تحلیل از چپ و راست؛

نگران صلح

کد خبر: 1078916

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

نگران صلح

گروه سیاست سایت فردا – طبیعی و واضح است که تحلیل‌گران در عرصه سیاست به موضوعات مختلف از منظر خود و با گرایش سیاسی خود می‌نگرند و می‌نویسند. در اینجا اما سعی داریم با کنار هم قرار دادن این تحلیل‌ها ، مسائل را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بررسی کنیم.

در بسته پیش‌رو تحلیل‌های سیاسی را فارغ از جناح‌بندی‌های سیاسی بخوانید.

 

پیام‌های نشست صلح تهران

عبدالمحمد طاهری، کاردار سابق ایران در افغانستان امروز در یادداشتی برای «ایران» نوشت: «اوضاع عمومی افغانستان لحظه به لحظه در حال بغرنج‌تر شدن است و با هر تحول جدیدی بر پیچیدگی‌های اتفاقات میدانی در این کشور افزوده می‌شود. ... هم اکنون بعد از ماجرای خروج امریکا از افغانستان، دولتمردان این کشور به شکل کاملاً واضحی برای رفع خلأ امنیتی خود به سمت روس‌ها متمایل شده‌اند. افغانستان هنوز در وضعیتی نیست که بتواند به تنهایی از پس تأمین امنیت خود بر بیاید و این موضوع خصوصاً با توجه به تحولات اخیر یک «تهدید» و در عین حال «فرصت» برای کشورهای منطقه است. ایران با توجه به مرز گسترده خود با افغانستان و همچنین نوع متفاوت روابط فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که با این کشور دارد راهکاری جز ورود مستقیم به این منازعه در پیش روی خود نمی‌بیند. ایران باید در این مقطع به‌عنوان یکی از سرمداران میانجیگری و بازی سازی در افغانستان ظاهر شود و بتواند نبض بسیاری از جریانات و تحولات را در دست بگیرد. کمترین تأثیر تعمیق تنش‌ها در افغانستان برای ایران، مواجه شدن با یک سیل جدید و بزرگ از مهاجران افغان خواهد بود که هم برای کشور ما و هم برای افغانستان و هم برای روابط دوجانبه ما هزینه ساز خواهد شد. بنابراین لازم بود که ایران در این مقطع پیام اقتدار خود را به گوش طرفین این منازعه برساند.»

وی افزوده است: « طرفین منازعه باید چند نکته را در خصوص ایران متوجه شوند؛ اول اینکه بدانند توجه ایران کاملاً بر تحولات افغانستان متمرکز است و به طور دقیق آنها را رصد و پیگیری می‌کند و به‌عنوان یک بازیگر فعال در این عرصه ایفای نقش خواهد کرد. دوم اینکه بدانند بهترین راه خلاص شدن از این وضعیت توسل به ایران خواهد بود. مرزهای مشترک طولانی، نزدیکی‌های فرهنگی و اجتماعی، تبادلات تجاری و اقتصادی، آشنایی جامعه افغانستان با ایران، اشتراک زبانی و پارامترهایی از این دست عواملی هستند که می‌توانند به تقویت چنین تصوری در میان طرف‌های منازعه کمک کنند. نکته سوم اینکه آنها باید بدانند ایران چه برای محافظت از منافع خود و چه برای تغییر در تحولات و آرام کردن اوضاع از اقتدار کافی در حوزه سیاسی و میدانی برخوردار است و در آخر اینکه متوجه شوند عزم ایران برای رسیدن به یک ثبات پایدار در افغانستان یک عزم کاملاً جدی و طولانی مدت و همیشگی است. اینها پیام‌هایی است که طرف‌های درگیر می‌توانند در اجلاس تهران از سوی مقامات ایرانی دریافت کنند. ... نکته اینجاست که خروج نظامی امریکا از افغانستان به معنای خداحافظی کامل آنها با این کشور نخواهد بود. حضور فرهنگی، اقتصادی و مهمتر از همه امنیتی امریکایی‌ها در افغانستان ادامه خواهد داشت. در کنار این نشانه‌هایی از خطر پیدایش ردپای موساد در افغانستان هم وجود دارد و مخلوط شدن اینها با مسأله ناامنی‌های اخیر توسط طالبان و افزایش تنازع داخلی افغانستان سطحی از بی‌ثباتی را پدید خواهد آورد که مستقیماً در عرصه‌هایی امنیت و منافع جمهوری اسلامی ایران را هدف خواهد گرفت؛ مسأله مواد مخدر، نا امنی‌های مرزی، مهاجران افغان، تشکیل گروه‌های افراطی و مسلح جدید، به هم زدن امنیت سرمایه‌گذاری در شرق کشور، به هم زدن رابطه ایران با کشورهای ثالث و مسائلی نظیر این می‌توانند از جمله آثار این وضعیت باشند.با توجه به این مسائل ایران باید از همین الان به‌عنوان یک بازیگر کاملاً فعال خود را در این عرصه نشان دهد. مهم اینکه دوره انتقال قدرت در دولت ایران نباید ذره‌ای تمرکز از این موضوع مهم را تحت‌الشعاع قرار دهد. حتی پر بیراه نیست که در همین یک ماه باقیمانده از عمر دولت به لحاظ اهمیت موضوع نیازمند تقویت جدی میز افغانستان در وزارت خارجه هستیم و این کار باید به طور مستمر در دوره انتقال قدرت و شروع به کار دولت آتی انجام شود.»

 

جریان تحریف مشغول کار است!

کمال احمدی در یادداشت امروز «کیهان» نوشت: « جریانی در کشور گویا عادت کرده علت بروز هر مشکل و رخدادی را به خارج نسبت دهد و با ادبیات «نمی‌شود و نمی‌توانیم» ضعف خودش را به عموم ملت تعمیم داده و بگوید نمی‌توانیم در برابر زورگویی ابرقدرت‌ها بایستیم ... آقای روحانی روز گذشته در جلسه هیئت دولت ریشه مشکل کمبود برق را عدم سرمایه‌گذاری دانست و گفت: «بدون سرمایه و با دست خالی نمی‌شود کاری انجام داد» این ادعاها در حالی است که اولا تجربه چهار دهه اخیر کشور به وضوح نشان داده هر پیشرفت و توسعه‌ای منوط به سرمایه‌گذاری خارجی نیست و اتفاقا بسیاری از توفیقات ما در حوزه‌های مختلف با پول داخلی انجام گرفته از پیروزی در هشت سال دفاع مقدس گرفته تا سازندگی‌های پس از جنگ تحمیلی همچون توسعه ریلی و جاده‌ای، پالایشگاه‌سازی‌ها، کشف و استخراج معادن، توسعه فناوری‌های نوین، ساخت میلیون‌ها واحد مسکونی در قالب مسکن مهر و... همه اینها با پول مردم همین مرز و بوم انجام گرفته و اتفاقا اهالی این دیار بهره چندانی از سرمایه بیگانه نصیب‌شان نشده است همین برجام که آقای روحانی باز هم دیروز مدعی شد هزاران میلیارد تومان آورده برای ایران داشته طبق اعتراف مسئولان اقتصادی و سیاسی همین دولت عایدی مالی برای کشور نداشته است. برای اثبات این سخن کافی است علاوه بر مرور گفته معروف آقای سیف رئیس کل اسبق بانک مرکزی دولت روحانی که اذعان کرد «دستاورد برجام تقریبا هیچ بوده است» به اظهارات روزهای اخیر آقای تخت‌روانچی نماینده دائم ایران در سازمان ملل‌ اشاره کنیم که در نشست شورای امنیت تأکید کرد «ایران هزینه هنگفتی برای برجام کرد اما بهره‌ای از آن نبرد».

ثانیا در همین موضوع توسعه نیروگاهی نیز بخش خصوصی داخلی(سندیکای تولیدکنندگان برق) بارها اعلام کرده آماده سرمایه‌گذاری است اما به شرطی که دولت تحریم‌های داخلی را برطرف کند. نکته عجیب دیگر اینکه در همین دولت دوازدهم نه تنها مشوق‌هایی برای سرمایه‌گذاری بخش خصوصی در توسعه نیروگاه‌ها در نظر گرفته نشد بلکه جناب اردکانیان وزیر نیرو در همان ماه‌های نخست آغاز به‌ کارش صراحتا با ساخت نیروگاه مخالفت کرد و در گفت‌وگو با خبرگزاری فارس در بهمن سال 96 صراحتا تأکید کرد برای جوابگویی به ۲۰۰ ساعت مصرف زیر بار فشار برای نیروگاه‌سازی نمی‌روم! ثالثا اگر آقای روحانی مدعی است در تامین سرمایه خارجی مشکل وجود دارد (که البته در این‌باره هم حرف و حدیث‌هایی وجود دارد که در جای خودش می‌توان درخصوص آن بحث کرد) چرا از ظرفیت بالای بورس در تامین مالی پروژه‌های عمرانی و نیروگاهی استفاده صحیح نشد؟ ... رابعا، آقای روحانی در حالی آدرس پول نداشتن برای مقابله با خاموشی‌ها را به تحریم‌های خارجی نسبت می‌دهد که رئیس سازمان مالیاتی‌ ایشان دیروز طی مراسمی ‌از ناتوانی در اخذ 350 هزار میلیارد تومان معوقه مالیاتی خبر داد. ... اظهارات فوق نشان می‌دهد پول در داخل به قدر کافی هست منتهی ظاهرا اراده‌ای نیست تا از پول‌ها برای احیای اقتصاد کشور استفاده شود. ... خامسا آقای روحانی باز هم رفع مشکل اقتصادی کشور را به FATF ربط داده‌اند در حالی که پیش از این آقای ظریف تأکید کردند «نه بنده و نه آقای رئیس‌جمهور نمی‌توانیم تضمین بدهیم با پیوستن به کنوانسیون پالرمو (از لوایح مرتبط با FATF) مشکلات حل خواهد شد»! علاوه بر این تاکنون 39 بند از 41 بند تعهد FATF در داخل کشور اجرا شده اما نه تنها مشکل اقتصادی حل نشده بلکه محدودیت‌های فراوانی برای مردم حتی در جابه‌جایی‌های عادی روزانه پول در بانک‌های داخلی ایجاد شده است! ... واقعیت این است که ما اگر حتی تمام بندهای FATF را هم بپذیریم طبق اعتراف آقای ظریف باز هم تضمینی برای حل مشکلات اقتصادی نخواهد بود زیرا تحریم‌های آمریکا طبق تصریح مسئولان کاخ سفید از جمله بایدن و بلینکن از جنس تحریم‌های ثانویه و قرمز است و هرگز برداشته نخواهد شد. بنابراین شایسته است مسئولان دولت دوازدهم در روزهای پایانی عمر حکمرانی‌شان به جای تحریف واقعیت‌ها، برای یک‌بار هم که شده صادقانه با مردم سخن بگویند تا بلکه خاطره‌ای خوش از آنها در افکار عمومی باقی بماند.»

تسهیل‌گری برای صلح افغانستان

محسن روحی‌صفت، در یادداشتی برای «اعتماد» نوشت: «سیاست ایران در قبال افغانستان در حال حاضر به عنوان ایفای نقش یک تسهیل‌گر برای صلح و ثبات در افغانستان است. ایران، بر خلاف بسیاری از بازیگران دیگر، به دنبال داشتن نقش، منافع یا نفوذ تضمین‌ شده در آینده افغانستان نیست. حضور هیات‌های سیاسی و دیپلماتیک از جناح‌های مختلف افغانستان در تهران، ابتکار ایران برای جلوگیری از وقوع یک فاجعه، گسترش ناامنی، بی‌ثباتی، جنگ و خونریزی در افغانستان است. ... جمهوری اسلامی ایران بر این موضوع اصرار دارد که جنگ و خونریزی اهداف و خواسته‌های هیچ یک از طرف‌ها در افغانستان را تامین نمی‌کند و اظهار آمادگی کرده است که بستر گفت‌وگو میان طرف‌های مختلف را در تهران آماده کند. هدف از سفرهای روز گذشته این بود که دیدگاه‌های طرفین به یکدیگر نزدیک شود و بتوانند به یک نتیجه و هدف مشترک برسند که مانع از فروپاشی ساختارهای سیاسی و دولتی افغانستان و حفظ جامعه مدنی در این کشور شود. ...  نتایج طرح امریکا در دوحه قطر را امروز به عینه می‌توان در میدان افغانستان دید. امریکا طوری عمل کرد که یک توهم قدرت فائقه برای طالبان ایجاد شد. عملکرد امریکا باعث شد که دولت افغانستان تضعیف شود و روحیه خود را از دست بدهد. روحیه و انگیزه کابل به ‌شدت در مذاکرات دوحه از بین رفت و افغانستان را از صلح دور کرد، چراکه توازن قدرت میان دولت افغانستان و طالبان را به نفع طالبان به هم زد. امریکا نه تنها هیچ تلاشی برای صلح نکرد، بلکه توازن را به نفع طالبان به هم زد که باعث بدتر شدن اوضاع در افغانستان شد و خودش هم که روزگاری به عنوان نیروی موازنه‌گر در خاک افغانستان حضور داشت، با خروجش عملا وزنه را به نفع طالبان سنگین‌تر کرد.

تلاش‌های جدی دیگری هنوز برای صلح در افغانستان شکل نگرفته است. جمهوری اسلامی ایران، اعتقاد ندارد که تنهایی باید یا می‌تواند برای ساز و کار سیاسی در افغانستان اقدام کند. اعتقاد ما این است که هر ابتکار عملی باید با حضور همه همسایگان افغانستان و قدرت‌های ذی‌نفوذ منطقه و در سطح بین‌الملل، قدرت‌های بین‌المللی زیر چتر سازمان ملل متحد شکل بگیرد. یعنی سیاست جمهوری اسلامی ایران این است که مسائل داخل افغانستان با محوریت افغانستانی‌ها و تلاش‌های بین‌المللی با محوریت سازمان ملل متحد شکل بگیرد.»

 

آقای رئیس جمهور من مطالبه گرم

مجید ابهری در سرمقاله امروز «آفتاب یزد» نوشت: «که گرانی‌ها وکمبودها صبر مردم رابه خط پایان رسانده، حدود ۶۰میلیون نفر زیر خط فقر مطلق هستند، برخی در سطل‌های زباله دنبال غذای یومیه خود می‌گردند، کرونا در شهرها غوغا کرده، کمبود دارو مخصوصا داروهای ضروری دربیماری‌های خاص گرفتاری مضاعفی برای گرفتاران خلق کرده، اعتیاد و مواد مخدرچالش اساسی خانواده‌ها گشته، بیکاری در هرخانواده یک یا دو جوان افسرده را روبروی والدین نشانده، درصد قابل توجهی ازمردم دست به خرید نان نسیه می‌زنند، رانتخواران و آقازاده‌ها باخرید املاک درکانادا واروپا وهمین ترکیه از دور به ما می‌خندند وعده‌ای بر تزریق واکسن عازم کشورهای دیگر شده اند.

در واقع شما وارث یک بازار آشفته گردیده‌اید که بعد ازتوکل به خداوند،مردمش امید به دستان گره گشای شما بسته اند.

آقای رئیس جمهور! فرسودگی بسیاری از دستگاه‌های نیروگاه‌ها وفقدان برنامه ریزی و پیش بینی قطعات لازم ازهمه بدتر مصیبت تحریم موجب خاموشی مکرر در این گرمای طاقت فرسا شده و شنیده می‌شود که در تاریکی شبها صدای مرگ از بعضی از خانه‌ها شنیده می‌شود. حاج ‌آقا رئیسی درخلوص نیت وصداقت شما حتی دشمنانتان معترف هستند، پس توجه فرمایید که دست‌های کثیف وپنهان در حال برهم زدن اوضاع وسنگ اندازی در مقابل راه دولت شما هستند و می‌خواهند آخرین شعله‌های امید درقلب مردم را خاموش کنند.

آقای رئیس جمهور! مردم از دیدن چهره‌های یکنواخت در این چهل سال خسته شدند همانها که فقط صندلی هایشان عوض می‌شود. امید جامعه فرهیختگان برشماست که چهره‌های صادق وجدید ومتعهد وجوان را در دولت خود به‌کار گیرید.اجازه ندهید طلبکاران همیشه نق زن در راه دولت شما سنگ اندازی کنند .... اطمینان داشته باشید حضور شما ونمایندگان مورد وثوقتان بین مردم پل ارتباطی واطلاعاتی استوار وزلالی ایجاد خواهد کرد. مردم از وعده و اقوال کذب دلگیرند و جنابعالی در جایگاه ترمیم اعتماد اجتماعی ودرمان زخم‌های ناسور می‌توانید جوانه‌های نشاط وامید را در دلها بارور نمایید.»

 

چاه حسرت

سیدمصطفی هاشمی‌طبا در سرمقاله امروز «شرق» نوشت: «خواه‌ناخواه در دل مردم‌مان در شرایط مطلوب نیز حسرت‌هایی وجود دارد که از آن گریزی نیست؛ اما نباید شرایطی فراهم آورد که حسرت بسیاری از موارد متعدد در وجود مردم لانه بگذارد و هوشیار باشیم و بیندیشیم که چون در برخی امور نظیر صنایع موشکی یا هسته‌ای پیشرفت‌هایی داشته‌ایم، دل‌های مردم خالی از حسرت به دیگر پدیده‌های روزمره که آن را دائم لمس می‌کنند، است. برعکس مردم نوعا به زندگی روزمره خود نگاه می‌کنند و اگر از چگونگی آن قانع شدند، خالی از حسرت نسبت به دیگران می‌مانند و اگر قانع نشوند، حسرت مانند موریانه در دل آنان تخریبگر اندیشه می‌شود. بد نیست اندکی به حسرت‌هایی که در دل مردم است، بیشتر پرداخته شود. مردم ما باور دارند که ایران کشوری است که خداوند نعمات و ثروت‌های بی‌نظیری برای آنان به ودیعه گذاشته است. حال گروه‌های مردمان حسب نوع بینش و دیدگاهی که دارند، به کشورهای دیگر می‌نگرند. آنان که مظاهر شهری را می‌بینند و استهلاک امکانات حمل‌ونقل و تجهیزات کشور مورد توجه‌شان است، حسرت شهرهایی مانند پکن و توکیو و کوالالامپور و سنگاپور و سئول که در 30 سال اخیر موجودیت یافته، در دلشان می‌ماند. آنان که به کشاورزی عقب‌مانده و محتاج به ورود 25 میلیون تُن کالای کشاورزی می‌اندیشند، حسرت کشاورزی مدرن هلند و استرالیا و کانادا در دلشان هست. آنان که به آموزش و پرورش فرزندان کشور پروا دارند، از امکانات آموزشی اروپاییان، ژاپنی‌ها و مالزیایی‌ها حسرت به دل هستند و خلاصه هر کسی حسرتی از جایی و مکانی و موضوعی در دلش جوانه زده و می‌رود تا به نهالی سرکش تبدیل شود. برای یک کشور و نظام بدترین پدیده آن است که مردم حسرت شرایط دیگر کشورها و زندگی مردم آن را در دل داشته باشند. انکار این امر و اینکه برخی مسئولان با لحن محکم بگویند «خیر چنین نیست و مردم حسرت به دیگر کشورها و مردم‌شان را در دل ندارند»، مسئله‌ای را حل نمی‌کند و بر مسئله می‌افزاید. البته ممکن است کسانی که در حکمرانی هستند و ذهن‌شان از مسائل اجرائی انبوه است و همواره هم به دلیل احساس حق‌بودن خالی از اندیشه‌های دیگر است، به حسرت مردم نیندیشند؛ اما حسب فرمایش پیامبر اکرم (ص) حاسبوا قبل أن تحاسبوا را باید به یاد داشته باشند و در این زمینه بیندیشند که درباره حسرت‌های مردم چه کار کرده‌اند. بیندیشیم که حسرت‌ها در دل پنهان است و گو اینکه برخی مردم جرئت به زبان آوردن برخی حسرت‌های خود را دارند؛ اما نوعا آن را از ترس یا ارادت یا شرم حضور پنهان می‌دارند؛ هرچند در خفا و نه در علن آن را بیان می‌دارند. صداقت در جست‌وجو و انگاشتن حسرت‌های مردم می‌تواند متضمن بقای نظام و خوشبختی و سعادت مردم باشد. آیا می‌توانیم در عصری که همه اطلاعات به‌سرعت در جسم انسان‌ها می‌نشیند، از دل و اندیشه همه ایرانیان حسرت‌زدایی کنیم؟ اگر نتوانیم باید مطمئن باشیم که قافیه را باخته‌ایم.»

 

رئیسی راه برجام را نبندد

علی بیگدلی، تحلیلگر مسائل بین‌المللی در یادداشتی برای «آرمان ملی» نوشت: «با اینکه دولت آمریکا اعلام کرده تغییر دولت در ایران خیلی اهمیتی ندارد چون تصمیم نهایی را رهبری می گیرند ولی مشکل در درون مذاکرات است و اختلاف بر سر این است که ایران به دنبال این است که برجام 2015 را با همان شرایط احیا کند که در سال 2025 محدودیت‌ها را از ایران برمی‌داشت. ولی ترامپ بزرگترین عیب برجام را مقید بودن به برجام دانست و خواستار کنار گذاشتن غنی سازی از سوی ایران شد اما بایدن در اولین سخنرانی بعد از ورودش به کاخ سفید اعلام آمادگی کرد که حاضر است با ایران مذاکرات برجامی را آغاز کند منتها با شرایط جدیدی که ممکن است تا سال 2050 ایران را از دسترسی به غنی‌سازی بالاتر از 67/3 درصد منع کند و با درنظر گرفتن همین قضیه وارد مذاکرات شدند. اما تقریبا از دوره پنجم به این نتیجه رسیدند که آمریکا حاضر است ناشی از برجام را بردارد که دکتر روحانی هم به این موضوع اشاره کرد. از جمله فروش نفت و گاز و پتروشیمی و برداشتن موانع بانکی از سر راه ایران که ایران بتواند مطالبات خود را از کشورهای جهان دریافت کند منتها با این شرط که ایران عضو اف ای تی اف شود که این کار انجام نشد، بنابراین آنهم به نتیجه نرسید. مسئله دوم اینکه آمریکایی‌ها مدعی بودند که برجام سال 2015 تمام شده و حاضر هستند برجام جدیدی را امضا کنند که موضوعات دیگری هم دربرگیرد. موضوعات چهارگانه رعایت حقوق بشر، موشکی، کشورهای منطقه و کمک اقتصادی. بنابراین اختلاف از همان اواخر دوره پنجم در وین آغاز شد و ایران حاضر نبود راجع به چهار موضوع وارد مذاکره شود. از طرفی بایدن هم تحت فشار کنگره و هم تحت فشار عربستان سعوی و اسرائیل بود که ایران پذیرای شرایط چهارگانه هم باشد. دوره ششم با بن بست مواجه شد و در ادامه همچنان اختلاف بر سر همین است. از این‌رو، سید عباس عراقچی علت متوقف شدن مذاکرات را تقاضای ایران از آمریکا مبنی بر ارائه تعهد دانست تا دولت بعدی آمریکا نتواند دوباره تحریم‌ها را برقرار کند که البته ادعایی برای پاسخ دادن به انتظارات داخلی بود ولی اصل قضیه این بود که ایران حاضر نشد غیراز برجام، وارد مذاکرات با موضوعات جدید شود. به‌رغم تلاش‌هایی که کشورهای اروپایی و حتی چین و روسیه به خرج دادند اما نتیجه‌ای حاصل نشد تا ایران را در شرایطی که آمریکایی‌ها کاملا موافق بودند تحریم‌های حاصل از شکست برجام را بردارند، وادار کنند تن به پذیرش چهار شرط دهد. از طرفی در مدت تمدید همکاری ایران با آژانس انرژی اتمی، اختلافات بین آمریکا و ایران به نتیجه نرسید و ایران فیلمبرداری‌های دوربین‌های کارشناسان سازمان انرژی اتمی را در اختیار آژانس قرار نداد و با اینکه قرار است معاون آقای گروسی به ایران سفر کند، بعید به نظر نمی‌رسد که ایران همکاری را تمدید کند. اشاره دیروز آقای روحانی کنایه‌ای بود که کار را تا اینجا رسانده و از اینجا به بعد دست رئیس‌جمهور نیست واینکه دیگران اجازه نمی‌دهند برجام سرانجام بگیرد، در تاریخ باقی بماند که همه تلاشش را کرده اما برخی مانع از به نتیجه رسیدن آن شدند. اکنون که همه قوا یکدست شده، احتمالا تا مدتی تلاش می‌کنند با امکانات داخلی مشکلات را برطرف کنند. ولی به قول دکتر روحانی با دست خالی و نداشتن پول در صندوق کاری نمی‌توان انجام داد. دولت آقای رئیسی اگر بخواهد مشکلاتی که گریبانگیر کشور شده را حل کند، راهی جز مذاکره ندارد. درحقیقت بازگشت به برجام کافی نیست و همین‌طور غنی‌سازی 20 درصد یا ماندن روی 60 درصد و مدرن کردن سانتریفیوژها هیچ تفاوتی در اصل قضیه نمی‌کند. با توجه به روی کار آمدن دولت سیزدهم و یکسان‌سازی نهادهای قدرت، به‌رغم سختی اما اقدام نرم دیگری دور از انتظار نیست. چندی پیش عربستان سعودی اعلام کرد حاضر است ارتباطات با ایران را تقویت و احیا کند، مشروط بر بیرون رفتن ایران از کشورهای عربی که دقیقا همان خواست آمریکاست. بنابراین نزدیکی و رابطه ما با شیخ‌نشین‌های خلیج فارس و عربستان هم  در گروی مذاکره است.»

 


 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها