نگاه تحلیلگر/ گفتگوی «فردا» با حسن بهشتی پور؛
اگر دولت رئیسی مذاکرات را به نتیجه رساند، همه حمایت کنند/ انتقاد بعد از توافق کار درستی نیست
کارشناس مسائل سیاست خارجی گفت: قبل از تصمیم و تعیین راهکار هر کس می تواند به صورت علنی یا مخفی نظرات و دیدگاه هایش را بیان کند ولی بعد از توافق، اساس کار را زیر سئوال نبریم، به خاطر اینکه دولت آقای رئیسی چنین توافقی را کرده است. معتقدم همه بعد از توافق باید تلاش کنند تا آن را نزد افکارعمومی تبیین کنند تا حمایت افکارعمومی حاصل شود.
گروه سیاسی فردا:یکی از مهمترین و مورد توجهترین مسائل در دولت سیزدهم بحث مذاکرات برجامی و آینده برجام است. به خصوص که در ماهها و هفتههای اخر دولت روحانی نیز در وین شاهد مذاکراتی هستیم که علیرغم امیدواریهایی که ایجاد کرده بود، هنوز به نتیجه نرسیده است.
محمد جواد ظریف آخرین گزارش خود را به مجلس داد و درباره وضعیت مذاکرات احیای برجام به پیشرفت های حاصله اشاره کرد. این گزارش نشان می دهد که مذاکرات در دولت حسن روحانی به نتیجه نمی رسد و باید منتظر ماند تا دولت سیدابراهیم رئیسی تشکیل و تیم مذاکره کننده جدید ادامه بحث ها را دنبال کند. درباره احیای برجام و نقطه نظراتی که راجع به آن مطرح است با حسن بهشتی پور کارشناس مسائل سیاست خارجی گفتگو کردیم.
مشروح گفتگوی فردا با حسن بهشتی پور را در ادامه بخوانید.
به نظر شما برجام جدید باید چه مختصاتی داشته باشد؟
مشکل اول برجام این بود که گرفتار مشکلات داخلی کشور شد. یعنی جناح ها و گروها های سیاسی هر کدام متناسب با گرایش خودشان به برجام نگاه می کردند، برخی نکات منفی برجام را برجسته می کردند و برخی هم فقط جنبه های مثبتش را می دیدند. در واقع آنها به برجام نگاه ابزاری داشتند و منافع ملی را مدنظر قرار نمی دادند. برجام مهمترین توافق بعد از جنگ جهانی دوم بود که راه حل یک بحران بین المللی و منطقه ای از راه دیپلماتیک به دست آمد. طبیعتا در برجام دو طرف به تمام خواسته های خودشان نرسیدند و برای حصول توافق از بخشی از خواسته های شان گذشتند، از این رو هر کدام احساس می کردند طرف مقابل برنده است. در هر صورت برای برجام واقعا متأسفم که به این مشکل گرفتار شد. حالا هرچه بود باید به آینده نگاه کرد. اگر قرار است توافقی انجام شود باید مراقبت کرد که تجربیات گذشته مدنظر قرار گیرد. آقای ظریف در آخرین گزارش خود به مجلس تأکید کرد «همه باید از توافق حمایت کنند». انتقاد کردن و نقد داشتن خیلی خوب است اما قبل از آنکه نظام درباره آن موضوع به جمع بندی برسد. به عبارت دیگر خوب است که کارشناسان و صاحب نظران دلسوزانه دیدگاه های شان را براساس منافع ملی به مسئولان بگویند اما وقتی نظام درباره آن موضوع به تصمیم برسد، لازم است که 85 میلیون ایرانی از آن حمایت کنند چون در آن صورت است که می توان یک تضمین فوق العاده ای برای اجرای توافق از طرف مقابل گرفت. وقتی داخل کشور به این شکل اختلاف باشد هر توافقی فارغ از موضوع (رژیم حقوقی دریایی خزر، برجام و اف ای تی اف و غیره) به نتیجه نمی رسد. امیدوارم دولت آقای رئیسی که کاملا با مجلس، قوه قضائیه، نهادهای نظامی و امنیتی هماهنگ است، بتواند موضعگیری واحدی را به نمایندگی از همه سلایق در حوزه مذاکرات بین المللی مدیریت و دنبال کند. مهمترین مشکل برجام این بود که در داخل با تفرقه و اختلاف مواجه شد.
در مذاکرات احیای برجام مهمترین فاکتور چیست؟
موضوع خیلی مهم آن است که چه طور می توان تضمینی برای اجرای برجام گرفت چون در توافق های بین المللی تضمینی وجود ندارد. بعضی تصور می کنند اگر کنگره آمریکا برجام را تصویب کند، رئیس جمهور آینده آمریکا نمی تواند آن را زیر پا بگذارد، در حالیکه این تلقی اشتباه است چون رئیس جمهور آمریکا این اختیارات وسیع را دارد که حتی اگر موضوعی به تصویب کنگره برسد، او می تواند آن را به هر دلیلی زیر پا بگذارد. آقای ترامپ درباره توافق با روسیه در موضوع موشک های میانبرد همین کار را انجام داد. توافق مصوب کنگره را زیر پا گذاشت. این اتفاق منحصر در دوره ترامپ نبود بلکه بوش پسر نیز توافق موشک های کوتاه برد را ملغی کرد. اگر ما دنبال تضمین برای اجرای برجام هستیم که رئیس جمهور بعدی آمریکا نتواند مثل ترامپ از این توافق خارج شود، لازمه نخستش این است که اول در داخل یکپارچگی در حمایت از تصمیم نظام را به طرف خارجی نشان دهیم. یعنی نشان دهیم که همه متحد و یکپارچه از هر نوع توافقی که انجام شود دفاع می کنند. البته هر توافقی انجام شود، طبیعتا ضعف هایی دارد. بعید می دانم به توافقی رسید که در آن هیچ مشکلی نباشد. چرا در زمان ریاست جمهوری ترامپ، آمریکا اصرار داشت که نشان دهد توافق برجام بد است؟ چون به چیزی که می خواست به آن برسد، در عمل به آن نرسید و بخشی از خواسته هایش را کنار گذاشت. حالا ترامپ با رندی می خواست به آن جنبه هایی که اوباما نرسید، به آنها دست پیدا کند. در مجموع دوباره بیان می کنم که لازمه رسیدن به تضمین اجرای برجام، شکل گیری حمایت یکپارچه از توافق جدید در داخل کشور است. ثانیا در متن توافق پیش بینی شود که اگر یک طرف از اجرای توافق کنار کشید خسارت های وارده را چگونه باید جبران کند، در واقع باید نسبت به ضرر و زیان های مادی و معنوی ایجاد شده پاسخگو باشد یا مشخص شود اگر طرف آمریکایی از برجام خارج شد، طرف ایرانی مجاز است چه اقداماتی را انجام دهد. در این صورت است که هر دولتی در آمریکا روی کار باشد، قطعا متوجه عواقب و هزینه ها عدم اجرای تعهدات در قبال برجام خواهد بود.
به مکانیزم ماشه نیز انتقادات زیادی بود، نظر شما چیست؟
این هم از جمله مسائلی است که مورد انتقاد بود. وقتی آمریکا در دوره ریاست جمهوری ترامپ شکست سختی خورد و نتوانست با خروج از برجام به اهداف سیاسی اش برسد، خواست مکانیزم ماشه را فعال کند و خود را مجاز به چنین کاری می دید با وجودی که از برجام خارج شده بود، البته تلاش دولت ترامپ به جایی نرسید. وقتی ایران برجام را اجرایی کرد و دولت ترامپ نتوانست مکانیزم برجام را فعال کند، علتش آن نبود که از برجام خارج شد بلکه دلیل اصلی اش این بود که در انزوای مطلق قرار گرفت. آمریکا از بعد از جنگ جهانی دوم تا به حال نخستین بار بود که در شورای امنیت در اقلیت محض قرار گرفت و فقط دومینیکن با او همراهی نشان داد. یعنی متحدین آمریکا رأی ممتنع دادند و چین و روسیه رأی مخالف. این شکست دوبار برای آمریکا اتفاق افتاد یک بار برای بازگشت مکانیزم ماشه و دومین بار برای تمدید تحریم های تسلیحاتی ایران بود. 2 شکست آمریکا تنها به دلیل اجرای برجام توسط ایران بود، اگر این اتفاق نیفتاده بود آمریکا می توانست متحدانش را با خود همراه کند. حتی 13 کشور عضو شورای امنیت برای آمریکا نامه نوشتند و فقط به رأی شفاهی اکتفا نکردند، آنها اعلام کردند «آمریکا حق ندارد وقتی از برجام خارج شده، مکانیزم ماشه را فعال کند». حالا در این مقطع زمانی معتقدم مکانیزم ماشه باید در مذاکرات جدید تعیین تکلیف شود چون این نگرانی وجود دارد که آمریکا وقتی به برجام برگردد، شاید بخواهد مکانیزم ماشه را فعال کند، یعنی به جای خروج از برجام، این دفعه سراغ فعال سازی مکانیزم ماشه برود. برای آنکه جلوی سوءاستفاده از مکانیزم ماشه گرفته شود در درجه اول باید خودمان مجری توافق باشیم، ثانیا بتوانیم از قبل پیش بینی های لازم را در متن توافق انجام داده باشیم تا هر کدام از طرف های مقابل تعهدشان را عمل نکردند، مشخص باشد ایران می تواند اختیار انجام کدام اقدامات متقابل را داشته باشد. یکی از آن اقدامات می تواند شکایت ایران به مراجع بین المللی برای گرفتن ضرر و زیان های مادی و معنوی باشد. اگر دولت آقای رئیسی بتواند این بخش را در توافق به دست بیاورد کار خیلی مهمی کرده است.
تیم مذاکره کننده دولت آقای رئیسی چه نکاتی را باید مدنظر قرار دهد؟
باید واقعیت ها را دید. واقعیت ها به ما می گوید هرچه ما این روند را طولانی تر کنیم، با این تصور که بیشرین امتیازها را خواهیم گرفت و کمترین امتیازها را خواهیم داد، ممکن است هرگز به این هدف نرسیم. گاهی وقت ها می شود در یک زمان و مقطعی به توافقی دست یافت اما وقتی این کار را به هر دلیلی انجام نشود و به تأخیر بیفتد، شاید روند مذاکرات بعدها به سمتی رود که وقتی به عقب نگاه کنیم، ببنیم همان مواردی را که قبلا می شد روی آن توافق کرد، الان دیگر توافق روی آنها امکان پذیر نیست چون شرایط هر روز تغییر می کند. چه کسی فکر می کرد بیماری کرونا دنیا را این جور تحت تأثیر قرار دهد، در حالیکه این بیماری نظام بین المللی را تحت تأثیر قرار داد بنابراین وقتی نمی توان آینده را پیش بینی کرد، بهتر است نسبت به موضوع توافق واقع بینانه نگاه شود. جمله مشهوری است که دو طرف در زمان مذاکرات برجام می گوید «یا درباره همه موضوعات توافق می کنیم یا درباره هیچ چیز توافق نمی کنیم»؛ موضوعاتی که آقای ظریف در آخرین گزارش خود به مجلس درباره وین مورد اشاره قرار داد، به نظر می آید مثل یک فکت شیت است، که اگر صحت داشته باشد و طرف مقابل پذیرفته باشد قطعا جا دارد ما با یک دید مثبت با آن برخورد کنیم و اجازه ندهیم که این مذاکرات طولانی شود چون به هر حال یک فشار اقتصادی روی گُرده مردم است. تیم مذاکره کننده جدید خوب است یک هفته ای به بازار تهران برود و در محلات جنوب تهران یک گشتی بزند و فضای جامعه دستش بیاید. مذاکرات باید براساس مقاومت و حفظ یکپارچگی برای حمایت از تصمیم نظام دنبال شود اما شعاری برخورد کردن با موضوع قطعا گره ای از مشکلات کشور حل نخواهد کرد.
برخی معتقدند در مقطع کنونی بهتر است یک توقفی در مذاکرات داده شود تا دولت جدید بیاید و مسیر مذاکرات را اصلاح کند، نظر شما چیست؟
توقف مذاکرات تا چه زمانی باشد؟ گرچه طرف مقابل ادعا دارد که به لحاظ موضوع حفظ امنیت تحت فشار است چون روز به روز ذخایر اورانیوم و توان هسته ای ایران در حال افزایش است ولی نگران اقتصادی نیستند چون هیچ مشکلی اقتصادی از ناحیه قطع همکاری اقتصادی با ایران برای آنها پیش نیامده است. هم اکنون ایران به لحاظ اقتصادی تحت فشار است.
به نظر شما ادامه مذاکرات باید با چه رویکردی دنبال شود تا به نتیجه برسد چون در زمان دولت آقای احمدی نژاد نیز شاهد بودیم که مذاکره برای مذاکره بود؟
در آن زمان هم مذاکره برای مذاکره نبود، آنها هم می خواستند به یک راه حلی برسند ولی یک اهدافی را می خواستند دست پیدا کنند که شدنی نبود. ما باید یک تحلیل واقع بینانه از وضعیت بین المللی داشته باشیم بعد جایگاه خودمان را به صورت واقع بینانه در نظام بین المللی ببینیم و براساس آن یک نقشه راهی بچینیم که در مذاکرات می توانیم راجع به چه موضوعاتی چانه زنی کنیم، چه امتیازاتی را بگیریم و لازم از چه امتیازاتی را بدهیم. بالاخره در هر مذاکراتی بده و بستان هست. این نیست که هرچه ما بخواهیم تحقق پیدا کند و طرف مقابل نیز همه را بپذیرد و اجرا کند. ما باید یک تحلیل واقع بینانه از نظام بین الملل داشته باشیم وضعیت خودمان را به صورت کاملا رئال تحلیل کنیم، براساس مقدورات، امکانات و محذورات نقشه راه بچینیم و برای رسیدن به نتیجه نیز یک تاریخی را مدنظر قرار دهیم چون ادامه این وضعیت هر روزش برای ما هزینه است. در واقع ما باید این را درنظر بگیریم که چقدر داریم هزینه می پردازیم و چقدر عدم نفع داریم و بعد آیا راه دیگری وجود دارد که ما از این وضعیت بیرون بیاییم. معتقدم در دیپلماسی بن بست وجود ندارد. راه های زیادی هست که می توان به نتیجه رسید، منتها باید نگاه ها را واقع بینانه کرد و به سمتی رفت که به یک راهکار خوب برسیم. اگر این راهکار حاصل شد همه از آن حمایت کنند، نه آنکه بعد از توافق انتقاد کنند. این کار درست نیست. قبل از تصمیم و تعیین راهکار هر کس می تواند به صورت علنی یا مخفی نظرات و دیدگاه هایش را بیان کند ولی بعد از توافق، اساس کار را زیر سئوال نبریم، به خاطر اینکه دولت آقای رئیسی چنین توافقی را کرده است. معتقدم همه بعد از توافق باید تلاش کنند تا آن را نزد افکارعمومی تبیین کنند تا حمایت افکارعمومی حاصل شود.
آیا باید همچنان وزارت خارجه موضوع پیگیری مذاکرات را برعهده داشته باشد یا آنکه لازم است مسئولیت پیگیری مذاکرات به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی برگردد؟
فرق نمی کند. این هم یکی از آن مغلطه هایی است که مطرح می کنند. یک تیم قوی مذاکره کننده از طرف ایران می خواهد با طرف مقابل مذاکرات را دنبال کند. اعضای این تیم ترکیبی از نیروهای مطلع در حوزه هسته ای، اقتصادی و امنیتی هستند که باید به وسیله دیپلمات های حرفه ای هدایت شوند. فرق نمی کند این تیم زیر نظر شورای عالی امنیت ملی فعالیت کند یا وزارت خارجه. نکته مهم آن است که این تیم کارآمد و حرفه ای، کاربلد باشد. ضمن آنکه تصمیم گیر شورای عالی امنیت ملی است. آقای ظریف و تیمش مذاکره کننده بودند، تصمیم گیری در شورای عالی امنیت ملی انجام شد. متأسفانه منتقدان همه مسائل را گردن آقای ظریف می اندازند. برجام خوب و بدش برای نظام جمهوری اسلامی ایران است، نه فقط برای دولت. در مجموع بر این باور هستم که فرق نمی کند تیم وزیر خارجه در دولت آقای رئیسی موضوع مذاکرات را دنبال کند یا دبیر شورای عالی امنیت ملی. هر کدام این کار را انجام دهند، حتما مباحث را با هم دیگر هماهنگ می کنند و حتما هم از جنبه های مختلف مباحث را کارشناسی خواهند کرد و نظر دستگاه های متولی هر حوزه را هم کسب خواهند کرد.
دیدگاه تان را بنویسید