تحلیل از چپ و راست؛

بحران؛ از برق تا جمعیت

کد خبر: 1080465

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

بحران؛ از برق تا جمعیت

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

گل به‌کدام دروازه‌؟!

حسین شریعتمداری، امروز به اظهارات دیروز روحانی واکنش نشان داده و در «کیهان» نوشته است: «کاش جناب رئیس‌جمهور به جای تعریف و تمجید همیشگی از برجام، فقط در چند کلمه برای مردم توضیح می‌دادند که توافق هسته‌ای مورد تمجید ایشان غیر از « فاجعه» اقتصادی و سیاسی و برباد دادن امکانات و ظرفیت‌های ۸ ساله کشور، چه نتیجه دیگری داشته است؟! و آن سه گُل که از آن یاد می‌کنند به کدام دروازه وارد شده است؟! آیا این درخواست از جناب ایشان، انتظار زیادی است؟! ...  ماجرا اصلاً پیچیده نیست. و در یک گزاره کوتاه خلاصه می‌شود و آن اینکه، هدف از مذاکرات هسته‌ای لغو همه تحریم‌ها بود اما، نه فقط هیچ تحریمی لغو نشد بلکه صدها تحریم دیگر نیز به آن اضافه شد! ... باید از جناب روحانی پرسید کدامیک از اهدافی که اشاره فرمودید تحقق یافته است؟! ... آقای روحانی که نتیجه مذاکرات چند ساله‌شان به گواه واقعیت‌های موجود «تقریباً هیچ» بوده است، در سخنان دیروزشان، تصویب طرح «اقدام راهبردی برای لغو تحریم‌ها» در مجلس شورای اسلامی را مانع لغو تحریم‌ها معرفی کردند! و حال آنکه با تصویب این طرح، گردونه انفعال دولت جای خود را به قاطعیت مقابله به مثل برای حفظ منافع نظام داد. ...  مصوبه مجلس چالش هسته‌ای را به یک دوراهی تعیین‌کننده رسانده است. آمریکا و اروپا باید به تعهدات خود عمل کنند و در غیر اینصورت، ایران نیز تعهدات برجامی خود را نادیده خواهد گرفت. این روال قانونی و شناخته شده در تمام معاهدات است که متاسفانه دولت محترم از آن غفلت ورزیده است.»

آن‌‌ که باد بکارد

سیدمصطفی هاشمی‌طبا، فعال سیاسی اصلاح‌طلب در سرمقاله امروز «شرق» نوشت: «گرمای شدید هوا هم‌زمان با عدم بهره‌برداری از نیروگاه‌های آبی و استفاده مردم از وسایل سرمایشی، ایران را با مسئله خاموشی‌های نگران‌کننده و آزاردهنده روبه‌رو کرده و البته مثل همیشه، مخفی‌کردن از مردم موجب عدم شفافیت شده است. ... وقتی ما مصرف را رها می‌کنیم و در تولید پایمان بسته می‌شود، همان کاشتن باد است که باید توفان آن را درو کنیم. البته کشتزار ایران آن‌قدر وسیع است که می‌شود ده‌ها باد در آن بکاریم و منتظر دروکردن توفان باشیم. ... این بادها به‌هردلیل از جمله ندانم‌کاری و ساختن مدینه‌های فاضله تخیلی و به دور از امکانات و محدودیت‌ها کاشته شده است و چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه با کلمات مطنطن و چه با فریاد و شعار آنها را انکار کنیم و باز هم مدینه‌های فاضله‌ای حاصل از قدرت و توانایی‌های خود نشان دهیم، حاصل خود را که همان توفان باشد، ارائه خواهد داد. ... این توفان‌ها به نوبت و شاید همراه با هم فرا می‌رسند. می‌خواهیم به چند نهال باد که توفان آن را درو کرده‌ایم، اشاره کنیم. امیدوارم که به خطا رفته باشیم و چنین مباد که می‌نویسم.

الف- اشغال لانه جاسوسی آمریکا (که البته همه سفارتخانه‌ها جاسوس‌خانه است) بادی بود که کشت کردیم و حاصل آن حمله صدام بعثی به کشورمان شد.

ب- فروختن ارز در بازار آزاد بادی بود که کشت کردیم و قاچاقچیان آن ارزها را خریدند و توفان کالای قاچاق فراوان به کشور را درو کردیم و این همچنان ادامه دارد.

ج- بر سر انتخاب واژه «رشد» یا «توسعه» یا «پیشرفت» دعوا داشتیم و از اصل ماجرا غافل شدیم و تن به هزینه‌های زیادشونده جاری و فشارهای آن دادیم و اینک توفان اشتهای مصرف بیش از تولید را درو می‌کنیم.

د- نهال باد گسترش دولت (چه کمی ‌و چه مالی) را کشت کردیم و اینک توفان بدهی‌های سنگین دولت و کسر بودجه 50 درصد را درو می‌کنیم، همچنان که توفان تورم را شاهد هستیم.

هـ نهال باد «بانکداری اسلامی» و تحمیل کردن عقود اسلامی به بانک را کشت کردیم و بانک‌های اسلامی خصوصی راه‌اندازی کردیم و اینک توفان بانک‌های خصوصی ورشکسته و تجربه مالک‌شدن تأسیسات مختلف از سوی بانک‌ها را درو می‌کنیم و می‌فهمیم که بخش قابل توجهی از ارز یا نقدینگی و تورم حاصل همین نهال بوده است.

و- نهال باد مستهلک‌شدن تأسیسات کشور را کاشتیم و اینک توفان تجهیزات مستهلک و ناکافی حمل‌ونقل و باربری را تجربه می‌کنیم و می‌بینیم که میلیون‌ها تن کالای اساسی ما در بنادر معطل حمل‌ونقل داخلی و در شرف فساد است.

ز- نهال باد عدم توسعه علمی و کیفی کشاورزی را کاشتیم و امروز توفان واردات 25 میلیون تن کالا را تجربه می‌کنیم.

ح- درحالی‌که از سوی آمریکا (و به تبع آن همه کشورهای دیگر) تحریم بودیم، نهال باد عادی‌بودن جامعه و عدم سیستم‌دهی حسب تحریم‌ها را کاشته‌ایم و حاصل آن یعنی توفان نارضایتی مردم و محروم‌تر‌شدن محرومان را درو می‌کنیم.

ط- نهال باد بی‌توجهی به حفر چاه‌های عمیق مجاز و غیرمجاز را کاشتیم و امروز توفان چاه‌های خشک و نشست زمین‌های کشاورزی را شاهدیم.

ی- نهال قطع حقابه دریاچه‌هایی مثل ارومیه را کاشتیم و امروز خطر توفان نمکی و مخارج سنگین احیای آن (که ظاهرا نمی‌شود) را درو می‌کنیم.

ک- نهال بی‌تفاوتی نسبت به خاصه‌خوری و رانت‌خوری و زندگی لوکس و مرفهانه را کاشتیم و امروز توفان فساد و تضاد طبقاتی و محرومیت را درو می‌کنیم.

ل- نهال بی‌توجهی به فاضلاب‌ها و پسماندها را کاشتیم و امروز توفان حجم عظیمی از زباله و شیرابه آن و فاضلاب جاری در برخی شهرها را درو می‌کنیم.

م- نهال بی‌احترامی و بی‌تفاوتی و عدم اجرای قانون را کاشتیم و در مقابل رئیس‌جمهوری که سند برنامه را خمیرشده اعلام کرد، خندیدیم. اگر همین قانون برنامه ششم توسعه را اجرا می‌کردیم امروز شاهد بسیاری از توفان‌ها نبودیم.

از این قبیل نهال‌های باد بسیار کشته‌ایم و چه انتظاری داریم از رئیس‌جمهور منتخب که جلوی توفان‌ها را بگیرد. »

انگاره‌های فسادزایی که شورا‌های شهر پنجم بافتند

محمد صادق عبداللهی در یادداشت امروز روزنامه جوان می‌نویسد: «متأسفانه شاهد هستیم اخبار برخی از زمین‌خواری‌ها، اختلاس‌ها و ریخت‌وپاش‌ها در شورا‌های شهر پنجم و رقابت‌های غیراخلاقی و هزینه‌های سنگین برخی افراد در انتخابات ۱۴۰۰، این انگاره را در ذهن افراد بافته که شورای شهر نه جایی برای خدمت که جایی برای بستن بار است و اگر افراد میلیاردی برای رأی آوری تلاش می‌کنند، چون قرار است تریلیاردی بخورند! برای مثال اخبار رسمی می‌گوید از ابتدای شورای شهر پنجم در استان تهران ۵۸ نفر در شهرداری‌ها و شورا‌های شهر استان تهران بازداشت شدند که ۲۴ تن از آن‌ها از شهرداران و اعضای شورای شهر هستند. همچنین خبر‌های متعدی از دستگیری تمامی اعضای شورای شهر ساری، سه عضو شورای شهر لاهیجان، یک شهردار و دو عضو شورای شهر بوشهر، عضو شورای شهر نسیم‌شهر، دستگیری تمامی اعضای سابق شورای شهر پرند، احضار شش عضو از ۹ عضو شورای شهر قرچک و برخی دستگیری‌ها و ابهامات در شورا‌های شهر رشت، تبریز، لنگرود و... نیز در تقریباً یک سال گذشته به گوش رسیده است. این دست اخبار نشان می‌دهد که شورا‌های شهر از سر ضعفی ساختاری و نظارتی درگیر رویه‌هایی فسادزا شده‌اند که نیاز است در دوره جدید که رویکرد نهاد‌های کشور به خصوص سه قوه اصلی مبارزه با فساد شده، اعضای جدید این غبار را زدوده و دست به اقداماتی زده که هر چه بیشتر شهرداری و شورای شهر را به شفافیت نزدیک سازد و امکان فساد در آن را به صفر میل دهند تا شهد شیرینی نهاد شورای شهر بر دل‌های مردم بنشیند. در واقع باید گفت در افزایش مشارکت ۱۴۰۴ این فقط دولت نیست که نقش دارد بلکه اعضای شورای شهر جدید نیز بایستی به سهم خود با خدمت پاک و صادقانه مردم را به شرکت در انتخابات مشتاق کنند و اهمیت و آبروی این نهاد را بازگردانند. البته همان‌طور که مقام معظم رهبری نیز فرموده‌اند: «شهرداری‌ها همواره در معرض افراد فرصت‌طلب و سودجو قرار دارند، اما ارتباط با مردم و دسترسی آسان آنان به مدیران شهرداری‌ها موجب می‌شود زمینه بسیاری از فرصت‌طلبی‌ها از بین برود» در کنار این تأکید بر شفاف‌سازی هزینه‌ها و بودجه‌های شهرداری و به خصوص قرارداد‌ها و خریدها، مقابله با رشوه‌خواری با هوشمندسازی رویه‌ها و افزایش نظارت سیستمی و پرهیز از تجملات نیز می‌تواند نقش مهمی در مبارزه با فساد داشته باشد. در همین هفته‌های گذشته که برخی از پروژه‌های رسانه‌ای شهرداری و شورای شهر تهران با رقم‌های نجومی منتشر شد، همگان متوجه آن شدند که چطور شفافیت در قرارداد‌های این نهاد و انتشار به موقع آن‌ها و فارغ از هر سیاسی کاری و پنهان کاری می‌تواند موجب مقابله با فساد از سوی رسانه‌ها و کاربران شبکه‌های اجتماعی شود چه بسا اگر این قرارداد‌ها در زمان خود منتشر شده بود و بودجه شهرداری و مخارج آن شفاف‌سازی می‌شد، هیچ‌گاه شاهد این هزینه‌های رسانه‌ای اعتمادسوز که از قضا به بهانه اعتمادآفرینی پخش می‌شود، نبودیم!»

