خرمشاد: رویکرد بایدن و ترامپ در قبال ایران فرقی باهم ندارد
دبیر شورای راهبردی روابط خارجی گفت: ایران باید از الان آمادگی پاسخگویی کوبنده به آمریکا را داشته باشد. منشور سازمان ملل متحد نیز این حق را به هر عضوی که مورد تعرض قرار گرفته باشد میدهد.
خبرگزاری تسنیم: محمدباقر خرمشاد دبیر شورای راهبردی روابط خارجی و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی به برخی سوالات درباره آینده روابط بین الملل پس از اقدام امریکاییها برای فعال سازی مکانیزم ماشه و ازسرگیری تحریمهای سازمان ملل علیه ایران، علی رغم همراهی نکردن دیگر اعضای برجام و نیز برنامه ایران برای مقابله با اقدامات آمریکا پاسخ داد که متن آن را در ادامه میخوانید:
تسنیم: آمریکاییها اعلام کردند که با فعال سازی مکانیسم ماشه (که از ساعاتی قبل آن را اجرایی کردند)، تحریمهای قطعنامهای شورای امنیت سر جای خود خواهد بود. این درحالیست که 3 کشور اروپایی یعنی آلمان، فرانسه و انگلیس با این اقدام آمریکا همراهی نکردند و روسیه و چین هم از قبل گفته بودند که با این روند مخالفند. با این تفاسیر از نظر شما در آینده با چه اتفاقاتی روبرو خواهیم بود و مناسبات بین المللی به چه سمتی خواهد رفت؟
خرمشاد: برای اینکه بتوانیم مناسبات بین المللی آینده را به صورت واقع بینانه تحلیل کنیم بایستی ببینیم الان آرایش نیروهای موجود در شورای امنیت که به هرحال حاضر قلب نظام فعلی جهانی را تشکیل می دهد چگونه است.
به نظر میرسد در یک طرف ایالات متحده آمریکا و در طرف دیگر بقیه اعضای شورای امنیت قرار گرفتهاند؛ یعنی اگر باقی اعضای را نماینده مجموعه جامعه جهانی بدانیم، گویی این جامعه یک طرف و آمریکا طرف دیگر است. همچنین اگر در آینده آقای ترامپ دوباره انتخاب شود دچار وضعیت آشوبی خواهیم بود که الان هم دچارش هستیم.
لذا در آینده جهان شاهد این خواهیم بود که یک قدرت هژمون در حال افول به هرقیمتی و با اعمال زور مثل تحریم اقتصادی خودش را بالا نگه دارد و سقوط نکند و بقیه جهان نیز نگران ناامن شدن جهان به علت یک جانبه گرایی آمریکا خواهند بود.
روسای جمهور قبلی آمریکا نه اینکه نمیدانستند میشود یا نمیشود از مکانیسم زور استفاده کرد؛ بلکه آنها میدانستند استفاده از آن به ضرر منافع ملی آمریکا و نظام جهانی و صلح و امنیت است؛ اما آقای ترامپ این کار را انجام میدهد و برای همین ما با آینده تاریک و مبهمی رو به رو خواهیم بود. همچنین نظام بین الملل وارد یک دوره دوران گذار شده است که پیچیدگیهای بیشتری ایجاد خواهد کرد و البته این تغییرات و بلوک بندیها در یک جهان ناامن و توام با آشوب همراه خواهد بود چرا که این کار بی ثبات آفرین و وارد کردن جهان به یک سلسه از حوادث ناامن است.
اروپاییها لااقل در ظاهر با اقدام آمریکا اعلام مخالفت کردند ولی در واقعیت میبینیم که تابع تحریمهای آمریکا علیه ایران هستند و در این خصوصا عملا از امریکا پیروی میکنند. آیا با این توصیف، عقلانی است که با خیال پیروزی به موضوع نگاه کنیم و کار را تمام شده بدانیم؟ اگر نه، چه اقدامات و تدابیری باید در دستور کار مسولان کشورمان باشد؟
خرمشاد: جمهوری اسلامی ایران مثل هر کشور دیگری مثل آمریکا و اروپا در وهله اول منافع خودش در اولویت است و منافع ما در بحثی که با آن مواجهیم عبارت اند از برداشته شدن تحریمها و برداشته شدن فشار از روی اقتصاد ایران.
اساسا بده بستانی که در برجام اتفاق افتاد این بود که ما در قبال گشایش اقتصادی از بخشی از توان هستهای خود صرف نظر کنیم. قسمت دوم اتفاق افتاده اما قسمت اول اتفاق نیفتاده است.
اگر اروپا از روز اول به معنای واقعی کلمه به تعهدات خود در برجام عمل میکرد، کار به اینجا نمیرسید؛ اما چون این پا و آن پاکرد و بیش از تصور همگان به ایالات متحده آمریکا وابستگی داشت یا نخواست یا اگر هم میخواست نتوانست، درهر حال نتیجه اش برای ما این بود که توان هستهای خود را محدود کردیم اما از منابع اقتصادی بهرهمند نشدیم و از اینجا به بعد نیز تکلیف ما روشن است.
ما اروپا را بر اساس بهره مندی از برجام قضاوت خواهیم کرد نه بر اساس آنچه که الان اتفاق افتاده. برجام در حالی باید حفط شود که طرفین از آنچه توافق کردند بهرهمند شوند و به آن عمل کنند اگر قرار باشد تحریم ها برقرار باشد و حتی بیشتر شود و ایران هیچ بهره ای از برجام نبرد برای ما هیچ فرق و ثمری نخواهد داشت. شاخص ما در برجام باید، منافع ما و گشایش اقتصادی باشد.
ازجمله پیشنهاداتی که برخی دارند، این است که ایران در واکنش به اقدام امریکا و تعللهای اروپا، نظارتهای برجامی را ملغی کند و به نظارتهای پادمانی برگردد و حتی برخی دیگر میگویند میتوان از ان پی تی خارج شد ولی داوطلبانه الزامات آن را به جای آورد. نظر شما چیست؟
خرمشاد: من با خروج از برجام و ان پی تی موافق نیستم و آن را در راستای منافع خودمان نمیدانم. چون خروج از ان پی تی در عرف بین الملل مساوی با رفتن به سمت بمب یا داشتن بمب است. معمولا کسانی که بمب دارند از ان پی تی خارج میشوند. به همین خاطر چون ما راهبرد کشورمان بر اساس فتوای مقام معظم رهبری است، ساخت بمب را کلا در دستور کار نداریم پس خروج از ان پی تی ما را در شرایطی قرار میدهد که حتی دوستان ما علیه ما شوند.
خروج از برجام نیز با توجه به هزینه زیادی که تا کنون برایش دادیم و بهانه ای را دست عده ای میدهد، به صلاح نمیدانم. معتقدم بایستی در چارچوب برجام بتوانیم بر اساس ماده 36 و 37 قانون، حقوق خودمان را مطالبه کنیم.
اگر طرف مقابل به تعهدات خود عمل نکند، میتوانیم ما نیز تعهدات خود را تعلیق کنیم. به نظر من باید با صدای بلند اعلام کنیم که ما از برجام خارج نمیشویم اما شروع به توسعه دادن سانتریفیوژهای پیشرفته خود کنیم، همچنین توسعه دادن و غنی سازی سایتهای آنها. برنامه هسته ای ما باید دوباره مثل قبل فعال شود و البته تحت نظارت آژانس انرژی اتمی.
امیدوارم آمریکایی ها از تاریخ درس بگیرند و به یاد داشته باشند که حافظه ملت ایران یک حافظه طولانی مدت است و فراموشی در آن وجود ندارد.
اگر در 28 مرداد 1332 با انجام کودتا ملت ایران را تحقیر کردند؛ جوانانی در 13 آبان 58 آن تحقرشدگی را با تسخیر سفارت آمریکا جبران کردند. آمریکاییها بدانند هم به شهادت رساندن سردار قاسم سلیمانی و هم اتفاقاتی که در تحریمها علیه ملت ایران رخ داد از حافظه این مردم پاک نخواهد شد. ممکن آمریکاییها در مقطعی یک نبرد را ببرند؛ اما یقینا در دراز مدت جنگ را خواهند باخت. تحقیرشدگی آینده آمریکا نتیجه عملکرد امروزش خواهد بود.
با همه این تفاسیر، شما چه تصمیمات و چه راهکاری را برای حفظ منافع کشور پیشنهاد میکنید؟
خرمشاد: اول اینکه راهبردی که ایران پس از انقلاب در پیش گرفته است اتکا به خود است و این امتحان خوبی را در شرایط تحریمی سخت از خود نشان داد؛ کما اینکه ما در بحث محصولات غذایی کشور خود اتکا بودیم و الحمدالله در شرایط تحریم امتحان خوبی پس داد؛ اما مردم ایران نیز با اتکا بر توان خودشان تلاش کردند و کشور به بن بست نرسید؛ چه در تکنولوژی هایی که ما را محروم کردند و چه در حوزه عدم دریافت پولمان.
دوم اینکه در جهان پر آشوب باید قدرتمند بود و در این جهان آن کسی میماند که قدرت دارد در نتیجه ایران باید بیش از گذشته به رغم هیاهوها و جنجالها به قدرت خود بیفزاید.
سوم اینکه ایالات متحده آمریکا ممکن است دست به این حماقت بزند که چون فکر میکند قطعنامههای قبلی برگشته اقدام به اتخاذ اقدامات مستقیم خصمانه علیه ایران انجام دهد؛ مثل بازرسی از کشتیها و هواپیماها. ایران باید از الان آمادگی پاسخگویی کوبنده به آمریکا را داشته باشد. منشور سازمان ملل متحد نیز این حق را به هر عضوی که مورد تعرض قرار گرفته باشد میدهد.
نکته چهارم اینکه سیاستها بر این بنا شود که احتمالا منطقه ما هم آشوبناک خواهد بود. البته ما از یک منطقه بی ثبات، ناامن و آشوب زده استقبال نمیکنیم؛ اما کشور باید آمادگی مقابله سریع با چنین حرکتهایی را داشته باشد و به موقع و با سناریوهای از پیش تعیین شده اقدام کند.
در این فضا، ائتلافهای جدیدی شکل میگیرد و جمهوری اسلامی ایران با توجه به 40 سال تجربه در شناخت دشمن و دوست، رقبای دور و نزدیک خودش و کسانی که کمتر خیر اندیش بودند و بیشتر شر اندیش و بالعکس؛ اقدامات لازم را برای شکل دهی به ائتلافهای جدید و برقراری روابط راهبردی با کسانی که دوستی بیشتری در این چهل سال با ایران داشتند را باید انجام دهد.
الان در این شرایط زمان و اقدامات به موقع بسیار مهم است و ایران باید در سیاست خارجه خود برای شکل دادن به ائتلافهای جدید از پویایی قابل قبولی برخوردار باشد.
ظاهرا در داخل کشور برخی به این دل بسته اند که پس از انتخابات آمریکا، بایدن بر سر کار بیاید و از این طریق گشایشی ایجاد شود؛ فارغ از غلط بودن این گزاره، آیا اساسا معطل ماندن و مرتبط کردن سیاست و اقتصاد داخل به انتخابات یک کشور دیگر عاقلانه است؟
خرمشاد: یکی از نتایج بحث تحریم این بود که تحریم به مثابه یک آزمایشگاه عمل کرد که در آن کشور ایران و اقتصادش ناگهان زیر فشار سخت و سنگینی قرار گرفت. حال سوال این است که ایرانی که از بعد انقلاب خیلی تلاش کرد زیر ساخت های خودش را بسازد، خصوصا نیروی انسانی خوبی را تربیت کند و همچنین زیر ساختهای فولاد و خودرو و ... را تقویت کند آیا میتواند زیر این فشار دوام بیاورد یا خیر؟ در ادامه تحریمها نشان داد شده که ما آن قسمتهایی که به توان داخلی اتکا کردیم و آنچه را خود ساخته و فعال کرده بودیم آن قسمتها زیر این فشار به خوبی تاب آورد و پاسخ داد مثل شرکتهای دانش بنیان که در حوزه دارویی که تحت فشار بود کارهای معجزه آسایی انجام دادند. در ادامه راه نیز باید این را فهمید که ما توانمندیهایی داریم که اگر به درستی به آنها بپردازیم، می توانیم بدون هر قدرت خارجی خودمان را اداره کنیم نه اینکه با دنیا قطع رابطه کنیم؛ یعنی بدون آمریکا و اروپا بتوانیم خودمان را اداره کنیم. این یک روی سکه است روی دیگر آن این است که چه بایدن سر کار بیاید چه ترامپ آنها هیچگاه به جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک عضو عادی در نظام بین الملل نگاه نخواهند کرد؛ کما اینکه تاکنون هم نگاه نکردهاند. همچنین معمولا دموکراتها زهرآگین تر علیه ایران عمل کردند و با پنبه سرمان را بردید و جمهوری خواهان اما تلاش کردند با تیغهی کندی از یک چاقو سر ما را ببرند. پس عقل ایجاب میکند هر کس سرکار بیاید، بدون آمریکا اداره کشور و اقتصادمان را پیش ببریم.
اگر ترامپ دوباره روی کار آمد و نسبت به تعهدات عدول کرد و یا اگر بایدن آمد و تلاش کرد برجام برگردد؛ در هر صورت نگاه ما نباید یک نگاه تماما فرصت باشد و آنچه فرصت است نگاه به ظرفیتهای داخلی است.
دیدگاه تان را بنویسید