تحلیل از چپ و راست؛

اولویت‌های دولت سیزدهم

کد خبر: 1079960

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

اولویت‌های دولت سیزدهم

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

ضرورت نبرد

سید محمد سعید مدنی در یادداشت روز «کیهان» نوشته است: « فسادزدایی و عدالت‌گستری بزرگ‌ترین انتظار و مهم‌ترین توقعی است که امروز بیش از هر زمان دیگری مردم از مسئولان و خاصه دولت جدید دارند. ... برخلاف تبلیغات دشمنان قسم‌خورده ایران و همچنین القائات مسموم جریانات صهیونیستی و آمریکایی اعتراض و انتقاد مردم به خاطر حاکمیت و اجرای قوانین اسلامی نیست. مردم اصلا انقلاب کردند که این قوانین اجرا شود، قوانینی که خدای خالق و عادل برای انسان‌ها و جوامع انسانی وضع کرده است و سعادت دنیا و رستگاری آخرت در گروی اجرای دقیق آن است. ...  بدون شک جریانات داخلی معاند و خارجی رویاروی انقلاب در برابر هر اقدام اصلاحی و عدالت‌محور و قانونمدار که دولت جدید بخواهد به آن دست بزند مقاومت خواهد کرد -جریانات رانت‌خوار و حرامخوار و مفتخور(قاسطین زمان) که با زیاده‌خواهی‌ها و رفتارهای قانون‌شکنانه همکار و جاده‌صاف‌کن دشمن خارجی هستند و همراه و هماهنگ با او، با مردم و انقلاب دشمنی می‌کنند، طی سال‌های اخیر در سایه عدم نظارت و بی‌کفایتی و فقدان غیرت مسئولیت در نزد بعضی مسئول‌نمایان حسابی فربه و گستاخ شده‌اند و نه‌تنها خود را در موضع ضعف و بدهکاری نمی‌دانند بلکه طلبکار عالم و آدم هم هستند و آنچه را به ناحق و نامشروع به دست آورده‌اند حق مسلم خود می‌دانند و بیشتر از این هم می‌خواهند و سیرائی هم ندارند! لذا شک نباید کرد که در برابر هر حرکت اصلاحی و اقدام قانونی ضد فساد و عدالت‌خواهانه حتما با تمام قوا مقاومت و سنگ‌اندازی می‌کنند.  از آن سو خیلی بعید (و در حد غیرممکن) است که آمریکا «تحریم»ها را لغو کند، در این باره برخلاف بعضی اظهارات تعجب‌برانگیز و در عین‌حال قابل تأسفی که برخی از مقامات دولتی و مسئولان سیاست خارجی بر زبان می‌آورند و از قول آمریکایی‌ها در باغ سبز نشان می‌دهند، و ضمن مبری کردن آمریکا صریحا می‌گویند: «اصل مشکل تحریم دست ایران است و ایران می‌تواند اگر بخواهد همین هفته آن را تمام کند و می‌تواند آن را ادامه دهد...»! ...  دشمنان انقلاب با کمک دنباله‌های داخلی خود (نفوذی‌ها، غربزده‌ها، رسا‌نه‌های اجیرشده، مدیران نالایق و...) از هر ابزاری (از مرغ و گوشت و کشک و روغن گرفته تا... بنزین و گاز و آب و برق) برای به زانو درآوردن مردم استفاده می‌کنند. ابایی هم در ابراز این دشمنی و اعلام اینکه تشنه خون مردم ایران و خواهان نیستی این سرزمین هستند، ندارند. حق هم دارند؛ چرا که مردم ایران بر خلاف خواسته و منافع آنها، پای انقلاب و استقلال خود قرص و محکم ایستاده‌اند. ... بنابراین آنهایی که داوطلب خدمت و تصدی امور این ملک و ملت انقلابی می‌شوند وظیفه دارند مردم را در مسیری که در پیش گرفته‌اند و تحقق هدف‌های ملی و آرمان‌های انقلابی آنها، حمایت کنند نه اینکه با عملکرد و رفتار خود، دانسته یا ندانسته، مغرضانه یا ناآگاهانه در پی اثبات نظرات دشمنان و تامین منافع بدخواهان باشند و برای پوشش و توجیه بی‌عرضگی‌ها و کارنابلدی و کوتاهی‌های خود در پی این باشند که نشان دهند برپایی انقلاب اسلامی از اساس حرکتی غلط بوده! و استقلال‌خواهی و عزت‌طلبی و... که از پیامدهای این انقلاب است دلیل اصلی همه مشکلات و معضلات اقتصادی و فرهنگی و... مردم و جامعه است! و خلاصه نشان دهند که این ما ایرانی‌ها هستیم که مشکل داریم و... دشمنانی مثل آمریکا خوبند و حق دارند و حرفشان منطقی است و «...اصل مشکل تحریم دست ایران است»! پس راه درست و چاره منطقی دست شستن از انقلاب و استقلال و حتی ارزش‌های اعتقادی و دربست تسلیم خواسته‌های نامشروع دشمن شدن و زانو زدن مقابل اوست! حق و انصاف آن است که کسانی که اینجا و آنجا، در آن و این قوه، ردای مسئولیت امور مردم و جامعه را بر تن کرده‌اند باید با همه توان و قوا در برابر این بدخواهان شرور و دشمنان خون‌آشام از مردم حمایت کنند. با تکیه بر ظرفیت‌های سرشار درونی و پرهیز از حاشیه‌روی و دام‌هایی که حاشیه‌سازان بر سر راه آنها می‌گسترانند و با تدبیر و همت و هماهنگی و تلاش یکسره و جهادی بار سختی معیشت و سنگینی زندگی را برای آنان سبک و سبک‌تر کنند و در جهت فراهم آوردن وسایل حیات سرزنده و پرنشاط و امیدبخش که در شأن این مردم مقاوم و نجیب باشد، و فراهم آوردن آن از سوی جمهوری اسلامی انتظار طبیعی است، کوتاهی و تنبلی نکنند».

