند. این مردمان، همه چشم شدهاند و همه جهنم. خیره مینگرند، و با نگاه میگویند: این رسم تدبیر منزل نیست که هر چه میکنید از علاج و دوا، رنج ما افزون میشود و حاجت ناروا. این مرام حکومتداری نیست که خود را بسیج عالمی بپندارید و هر الم را در کف خود مرهمی فرض کنید، اما هر بار غلط کنید راه، در عرصۀ تدبیرتان کار از کار برنخیزد و مشکل از کس حل نشود بیقیل و قال. ... چشمها میگویند: تا زود دیر نشده، یک رگتان هوشیار شود، ابنالوقت باشید، تدبیر مشکل اکنون را مگذارید به وقت دگر، از حصارهای تنگ و باریک و تاریک ذهنی خود خارج شوید و از حال درون جامعه باخبر، علت بیتدبیری خود را از آن علتهایی که میتراشید و میسازید و فرافکنی میکنید، جدا کنید، از سیاستِ نمایشی و از نمایشِ سیاست خارج شوید و با واقعیتهای جامعه آنگونه که هستند، رابطۀ ادراکی-شناختی برقرار نمایید.»
انشای پرغلط
سید محمدعماد اعرابی، در یادداشت امروز «کیهان» به آخرین گزارش برجامی ظریف به مجلس پرداخته و ضمن آینکه آن را از نظر تناقضات موجود یک سند تاریخی میخواند، نوشته است: «گزارشی که صدر و ذیلش در تضاد با یکدیگر قرار دارد و همین متن متناقض، آینه تمامنمایی از سردرگمی سیاست خارجی در دولت تدبیر و امید به عنوان پرادعاترین دولت تاریخ انقلاب است. بگذارید کمی به متن این گزارش نگاه کنیم. وزیر خارجه در 45 صفحه ابتدایی تقریبا تمامی وعدههای نسیه طرفهای غربی را به عنوان آثار و نتایج برجام فهرست کرده است. ... 93 صفحه جلوتر رویم تا به نامه وزیر خارجه مورخ 12 شهریور 1395 خطاب به فدریکا موگرینی نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی در پیوست پنجم گزارش برسیم. ...آقای ظریف مینویسد: «بانک مرکزی ایران به دلیل عدم همکاری آمریکا در تبدیل داراییهایش به ارزهایی غیر از دلار و نیز انتقال آنها، کماکان قادر به «دسترسی آزاد» به منابع مالی خود در خارج از کشور نیست... در قسمت دیگری از گزارش برجامی وزارت خارجه ادعا شده است: «تمامی تحریمهای اقتصادی- مالی و بخشهای بانکی، مالی، نفتی، گازی، پتروشیمی، تجارتی، بیمه و حملونقل که به بهانۀ برنامۀ هستهای وضع شده بودند، در ابتدای اجرای برجام لغو شد.» برای رد این ادعا نیز لازم نیست به شواهد خارج از این متن مراجعه کنیم. فقط کافی است صفحه 49 پیوست گزارش را مطالعه کنیم که به قلم آقای ظریف نگارش شده و مینویسد: «قریب هشت ماه بعد از روز اجرا، مهمترین تعهدات ایالات متحده و برخی از طرفهای اروپایی در رابطه با رفع تحریمها هنوز ایفا نگردیده است. همچنین اقداماتی مغایر با برخی دیگر از تعهدات مشخص آنها و نیز موارد متعددی از طفره رفتن از اجرای تعهدات وجود داشته است.» در این تاریخ نیز همچنان باراک اوباما ریاست جمهوری آمریکا را بر عهده داشت. ... قطعنامه 2231 و تغییر فضای جهانی به خصوص در سازمان ملل از دیگر نتایجی است که در گزارش 45 صفحهای وزارت خارجه برای برجام منظور شده است. آقای ظریف مینویسد؛ «در این قطعنامه[2231] شورای امنیت به صراحت اعلام داشت که رویکرد خود را نسبت به موضوع هستهای ایران به صورت اساسی تغییر داده و برداشت گذشته از این برنامه به عنوان «تهدید علیه صلح