احتمال ریاست کارگزارانی ها بر اصلاحات

کد خبر: 1076302
احتمال ریاست کارگزارانی ها بر اصلاحات

انتخابات 1400 و نتیجه آن پیام روشنی برای جریان اصلاحات داشت و باید دید که سیاسیون در این جبهه پیام مربوط را چطور دریافت و درک می‌کنند. هنگام انتخاب رئیس جمهور سیزدهم، اختلاف‌ نظرها در میان سیاسیون اصلاح ‌طلب به اوج خود رسید و راه شان از هم جدا شد. ماجرا از آن جا شروع شد که در ابتدا نسخه انتخاباتی  اردوگاه اصلاح طلبان توسط شورای عالی سیاست گذاری اصلاح طلبان یا همان «شعسا» پیچیده می شد. پس از ضعف عملکرد نمایندگان اصلاح طلب در مجلس دهم، هضم بخشی از گفتمان اصلاحات در جریان اعتدال و همچنین نبود انسجام لازم برای نحوه ورود به انتخابات اسفندماه 98 مجلس؛ باعث شد که از ابتدای سال 99 زمزمه هایی در خصوص ناکارآمدی شعسا مطرح شود. زمزمه هایی که پس از کناره گیری ناگهانی رئیس (محمدرضا عارف) و نایب رئیس (موسوی لاری) شورای سیاست گذاری اصلاح طلبان، رنگ و بوی جدی تری به خود گرفت و  برای ایجاد انسجام در جریان اصلاح طلب، سخن از ایجاد نهاد اجماع ساز اصلاح طلبان یا همان (ناسا) به میان آمد. نهادی که به باور بسیاری از تحلیل گران اصلاحات به جز در فرم، تفاوت چندانی با همان شعسای همیشگی نداشت؛ اما پس از کش و قوس های زیاد، حرف و حدیث های گوناگون و البته   بی توجهی به جوانان این جریان، در نهایت ناسا متولد و بهزاد نبوی  رئیس آن شد. ناسا که فلسفه وجودی اش بر انسجام و اجماع و تک‌صدایی جریان اصلاحات بود، به طرز ناباورانه ای در آخرین بیانیه انتخاباتی خود به احزاب اصلاح طلب اعلام کرد هرکس ساز ناکوک خود را بردارد و هرچه خواست بنوازد. یعنی اگرخواست برود با رئیسی عکس بگیرد، اگر خواست بی هیچ دلیلی از انصراف مهر علیزاده خوشحال شود، اگر هم میلش کشید برود به همتی رای بدهد،  اگر هم با هیچ یک از گزینه ها حال نکرد، می تواند به سراغ مشارکت غیر فعال برود. در ابتدا شاید گمان می شد که مشکل اصلی اصلاح طلبان آن است که همچنان با حاکمیت غریبه بود و رد صلاحیت های گسترده شورای نگهبان مانع از کنشگری آن ها می شود اما به نظر می رسد رفتار خارج از چارچوب سیاسی و در یک کلام کاریکاتوری اصلاحات در مهم ترین رویداد سیاسی کشور یعنی انتخابات ریاست جمهوری؛ مسجل کرد که مشکل اصلاح طلبان  از درون خود این جریان نشئت گرفته و آنان اگرچه فهمیده اند که نیاز به پوست اندازی دارند اما همچنان در این که چگونه باید ساختار خود را بازسازی کنند، سر درگم اند. باید گفت فلسفه تشکیل  یک حزب یا یک جریان سیاسی در دنیای مدرن، انجام کار سیاسی است و مهم ترین کار سیاسی در دنیای مدرن هم انتخابات است و حزبی که در انتخابات تاثیر گذار نباشد، فلسفه تشکیل خودش را زیر سوال می برد.   در این بین اما هر قدر قوه تصمیم گیری در  اردوگاه اصلاح طلبی سست و منفعل است، حزب کارگزاران با کنشگری فعال خود در انتخابات اسفندماه 98 و همچنین حمایت قاطعانه از گزینه اصلاح طلب انتخابات 1400 تا این جای کار نشان داده که مسیر آینده سیاسی و حزبی خود را به خوبی ترسیم کرده است و اگر  اصلاح طلبان نتوانند تحولی ساختاری و بنیادین را در درستور کار خود قرار دهند، در آینده نزدیک این کارگزارانی ها خواهند بود که به جای آنان تصمیم می گیرند و شاید این اصلاحات است که در کارگزاران هضم خواهد شد./ خراسان

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها