ماحصل 8 سال حاکمیت دولت ائتلافی چه بوده است؟
واقعیت انکارناپذیری که به موازات فقدان دستاورد برای مردم نمیتوان از آن چشمپوشی کرد به دست گرفتن 2دوره متوالی قوه مجریه و یک دوره قوه مقننه در سایه فضاسازی و طرح مساله اشتباه غربگرایان در سال92 بود. به عبارتی اگر این چاه برای مردم آبی نداشت برای غربگرایان به اندازه کافی نان داشت.
وطن امروز: زمانی که در پنجمین روز مهلت ثبتنام در انتخابات ریاستجمهوری، ساختمان وزارت کشور میزبان انبوه چهرههای سیاسی شد برای بسیاری از ناظران عمومی مجموعهای از سوالات طرح شد. از یکسو بسیاری از چهرههایی که پیش از این اعلام کرده بودند در این انتخابات نامنویسی نخواهند کرد و قبول کرسی ریاستجمهوری را در شرایط فعلی کاری خلاف حکم عقل میپنداشتند جزو نخستین کسانی بودند که برای ثبتنام حاضر شدند و از سوی دیگر تعدد حاضران در صحنه نشان از آن میداد که هرقدر هم شرایط کشور پیچیده و سخت باشد باز هم چهرههایی با اندک سابقه مدیریتی و وجاهت سیاسی وجود دارند که خود را برای رسیدن به عالیترین مقام اجرایی کشور شایسته بدانند. در این میان اما آنچه بیش از همه سوالبرانگیز بود صف طویل وزیران، مدیران و حامیان سیاسی روحانی بود. شاید از همین رو بتوان پرسش از چرایی و انگیزه حضور افرادی که بیشترین نزدیکی سیاسی را به روحانی داشته و بالاترین مقامها را در دولت او در اختیار داشتهاند را سوالی مهم دانست. دقیقا در شرایطی که ناکارآمدی دولت به بالاترین و صدالبته مشهودترین سطح خود رسیده است معاون اول یا وزیران و دیگر مسؤولان دولتی با چه انگیزهای ریسک قرار دادن خود در معرض افکارعمومی را پذیرفتند؟ آیا آنها در بیسابقهترین شرایط سخت اقتصادی که معیشت طبقات محروم و متوسط جامعه را با چالشهای بعضا جبرانناپذیری مواجه کرده است باز هم تمایل دارند حتی به قیمت عصبانی شدن مردم به تکرار ادعاهای پیشین خود بپردازند و اقبالشان را برای کسب آرای مردم با ایجاد دوقطبیهای کاذب بیازمایند؟ به بیان سادهتر اسحاق جهانگیری به عنوان مهمترین نماینده دولت مستقر که پیش از این با وعدهها و ادعاهای بزرگ در انتخابات 96 حاضر شده بود با چه انگیزهای یک بار دیگر مقابل افکار عمومی میایستد و با طرح ادعای مضحک کمبود اختیار، از مردم میخواهد تا این بار او را به جای رئیسش به کرسی بنشانند؟
دیدگاه تان را بنویسید