و امنیت بینالملل» را کنار گذاشته است.» برای رد این ادعا نیز میتوانیم به سند اول پیوست پنجم همین گزارش مراجعه کنیم. آنجا که آقای ظریف در توصیف رویکرد منفی شورای امنیت سازمان ملل خطاب به نماینده اتحادیه اروپا در امور سیاسی مینویسد: «اولین گزارش دبیرخانه در مورد اجرای قطعنامۀ 2231 به نحو بسیار روشنی منعکس کننده ذهنیت تقابلی و جانبدارانه و یادآور بدترین روزهای دوره تقابلی شورای امنیت با ایران قبل از شروع فرآیند منتهی به توافق «ژنو» و «برجام» بود ... به این ترتیب آقای محمدجواد ظریف در پیوست بیست و دومین گزارش وزارت خارجه از برجام پاسخهای مستندی به ادعاهای بیاساس خود از نتایج برجام در متن اصلی گزارش داده است! گویی حتی یک نفر در وزارت خارجه گزارش 45 صفحهای آقای ظریف و پیوست 259 صفحهای آن را کاملا نخوانده تا به وزیر خارجه تذکر دهد رؤیاهایی که در 45 صفحه نخست به نگارش درآورده؛ در مستندات پیوست شده تکذیب کرده و زیر سؤال برده است. آخرین گزارش برجامی وزارت خارجه ملاحظات دیگری نیز دارد که در این یادداشت نمیگنجد و دقت نظر دستگاههای نظارتی را میطلبد. شواهدی که یک بار دیگر نشان میدهد گروه بینالمللی بحران به عنوان عقل منفصل وزارت خارجه در دولت تدبیر و امید نقش مؤثری در راهبری سیاستهای این وزارتخانه داشته است. همچنین ادعاهای خلاف واقعی مانند «توسعه برنامه موشکی ایران پس از برجام» یا «گسترش فعالیتهای نظامی منطقهای ایران پس از برجام» که پیشتر از زبان تندروهای آمریکایی و اسرائیلی مطرح و اکنون در گزارش وزارت خارجه جمهوری اسلامی ایران به عنوان سندی رسمی درج شده است به منزله بمبگذاری در اتاق مذاکرات دولت بعدی برای رفع تحریمها است. وزارت خارجه دولت تدبیر در آخرین روزهای کاریاش با این گزارش مخدوش حتی اصول اولیه صیانت از منافع ملی را هم رعایت نکرده است.»
مجلس و دولت انقلابی؟
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشتی برای روزنامه اعتماد، نوشته است: «تا حالا میگفتند که مجلس انقلابی است ولی دولت نیست، اکنون این خواسته آنان نیز تامین شده تلقی میشود. پرسش این است، توصیف آقایان از انقلابی بودن و کار جهادی کردن چیست که نزد دیگران نیست و فقط با اضافه شدن این ویژگی به دولت و مجلس، مسائل حل خواهد شد؟ ... برای نمونه در حوزه رفتاری، شاید گفته شود که نیروی انقلابی فساد نمیکند، بر فرض که چنین باشد، مگر شیوع فساد فقط ناشی از ویژگیهای فردی کارگزاران حکومت است؟ در حقیقت ویژگیهای منفی فردی کمابیش در همه افراد وجود دارد، به تعبیر دیگر اکثریت افراد بالقوه فاسد و صالح هستند، آنچه آنان را فاسد یا صالح میکند، زمینههای عینی فسادآور است که مربوط به ساختارها و مقررات و دیگر عوامل عینی میشود. برای مقابله با فساد چند شرط لازم و ضروری است. اگر نیروی انقلابی به معنای تامین این شرطها است، میتوان امیدوار بود که فساد کاهش یابد ولی اگر به معنای مخالفت با این ویژگیها باشد قطعا فساد بیشتر خواهد شد. اول از همه شفافیت اطلاعات است. کسی که فساد میکند، بیش از هر چیزی سعی در پنهانکاری میکند. ... شرط دوم، تن دادن به نظارتهای بیرونی از طرف رسانهها و نهادهای مستقل است. اگر اجازه آیین نظارتها داده نشود، سالمترین افراد نیز به مرور زمان فاسد میشوند و ساختار فسادپروری را نیز از خود به جا میگذارند، همچنان که اکنون چنین شده است. ... شاید پرکارتر از احمدینژاد هیچ مدیری را در حافظه خود نتوانیم پیدا کنیم، ولی چون شرایط مذکور در فوق را نداشت، پرکاری مترادف با زیان رساندن بیشتر هم میشود. پرکاری نقطه قوت نیست، متعادل بودن در کار بهتر است، و البته مشروط بر عقلانی بودن برنامهها و نظارتپذیری. به علاوه پرکاری به معنای وابسته کردن امور اداره کشور به شخص پرکار نیز هست. اداره کشور باید در چارچوب مقررات و تقسیم کار صورت گیرد و نه براساس فردمحوری. طبعا مقامات بالا نباید در محدوده 40 ساعت کار کنند ولی 120 ساعت کار در هفته نیز عاقلانه نیست. مدیر را خسته میکند و ذهن را از کار کردن بازمیدارد. آینده نه چندان دور نشان خواهد داد که آیا منظور اصولگرایان از انقلابی بودن همینها است یا چیزی خلاف آن است. فعلا که نمیدانیم.»
رکوردشکنی تا سنپترزبورگ
مهدی بختیاری، پژوهشگر حوزه دفاعی رژه بزرگ دریایی روسیه به مناسبت سیصدوبیستوپنجمین سالروز تاسیس نیروی دریایی آن کشور در سنپترزبورگ را که یگانهای شناوری از ایران نیز حضور داشتند، سوژه یادداشت کرده و برای «وطن امروز» نوشته است: «این برای نخستین بار است که یگانهای شناوری از ایران در این مراسم شرکت میکنند؛ حضوری که لازمه آن پیمودن مسافت طولانی از بندرعباس تا سنپترزبورگ در ساحل خلیج فنلاند بود که انجام آن رکورد جدیدی در دریانوردی ناوگروههای اعزامی نداجا ثبت کرد. ... حضور در کشورهایی نظیر عمان، اندونزی، سریلانکا، هند، چین، آفریقای جنوبی، تانزانیا، سوریه و... و نیز انجام برنامههای تمرینی و رزمایشهای مشترک با دیگر کشورها نظیر روسیه، چین، پاکستان، عمان و... از جمله اقداماتی است که نیروی دریایی ارتش در قالب اعزام ناوگروههای خود و با هدف تقویت روابط دفاعی- سیاسی انجام داده است اما حضور اخیر در سنپترزبورگ، از چند جهت قابل بررسی است.
* نماد خودکفایی نداجا در نمایش بزرگ روسیه
ناوشکن ایرانی سهند و ناوبندر مکران، ۲ یگان حاضر در این ماموریت هستند که از این ۲ یگان، سهند در رژه دریایی روسها شرکت کرد.
ناوشکن سهند یکی از محصولات پروژه موج است که با هدف خودکفایی در ساخت ناوشکن آذرماه 97 عملیاتی شد. ناوبندر مکران نیز در پی نیاز نیروی دریایی به یگانهای بزرگ پشتیبانی، با تغییر کاربری یک شناور بزرگ نفتکش، سال گذشته به یگان دریایی نداجا پیوست. این شناور میتواند با توان حمل چند بالگرد و نیز سوخت و مایحتاج زیاد، ناوگروههای اعزامی به دریاهای دوردست را بخوبی پشتیبانی کند.
* طولانیترین دریانوردی
ناوگروه اعزامی ارتش به سواحل روسیه، با پیمودن مسیر طولانی 13 هزار مایل دریایی معادل تقریبا 25 هزار کیلومتر (تاکنون)، طولانیترین ماموریت دریانوردی در میان ناوگروههای قبلی را به نام خودش ثبت کرده است. ... ماندگاری زیاد در دریا و عدم وابستگی به دیگر کشورها، از نکات مهم در این دریانوردی بود بهطوری که ناوگروه اعزامی ارتش در این ماموریت و تا زمان رسیدن به سنپترزبورگ در هیچ کشور دیگری پهلوگیری نکرد.
* ارتقای روابط ایران- روسیه
روابط ایران و روسیه بویژه در حوزه نظامی بالاخص در حوزه دریایی در سالهای گذشته گسترش بیشتری پیدا کرده که از جمله میتوان به ۲ رزمایش مشترک در شمال اقیانوس هند (که نخستین آن با حضور چین نیز همراه بود) و نیز سفرهای چند باره ناوگروههای ۲ کشور به بنادر یکدیگر- چه در دریای شمال و چه در خلیجفارس و حالا سنپترزبورگ- اشاره کرد. »
دیپلماسی در کابینه رئیسی
جاوید قرباناوغلی، در چهارمین بخش از سلسله یادداشتهای خود که با عنوان «دیپلماسی در کابینه رئیسی» در روزنامه «شرق» منتشر میشود، نوشته است: «یکی از مؤلفههای تأثیرگذار در تأمین امنیت، منافع ملی و توسعه همهجانبه و پایدار، «رویکرد سیاست خارجی» کشور است. قبلا گفته شد روند «تصمیمسازی» در سیاست خارجی و روابط با جهان در اختیار نهادهای بالادستی است و دستگاه دیپلماسی مجری سیاستهای کلان در این حوزه است. وزارت امور خارجه به دلیل ماهیت مسئولیت، رصد تحولات جهان از طریق حضور در پایتختها و سازمانهای بینالمللی و برخورداری از تصویری صحیح از مناسبات جهانی، عوامل تأثیرگذار بر مؤلفهها و توازن قدرت در جهان امروز، نقش و جایگاه مهمی در تأثیرگذاری بر سازوکار تصمیمگیری در شورای عالی امنیت ملی دارد. یکی از وظایف و کارکردهای دستگاه دیپلماسی کشور برحذرداشتن مسئولان و تصمیمگیران ارشد کشور از هرگونه اشتباه محاسباتی در معادلات جهانی و توازن قدرت است. از یاد نبردهایم که برداشت ناصواب بالاترین مقام اجرائی کشور از قطعنامههای الزامآور شورای امنیت سازمان ملل و تصور باطل «کاغذپاره» این قطعنامهها تجربهای تلخ، بسیار دشوار و پرهزینه در پرونده هستهای کشور بود. نگرش اینگونهای به یکی از مهمترین و تعیینکنندهترین مؤلفههای نظام جهانی، متأسفانه کشور را به تور قطعنامههای ششگانه و دامی که برای ما پهن شده بود، انداخت. ... از این منظر به نظر نگارنده، گام نخست جناب رئیسی در سیاست خارجی دستیابی به «نگرش واحد» نخبگان و تصمیمسازان کشور به جهان و مناسبات بینالمللی است. در هشت سال گذشته به دلیل تشتت آرای مسئولان تصمیمگیر، نگاه و تحلیلهای متفاوت و بعضا متضاد نهادهای بالادستی به دو پرونده برجام و FATF خسارات فراوانی را به کشور وارد کرد که هنوز هم ادامه دارد و نتیجه محتوم و انکارنشدنی آن عقبماندگی از توسعه در مقایسه با همسایگان، افزایش فقر و فلاکت و یأس مردم از کارآمدی نظام سیاسی و مسئولان آن است. ریاست جناب رئیسی بر شورای عالی امنیت ملی، همسویی و وحدت نظر رؤسای دو قوه مقننه و قضائیه و دیگر اعضای این شورا بهترین فرصت برای کشور در تدوین این راهبرد خواهد بود. فارغ از شعارهای میانتهی که سکه رایج در کشور است، پژوهشهای معتبر نمایانگر تأثیر غیر قابل انکار رویکرد سیاست خارجی بر اقتصاد کشور است. بدون بازنگری در مناسبات بینالمللی، اقتصاد ایران همچنان گروگان سیاست خارجی است و لاجرم در همان ریلهای پوسیده به حرکت خود ادامه خواهد داد. ریشهیابی منشأ تحریمها و حلوفصل کمهزینه آن، گام دولت آینده است. پالسهای رئیسجمهور منتخب در مصاحبهها و پیامها از زمان پیروزی جز در مورد «نه» به مذاکره با آمریکا، نمایانگر درک درست ایشان از این معضل است. تصور میکنم تصویب دیدگاههای واقعگرایانه در نهاد بالادستی شورای عالی امنیت ملی و کمهزینهترین راهکار حلوفصل اختلافات درون جبهه اصولگرایان با گرایشهای صفر و صدی در موضوعات سیاست خارجی است.»
کرونای افسارگسیخته در شهر
حسین میرزائی، مردمشناس امروز در یادداشتی برای روزنامه «ایران» نوشته است: «کرونا، این میهمان ناخوانده که بیش از یک سال و نیم، تمام شرایط زیست انسان را در کره خاکی تحت تأثیر خود قرار داده، همچنان به جولانها و جهشهای خود ادامه میدهد. شهرهای جهان محل رویارویی این ویروس با مردم شده است و هر جا تراکم جمعیتی بیشتر سرایت و واگیری هم بیشتر. همین پدیده «شهر» که محل زندگی بیش از 70 درصد ساکنان کره زمین شده است، حاوی سه مفهوم مرتبط با هم است: اول فضا، دوم، زندگی روزمره و باز تولید روابط اجتماعی در چهارچوب سرمایهداری و سوم، قدرت. در دیدگاه حق بر شهر، فضا محصول رقابت شهروندان با یکدیگر است، مکانی برای کشمکش بر سر موضوعاتی چون دسترسی به قلمروهای عمومی، حق شهروندی و... عمومی بودن شهر، خود به خود، عدم تجانس و تنوع را به همراه خواهد داشت؛ یعنی مکانی برای رویارویی دیدگاههای متفاوت و از آنجا که شهر یک پدیده اجتماعی و عمومی است مکانی می شود برای برقراری تعاملات و تبادلات اجتماعی. کرونا در شهر، حق به شهر شهروندان را تا حد زیادی تحت تأثیر خود قرار داده است: فضاهای عمومی را ناامن و حقوق شهروندی را، خواه ناخواه، زائل کرده است. اما چاره چیست؟ ظاهراً تا یافتن راه حل قطعی پیشگیری و درمان باید از این حق به شهر کوتاه آمد، روابط اجتماعی را محدود و فاصله اجتماعی را در قلمروهای عمومی شهر رعایت کرد. ما شهرنشینی را مجموعهای از روابط اجتماعی میدانیم که منعکسکننده روابط موجود در جامعه بهعنوان یک کل است. یعنی رفتارهای ما در جامعه روی یک کلیت اثر خواهد داشت که دیگران نیز تبعات آن را باید تحمل کنند. موجهای پی در پی کرونا، تا حد زیادی معطوف به رفتارهای شهروندی ما و سیاستهای حکمرانی در حوزه بهداشت و امنیت کشور است. فارغ از کشوقوسهای بیولوژیکی ویروس و مجادلات درباره واکسیناسیونهای عمومی، آیا رفتارهای شهروندی ما مناسب با پیشگیری و درمان نبوده یا تصمیمات بالادستی مناسب در حوزه کرونا اتخاذ نشده اند که ما این چنین در تلاطمات کرونایی عزیز از دست میدهیم؟ قاعدتاً همه این مؤلفهها در نتیجه نهایی مؤثر هستند. وقتی سیاستهای پیشگیرانه در جامعه از سوی متولیان امر جدی گرفته نشود، مردم هم پروتکلهای بهداشتی را کمتر رعایت میکنند و این میشود که تعطیلی 6 روزه تهران و کرج عملاً نتیجهای در پی نداشته است. ... امروز حق به شهر، احترام به پروتکلهای بهداشتی است که هم خود رعایت کنیم و هم دیگران را به رعایت آن تشویق کنیم. تا چنین اتفاقی نیفتد، روزهای بیکرونایی، روز به روز از ما دورتر میشوند و عزیزان بیشتری در پهنه آرامگاهها، آرام میگیرند.»
دیدگاه تان را بنویسید