چرا نصرالله به سفر مکرون واکنش نشان نداد؟

کد خبر: 1013470

محمدعلی صمدی کارشناس و پژوهشگر تاریخ معاصر در گفتگوی زنده اینستاگرامی با تسنیم به واکاوی واقعیت‌های جامعه لبنان با نگاهی به گذشته آن کشور پرداخت.

چرا نصرالله به سفر مکرون واکنش نشان نداد؟

خبرگزاری تسنیم: شب گذشته (22 مرداد) چهارمین گفت‌وگوی تاریخی - سیاسی خبرگزاری تسنیم با محمدعلی صمدی نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس و تاریخ معاصر به‌صورت زنده از صفحه خبرگزاری تسنیم در اینستاگرام پخش شد.

موضوع این هفته «گذشته، امروز و فردای لبنان» بود.

در ادامه متن کامل این برنامه را می‌خوانید:

«در ابتدای گفتگو یاد و خاطره شهدای جنگ 33 روزه و فرمانده آن جنگ یعنی شهید عماد مغنیه را گرامی می‌داریم.

نزدیک به 10 روز از انفجار بندر بیروت می‌گذرد و بنده در این مدت تحقیقات و مطالعات بسیاری در این خصوص انجام دادم. متاسفانه در فضای داخلی ایران بی‌خبری حیرت‌آوری نسبت به لبنان و فضای سیاسی - اجتماعی آن و حتی حزب‌الله لبنان و شیعیان آن که با آنان قرابت داریم، وجود دارد و تصور می‌شود حزب‌الله در لبنان همچون جماعت حزب‌اللهی‌ها در ایران است.

** واقعیت‌های کشور لبنان

شریان حیاتی لبنان امروز در دست شیعیان این کشور است و در رقابت طایفه‌ای که از سه چهار قرن گذشته در لبنان وجود دارد، شیعیان در چند دهه اخیر برتری پیدا کرده‌اند که قطعاً جمهوری اسلامی ایران در این رابطه نقش داشته است.

متاسفانه در ایران جو خرافی نسبت به لبنان وجود دارد و اگر خلاف آن سخنی گفته شود، برخی اعتراض می‌کنند. من چند روز پیش یادداشتی از علیرضا بهشتی در روزنامه شرق دیدم و خواندم و با توجه به اینکه ایشان سال‌ها در لبنان زندگی کرده است، تحصیلکرده است و سوابق سیاسی لااقل در داخل دارد، انتظار داشتم مطالب جدید و راهگشایی ارائه کرده باشد، اما چنین چیزی نبود.

لبنان کشوری به آن معنی که ما ایرانی‌ها می‌شناسیم نیست؛ یعنی آن وحدت و علاقه‌مندی که ما نسبت به ملیت خود داریم، آنان ندارند. عرق ملی در لبنان بسیار پایین است و عرق‌ها، طایفه‌ای است. اگر اکنون در کشور لبنان یک همه‌پرسی برای تجزیه انجام بگیرد، بیشتر مردم به تجزیه رای خواهند داد. این استنباط براساس زندگی در لبنان و دو دهه مطالعه موضوعات مرتبط با آن کشور است.

تنها طایفه‌ای که آموخته و تمرین کرده تا منافع ملی و جغرافیای سیاسی لبنان را تعریف و تامین بکند، شیعیان است. البته تا بیست سی سال پیش نیز این‌ها این‌چنین نبودند.

در لبنان جنگ‌های طایفه‌ای بسیاری جریان داشته و در آن جنگ‌ها هر طایفه‌ای پرچم خود را در دست داشت. در سال‌های گذشته تنها حزب‌الله لبنان است که تلاش می‌کند گروه‌ها و طوایف به سمت ملیت‌گرایی حرکت کنند.

عکس‌های آشوب‌های چند روز پیش نشان می‌دهد که معترضان بسیاری پرچم لبنان در دست دارند و این اتفاق جدیدی در لبنان است؛ اما این اقدام نمایشی است و واقعی نیست. اینکه چرا در اعتراضات روزهای گذشته برخی پرچم‌های کتائب، المستقبل و جریان 14 مارس را در دست ندارند، به این دلیل است که این‌ها از گروه‌ها و جریان‌ها خود هم ناراضی هستند.

** ابعاد و گستره انفجار در بندر بیروت

انفجار در یک محله مسیحی‌نشین اتفاق افتاد. از محل انفجار به شعاع 500 تا 800 متر تخریب تقریبا صورت گرفت و این بدان معنا نیست که برخی می‌گویند دو سوم بیروت از بین رفت. اگر به عکس‌ها دقت شود در همان شعاع نیز ساختمان‌های محکم تخریب نشدند. آن سیلو گندم که مکرون به آنجا رفت، نیمه ویران شد.

انفجاری که انجام گرفت چون براساس مواد منفجره استاندارد نبود، انفجار موج‌دار بود و تخریب گسترده صورت نگرفت. به همین دلیل هم می‌بینیم که تیرهای برق مثلا سرپا هستند.

تخریب تنها تا شعاع 800 متری بود. البته گفته می‌شود در برخی مناطق مسیحی‌نشین و حتی شیعه‌نشین شیشه‌های منازل شکسته شد.

بیروت و حاشیه‌اش سی کیلومتر مربع است و بندر بیروت به نسبت مساحت جغرافیایی بیروت، درصد قابل ملاحظه‌ای نیست. البته بیروت دارای دو بخش است. یک بخش، بیروت اداری و بخش دیگر بیروت غیراداری است. مرزهای بیروت اداری تعریف‌شده در دهه 1930 و چند سال مانده به استقلال لبنان است. بیروت اداری نسبت به کل بیروت یک پنجم و شاید یک دهم است.

بیروت به قدری گسترده است که حتی به ضاحیه، ضاحیه جنوبی بیروت گفته می‌شود و از فرودگاه بیروت تا ضاحیه هم 5 دقیقه راه است. در حالی که به لحاظ تقسیمات کشوری جزو استان مجاور بیروت است.

ساحل بیروت نزدیک به 25 کیلومتر است که تنها 1 کیلومتر آن منطقه‌ای است که انفجار صورت گرفت و آسیب دید.

انفجار در جایی رخ داد که خدمات خوبی به ساکنان آن ارائه می‌شود. مردم آن منطقه از اینترنت باسرعت و تلفن‌های همراه هوشمند خوبی برخوردار هستند. خانه‌ها در آن مناطق نیز دارای دوربین‌های مداربسته بسیاری است. فیلم‌های بسیاری از انفجار از دریچه این دوربین‌ها در رسانه‌ها منتشر شد.

در مجموع به عقیده بنده در خصوص انفجار بندر بیروت بزرگ‌نمایی و تبلیغات شد و میزان تخریب به آنقدر که می‌گویند، نیست.

** موقعیت جغرافیایی شیعیان در لبنان

حزب‌‌الله و شیعیان در ضاحیه جنوبی بیروت، بعلبک، دره بقاع و جنوب رودخانه لیتانی استقرار دارند و زندگی می‌کنند. این مناطق ارتباط و نزدیکی با محل انفجار ندارد و تنها در یکی دو منطقه شیعه‌نشین بر اثر موج انفجار شیشه‌هایی شکسته شد که این شیشه‌ها هم شیشه‌های غیراستاندارد و غیر دوجداره بود.

اینکه سیدحسن نصرالله فرمودند یکی از شیعیان و نیروهای حزب‌الله بر اثر انفجار کشته شد، آن فرد در منطقه شیعه‌نشین نبود. بلکه در منطقه‌ای که انفجار صورت گرفت، حضور داشت. تعداد مجروحان شیعی این حادثه نیز بسیار اندک بود.

** رابطه مسیحیان لبنان با فرانسه

بعد از جنگ جهانی اول و در تقسیم‌بندی‌های سایکس‌-پیکو سوریه بزرگ سهم فرانسه شد و فرانسه قیومیت سوریه بزرگ را که شامل سوریه کنونی، لبنان و بخشی از فلسطین اشغالی است عهده‌دار شد.

فرانسوی‌ها در آن زمان تاکید داشتند به جامعه جهانی بقبولانند که بر بخشی از خاورمیانه تسلط دارند که مذهب‌شان کاتولیک است. بنابراین طبق آخرین آمارگیری که در لبنان و در سال 1932 انجام گرفته، اعلام شد 55 درصد مردم لبنان مسیحی هستند. این آمارگیری توسط دولت فرانسه انجام شد و هیچ‌کس نمی‌داند این آمار درست است یا غلط؟ 45 درصد جمعیتی دیگر هم شیعیان، اهل تسنن و دیگران اعلام شد که البته بنده معتقدم در همان زمان اکثر ساکنان لبنان، مسلمان بودند.

مسیحیان سال‌ها تحت قیومیت و یا به عبارت دیگر پدرخواندگی فرانسه بودند. فرانسه نیز اکنون خود را مدافع حریم مسیحیان کاتولیک در دنیا می‌داند. فرانسه در لبنان فرهنگ مسیحی را گسترش داد و به مسیحیان روحیه و پر و بال داد.

در حالی که برخی فکر می‌کنند و ادعا می‌کنند آرم وسط پرچم لبنان، درخت مخصوص آن منطقه است، آن درخت نماد مسیحیان است. فالانژیست‌ها علامتشان کاج است. یعنی نماد فالانژیست‌ها و پرچم لبنان یکی است. این نماد توسط فرانسوی‌ها در پرچم لبنان جای‌گذاری شد. به هرحال مکرون باید با سفر به لبنان خود را نشان می‌داد، چراکه پدرخوانده مسیحیان آن کشور است.

وابستگی طوایف در لبنان به خارجی‌های آشکار است و پنهان نیست. وابستگی اهل سنت لبنان به عربستان سعودی آشکار است. مسیحیان به فرانسه، آمریکا و تا حدودی انگلیس و شیعیان از قدیم به ایران وابستگی دارند. وابستگی شیعیان از انقلاب هم وجود داشت و حتی در برخی زمان‌ها شاه اجازه نمی‌داد یک ریال پول از سوی مردم ایران به شیعیان لبنان کمک شود. مردم ایران ملجا معنوی شیعیان لبنان هستند.

فرانسه با مسیحیان قراردادهای تجاری بسیاری دارد. بنادر طرابلس، بیروت، صور و صیدا بنادر استراتژیک و گلوگاه‌های مدیترانه در کشور لبنان هستند. از این رو بندر بیروت برای فرانسه بسیار حیاتی است و مکرون هم باید خود را به لبنان می‌رساند و از آنان دلجویی می‌کرد. ضمن اینکه فرانسه ساختار اداری لبنان را ارث پدری خود می‌داند.

** چرا نصرالله به سفر مکرون واکنش نشان نداد؟

مکرون از این فرصت استفاده کرد و با مظلوم‌نمایی برای مسیحیان لبنان، تهدیدی را متوجه دولت بی‌خاصیت آن کشور کرد. برخی به اشتباه فکر می‌کنند این دولت متمایل به ایران است.

من تعجب می‌کنم که برخی می‌گویند این دولت مورد ائتلاف همه طوایف بود. خیر، این دولت در منجلاب توافق سعد حریری پدید آمد. مسیحیان و اهل تسنن از سعد حریری کلافه‌اند، بس که نظام سیاسی لبنان را تحقیر کرده است. جالب اینکه اکنون هم اعلام کرده است برای نخست‌وزیری آماده است. 14 مارسی‌ها از او دل خوشی ندارند، اما چون فرد دیگری نیست که از پشتیبانی عربستان برخوردار باشد، او را به عنوان رهبر جریان 14 مارس قبول کردند.

مکرون در سخنانش گفت لبنان باید رنج بکشد، مگر اینکه اصلاحات مورد نظر ما را انجام دهد. او لاف در غربت زد و اگر جرات داشت این حرف را در بین اهل تسنن می‌زد. منظور از اصلاح سیاسی هم تغییر دولت است که سقوط یک دولت بی‌خاصیت در لبنان یک امر طبیعی است و انجام این امر طبیعی، اتفاقی سطحی است.

سفر مکرون به لبنان نه برای مسیحیان خیری داشت و نه برای دیگران ضرری داشت. پس برای چه باید سیدحسن نصرالله در برابر این سفر واکنش نشان دهد؟ بالاخره مسیحیان لبنان، فرانسه را به عنوان پدر قبول دارند. سید هم نباید موضعی می‌گرفت که خوشایند بخشی از مردم آن کشور نباشد.

** ترکیب جمعیتی لبنان

ترکیب جمعیت کنونی لبنان بدین‌‌گونه است که بیست درصد مردم آن مسیحی، 25 درصد آن اهل سنت و 45 تا 50 درصد شیعیان هستند. بقیه هم دروزی، کلیمی و فرقه‌های دیگر هستند.

دولت ثبت‌احوال دارد و ترکیب جمعیتی را به خوبی می‌داند، اما اعلام نمی‌کند. سرشماری هم برگزار نمی‌کند؛ چرا که اگر دولت آمار جمعیتی را اعلام کند، نظام ناعادلانه لبنان مشخص خواهد شد. آن وقت کشوری که اکثریت آن مسلمان است، دیگر رئیس‌جمهورش نباید مسیحی باشد.

ریاست مجلس به طایفه‌ای داده شده است که بیشترین جمعیت را دارد (شیعیان)، اما رئیس‌مجلس هیچ قدرت اجرایی ندارد. رییس جمهور و نخست وزیر هم قدرت و کارآیی چندانی ندارد. تنها نخست‌وزیر کارآمد لبنان رفیق حریری بود که آن کارآمدی هم به دلیل شرایط پس از انعقاد قرارداد طائف و جنگ‌های داخلی به وجود آمد.

از سال 1932 تاکنون سرشماری در کشور لبنان انجام نگرفته است. اگر هم آمار سرشماری آن سال درست باشد، در بیست سال جنگ داخلی به قدری مهاجرت صورت گرفت که ترکیب جمعیتی آن به هم خورد.

قبل از جنگ‌های داخلی گفته می‌شد که کشور لبنان تنها کشوری است که جمعیت بیرونی آن از جمعیت داخلی آن بیشتر است. اکنون این جمعیت برابر شده است و به میزان همان هفت میلیون نفری که در لبنان سکونت دارند، هفت میلیون نفر بیرون از لبنان زندگی می‌کنند. لبنانی‌ها در همه جای جهان هستند و یکی از روسای جمهور آرژانتین، لبنانی‌‌الاصل بود. جالب اینکه خود لبنان هم کشور مهاجرپذیری است و کارگران بسیاری برای کار به لبنان می‌روند.

** آینده سیاسی لبنان

در مورد آینده سیاسی لبنان باید گفت که اگر در این وضعیت حریری بازگردد، حریری هیچ کار درستی نمی‌تواند انجام بدهد. حریری تاکنون سه بار استعفا داده است.

البته غیر از حریری هم کسی نیست که از طرف حتی 14 مارسی ها روی آن اتفاق نظر وجود داشته باشد. اگر هم اتفاق صورت بگیرد، اجباری است. خاندان جمیل از خاندان جنباط به شدت متنفر هستند. خاندان حریری هم از هر دو آن‌ها متنفر است. این‌ها در جنگ‌های داخلی از یکدیگر بسیار کشتند. پیوند این‌ها بسیار سست است. این‌ها چون با سوریه و حزب‌الله مشکل دارند، با هم پیوند دارند.

تا زمانی که مردم لبنان ساختار طایفی را کنار نگذارند، دولت معنا پیدا نخواهد کرد. مردم لبنان تمامی مسلح هستند و اگر جنگ داخلی صورت بگیرد، خون و خون‌ریزی شدیدی به وجود خواهد آمد. طایفه‌گرایی و نظام کاشته‌شده توسط فرانسه را باید کنار گذاشت. امروز هر کس سر طایفه خود ایستاده و سعی کرده سهم خود را از دولت بگیرد.

تنها قدرتی هم که تلاش می‌کند عرق ملی را به وجود بیاورد حزب‌الله است، چرا که فهمیده ریشه بقا در خاک و منافع ملی است.

دولت لبنان (رئیس دولت و نخست‌وزیر) هیچ وقت در چهل سال گذشته متحد ایران نبوده است. میشل عون شخصیت ساده و قائم به شخص است. او در ابتدا با 14 مارسی‌ها بود، اما وقتی رفتارهای جنبلاط، جعجع، جمیل و... را دیدید، به این سو گرایش پیدا کرد. کسانی که در جنگ‌های داخلی سابقه کشتار دارند و با هم دشمن خونی هستند، در جریان 14 مارس دور هم جمع شده‌اند.

به هرحال ایران طرفدار وجود آرامش در کشور لبنان است و هیچ خصومت و مشکلی با طوایف و گروه‌ها در لبنان ندارد. همچنین هیچ دولتی هم حتی عون متحد ایران نبوده است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها