تحلیل از چپ و راست؛
دیپلماسی در سالروز برجام
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیلگران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود مینگرند و مینویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیلها ، مسائل را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بررسی کنیم.
در بسته پیشرو تحلیلهای سیاسی را فارغ از جناحبندیهای سیاسی بخوانید.
آیینهشکستن خطا نیست
محمدرضا تاجیک، تئوریسین اصلاحطلب در یادداشتی برای «مشق نو» نوشته است: «یک. لاکان بهما میگوید، کودک در «مرحلۀ آیینهای» پس از دیدن تصویر خود در آیینه، دچار توهمی از یکپارچگی خود و جهان اطرافاش میشود. به بیان دیگر، کودک خود را همچون یک تصویر در آیینه میبیند. در این تصویر، کودک موجودی را میبیند که بر اثر صائقههای نیرومند تکهنکه نشده است، بلکه کنترل خود را در اختیار دارد. کودک سعی میکند به این تصویر شباهت پیدا کند؛ سعی میکند به این سوژهای که خیالی است، تبدیل شود. پس، «اگو» محصول تصویری است که فرد از خودش دارد و آن تصویر «خیالی» است. آیینه در اینجا، استعاره از هرآنچیزی است که «سوژه» را انعکاس میدهد. فرد در آیینه نه خودِ نفس که تصویری از نفس را میبیند و با خودِ حقیقیِ خود یگانه میپندارد. «امر خیالی: دقیقاً همین قلمرو تصاویر ذهنیای است که ما در آن اقدام به همانندسازی هویتمان میکنیم، اما در این همانندسازی، به ادراک و تشخیص نادرست از خودمان سوق داده میشویم. زیرا دریافت ما از «خود»، اساساً رابطۀ تنگاتنگی با تصویر «بیرونی» ما دارد. هویت ما بهجای اینکه از درون نشأت بگیرد، از موقعیتی بهوجود میآید که ما در آن، خود را برای اولینبار از بیرون میبینیم. از نظر لاکان، این بدان معناست که از همان آغاز، بیخویشتنی، ازخودبیگانگی، و شکاف در هویت پدید میآید. از همینرو، همواره بهدنبال یکپارچگی و ثبات درونی و خیالی هستیم تا آنها را با یکپارچگی و ثباتی که فکر میکنیم در دوران کودکی داشتیم، انطباق دهیم. ما عمر خود را صرف «تکامل» خود میکنیم و شکست میخوریم.
دو. بسیاری از بازیپیشگان سیاسی و در قدرت نیز، عمر خود را صرف شبیهکردن خود با تصویر و تصور خیالین و کودکانۀ خود میکنند و شکست میخورند و از این شکستها ملال میگیرند و نه پند. به بیان دیگر، اینان، کماکان در دوران آیینهای و خیالی زیست میکنند. تصویر آیینهای که نقش آنان را راست نمینماید، فرض و نشان از خود میگیرند، خود را همان اگو و منِ اندیشنده میپندارند و میپندارند آن راه که میروند «صراط» است و آن قول که میگویند «احسن» است و آن فعل که میکنند، عین ثواب و صواب. بیخویشتنی و شکافهای متکثر و متراکم درونی خود را نمیبینند، و اگر میبینند، در پس و پشتِ آن ارادۀ معطوف به توطئه و فتنه «آن دیگری» را میبینند که یکپارچگی و آرامش و ثبات درونی آنان را برنمیتابد. در درون اینان، همواره نمایشی برپاست که در آن تصاویر جای واقعیتها نشستهاند و هر کس همچون «نارسیس» اسطورۀ یونانی محو تماشای تصویر خود، و توامان همچون «اکو» (همان پری پرحرفی که محکوم به خاموشی ابدی شده بود و تنها اجازه داشت که آخرین سیلاب کلماتی را که از دهان هر کس خارج میشود، تکرار کند) انعکاس صدای تصویر خود است. این خودشیفتهگان پرحرف و حدیث، زمانی که آن آیینه را زنگارگرفته و این تصویر را پارهشده میبینند، و عامل را بیرونی، در مسیر بازگشت به اصل خویش، گریزی و گزیری از محو این عامل بیرونی نمیبینند. در مسیر این «بازگشت»، از آنجا که، «گشت» از خود، که مقدمۀ ضروری آن بازگشت است، نمیدانند و نمیتوانند، چون اسیر زبان (یا نظم نمادین) خود هستند -زبانی که پردهای است بر درگاه جانشان و حجابی است بر چشمانشان (به تعبیر مولانا). و زبانی که نه فقط حسِ «فقدان» را در آنان تشدید کرده، بلکه شکافی بین «خودِ زبانی» و «خودِ واقعی» آنان ایجاد نموده است، خود رهزنِ راه خود میشوند و بار دیگر غلط میکنند راه. بدین ترتیب، خود دگرِ خود میشوند، و خود نافی و عدوی خود میشوند، اما از آنجا که در خود گرفتارند، این نمیدانند که مشکل خودشان هستند و خودشان باید از میان برخیزند، و آن آیینۀ خیالی و زبانی باید بشکنند، و نمیدانند که فائقآمدن بر این «فقدان» و نیل به یکپارچگی فقط موضوع میل و تمنای سیریناپذیر و تحققناپذیر آنان نیست، بلکه نخست باید از خود امتناع و تخطی کنند و بهجای تغییر نقشۀ سیاسی بیرونی، به تغییر نقشۀ معرفتی، ادراکی و شناختی درونی خود بیندیشند تا گرفتار ترومایی دیگر نشوند.»
کمتر از یک دسته علف هرز !
سید محمدعماد اعرابی در یادداشت امروز «کیهان» به بهانه سالروز برجام لیستی از مواضع مقامات دولتی در آن زمان را جمعآوری کرده و نوشته است: « ظاهرا یک جای کار میلنگید چون در کمتر از دو ماه و در حالی که برجام هنوز به روز اجرا نرسیده بود دولتمردان به شکلی کاملا محسوس نظرات خود را تغییر دادند. ظاهرا آنها متوجه واقعیاتی شده بودند که چارهای جز تعدیل مواضع رسمی اعلام شدهشان برای آنها باقی نگذاشته بود. ... اما این پایان کار نبود. دولتمردان در مرحله بعد با مسکوت گذاشتن اهداف اقتصادی مذاکرات منتهی به برجام، شروع به دستاوردتراشی غیراقتصادی برای آن کردند. ... اما عجیبتر از دستاوردسازیهای بیارزش برای برجام زمانی بود که دولتمردان با عبور از مرحله مسکوت گذاشتن اهداف اقتصادی مذاکرات وارد مرحله انکار هدف اقتصادی مذاکرات و رفع تحریمها در برجام شدند. ... در آخرین نمونه وزارت خارجه طی گزارشی 264 صفحهای با تحریف واقعیات به دستاوردسازی مجعول برای برجام پرداخت و سندی گمراهکننده در تاریخ به یادگار گذاشت. چشم بستن بر واقعیات امروز و روایت متعصبانه و مغرضانه از برجام؛ خیانت به آیندگان است. آنها باید بدانند تجربه تاریخی ما نشان داده است «مذاکره برای رفع تحریم» ناکارآمد است اما وزارت خارجه با بیاعتنائی از انتقال این تجربه به نسل آینده هم دریغ کرد. حالا در ششمین سالگرد برجام دیگر کسی برایمان نمیخواند: «عیدانه فراوان شد تا باد چنین بادا» دو هفته پیش در جریان مذاکرات وین برای احیای برجام خبرنگار بلومبرگ از یکی از دیپلماتهای غربی پرسید آنها ششمین سالگرد برجام را چگونه جشن میگیرند و او پاسخ داد: «با یک دسته علف هرز» اما در ایران حتی با یک مُشت علف هرز هم کسی سالگرد برجام را جشن نمیگیرد.»