 

نگاه مردم را دریابید

عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاح‌طلب امروز در «اعتماد» نوشته است: «از همان ابتدا که بیماری کووید-۱۹ شایع شد، بحث درباره ساخت واکسن آن نیز، با شدت موضوع بحث قرار گرفت. ... روشن بود که این ماجرا خیلی سیاسی‌تر از آن است که با این اقدامات بتوان آن را از عرصه سیاست خارج و تبدیل به یک امر صرفا بهداشتی کرد. ... برخی از کشورها از همان ابتدا کوشیدند که واکسن خود را تولید کنند و از این نظر وابسته نباشند، ولی روشن بود که این امکان فقط نزد چند کشور وجود دارد و همه نمی‌توانند وارد آن شوند. در نهایت امریکا، بریتانیا، روسیه، چین و هند، ۵ کشور اصلی پیشگام در ساخت واکسن بودند. از این رو انتظار نمی‌رفت که ایران نیز با توجه به شرایط عمومی کشور بخواهد در این میدان وارد شود ولی وضعیت تحریم‌ها نشان داد که انگیزه برای این ورود وجود دارد و سابقه صد‌ساله واکسن‌سازی نیز تا حدی زمینه این را فراهم می‌کرد.  در این میان یک مشکل جدی برای ایران به وجود آمد. اینکه واردات واکسن در عمل به حاشیه رفت، یا به دلیل انگیزه‌های تولیدکنندگان داخلی، یا محدودیت‌های سیاسی یا مشکلات در نقل و انتقال پول. به همین علت مطالبه و درخواست برای تولید داخل بیشتر شد فقط یک مساله بود که تقریبا همه قول‌های داده شده در این مورد به هر علتی عملی نشد و در نهایت ما به وضعی رسیدیم که مردم برای زدن واکسن به ارمنستان می‌روند و کمترین مقدار واکسن را در منطقه زده‌ایم. و موج پنجم هم با عوارض بیشتر آمده است. در نتیجه نه توانستیم وارد کنیم و نه توانستیم تولید کنیم، این وضعی است که موجب تغییر نگاه مردم به موضوع واکسیناسیون شده است.  گروه افکارسنجی دفتر طرح‌های ملی پژوهشکده فرهنگ، هنر و ارتباطات پنجمین موج نظرسنجی خود درباره کرونا را که در اواخر اردیبهشت انجام داد منتشر کرده است. براساس این نظرسنجی و با فاصله زیاد مردم راه‌حل اصلی مبارزه با کووید-۱۹ را تهیه واکسن دانسته‌اند (۳۳ درصد واردات سریع و ۳۰ درصد تولید داخل را گفته‌اند) و این نشان‌دهنده درک مردم از تأثیر واکسن است. ۷۳ درصد ابراز تمایل به زدن واکسن کرده‌اند، ولی نکته مهم این است که علاقه به زدن واکسن ایرانی از ۴۲ درصد در بهمن ۱۳۹۹ به ۳۰ درصد در اردیبهشت ۱۴۰۰ رسیده است. در مقابل مطلوب بودن واکسن خارجی از ۱۷ درصد به ۲۴ درصد افزایش یافته است. این نگرش به احتمال فراوان اکنون (تیر ۱۴۰۰) به سود واکسن خارجی بیشتر شده است. ۲۰ درصد مردم براساس قول مسوولان معتقد بودند که تا پایان خرداد بهره‌برداری از واکسن داخلی آغاز می‌شود که در عمل نشده است و این موجب بی‌اعتمادی بیشتر مردم می‌شود.  نکته مهم این است که مردم در پاسخ به این پرسش که مهم‌ترین عامل استمرار کرونا چیست طی ماه‌های گذشته تغییر عقیده جدی داده‌اند . در بهمن ۱۳۹۹، حدود ۴۶ درصد از پاسخگویان، کم‌توجهی مردم به دستورالعمل‌های بهداشتی را عامل استمرار کرونا می‌دانستند. این رقم در اردیبهشت ماه امسال به ۳۶ درصد تنزل یافته. در عوض بی‌توجهی و آسان‌گیری مسوولان از ۲۵ درصد به ۴۸ درصد افزایش یافته که حکایت از ارزیابی منفی از مدیریت کرونا در فاصله کوتاه چند ماهه بهمن تا اردیبهشت است. این تغییر نگاه تحت تاثیر سیاست‌های نادرست واردات و تولید واکسن داخلی است.»

 

اولویت اصلی دولت سیزدهم

عبدالله متولیان امروز در روزنامه «جوان» نوشته است: «تشدید رکود اقتصادی، تورم و نقدینگی نجومی، افت باورنکردنی ارزش پول ملی، گرانی‌های بی‌سابقه کالا و خدمات و جهش‌های متوالی قیمت مسکن و کالا‌های پرمصرف در سبد خانوار، افزایش حقوق‌ها و از جمله حقوق بازنشستگان از منابع تورم زا و کابوس کسری بودجه ٤۰۰ هزار میلیارد تومانی و... کشور را در وضعیت بغرنجی قرار داده است به طوری که اولین چالش دولت سیزدهم، تعیین تکلیف وضعیت بودجه‌ای و کسری بودجه خواهد بود. ... بر اساس یک نظریه روانشناسی اگر فرد یا سازمان و یا کشوری در وضعیتی قرار بگیرد که محور چالش‌ها و محور توانمندی‌ها و ظرفیت‌ها، هر دو در حالت حداکثری باشند، در چنین حالتی فرد و یا کشور در حالت حیرت، بهت و برانگیختگی قرار گرفته و موفق به کشف و به‌کار گیری راه‌های مؤثر و کارآمد برای غلبه بر مشکلات و چالش‌ها با تکیه به توانمندی‌ها و ظرفیت‌های خود خواهد شد. تجربه بشری نیز این واقعیت را به اثبات رسانده است، به طوری که تقریباً تمام انسان‌های موفق پس از مواجه شدن با ابرچالش زندگی خود به موفقیت بزرگ دست یافته‌اند. قرآن کریم نیز (به حکم آیه «اِنَّ مَع‌َالعُسْرِ یُسْری») آسانی‌ها و راحتی‌ها را محصول عبور از متن سختی‌ها می‌داند. قرائن و شواهد نشان می‌دهد که دولت سیزدهم عزم خود را برای غلبه بر ابرچالش‌های اقتصادی کشور جزم نموده است. لازمه توفیق دولت سیزدهم و تحقق عزم رئیس دولت، پیش‌بینی عوامل مؤثر بر آن است که برخی از مهم‌ترین‌های این عوامل عبارت است از:

۱ - پیش‌بینی و به‌کار گیری نیروی انسانی کارآمد، مؤمن، انقلابی، شجاع، باانگیزه و معتقد به پیروزی که آیت‌الله رئیسی برای تحقق این خواسته سامانه یاران رئیسی را راه‌اندازی کرده است. ۲ - داشتن مدل مهندسی شده رسیدن به قله‌های مورد نظر در سه سطح کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت مبتنی بر ارزیابی دقیق وضعیت موجود در حوزه ابرچالش‌های اقتصادی. ۳ - داشتن برنامه مدون، دقیق و قابل اجرا به گونه‌ای که هم برای مجریان و هم برای مردم باورپذیر باشد، مبتنی بر تعیین اولویت‌ها و تأمین منابع مالی. ٤ - انجام عملیات روانی، آموزش و فراخوان عمومی از طریق رسانه ملی و به‌کار گیری و به میدان آوردن دنیای وسیع رسانه‌ای کشور به منظور جلب همراهی افکار عمومی با برنامه‌ها. ۵ - ایجاد سامانه دقیق کنترل، نظارت، پیگیری و ارزیابی دقیق برنامه‌ها و ارزشیابی عملکرد مدیران.

از همه موارد مذکور مهم‌تر و حیاتی‌تر، آن چیزی که توان مدیریتی و برنامه‌ای دولت بعد برای غلبه بر ابرچالش‌های اقتصادی و مشکلات مردم را باورپذیر می‌کند ایجاد نگاه سیستمی و مجموعه‌ای به جای نگاه جزیره‌ای و غیر سیستمی است. ... تردیدی نداریم که اگر در هشت سال گذشته به جای پیگیری متوهمانه و فرصت‌سوزانه و بلکه ذلیلانه برنامه جامع اقدام مشترک (برجام خسارت محض) به تشکیل قرارگاه فرماندهی عملیات مشترک اقتصادی پرداخته بودند نه تنها یک از هزار مشکلات موجود را شاهد نبودیم بلکه امروز مانند حوزه خنثی‌سازی تهدیدها، موفق به خنثی‌سازی تحریم شده و مردم و کشور را در گرداب طوفانی مشکلات و چالش‌های اقتصادی اسیر و گرفتار نکرده بودیم.»

 

گرداب اقتصاد و توفان سیاست

سید مسعود رضوی در شماره امروز «اطلاعات» نگاهی به شرایط گذار و انتقال قوة مجریه و کارنامة دولت دکتر حسن روحانی دارد که در واقع ادامه یادداشت دیروز است. او نوشته است: «در یادداشت روز دوشنبه ۲۱ تیرماه، دربارة گذار از دولت دکتر روحانی و واگذاری قوة مجریه به آیت‌الله رئیسی چند نکته را بیان کردیم و هدف آن بود که به پیشداوری‌های غیرمنصفانه پایان دهیم ... دولت روحانی، بی‌آنکه ادعای نمایندگی یک جریان یا اتصالی به یک منزلت و موقعیت ویژه داشته باشد، با امیدهای مردم و هوشمندی و موقعیت‌شناسی حسن روحانی و همراهانش، هشت سال قبل در چنین روز‌هایی، آماده می‌شد تا بنیان مهم را استوار سازد: اول چینش و تشکیل یک کابینة یکدست و کارآمد که قادر به حلّ مشکلات پرتعداد کشور و ایجاد بنیان‌های محکم برای سرمایه‌گذاری، اشتغال و توسعه در سطح ملّی باشد و دوم، به فرجام رساندن برجام و برداشتن تیغ تحریم‌ها و بیانیه‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد، و اتخاذ شیوة تعامل به جای تقابل، تنش‌زدایی و همزیستی به جای تنش‌زایی و واگرایی.

از همان آغاز، متأسفانه سنگ‌اندازی در راه دولت و ایجاد یک جبهة همسوی داخلی و خارجی علیه برجام، با صدای بلند و هیاهوی بسیار آغاز شد. هیچ ابایی هم وجود نداشت و برای از کار انداختن قدرت تکنوکراسی و کارآمدی دولت وی، که از زبده‌ترین نیروهای سیاسی و اجرایی و تشریک مساعی با همة جریان‌های مهم سابق ولاحق شکل گرفته بود، دست به هرکاری زدند. وزیر خارجه، وزیر نفت، معاون اول رئیس جمهوری، وزیر ارتباطات و شخص رئیس جمهوری بارها به صراحت یا در پرده حقایقی را بیان کردند. کارشکنی رژیم صهیونیستی و زحمات و زخم‌هایی که آن رژیم جنایتکار وارد می‌ساخت، نئوکان‌های آمریکایی و جریان‌های رادیکال نفتی و تسلیحاتی در انتهای منفی بُردارِ حزب جمهوری‌خواه آمریکا، ولیعهد عربستان محمدبن سلمان و سلاطین صاحب حرمسرای امارات و بحرین، در کنار فهرست پرشمار و ریز و درشتی از کار شکنی‌های داخلی و حتی برخی متحدان ظاهری نظیر روسیه که به قول ظریف؛ برای جلوگیری از امضای برجام بهانه‌های بسیار می‌آوردند و انحصارات و اعتبارات فراتر از معاهدات و معاملات پرسود و یک طرفه را طلب می‌کردند؛ فقط یک گوشه از مشکلات پیش روی دولت حسن روحانی بود. اما تمامی این‌ها به مدد سخت کوشی و تخصص و تجربه حل شد. برجام امضا شد، سایه شوم تحریم‌ها و منشور هفتم سازمان ملل، یکجا از سر ایران دور شد و بازارهای از دست رفته نفت و پتروشیمی و فولاد و حتی مواد غذایی در منطقه و فراتر از خاورمیانه را احیا کردیم.

دراین دوران، به رغم همه کمبودهای پولی و ارزی، تعهدات بین‌الملل ایران هیچگاه به تعویق نیفتاد و حتی یارانه‌های داخلی درست به موقع به کارت سرپرستان خانوار ریخته شد. اما هنگامی که در ایالات متحده آمریکا دولت ترامپ روی کار آمد، زنگ تازه و آهنگ مخالفی نواخت و برجام را به صورت یکجانبه ترک کرد. کوشش او برای به دام انداختن و محکوم ساختن ایران از طریق مجامع بین‌الملل و اجماع بین دولت‌ها، به مدد برجام و براهین حقوقی و دیپلماتیک دولت ایران ناکام ماند. آمریکا فشارها و تحریم‌ها را علیه ما افزایش داد، اما خود نیز منزوی و برکنار از همکاری دوستان و متحدان، در کنار نتانیاهو و دولت بدنامش تنها ماند. در این لحظه از تاریخ، گروهی ذینفوذ در عرصه‌های مدیریت و سیاست و رسانه در ایران، دولت حسن روحانی و دستاوردهای آن را، همگام و همسو با ترامپ و نتانیاهو و بن سلمان، در هم می‌کوفتند. هنوز کرونا به جان مردم و کشورها نیفتاده بود، اما دوران دشواری برای دولت و دیپلماسی آغاز، و شرایط معیشت و مناسبات اجتماعی و فرهنگی جامعه به سوی واگرایی و انفعال تمایل می‌یافت. برخی از همان جریان‌ها و گروه‌هایی که تحت عنوان کاسبان تحریم و دولت در سایه از آنها نام برده می‌شود، هیچ ابایی از نابودی وحدت دولت ـ ملت و تباه‌سازی نهاد جمهوریت و شور و شوق رقابت‌های مردم‌سالارانه در عرصه انتخابات نداشتند».

 

خطر مثلث تروریسم برای منطقه

روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشت امروز خود آورده است: «با تکیه بر  موضع منطقی دولت جمهوری اسلامی ایران در چهار دهه گذشته و آنچه این روزها وزارت امور خارجه کشورمان در واکنش به شرکت مسئولین تعدادی از کشورهای غربی در نشست مجازی گروه تروریستی منافقین انجام داده، طبیعی است که مردم افغانستان انتظار داشته باشند دولت جمهوری اسلامی ایران در برابر گروه تروریستی طالبان موضع داشته باشد و از به رسمیت شناختن آن و حمایت از آن خودداری نماید. ما نباید ضعف‌های دولت افغانستان را به حساب مردم این کشور بگذاریم و حقوق این ملت مظلوم که اکنون کشورشان در حال بلعیده شدن توسط گروه تروریستی طالبان است را نادیده بگیریم. حتی وزیر خارجه همین دولت نیز به دولت‌ها هشدار داده که تروریسم، خوب و بد ندارد و نباید طالبان را تروریست‌های خوب دانست. قطعاً ایران نیز جزء مخاطبین وزیر خارجه افغانستان است.

گروه تروریستی طالبان، از نظر خشونت و اعتقاد به اینکه «هدف، وسیله را توجیه می‌کند» هیچ تفاوتی با گروه تروریستی منافقین ندارد. این گروه تروریستی به دلیل اینکه از تفکر فرقه واپس‌گرای سَلَفی ریشه می‌گیرد و تمام جنایات خود را به استناد دین توجیه می‌کند، خطرناک‌تر از منافقین است. بنابراین، مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران هیچ توجیهی برای به رسمیت شناختن گروه تروریستی طالبان ندارند و نمی‌توانند آن را یک گروه سیاسی بدانند، گروهی که به قدرت رسیدنش خطر بزرگی برای افغانستان است.

خطر بزرگ‌تر اینست که گروه تروریستی طالبان برخلاف ادعای نداشتن رابطه با القاعده و داعش، با این گره‌های تکفیری تروریستی همکاری کامل دارد و براساس اطلاعات موثق موجود، هم‌اکنون اعضاء این دو گروه نیز در کنار طالبان در افغانستان در حال شرارت علیه مردم هستند. این مثلث خونخوار تاکنون 36 هزار نفر از مردم افغانستان را به کام مرگ برده‌اند و بیش از 250 هزار نفر را آواره کرده‌اند. تمام این جنایات برای اینست که این مثلث شوم در افغانستان به قدرت برسند و این کشور را به پایگاه خود برای ناامن کردن کشورهای منطقه تبدیل نمایند. کاری که داعش، القاعده و طالبان درصدد بودند در سوریه، عراق و لبنان انجام دهند ولی با شکست مواجه شدند و اکنون می‌خواهند از افغانستان شروع کنند. اینبار این توطئه در مرزهای ایران در حال شکل‌گیری است و آمریکا و سایر حامیان گروه‌های تکفیری تروریستی خود را برای انتقام گرفتن از ایران توسط این مثلث شوم که در حال به قدرت رسیدن در مجاورت ماست آماده می‌کنند. برای جلوگیری از این خطر بزرگ، راه صحیح اینست که مردم افغانستان که آمادگی ایستادگی در برابر این تروریست‌ها را دارند مسلح شوند. آنها این قدرت و اراده را دارند که اگر به درستی حمایت شوند، این خطر را از کشور خود دفع نمایند.»

 

یکدست‌شدن قوا مثبت است؟

محمد هاشمی، تحلیلگر مسائل سیاسی در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشته است: «شرایطی که در قوه سه‌گانه در حال حاضر حاکم شده قبلا تجربه کرده‌ایم که نیروهای حاکم بر قوای سه‌گانه یکدست و هماهنگ از لحاظ اردوگاه سیاسی شده‌اند. در دولت آقای احمدی‌نژاد این اتفاق افتاده و اتفاقا علاوه بر این مساله، امور دیگر هم بر وفق دولت بوده است، اما به جای موفقیت ناکامی‌هایی به بار آمده است. از نظر امکانات مالی در آن دوره به دلیل شرایط جهانی، دوره درخشانی بوده؛ ولی شما ندیده‌اید که یک پروژه توسعه‌ای به درد‌بخور در کشور اجرا شود. در معیشت مردم نه‌تنها تغییری ایجاد نشده؛ بلکه نتیجه عملکردها این شده که روستاها خالی شود و روستانشینان به حاشیه شهرها کوچ کنند. مسیر توسعه که در دولت‌های قبل آغاز شده ادامه پیدا نکرده است؛ چراکه برعکس هم عمل کرده‌اند. در آن دوران هیچ عذری برای کار نکردن وجود نداشت؛ نه کمبود منابع مالی بود، نه اینکه بین دولت و نهادهای دیگر دوگانگی شکل گرفته بود. حالا اگر جریان اصولگرا بخواهند از گذشته عبرت بگیرد باید راه دیگری را انتخاب کند؛ چرا‌که اگر همان راه را برود دچار همان خسران‌ها خواهد شد. صرفا اینکه نهادها همه یکدست شده‌اند برای تشکیل دولت توانمند و حل مشکلات کافی نیست. اگر این یکدست‌شدن منجر به همگرایی بین سه قوه  و تصمیم‌گیری‌های قاطع در ساختار حکمرانی کشور شود، می‌تواند پیامد مثبتی تلقی شود، وگرنه با حرف‌های شعاری و میدان دادن به برخی افراد رانتی به اسم جوان‌گرایی نمی‌توانیم مشکلات کشور را حل کنیم. رئیس‌جمهور منتخب اصلی‌ترین شعار خود را حل مشکلات اقتصادی اعلام کرده است. این امر نیازمند جذب سرمایه است، جذب سرمایه هم نیازمند تنش‌زدایی در سطح بین‌المللی و ثبات در داخل کشور است. رئیس‌جمهور منتخب باید این رویکردها را در دستور کار خود قرار داده و به افرادی که مواضع تندی دارند و این مسیر را دچار مشکل می‌کنند میدان ندهد؛ چرا که در این صورت حل مشکلات اقتصادی مردم تنها در حد شعار زمان انتخابات باقی خواهد ماند و مردم هم نسبت به رئیس‌جمهور جدید ناامید خواهند شد.»

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها