ترکیب آرای قطعنامه ضد ایرانی چه پیامی دارد؟
ترکیب آرای قطعنامه ضد ایرانی شورای امنیت نشان داد با وجود اینکه نظام بین الملل در وضعیت آنارشی به سر میبرد، ولی آمریکا قدرت فائقه برای تحمیل خواستههای خود نیست.
خبرگزاری مهر: شورای امنیت سازمان ملل به قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای تمدید نامحدود تحریم تسلیحاتی ایران رأی نداد.
این قطعنامه در نهایت با کسب ۱۱ رأی ممتنع و دو رأی مخالف در برابر تنها دو رأی موافق از تصویب در شورای امنیت بازماند. آمریکا و جمهوری دومینیک به این قطعنامه رأی مثبت دادند، چین و روسیه به آن رأی مخالف و بقیه اعضا رأی ممتنع دادند.
نتایج این رأی گیری نشان دهنده بیهودگی تلاشهای چندماهه آمریکا در به تصویب رساندن قطعنامه مزبور بود؛ قطعنامهای که با مخالفت شدید روسیه و چین روبرو شد.
آمریکا تلاش گستردهای برای تصویب این قطعنامه انجام داده بود. «برایان هوک» هم سفرهای پرشماری برای قانع کردن اعضای غیر دائم شورای امنیت برای همراهی با آمریکا انجام داده بود.
اما ترکیب آری این قطعنامه دلالتهای پرمعنایی برای سیاست خارجی دونالد ترامپ از یک سو و «نظم حاکم بر روابط بین الملل» از سوی دیگر دارد.
از مجموع ۱۵ عضو شورای امنیت، آمریکا و جمهوری دومینیکن به قطعنامه پیشنهادی رأی مثبت، چین و روسیه رأی منفی و بریتانیا، فرانسه، آلمان، بلژیک، استونی، اندونزی، ویتنام، آفریقای جنوبی، تونس، نیجر و سنت وینسنت رأی ممتنع دادند.
غیر از دومینیکن که با آمریکا همراهی کرده است و کشورهای اروپایی که طرف برجام هستند و رأی مثبت آنها به معنای پایان برجام تلقی میشد سایر کشوها حاضر نشدند با «نظم وتویی» همراهی کنند.
در واقع آرا نشان دهنده این است که کشورهای مختلف خواهان «نظم وتویی» (یعنی نظمی که توسط قدرتهای جهانی دارای حق وتو اعمال میشود) نیستند. یعنی نظم بین المللی را نباید قدرتهای جهانی مشخص و معین کنند.
اما این ترکیب آرا سویه دیگری نیز دارد و آن هم شکست یکجانبه گرایی آمریکا. سالهای متمادی است در خصوص سیاست خارجی «کم هزینه» آمریکا در نظم بین الملل بین متفکران و سیاستمداران آمریکایی بحث و جدل وجود دارد.
طرفداران نئولیبرالیسم معتقد هستند که سیاست خارجی آمریکا باید مبتنی بر همکاریهای بین المللی به ویژه در حوزه اقتصاد باشد و آمریکا با ایجاد رژیمهای بین المللی و حمایت از آن نظم مورد نظر خود را تحمیل کند و از افتادن کشورها به دامن دیگر کشورها از جمله چین ممانعت به عمل آورد.
سازمان تجارت جهانی، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول در سطح بین المللی و نفتا (پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی) در سطح منطقهای با همین ایده شکل گرفتند. در دوره اوباما، وی درصدد بود تا با پیمان تجارت آزاد در آسیا موسوم به «ترانس پاسفیک» نظم آسیا را تعیین کند که ترامپ رشتههای او را پنبه کرد.
در واقع ترامپ معتقد است رویکرد نئولیبرالیسم که در آن آمریکا باید هزینههای زیادی بابت حفظ نظم لیبرال بپردازد به سر رسیده است و آمریکا باید با یکجانبه گرایی و دوجانبه گرایی منافع خود را تأمین کند و همه کشورهای عضو یک رژیم و نهاد بین المللی مانند ناتو، یا سازمان تجارت جهانی سهم و هزینهای متناسب یا برابر با آمریکا بپردازند.
این دیدگاه البته توسط متفکران و اندیشمندان مکتب «رئالیسم نئوکلاسیک» نیز دنبال میشود. برای نمونه «جان میرشایمر» متفکر معروف مکتب رئالیسم تهاجمی در کتاب اخیر خود که در نقد لیبرالیسم نوشته است معتقد است آموزههای لیبرالیسم برای سیاست خارجی آمریکا شکست خورده است. بر این اساس او معتقد است که آمریکا در سیاست خارجی باید بر اساس رویکرد رئالیستی عمل کند و تنها در سیاست داخلی بر اساس آموزههای لیبرال عمل کند.
اما طرفداران رویکرد لیبرال همچنان آموزههای لیبرالیسم و نئولیبرالیسم را برای «ایجاد نظم و برقراری آن» لازم و ضروری میدانند.
بر این اساس میتوان ترکیب آرای شورای امنیت در خصوص قطعنامه پیشنهادی آمریکا برای تمدید تحریم تسلیحاتی ایران را به نوعی شکست یکجانبه گرایی و عدول از سیاست چندجانبه گرایی مبتنی بر «نهاد محوری» و «رژیم محوری» نیز در نظر گرفت.
در واقع این آرا نشان داد علیرغم اینکه نظام بین الملل در وضعیت آنارشی به سر میبرد، ولی آمریکا قدرت فائقه برای تحمیل خواستههای خود نیست.
دیدگاه تان را بنویسید