مذاکره بار دیگر بینتیجه تمدید شد؛ این تمدیدهای اعصاب خردکن
پس از پنج ماه مذاکرات فرسایشی بیسرانجام در وین، روزنامه زنجیرهای شرق، تیتر زد: «مذاکره بار دیگر بینتیجه تمدید شد؛ این تمدیدهای اعصاب خردکن».
کیهان: این روزنامه که نامش با تیتر فریبکارانه «امضای کری تضمین است» گره خورده، در گزارشی تحریفآمیز که به نوعی میکوشد توپ را در زمین ایران بیندازد، مینویسد: «مذاکرهکنندگان برای مشورت به پایتختها بازگشتند. این جمله مثلا خبری را در ماههای گذشته و البته سالهای اخیر به دفعات شنیدهایم. چه زمان مذاکرات هستهای و اکنون که گفتوگوهایی برای احیای برجام در وین در حال انجام است.
شما فکر میکنید چرا به دفعات مهلت مذاکره تمدید میشود؟ چرا توافق اینهمه دور از دسترس است؟
آنچه اکنون در حال مذاکره است همان برجام است، توافق جامعی که بین ایران و کشورهای 1+5 تیرماه سال 94 به دست آمد و اکنون قرار است راهی برای احیای همان توافق به دست آید. راهی برای انتفاع ایران از لغو تحریمها و روابط اقتصادی سالم برای کشور و لغو همه مسیرهایی که ادعای خطرناکبودن برنامه هستهای ایران را ثابت میکند.
اما بدون شک این نوبت این کار از جهاتی سختتر و از جهاتی راحتتر است. اکنون متن اولیهای وجود دارد و قرار است به همان متن بازگردند و از این منظر شرایط مذاکره نسبت به نوبت قبل اندکی سهلتر است. اما از همین منظر کار میتواند سختیهایی هم داشته باشد. آنهم خروج ترامپ از برجام و کاهش گامهای محدودیت در برنامه هستهای ایران است. یعنی وضعیت برنامه هستهای اکنون با آنچه در فاصله 13 فروردین 94 تا 24 تیرماه همان سال از لوزان تا وین مورد مذاکره قرار گرفت تفاوتهایی یافته است. حجم اورانیوم غنیشده، میزان و سطح سانتریفیوژها تغییر یافته و همه اینها نحوه توافق را متفاوت و پیچیده میکند. وقتی کشورهای متعددی را درگیر پرونده خود کردیم، متوجه تبعات آن نبودیم. زمانی که در نوبت اول ایران بر سر برنامه هستهای خود در سعدآباد به توافق رسید، طرفین مذاکره سه کشور اروپایی و مسئول سیاست خارجی اتحادیه بودند، اما درست استفادهنکردن از فرصت سعدآباد و قطعنامههای متعدد تحریمی بعد از آن، مسیر را برای ورود آمریکا، روسیه و چین به پرونده هستهای ایران باز کرد.
اما وقتی شش کشور قدرتمند و صاحب سخن در جهان در عرصه روابط بینالملل، انرژی، اقتصاد و انرژی هستهای را روی میز مذاکره با خود مینشانیم و یک نماینده هم از بخش سیاست خارجی اتحادیه اروپا مسئول هماهنگی مذاکرات میشود یعنی به چندین عضو نقش دادهایم و باید به سخن آنها گوش دهیم و برایشان نقش در مذاکره قائل شویم.»
نویسنده شرق در ادامه آسمان و ریسمان کردن و به هم بافتن موضوعات بیربط مینویسد: «نهادهای تصمیمگیر داخلی ممکن است ملاحظاتی را در نظر داشته باشند؛ زیرا وزیر خارجه و رئیسجمهور به عنوان مدافعان برجام در شورای امنیت ملی صاحب یک رأی هستند و اکنون بر کسی پوشیده نیست که شورا و دبیر آن بر مسیر مخالف برجام ساز مینوازند. اگرچه ملاحظاتی که رهبری در این دوره زمانی ممکن است درمورد مذاکرات هستهای و توافق احتمالی داشته باشند، فعلا روشن نیست که احتمالا برای مخفیانهبودن مذاکرات ضروری به نظر میرسد. با این حال، فرایند و مسیر تصمیمگیری، نهادهایی که در موضوع هستهای ایران دخیل شدهاند، رفت و برگشتهای تصمیمگیری و نهایتا مصالح داخلی کشور و حتی چرخش با برخی بازیهای سیاسی داخلی و... همه و همه میتواند مسیر تصمیمگیری در داخل را کند کنند.
اگر هیچ نشانه دلگرمکنندهای دیده نمیشد بدون شک تمدیدی در کار نبود.
مذاکره به ذات خود بدهبستان و تعامل بر سر موضوع یا موضوعاتی است که نیاز به چانهزنی، بالا و پایین کردن و تنظیم برنامه و محتوای توافق و... دارد.
در اغلب دانشگاههای معتبر که روابط بینالملل در آن تدریس میشود، دیپلماتها دورهای میگذرانند که به فرد آموزش میدهد جای طرف مقابل خود بنشیند و با خود و استدلالهای خود جدل کند.»
خواندن این متن ضعیف، قبل از هرچیز، این پرسش را به ذهن متبادر میکند که آیا متن مذکور واقعا در یک نشریه ایرانی منتشر شده یا متن تحلیلی یک نشریه آمریکایی علیه ایران است؟! آیا واقعا نویسنده شعورش قد نمیدهد، یا مأمور است واقعیت روشن را که آمریکا نقض عهد کرده اما نمیخواهد به تعهدش برگردد، انکار کند؟! اگر برجام با همه ایراداتش، سقف امتیازات قابل واگذاری ایران و کف حقوق دریافتیاش بوده و حالا همین توافق توسط آمریکایی زیر پا گذاشته شده، در اینجا باید طلبکار آمریکا بود یا طرف ایرانی را سرزنش کرد که چرا کوتاه نمیآید؟ وقتی آمریکاییها به صراحت میگویند جز چند مورد محدود تحریم، آن هم به شکل مورد و مقطعی و فصلی را حاضر نیستند حتی تعلیق کنند و شاکله تحریمهای پسابرجامی (کاتسا، آیسا، سیسادا و...) را حفظ میکنند، توافق دوباره چه معنایی جز امضای بازگشت آمریکا به برجام و امکان استفاده از مکانیسم ماشه علیه ایران میتواند داشته باشد؟ نکته شایان توجه این است که کشورمان به مدت دو سال پس از خروج رسمی آمریکا از توافق، همچنان اغماض کرد و تازه سال سوم بود که قانون بازدارنده مجلس به عنوان اقدام متقابل در دستور کار قرار گرفت و همان هم بود که غرب را به تکاپو انداخت. اما نویسنده شرق طوری ماجرا را روایت میکند که انگار طرف متهم ماجراست. ضمنا تلاش میکند مسئولیت بنبست در مذاکرات را از روی دوش دولت آمریکا بردارد و بر دوش روسیه و چین بیندازد! انگار که مثلا چین و روسیه هستند که نمیپذیرند تحریمهای کاستا و آیسا و سیسادا و ویزا لغو شود!!
به راستی از این احمقانهتر میشود سیاستهای خصمانه آمریکا را توجیه کرد و برای شش سال وقتکشی اخیر و بهویژه فرصتسوزی 5 ماه گذشته توجیه تراشید؟! چرا 5 ماه به علاوه 5 سال به مردم درباره قریبالوقوع بودن توافق و لغو تحریمها دروغ گفتند و حالا هم به جای ابراز شرمندگی و عذرخواهی از مردم، همچنان سنگ آمریکا را به سینه میزنند؟!
دیدگاه تان را بنویسید