آیا طالبان قابل اعتمادند؟
عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب در یادداشت امروز خود برای روزنامه «اعتماد» به تحولات اخیر افغانستان پرداخته و نوشته است: «پس از تحولات اخیر در افغانستان و رفتن یا فرار امریکاییها از آنجا و دست بالا پیدا کردن طالبان، این گزاره مطرح شده است که طالبان کنونی با طالبان پیشین فرق کرده و قابل اعتماد شده است. گزارهای که از سوی بخشی از اصولگرایان حاکم تکرار میشود. این گزاره به کلی نادرست است. مقوله اعتماد میان دو کشور از مقوله و مفهوم اعتماد فردی متمایز است. ما برحسب تصورات خود یا گفتار یک دوست و فامیل خود به او اعتماد میکنیم یا اعتماد نمیکنیم. ولی در سیاست به ویژه سیاست خارجی هیچ جایی برای اعتماد نیست. کشورها و قدرتها به همان سرعتی که به شما روی خودش نشان میدهند به همان سرعت در جبهه دشمنی وارد میشوند. ... به علاوه طالبان واجد ویژگیهای لازم برای تبدیل شدن به یک دولت مسوول نیست. ... ولی گزاره اصلی در نقد و رد قابل اعتماد بودن آنان نکته دیگری است. اینکه چه تحولی در طالبان میبینید؟ جز اینکه چون میخواهند به قدرت برسند، قدری محتاطانه حرف میزنند؟ همین بهترین دلیل برای اثبات ضرورت بیاعتمادی به آنان است. تازه همین تغییر ظاهری را نیز چندان رعایت نمیکنند. »
وی افزوده است: « مفهوم تأسیس امارات اسلامی، در اندیشه طالبان کاملاً روشن است. در صورتی که در آنجا حاکم شوند، و در صورت موفقیت ابزار دست امریکا و عربستان و سایر قدرتها علیه ایران خواهند شد. اگرچه طالبان یک واقعیت در افغانستان امروز است و این را سال گذشته هم نوشتم، ولی مرز روشنی میان پذیرش آن به عنوان یک واقعیت با تطهیر آن و حتی حمایت از آن وجود دارد. ... این امر چالشی مهم برای به چالش کشیدن سیاست رسمی ایران در منطقه هم هست. »
نمایش افزایش حقوق یا کوچک تر کردن سفره مردم؟!
محمد ایمانی، در کانال تلگرامی خود نوشت: «️اگر بپرسند با افزایش حقوق موافق هستید یا نه، همه یا اغلب ما خواهیم گفت موافقیم. اما اگر بپرسند افزایش ناکافی حقوق در وضعیت افسار گسیخته تورم را ترجیح می دهید، یا عدم افزایش به شرط مهار تورم و ثبات قیمت ها را، به احتمال قوی، اغلب ما گزینه دوم را ترجیح می دهیم.
دولت در چهارمین ماه سال و در حالی که دوره اش 12 مرداد به پایانمی رسد، مدعی افزایش حقوق بازنشستگان و کارکنان صنعت نفت و ... شده است. ... کارشناسان منتقد، نه با افزایش حقوق طبقات ضعیف، بلکه با فریب دادن آنها و تحمیل تورم های سنگین تر و کوچک تر کردن سفره مردم از این طریق مخالفند. ... درباره آثار تورمی این اقدام کافی است اظهارات آقای «حسنی» عضو هیئت مدیره انجمن صنایع سلولزی را مرور کنیم که درباره گران شدن دستمال کاغذی گفته؛ "به دلیل افزایش حقوق و دستمزد، مجوز افزایش ۱۵ درصدی قیمت محصولات صادر شده است". ️اخیرا سردبیر خبرگزاری خبر آنلاین که نان دولت را می خورد، اما خود را اصولگرا جا می زند، توییت زده: "شرمنده ام که افزایش حقوق بازنشستگان، مورد اعتراض بعضی از دوستان قرار گرفته. اینکه پدر بزرگ، شرمنده فرزندان و نوه هایش نشود، حق اوست. چرا ما اصولگراها اصرار بر لگد کوب کردن حق و کرامت انسان داریم؟". کجای این بحث اقتصادی مهم، به سیاست و جناح بازی ربط دارد؟ ... مسئولیت اول دولت، ایجاد ثبات اقتصادی و حفظ قدرت خرید مردم است. در مقابل، رئیس کانون عالی انجمن های صنفی کارگران می گوید: "با کاهش قدرت خرید کارگران، دیگر نمیتوان گفت #افزایش_حقوق خنثی شده، بلکه باید بگوییم دستمزد کارگران، نابود شده است". از طرف دیگر، دولت در سه سال اخیر، مرتکب چند سوء مدیریت بزرگ با خسارت های گزاف شده: هم 18 میلیارد دلار از منابع ارزی را در خدمت رانت خواران حراج کرد؛ هم چند ده میلیارد دلار را به اسم واردات و بدون شفافیت واگذار کرد که یا وارداتی انجام شد و یا به قیمت آزاد فروخته شد! ... آقای روحانی در چند ماه اخیر، راهنمای غلط انداز "توقف گرانی های جدید" را می زند؛ اما دستگاه های دولتی پیاپی، دستور گرانی های جدید را صادر می کنند. نتیجه چه بوده؟ بر جا گذاشتن رکورد تورم 43 درصدی بنا بر اعلام بانک مرکزی، و بالای 60 درصدی به اذعان نشریات و کارشناسان حامی دولت! اتفاق تلخ دیگر، دستور افزایش دوباره حقوق مدیران و دو برابر کردن امتیازات فوقالعاده ویژه آنها (به بهانه افزایش حقوق کارکنان دولت!) است که از سوی آقای جهانگیری صادر شد! »
انتظارات ده گانه بخش خصوصی از دولت سیزدهم
علاء میرمحمدصادقی، عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران در یادداشتی برای روزنامه «ایران» نوشته است: «اگر بخواهیم انتظارات بخش خصوصی از دولت آینده را دستهبندی کنیم، 10 موضوع اهمیت بسزایی دارد که امیدواریم دولت سیزدهم در ماههای اول کار خود این موارد را که در ادامه میآید، پیگیری کند. اولین خواسته بخش خصوصی که فعالان اقتصادی و تولید دارند، نظم در تولید است. ... دومین موضوع که پرداختن به آن اهمیت دارد، رونق تولید است. ... سومین مسألهای که بخش خصوصی خواستار آن است کمک دولت برای افزایش صادرات است. ... موضوع چهارمی که پرداختن به آن اهمیت زیادی دارد، هدایت تسهیلات بانکی به سمت تولید است. ... پنجمین نکته که بخش خصوصی از دولت سیزدهم انتظار دارد، تأمین مایحتاج اولیه مردم است به گونهای که خانوارهای ایرانی بتوانند مایحتاج اصلی زندگی خود را با قیمت ارزانتر خریداری کنند. ... ششمین موضوع، کاهش فشارهای دولت بر بخش خصوصی است. ... رعایت انصاف در مورد تمام فعالان اقتصادی و تولیدی هم هفتمین خواستهای است که بخش خصوصی از رئیسجمهوری منتخب دارد. ... هشتمین نکته این است که دولت آینده با کشورهایی که دشمنی پایهای با ایران ندارند، مذاکره کند. ... نهمین خواسته بخش خصوصی ایجاد امکانات و تسهیلات مناسب برای سرمایهگذاران خارجی و داخلی است. .... دهمین نکته این است که به تحریمهای موجود دامن نزنیم.»
بنبستگرایی یا پیشرفت دیپلماسی؟
فریدون مجلسی تحلیلگر مسائل بینالملل در یادداشتی برای شماره امروز «آرمان ملی» نوشته است: « تفاوت شخصیتها، تفاوت نگاههای سیاسی، میزان تجربه، هوشمندی دیپلماتیک، توان چانهزنی، آگاهی و اشراف به مسائل منطقهای و جهانی و نظایر آن میتواند به عنوان شاخصههای فردی هرکدام از نامزدهای تصدی وزارت امور خارجه شرایط متفاوتی را برای سیاست خارجی ما رقم بزند. لذا قطعاً تفاوت جدی میان عراقچی با سعید جلیلی وجود دارد. هر دو مجری سیاستها و راهبردهای کلی نظامند، اما به هر حال توان این دو میتواند دو وزارت خارجه متفاوت را در چهار سال پیشرو رقم بزند. ضمن اینکه تمامی اسامیای که مطرح هستند در دو دسته کلی تقسیمبندی شده است؛ یک دسته شامل افرادی هستند که قائل به گفتوگو، مذاکره و پیگیری دیپلماسی به معنای واقعی کلمهاند و دسته دوم شامل افرادی است که من اسم آنها را «بنبستگراها» در دیپلماسی ایران میگذارم که به ظاهر خواهان گفتوگو هستند و خود را اهل مذاکره قلمداد میکنند، اما بنایی برای حل مشکلات و چالشهای سیاست خارجی از مسیر تعامل ندارند و در بهترین حالت صرفا مذاکره را برای مذاکره و وقتکشی پیش میکشند، نظیر آنچه آنچه در دوران محمود احمدینژاد روی داد که در نهایت ما را به بنبست سالهای آغازین دهه ۹۰ شمسی کشاند.اگر دولت سیزدهم مطابق با وعدههای رئیسی به دنبال نگاهی فراجناحی و پیگیری منافع ملی است قطعاً باید تیم مذاکرهکننده فعلی حداقل تا پایان نشست وین و حصول توافق جدید برای احیای برجام کار را ادامه دهند، چون تغییر این تیم و روی کار آمدن افراد جدیدی که با جزئیات و فضای مذاکرات آشنا نیستند، زمانبر است. ضمن اینکه بیشک نگاه و ادبیات مذاکرهکنندگان کنونی را نخواهند داشت. از اینرو برای اینکه فضای مذاکرات و نیز روند گفتوگوهای اعضای 1+4 و ایالات متحده آمریکا با تیم مذاکرهکننده جدید ایرانی هماهنگ شود زمان زیادی را تلف خواهد کرد که در شرایط کنونی کشور که با انبوهی از چالشها و مشکلات روبهرو است، به هیچوجه به نفع ما نیست. اگر هم آقای رئیسی بهواقع میخواهد مذاکرات به نتیجه نرسد و برجام نابود شود که بهترین سناریو تغییر کل ساختار وزارت امور خارجه دولت دوازدهم است، چراکه حضور افرادی مانند سعید جلیلی و باقریکنی در سیاست خارجی ایران که در کارنامه خود جز وقتکشی و خریدن وقت ندارند، بازگشت به همان بن بستگرایی دیپلماسی دولتهای نهم و دهم است. ... امروز حاکمیت نظیر سالهای ۹۲ و ۹۳ به این باور رسیده که باید با یک چرخش، شرایط کشور را تعدیل بخشد. چون تحریمها و تبعات گسترده سیاسی، اقتصادی، دیپلماتیک و حتی امنیتی آن کشور را به یک وضعیت شکنندهتر از آن سالها رسانده است. پس مطمئن باشید اگر نگاه حاکمیت در خصوص دیپلماسی با چرخش سیاسی سال ۹۲ در قالب نرمش قهرمانانه همراه نمیشد عملاً برجام و مذاکره با آمریکا در دستور کار دولت روحانی قرار نمیگرفت. چنانکه در نشست اخیر وین هم چراغسبز برای احیای برجام داده شد؛ چون وضعیت کشور به مراتبشکنندهتر از۹۲ است. ... حاکمیت اکنون باید به دو سوال مهم پاسخ دهد. آیا دولت رئیسی که دولت آنهاست و اکنون که قدرت یکدست شده است درهای دیپلماسی ایران را باز خواهد گذاشت یا خیر؟ آیا در صورت بسته بودن درهای مذاکره و دیپلماسی حاضر به پذیرش تبعات، خسارات و زیانهای آن برای مردم و ملت در همه ابعاد و سطوح خواهند بود یا نه؟ پاسخ به این دو سوال تکلیف بسیاری از چیزها را مشخص خواهد کرد. لذا قطعاً بنبستگرایی در سیاست خارجی جایز نیست و حاکمیت هم بر این واقعیت اشراف دارد.»
قطاری که به بیراهه میرود
سیروس محمودیان در شماره امروز «وطن امروز» به یادداشت اخیر عباس عبدی با عنوان «قطاری که به جنوب میرود» پاسخ داده و نوشته است: « فارغ از میزان توان جریانسازی این دست یادداشتهای دورهای اصلاحطلبان که در آستانه تحلیف دولت سیزدهم به وفور مشاهده میشود، باید گفت در حالت خوشبینانه رفع اتهام از ناتوانیهای دولت روحانی در اداره امور جامعه و به فراموشی سپرده شدن نقش اصلاحطلبان در بروز مشکلات مذکور از اهداف عمومی این نوع یادداشتهاست که در قالب انتقاد از حاکمیت و دفاع از حقوق مردم به نشر آن میپردازند. بزرگنمایی قدرت غربیها، تزریق حس ناتوانی و ناامیدسازی مردم در تقابل با سلطهگری غرب نیز، از اهداف اختصاصی آن میتواند باشد. ... در نقد این مضمون تحلیلی، اولا تحریم یک رخداد تحمیلی و غیرانسانی است که بر خلاف نظر نظام بر کشور تحمیل شده است. طبعا رفع آن نیز بسته به اراده واضع تحریم به شرط سر تعظیم فرود آوردن ملت ایران در مقابل غربیهاست، اگرچه قرائن حکایت دقیق از آن دارد که تعظیم برخی آقایان برابر کدخدا تاکنون تأثیری در رفع تحریمها نداشته است و فقط موجب زیادهخواهی آنها از ملت ایران شده است. ... 2- در حالت بدبینانه متأثر از عملکرد گذشته اصلاحطلبان میتوان گفت عصبیسازی مردم و فتنهافروزی علیه کلیت نظام از اهداف این یادداشت و موارد مشابه است. ... 3- اینکه تعدادی اصلاحطلب جویای نام و نان در چرخه حزب و جناح و باندبازی بر اریکه قوه مجریه تکیه زده و در کمال بیانصافی با بیتوجهیهای دامنهدار و تنبلی اداری، مردم را در عرصه اقتصادی و معیشتی دچار زحمت قابل توجه کردند، دلیل بر ضعف نظام یا ایجاد گسست میان مردم و حاکمیت نیست و نتیجهگیریهای مشابه یادداشت مذکور در بخش تناقض و تعارض نگاه مردم با مسؤولان به قاعده مغلطه و تعمیمی ناروا بوده که راه به جایی نخواهد برد. 4- در پاسخ کوتاه به این نوع تبلیغات سوء که با هجمه قرار دادن توانمندیها، ظرفیتهای توسعهای و پیشرفتهای رخ داده در اقصی نقاط کشور میخواهد به تقبیح مقاومت ملت در برابر تحریمها بپردازد، میتوان گفت اولا برای ارزیابی کمی و کیفی میزان پیشرفتهای یک کشور راهی جز تطبیق پیشرفتها با شاخصها و استانداردهای علمی وجود ندارد. قطعا در سایه یک تقسیمبندی کاذب به نام «جزئینگری مسؤولان و کلینگری مردم» نمیتوان در این باره اظهارنظر کرد. به گواه مراکز ارزیاب مستقل بینالمللی، ایران از لحاظ علمی و تکنولوژیک مرجع بلافصل منطقه است. از سوی دیگر نگاهی کوتاه به فهرست بلندبالا و غرورآفرین دستاوردهای مادی و معنوی جمهوری اسلامی در طول 40 سال گذشته، به روشنی حکم میکند هر ایرانی وطنپرست و منصفی فارغ از جهتگیریهای سیاسی یا مشکلات اقتصادی و معیشتی کنونی جامعه که عمده آن محصول تصمیمات و عملکرد غلط دولت روحانی است، با غرور ملی به آینده روشن چشم دوخته و به انتظار برهه طلایی و تمدنساز انقلاب اسلامی نشسته است. 5- لازم به ذکر است رهبر حکیم انقلاب که بیش از هر فرد دیگری به مجموعه گزارشات و تحلیلهای علنی و محرمانه نهادهای مختلف کشور دسترسی دارند و بر ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و اجتماعی جامعه اشراف دقیق و جامع دارند. ... 6- در خاتمه باید گفت مساله مردم مدیران خسته، فرسوده و ناکارآمد است که همواره تلاش کردهاند ناکارآمدی و بیعملی و حتی بدعملی خود را به بهانه تحریم بپوشانند. مردم از اینکه 8 سال عمر و سرمایهای که باید صرف غلبه بر تحریمها میشد، صرف تلاش بیسرانجام از طریق نگاه خوشبینانه به آنانی شد که چه با بیرون آوردن دستکش مخملین از دستهای آهنین خود و چه با پوشاندن پنجههای آهنین خود در آن، زانوی تحریم را بر گلوی مردم ایران قرار دادند تا راه نفس آنان را قطع کنند، گلایه دارند. ملت از اینکه برخی مسؤولان تحت حمایت جریانی که امثال آقای عبدی وظیفه تئوریزه کردن مقاصد سیاسی آنان را بر عهده دارند، پس از 8 سال سوخترسان قطاری بودهاند که با مقصد «هیچ» در سفر برجامی سرمایههای ملی را هدر داده، ناراحتند و رفتار انتخاباتی اخیر آنها نشان داد همچنان به کسانی که با شعار «ما میتوانیم» بذر امید در دلهایشان میکارند و میخواهند و میتوانند قطار انقلاب را از ریل بیسرانجام دل بستن به بیگانه خارج کنند، اعتماد دارند. این همان نگاه مشترکی است که مردم و مسؤولان برای نیل به آینده روشن بدان چشم دوختهاند.»
دیدگاه تان را بنویسید