 

اجباری کردن ازدواج یا ازدواج اجباری

ابوالفضل نجیب، در یادداشتی برای روزنامه «اعتماد» به ایده «سختگیری اجتماعی برای افراد مجرد» که در «کیهان» مطرح شد واکنش نشان داده و نوشته است: «آشکارا راهکار خودجوش برون‌رفت از این بحران را استهزاء و دست انداختن افراد مجرد و به تعبیر سرراست‌تر در ادبیات سیاسی بایکوت کردن افراد مجرد در دوایر دولتی و محل کار و صدالبته فضای خانه مورد تاکید و اشاره قرار می‌دهد. البته نویسنده راهکارهای موازی ازجمله ارایه تسهیلات و فراهم کردن امکانات شغلی و هم تشویقی برای امر ازدواج و فرزندآوری ارایه نموده‌اند. اما بهتر از هر کس می‌دانند تحقق آن راه‌حل‌ها منوط و معطوف به جامعه‌ای است که شرایط نرمال و عادی دارد، که در این صورت نه نگرانی ایشان موضوعیت می‌داشت و نه نیازی به راهکارهای سلبی و اثباتی ایشان بود. ... از این رو آنچه در نظر اول از راهکار اجباری کردن تلویحی ازدواج و فرزندآوری به ذهن متبادر می‌شود، همان الگوهای تاریخ مصرف شده و امتحان پس داده هم درباب اجباری کردن ازدواج و هم فرزندآوری در کشورهای کمونیستی شبیه چین و هم ممنوعیت ایدئولوژیکی ازدواج در اشل‌های کوچک در سازمان‌های ایدئولوژیک مثل تشکیلات رجوی است. ... تفکیک کردن معضل ازدواج و فرزندآوری از مشکلات کلان کشور با هر انگیزه و هر میزان نگرانی نه‌تنها دردی درمان نمی‌کند، که بی‌بضاعتی فکری ما را در حل مهم‌ترین معضلات روز جامعه به رخ می‌کشد.  آنچه نویسنده فراموش کرده یا در خوش‌بینانه‌ترین حالت نخواسته مورد توجه قرار دهد، اینکه ازدواج حتی در اسلام و نه الزاما در آنچه ایشان به سنت تعبیر می‌کنند، امری اختیاری است و انجام آن منوط به تمکن تضمین شده حداقلی است و آنچه ایشان در باب سلبریتی‌ها و با همان ادبیات نامتعارف درخصوص قبح‌زدایی از ازدواج ادعا می‌کنند، مثل بسیاری موضوعات و مباحث بر همان مدار خلط مبحث و  پاک کردن صورت مساله اصلی و توپ انداختن به زمین دیگران است.  این‌که ایشان بر اساس چنین ذهنیتی بر این تصور هستند که پایین آمدن نرخ ازدواج و کاهش فرزندآوری ناشی از لاابالیگری و سرخوشی نسل جوان امروز است، به نوعی اصرار بر سرپوش گذاشتن بر نقش و مسوولیت کسانی است که باعث وضعیت موجود شده‌اند. ختم کلام در جامعه‌ای که به تاکید مسوولان آن هر 5 دقیقه یک طلاق انجام می‌شود، بهتر است به‌جای اجباری کردن ازدواج، مقدمتاً همان تسهیلات و امکانات و زمینه‌های تشویقی را در اختیار خانواده‌هایی قرار بدهیم که به دلیل فقر و نکبت هر روز و دقیقه در حال متلاشی شدن  هستند.»

 

چالش جوانی سازی جمعیت

شهلا کاظمی‌پور جمعیت‌شناس امروز در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشته است: « ما در حوزه رشد جمعیت با چالش روبه‌رو نیستیم و این «سیاست‌های رشد جمعیت» است که با چالش روبه‌رو شده؛ سیاست‌هایی که در راستای افزایش جمعیت جوان و مولد قرار است اجرایی شود، سال‌هاست روی کاغذ مانده و دولت‌ها از اجرای آن سر باز می‌زنند. دلیل عدم‌اجرای درست این طرح‌ها، همان‌طور که در بالا به آن اشاره کرده‌ام، نخست بحث بار مالی است که به دولت‌ها تحمیل می‌‌شود و دوم اینکه حجم آنها به‌قدری زیاد است که بررسی بند بند طرح‌ها نیاز به زمان طولانی دارد تا ببینند با سایر قوانین مغایرت دارد یا خیر. با این حال همه نگران کاهش نرخ باروری در ایران هستند و حتی یکی از مسئولان گفته بود جمعیت ایران به 30 میلیون نفر خواهد رسید! درحالی که به اعتقاد نگارنده این سطور، بعید است چنین اتفاق رخ بدهد، چون تجربه کشورهای دیگر نشان می‌دهد اگر نرخ باروری ما از 7/1 سقوط شدیدی داشته باشد، به 5/1 خواهد رسید و پایین‌ترین نخواهد آمد. پس نگرانی اصلی در ارتباط با سالخوردگی جمعیت ایران است و اگر جمعیت به سمت سالخوردگی برود، مرگ و میر بیشتر خواهد شد. اما این موضوع نیز راهکار دارد. یک جوان اگر امروز به دنیا بیاید و در 20 سالگی به کشور دیگر مهاجرت کند، همه سرانه هزینه‌ و بودجه‌هایی که برای او صرف شده، نصیب کشور دیگری می‌شود. اگر ما معتقدیم باید سیاست‌هایی در رابطه با فرزندآوری اتخاذ کنیم، باید سایر سیاست‌های دیگر مثل تقویت زیر‌ساخت‌ها، کیفیت زندگی، شرایط اقتصادی و اجتماعی نیز بهبود یابد تا آن جوان از مهاجرت دائم پرهیز کند. از سوی دیگر ما باید مرگ‌و‌میرهای زودهنگام در قشر جوان را که در جاده‌ها، بر اثر آلودگی هوا، اعتیاد و... رخ می‌دهد، به حداقل برسانیم. در این صورت می‌توانیم ادعای مدیریت صحیح جمعیتی داشته باشیم. بدون‌تردید مدیریت جمعیت یک بسته سیاسی است و فقط با فرزندآوری و غربالگری مشکلات آن برطرف نخواهد شد.»

 

تناقض‌ شگفت!

فتح الله آملی، در یادداشتی برای شماره امروز روزنامه اطلاعات نوشت: «کشور ما سال‌هاست که از یک تعارض عجیب و یک نقیض غیرقابل توجیه رنج می‌برد. از یکسو همواره از کمبود منابع، کمبود سرمایه‌گذاری، کسری بودجه، فاصله طبقاتی و افزایش فقر در عذاب است و از سوی دیگر ثروت عظیمی را در قالب یارانه‌های ناعادلانه به هدر می‌دهد؛ یعنی از سویی به شدت فقیر می‌نماید و از طرفی به شدت ثروتمند رفتار می‌کند. رقم یارانه پنهان در اقتصاد ایران براساس برآوردها چیزی نزدیک به یکصد میلیارد دلار است که در قالب یارانه‌های انرژی پرداخت می‌شود و شوربختانه آن که از این سرمایه بزرگ، دهک‌های پایین جامعه کمترین سهم را دارند و بر اساس برآوردها طبقات ثروتمند جامعه ایرانی به طور متوسط بین ۱۵ تا ۲۲ برابر بیشتر از دهک‌های درآمدی پایین از این یارانه استفاده می‌کنند. حتی در برخی صنایع ما که از این رانت‌ انرژی استفاده می‌کنند به رغم راندمان پایین و هزینه‌های سربار و نیز ضعف‌های تکنیکی و مدیریتی، قیمت تمام شده محصول پایین‌تر از مشابه خارجی در می‌آید و این اتفاق موجب می‌شود ضعف‌های ساختاری به چشم نیاید. طبیعی است با این روند که به شدت محصول آلودگی اقتصاد و جامعه ایران به نفت و درآمدهای نفتی است، تحولی در مسیر توسعه و رفع موانع تولید اتفاق نمی‌افتد. ... چگونه در کشوری که اکثریت آن طبق آمارهای رسمی حتی دیگر طبقه متوسط هم محسوب نمی‌شوند و بخش قابل توجهی از این جمعیت زیرخط فقر قرار دارند و کسری بودجه بالای دولت هم هماره موجب تورم‌های کمرشکن و گسترش بیشتر فقر و نابرابری است و توزیع ناعادلانه ثروت هم گلوی جامعه را بی‌رحمانه فشار می‌دهد، چنین اتلاف منابع و سرمایه‌سوزی ظالمانه و ناعادلانه‌ای صورت می‌گیرد و برای رفع این بی‌عدالتی گسترده تدبیر نمی‌شود؟»


 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها