نتیجه انتخابات میتواند مسیر برجام را تغییر دهد؟
یک خبرگزاری دولتی اذعان کرد: انتخابات در ایران موجب تغییر رویه دولت خواهد شد و همین برای آمریکاییها فاکتور مهمی است.
کیهان: خبرآنلاین از قول فردی به نام رضا نصری نوشت: موضع رسمی دولت بایدن - که رابرت مالی نیز بیان کرده - این است که انتخابات ایران برای آنها فاکتور مهمی نیست. اما چنین نیست. حقیقت این است که نتیجه انتخابات میتواند مسیر برجام و فرایند لغو تحریمها را به کُل تغییر دهد. آمریکا و سایر اعضای برجام نیز این را خوب میدانند. ضمن اینکه برخلاف نظر رایج، در عالم سیاست خارجی «شخصیتها» و «افراد» بسیار مهم هستند. خود آمریکاییها اصطلاحی دارند که میگویند «Personnel is policy». یعنی، جدا از تمام نظریهپردازیها در حوزه ژئوپولیتیکی و ملاحظات کلان، در نهایت این «اشخاص» هستند که تعیینکننده مسیر و منش و سیاستها خواهند بود. طبیعتاً، اگر هدف احیای برجام باشد، برای دیپلماتهای طرف مقابل تعامل با یک تیم حرفهای و عملگرا در ایران که خود در تدوین برجام نقش داشته به مراتب «عملی»تر از تعامل با افرادی است که اصولاً با مقوله «مذاکره» مشکل فلسفی دارند و سالهاست در نشریات و اظهارات خود مذاکره را با «سازش» و «تسلیم» برابر میدانند.
علاوه بر این، در صحنه سیاست داخلی نیز نتیجه انتخابات با آینده برجام و مقوله لغو تحریمها نسبت مستقیم خواهد داشت. در واقع، اولین پرسشی که در این راستا از ذهن خطور میکند این است که وقتی عدهای از روز نخستِ انعقاد برجام تا امروز از تمام تریبونهای رسمی و غیر رسمی خود برای حمله به برجام استفاده کردهاند و آن را بعضاً «خیانت» و خسارت محض نیز خواندهاند، چگونه میخواهند - یا میتوانند - برای احیا و حفظ آن پای میز مذاکره بنشینند؟ حقیقت این است که آنها یا مجبور خواهند شد در دوره زمامداریشان - برخلاف میل و اعتقاد خود - از متنی دفاع کنند که آن را خسارت محض میدانند؛ یا اینکه مجدداً برای رسیدن به یک توافق بهتر (به زعم خود) - و برخلاف سیاست کلان نظام در مورد مذاکره بر سر برنامه هستهای - دوباره با آمریکا بر سر فعالیتهای هستهای کشور مذاکره کنند! این تناقض و پرسشی است که مخالفان برجام باید در آستانه انتخابات به آن پاسخ دهند.
درباره این تحلیل غلطانداز خبرگزاری دولتی، چند نکته قابل تامل است. 1- مدعیان اعتدال و اصلاحات، با چه مدلی میخواهند مسئله را حل کنند که به اعتراف تحلیلگر این خبرگزاری، برای آمریکاییها مطلوبتر هستند؟ بر اساس مدل صیانت از منافع ملی یا واگذاری یکطرفه امتیاز؟
2- چرا مسئله پس از 5 سال و با وجود توافق رسمی حل نشد و به عهدشکنی و زیادهخواهی مجدد آمریکا انجامید؟ اگر مشکل از ترامپ بود، که بایدن باید بلافاصله بدون هیچ درنگی به توافق منعقده توسط دولت اوباما برمیگشت. چرا چنین نکرد؟ و اگر نکرد، مذاکره دوبارهای که تحلیلگر خبرآنلاین ادعا میکند، برای کدام غرض؛ مذاکره برای مذاکره یا مذاکره برای توافق و سپس زیر پا گذاشتن آن توسط آمریکا و بیکلاه ماندن سر طرف ایرانی؟!
3- توافق به خودی خود اصالت و ارزشی ندارد. بلکه اولا باید منافع ملی را تامین کند و ثانیا توسط طرف مقابل اجرایی شود. طیف نیروهای انقلابی قرار نیست برجام(یکطرفه) را به هر نیت حفظ کنند یا مذاکره و توافق جدیدی با آمریکای عهدشکن بکنند. برجام پس از 5 سال پایمال شدن توسط دولتهای اوباما و ترامپ(و سه دولت اروپایی) فاقد کمترین ارزش حقوقی و سیاسی است. بنابراین دولت جدیدی که چند ماه دیگر در کشور سر کار میآید، برخلاف دولت موجود، منافع ملی را در اولویت قرار خواهد داد و حقوق کشورمان را معتبرسازی میکند. همین مسئله هم هست که غربیها را نگران کرده است؛ بهویژه اینکه به اذعان خبرآنلاین آنها پیشبینی میکنند ریل دولت جدید تغییر خواهد کرد.
برخلاف ادعای نویسنده، نه منتقدان بلکه حامیان دوآتشه برجام هستند که باید توضیح دهند این چگونه توافقی بود که توانست 1500 تحریم جدید به علاوه تحریمهای ویزا، سیسادا، آیسا و کاتسا را با خود به ارمغان بیاورد و همچنان کسانی اصرار به اجرای یکطرفه آن داشته باشند؟
دیدگاه تان را بنویسید