طالبان در حال پیشروی در افغانستان است. اگرچه درگیری بین نیروهای دولتی و طالبان ادامه دارد اما آنها مدعی هستند که 85 درصد خاک افغانستان را در دست دارند. روز پنجشنبه ویدئوهایی منتشر شد که نشان میدهد نیروهای طالبان در گمرک «اسلامقلعه» پرچم جمهوری اسلامی افغانستان را با صدای اللهاکبر درآورده و پرچم خود را به جایش نصب میکنند. گمرک مرزی ایران و افغانستان، اسلامقلعه نام دارد که در ۱۲۰کیلومتری استان هرات واقع شده است. همچنین طلوعنیوز افغانستان گزارش داده که درگیری بین نیروهای طالبان و دولت افغانستان در دومین شهر بزرگ این کشور، قندهار نیز در جریان است. محمد نعیم، سخنگوی طالبان در مصاحبه با خبرگزاری اسپوتنیک گفت: در ارتباط با مسئله مرزها ما به همه اطمینان میدهیم که مشکلی از سمت ما وجود نخواهد داشت. ما به همه همسایگانمان اطمینان میدهیم که آرامش نسبی در مرزهای ما برقرار خواهد بود. شهابالدین دلاور، سرپرست هیئت طالبان در مسکو در نشست خبری هیئت طالبان با رسانههای روسیه در مسکو نیز گفته «در فتوحات جدید طالبان همسایگان ما در آرامش خواهند بود و جای نگرانی نیست؛ آماده رفع نگرانی کشورها از طریق مذاکره هستیم».
اما اهمیت نگرانی رخداده در مرز به این حد است که سرتیپ رضا آذریان، فرمانده قرارگاه منطقه شمال شرق ارتش برای بازدید از مرزهای شرقی کشور و مرز دوغارون در شهرستان تایباد رفته و توضیح داده که «️نیروهای زمینی ارتش در قالب تیپهای متحرک هجومی در سرتاسر نوار مرزی شمال شرق و شرق کشور مستقر هستند و با همه قوا در حال پاسداری از مرزهای ایران اسلامی هستند و جای هیچگونه نگرانی نیست».
در همین حال با توجه به احتمال مهاجرت غیرقانونی افغانستانیها به سمت مرزهای ایران در شرایط بحرانی، امیر سرتیپ فرهاد آریانفر معاون عملیات نیروی زمینی ارتش نیز که برای بررسی آمادگی یگانها در منطقه حضور یافته است، توضیح داد: «با حضور هوشمندانه و همت رزمندگان نیروی زمینی در صدها کیلومتر از مرزهای شرقی، همچنین تلاش مرزداران غیور نیروی انتظامی در مناطق مرزی همجوار با استان سیستانوبلوچستان و همراهی عزیزان سپاه، کوچکترین تحرک در مجاورت مرزها را به دقت تحت نظر داشته و اجازه کوچکترین تردد و ورود غیرمجاز از طریق این مرزها را نخواهیم داد. مرزهای جنوب شرق و شرق کشور به صورت شبانهروزی تحت کنترل و نظارت قرار داشته و از امنیت کامل برخوردار است».
بااینحال، پیشروی طالبان در افغانستان و نزدیکی این گروه به مرزهای ایران میتواند اتمسفر فضای دو کشور و شرایط تنظیم رابطه ایران و طالبان را تحتالشعاع قرار دهد.
در مورد وضعیت جدید پیشآمده با ابراهیم رحیمپور، معاون پیشین آسیای وزارت خارجه گفتوگو کردیم. او معتقد است طالبان به دنبال قدرتگرفتن در افغانستان است اما قدرت را با دیگری شریک نمیشود. اگرچه او تأکید دارد که ارزیابی جدی نیازمند رصد تحولات آینده است.
آنچه اکنون در افغانستان رخ داده چقدر قابل پیشبینی بود؟
درباره تحولات افغانستان باید گفت مسیری که اکنون در حال طیشدن است، موضوع جدیدی نیست. از اواخر دوره ترامپ و مذاکراتی که در دوحه بین طالبان و دولت افغانستان انجام شد، این مسیر در حال طیشدن است. آنهایی که افغانستانشناس هستند، مدتی است منتظر همین تغییر و تحولات هستند. نیت آمریکا هم همین وضعیتی بوده که پیش آمده و به عبارتی خودش خلاص میشود و دیگران را درگیر میکند. مدعی است که به اهداف خودش رسیده، من که فکر میکنم نه. هم خسارت زیادی دیده است و هم خسارات زیادی به خود افغانستان و همسایگانش زده و این داستان مربوط به 20 سال و مربوط به رؤسای جمهور پیشین آمریکاست.
طالبان بعد از دو دهه دوباره قدرت گرفته است. نگاه مردم افغانستان به آنها چگونه است؟
به نظر میرسد نیرو، گروه و قدرت طالبان قابل حذف نیست. قسمتی از واقعیت جامعه افغانستان است. بعد هم این گروه به مرور با حمایت کشورهای بیرونی و بعد هم با دسترسی به منابع مالی و تسلیحاتی مختلف خودش را سازمان داده است. از بیکاری که در جامعه افغانستان هست، استفاده کرده و سربازگیری هم کرده است. از این نظر بعد از مذاکرات دوحه و بهخصوص بعد از آزادکردن زندانیهای طالبان و بعد از اینکه آمریکاییها خروجشان از افغانستان را شروع کردند همه منتظر گسترش فعالیتشان و گرفتن مناطق بودند؛ بهخصوص دولت افغانستان. دولت افغانستان هم متأسفانه در چهلودو، سه سالی که درگیر این بحرانهاست، در ضعیفترین موقعیت خودش است. از این نظر کاری چندان جدی هم از دستشان برنمیآید. ولی از طرف دیگر این گزاره وجود دارد که مردم افغانستان هم همهشان طالبان نبوده یا با آن تفکر همراه نیستند. ولی به هر حال نگاه میکنند که آن قدرت غالب کجاست و چه کسی است؟ طبیعتا اینقدر مصیبت دیدهاند که درگیر نمیشوند. بنابراین برای پیداکردن تصویر شفاف از آینده باید صبر کرد و دید، ولی آنچه مطمئنا میشود گفت این است که طالبان جزء قدرت است. بااینحال، خاصیت طالبان این است که معمولا یک حکومت مؤتلفه یا حکومتی که سهمگیری کند و با دیگران شریک شود، نیست؛ یا همه قدرت را میخواهد یا همینطور میماند. از طرف دیگر، به نظر میرسد طالبان از اقدامات انفجاری و انتحاری که قبلا انجام میداد، با ادعاهایی که اکنون برای حکومتداری میکند، دست برمیدارد. مگر در درگیریهای نظامی شرایطی پیش بیاید که برای نشاندادن قدرت خودش دست به اقدامات انفجاری و انتحاری بزند. طالبان که ولسوالی و بخشهای مختلف را میگیرند و عوامل خودشان را میگذارند، طبیعتا هم مقداری مالیاتگیری از مردم میکنند. طالبان خیلی هم عجله ندارند. ۲۰ سال آمریکاییها آنجا آمدند، مردم منتظر بودند. حالا یکی، دو سال دیگر هم برایشان مشکل نیست که صبر کنند.
در افکار عمومی همیشه ادعاهایی مطرح است مبنی بر اینکه ایران از طالبان حمایت میکند. در این مورد چه پاسخی میتوان داد؟
در مورد اینکه ما از طالبان حمایت میکنیم به نظرم تا به اینجا ارتباط با طالبان کاری منطقی بود. دولت کابل ضعیف بود. آمریکاییها هم آنجا بودند. این دو فاکتور ایجاب میکرد که ما با گروههایی که بهخصوص در مرزهای ما و در حاشیه مرزهای ما نفوذ، قدرت و ترددی دارند، قاعدتا به خاطر حفظ وضعیت خودمان باید مذاکره میکردیم که کردیم و این هم ضد دولت افغانستان نبوده و برای حفظ وضعیت خودمان بوده است. این سیاست موفق هم بوده.
الان که اینها دارند روی کار میآیند، این هم خیلی عاقلانه نیست که ما شروع کنیم به مقابله با طالبان. این تا اندازهای به ما ربطی ندارد، به خود مردم افغانستان ربط دارد. بنابراین کاری که ما میتوانیم بکنیم دعوت به مذاکره است و حلکردن مشکلاتی که در این کشور هست از طریق سیاسی. ولی خب ما هم واقعا میتوانیم بگوییم که در این چهلودو، سه سال خسته شدیم. خیلی تلاش کردیم، خیلی کمک کردیم، خیلی مؤثر بودیم ولی خب افغانستان، افغانستان است؛ یعنی آمریکاییها اگر تجربه امروز را داشتند، شاید زودتر خارج میشدند، اما خب بالاخره ابرقدرت است. ادعا میکند و نمیخواهد که از خودش ضعف نشان بدهد. شوروی هم همینطور. آنها هم اگر حرف امام را گوش کرده بودند، نمیآمدند. قبل از آن هم انگلیسیها و دیگران. از این نظر فکر میکنم در کنار مرزهای خودمان و برای خودمان تحولات افغانستان را باید دقیق دنبال کنیم؛ هم از طریق دولت افغانستان، هم از طریق طالبان یا دیگر افراد معتبری که ما با آنها ارتباط داریم، بهخصوص نیروهای جهادی. اینها چیزهایی است که ما به هر حال داریم انجام میدهیم. فکر میکنم این نکته «حمایت از طالبان» را شاید خیلی به این صراحت نمیشود گفت. بهاصطلاح محاسبه طالبان در قدرت قاعدتا باید برای ما محفوظ باشد. همانطور که در اسلامآباد هم بیشتر از این نسبت به طالبان آنچه گفته میشود وجود دارد. بنابراین ما بهعنوان همسایه اصلی این کشور در کنار پاکستان و بعد هم تاجیکستان و تا اندازهای ترکمنستان هستیم. در اینها ما ذیحق هستیم که تحولات را دقیق دنبال کنیم و ببینیم چه اتفاقاتی قرار است بیفتد. آنچه من از افغانستان میشناسم، این است که متأسفانه مشکلات این کشور بسیار زیاد است. مردمش بسیار مظلوم و رنجدیده هستند. نیاز به آرامش دارند و نیاز به بازگشت به سرزمین و وطن خودشان. واقعیت نشان میدهد که هنوز هم دورنمایی برای این موضوع نیست. امیدواریم که باز مهاجران جدیدی را از افغانستان به کشورمان شاهد نباشیم.
طالبان به اسلامقلعه رسیدهاند. این موضوع چقدر میتواند برای ایران نگرانکننده باشد؟
در مورد آمدن طالبان به اسلامقلعه و نوار مرزی ما، مشخصا، فراه، نیمروز و هرات سه ایالتی هستند که در همسایگی ما هستند و طالبان در هر سه اینها حضور پیدا کرده است.
این دفعه طالبان از قسمت شمال و غرب که به ما نزدیکتر است عملیات بیشتری را انجام داده تا جنوب و شرق. آنها مشخصات دیگری دارند. بنابراین الان طالبان به عبارتی با ما همسایه شده است. دیگر ایجاب میکند که خارج از اینکه دولت مرکزی را به رسمیت میشناسیم، با نیرویی که در کنار مرزهای ماست، قاعدتا باید گفتوگو کنیم، مراقب باشیم و تحولات را زیر ذرهبین قرار دهیم.
برخی معتقدند طالبان فعلی با طالبان قبل تفاوت کرده است. شما در این زمینه نشانههایی میبینید؟
در این مورد که آیا طالبان همان وضعیت
۲۰ سال پیش را دارد یا متفاوت است، باید گفت حتما تفاوتهایی کرده، ولی معنایش این نیست که چارچوب فکریاش را تغییر داده است. طبیعتا ابزارها و تاکتیکها را برای رسیدن به حکومت در این دوره تغییر داده است. اینکه تفکرش نسبت به زنان، آموزش، سیاست خارجی و اقتصاد و همه مسائل مهمی که هست چطور است، دراینباره نیروهای ضد طالبان بیکار ننشستهاند و دارند تولید فیلم و نوار و این مسائل میکنند. بنابراین باید مجموعه اطلاعات را از کانالهای مناسب پیدا کرد. عاقلانه نمیدانم که در این مقطع طالبان به همان کارهای بچگانه و جاهلیت ادامه دهد، ولی از طرفی هم باید ما این را قبول کنیم که طالبان الان در وضعیتی است که در ابتدا میخواهد به حکومت برسد و رضایت عمومی را هم جلب کند. از این نظر فکر میکنم اولویتشان امنیت است و اقتصاد. لذا شاید با ورود به اسلامقلعه به دنبال داشتن تجارت مناسب با ایران است، بیشتر از آنچه فعلا بین دو کشور هست. ایران از شرکای مهم افغانستان است و صادرات ما به این کشور صادرات خوبی است.
ممکن است آنها دنبال نفوذ به ایران هم باشند و امنیت مناطق مرزی در خطر باشد؟
اصلا چنین چیزی نمیتواند توجیهپذیر باشد. آنها فعلا خود افغانستان را باید تثبیت کنند و به فکر ساماندهی نیروهای خودشان باشند و اصلا اینکه طمعی به داخل ایران بخواهند داشته باشند، خودشان هم میدانند که چنین توانی را ندارند و عاقلانه هم نیست.
نکته آخر اینکه این نیرو یک نیروی نظامی منسجم تربیتشده سازماندهیشده دقیق نیست. بنابراین شما نمیتوانید بین طالبانی که در این دوره دارند عمل میکنند و طالبانی که آن طرف دیگر کار میکنند یک وضعیت را ببینید. گاهی هم بلبشویی در حرکات گروههای اینچنین دیده میشود و از این نظر نمیشود تفسیر دقیق علمی کرد. باز هم باید منتظر پدیدههای دیگر و تحرکات دیگر بود تا بشود قضاوتی انجام داد، ولی من فکر میکنم اینها هیچ نگاهی به ایران ندارند و نخواهند داشت و از طرف دیگر التماسدعاهایی هم دارند. حالا باید ببینیم برایند ارتباطاتی که وجود دارد به کجا میرسد. امیدواریم طالبان با خود دولت کابل هم که در جلسه اخیر در تهران با آنها صحبت کردند، بتوانند راهی پیدا کنند که بدون خشونت قدرت تقسیم شود./ شرق
دیدگاه تان را بنویسید