بهخاطر کارنامه دولت مردم به جهانگیری رای نمیدهند
یک روزنامه اصلاحطلب نوشت: هشت سال حضور جهانگیری در دولت روحانی به موقعیت او در انتخابات آسیب زده و این آسیب در انتخابات قابل جبران نیست.
کیهان: یک روزنامه اصلاحطلب نوشت: هشت سال حضور جهانگیری در دولت روحانی به موقعیت او در انتخابات آسیب زده و این آسیب در انتخابات قابل جبران نیست.
آفتاب یزد در گزارشی از قول علی صوفی فعال اصلاحطلب نوشت: بنده با آقای جهانگیری از 96 به بعد چند تماس مستقیم داشتم. در دوره اول ضرورتی برای تماس نمیدیدم. آقای جهانگیری به عنوان یک اصلاحطلب در مسند معاونت اولی رئیسجمهوری بسیار خوب کارها را انجام میداد و اصلاحطلبان هم گروههایی را درست کرده بودند که با ایشان در تماس بودند و آثار آن را میشد در کشور دید. بنابراین در آن دوره هیچ ضرورتی نمیدیدم ضمن اینکه نیاز هم نداشتم بنابراین هیچ تماسی با ایشان نداشتم. در دوره دوم اوضاع بسیار نابسامان بود و آقای روحانی را عهدشکن دیدم و کاملا چرخش آقای روحانی بر همه ثابت شد.
چینشی هم که در کابینه داشت همه نشان میدهد که آقای روحانی دیگر آن آقای روحانی نیست و این آقای روحانی بسیار خطرناک است و اوضاع خیلی بد خواهد شد و مردم هم این را احساس کردند. به همین دلیل کاملا پیشبینی میشد که اگر روحانی برای جلب اعتماد مردم کاری نکند یأس مردم تبدیل به نفرت شود و نفرت هم تبدیل به خشم خواهد شد و خشم هم شعلهای ایجاد خواهد کرد و اینجا بود که احساس کردم باید به آقای جهانگیری مراجعه کنم با ایشان ملاقات کردم و همه این مسائل را به آقای جهانگیری گفتم. صوفی با اشاره به تغییر رویکردها و عهدشکنیهای عامدانه حسن روحانی تاکید میکند: دیدم آقای جهانگیری هم خودش قربانی رویکرد جدید آقای روحانی است به هر حال ایشان هم درددلهایی داشتند که مطرح کردند. صوفی تاکید دارد که جهانگیری شاید خود را قربانی کرد ولی واضح بود که جهانگیری دور دوم دولت روحانی با جهانگیری دور اول متفاوت است اینجا فقط یک نقش تشریفاتی دارد ولی در آنجا نقش اجرایی داشت و تصمیمگیر و تاثیرگذار بود. بهبود شاخصهای تاثیرگذاری روحانی در دور اول بخش عمدهاش متوجه آقای جهانگیری بود و به عکس فروکش کردن شاخصها و افت کردن شاخصهای عملکردی دولت روحانی در دور دوم میتواند ناشی از کنار گذاشتن جهانگیری باشد(!)
صوفی در ادامه با اشاره به شرایط و سوءمدیریتهای دولت روحانی، تنگناها و سختیهایی که بر زندگی مردم و روی شانههای مردم سنگینی میکند، میافزاید: آقای جهانگیری آسیب دیده و بسیاری از مردم تفکیکی بین دولت روحانی و آقای جهانگیری قائل نمیشوند و این مانع بزرگی برای ایشان است. از نظر بنده ایشان مشخصات و ویژگیهای لازم از نظر تجربی از نظر اطلاعات و اشراف به اوضاع سابقه کاری ایشان شاید بهترین گزینه برای اداره کشور باشند معتقدم رتبه آقای جهانگیری نسبت به دیگران بالاتر است اما الان مشکل اساسی تغییراتی که در متغیرهای اصلی انتخابات به وجود آمد تغییرات تعیینکنندهای است نسبت به 92 تا 96. یعنی از 92 تا 96 تصمیمگیر و تعیینکننده و تاثیرگذار بر سرنوشت انتخابات نخبگان سیاسی بودند و در 92 مجمع مشورتی آقای خاتمی بود و در 94 و 96 شورای عالی سیاستگذاری بود ولی الان دیگر این نقش را جبهه اصلاحات ندارد. قبلا مردم یک متغیر قابل کنترل بودند شورای نگهبان یک متغیر غیرقابل کنترل بود الان شورای نگهبان همان متغیر غیرقابل کنترل است و مردم هم متغیر غیرقابل کنترلاند یعنی اصلاحطلبان تصمیمی که میگیرند متکی بر متغیرهای قابل کنترل که آنها را در شرایط تصمیمگیری قرار دهد یا در شرایط اطمینان به اهدافشان نزدیک کند نیستند و تصمیماتشان نزدیک به ریسک است یعنی میتوانند کاندیدا معرفی کنند و از شخصیتی مثل آقای جهانگیری دفاع کنند ولی آسیبی که آقای جهانگیری دیده این آسیب را در این بازه زمانی نمیتوان برطرف کرد و این مانع بزرگی است بنابراین اصلاحطلبان نمیتوانند بدون در نظر گرفتن واقعیات علمی و بدون در نظر گرفتن وضعیت متغیرها و از دست رفتن متغیرهای قابل کنترل بخواهند تصمیمگیری کنند و امیدوار باشند به نتیجه رسند.
دیدگاه تان را بنویسید