بیژن مقدم: ما هم نعش جریان اصلاحات را میبینیم/پدرخواندههای اصلاحات اجازه ورود نیروهای جوان را نمیدهند/خوئینیها میخواهد رهبر اصلاحات خودش باشد
بیژن مقدم گفت: من باور دارم که جریان اصلاحطلبی که اندیشههای ضدانقلابی را پی میگیرد، به پایان رسیده است و هیچگاه هم بازنخواهد گشت و همین انتخابات اخیر مجلس هم نشاندهنده کنار گذاشته شدن آنها از سوی مردم بود.
گروه سیاسی فردا: اصلاحطلبان بعد از انتخابات مجلس در سال ۹۸ دریافتند که دیگر طلوعی در عرصه سیاسی کشور نخواهند داشت و شاید چنین واقعیتی بود که باعث شد درگیریها و اختلافات شخصیتهای سرشناس این جریان به اوج خود برسد که بروز آشکار آن در استعفای عارف از شورای عالی سیاستگذاری و اختلافات عمده طیفهای مختلف اصلاحطلب بر سر چگونگی ورود به انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ نمایان شد. اصلاحطلبان در مقطع کنونی باتوجه به ریزش گسترده سرمایه اجتماعیشان به چنددسته تقسیم شدهاند؛ برخی از آنها و مشخصا نیروهای رادیکالشان مسیر تحریم انتخابات و انتقادهای تند به حاکمیت را در پیش گرفتهاند و برخی دیگر هنوز امید دارند که به نوعی به قدرت بازگردند.
بیژن مقدم، تحلیلگر مسائل سیاسی باور دارد که اختلافات اصلاحطلبان صرفا مربوط به شرایط کنونیشان نمیشود و این اختلافات آنها ریشههای عمیقی دارد. او در تحلیل وضعیت سیاسی اصلاحطلبان به «فردا» گفت: «تجربه دورههای قبلی انتخابات نشان داده است که وقتی یک جناح سیاسی یکی از نهادهای انتخابی را در اختیار میگیرد دو نهاد انتخابی دیگر را هم ازآنِ خود میکند؛ یعنی دیدیم که در دهه هفتاد جبهه اصلاحات توانست دولت، مجلس و شوراها را در اختیار بگیرد و بعد از آن اصولگرایان موفق به کسب این نهادها شدند و در ادامه بازهم دولت آقای روحانی و مجلس دهم و شوراها در اختیار اصلاحطلبان قرار گرفت. اصلاحطلبان با دانستن چنین سیکلی میدانند که اگر مجلس یازدهم بتواند تأثیری مثبت تا سال ۱۴۰۰ بگذارد، بیتردید دولت سیزدهم هم اصولگرا خواهد بود؛ به همین دلیل از پیش از انتخابات مجلس سعی کردند که تمام قدرت خود برای تخریب نیروهای انقلاب به کار بگیرند. اکنون هم اقدامات تخریبی آنها ادامه دارد و میخواهند به مردم چنین القاء کنند که اصولگرایان در مجلس اقدام مثبتی انجام نداده است».
او ادامه داد: «اصلاحطلبان از اختلافات ریشهدار عمدهای رنج میبرند، زیرا هیچگاه درون خود دست به پالایش نزدهاند و از ضدانقلاب و لائیک تا افرادی که هنوز به نظام باور دارند اصلاحطلب شناخته میشوند و این وضعیت آسیب جدی بر بدنه اصلاحات وارد کرد. از سوی دیگر جبهه اصلاحات دارای یک رهبر مقتدر و کاریزماتیک هم نیست و گرچه هنوز از آقای خاتمی بهعنوان رهبر اصلاحات یاد میشود، اما بسیاری از اصلاحطلبان باور دارند که او دیگر نفوذ کلام ندارد و عملا کارایی خود را از دست داده است. برخی حتی میگویند اصلاحطلبان به دنبال سرِ جدید میگردند و حتی این احتمال وجود دارد که آقای موسوی خوئینیها با نگارش نامه اخیرش به رهبر انقلاب سعی کرد خود را به جای آقای خاتمی بگذارد و نقش رهبر جدید اصلاحات را ایفا کند. با دانستن چنین موضوعاتی میتوان بهراحتی دریافت که حال جبهه اصلاحات اصلا خوب نیست و در ابعاد مختلف مشکلات فراوان دارند».
مقدم در پاسخ به این پرسش که اصلاحطلبان در بهوجود آمدن وضع موجود چهقدر سهم دارند، تصریح کرد: «به هر صورت سهم عمده ناکارآمدی دولت آقای روحانی متوجه اصلاحطلبان است، زیرا آنها با همه ابزار و با تمام همتشان از دولت فعلی حمایت کردند. البته این را بگویم که آنها برای فریب افکار عمومی وقتی نارضایتی گسترده مردم را مشاهده کردند، اکنون که عمر دولت رو به پایان است به اپوزیسیون دولت تبدیل شدهاند و سعی میکنند به مردم بگویند حسابشان از دولت جداست، اما مردم فریب چنین سخنانی را نمیخورند».
این فعال سیاسی اصولگرا در خصوص موضوع پدرخواندگی در جریان اصلاحات هم گفت: «یک جریانی برای زندهماندن نیازمند کادرسازی است و باید قدرت به جوانها منتقل شود و بزرگان به عنوان مشاوران و نیروهای امین در کنار جوانان باشند. در جریان اصلاحات هیچگاه به ورود نیروهای جوان در عرصه سیاسی روی خوش نشان داده نشده است و ما هنوز همان اسمهایی را میشنویم که در دهه هفتاد میشنیدیم. اصلا اصلاحطلبانی که هنوز دل در طلب قدرت دارند، نمیدانند مطالبات نسل جدید خودشان چیست و از یک جوان ضدانقلاب تا یک جوانی که صرفا اصلاح وضع موجود را مطالبه میکند، طرف حساب آنها هستند و پاسخ هیچ را هم نمیتوانند بدهند. عکس این موضوع در جریان اصولگرایی صادق است؛ بهنحوی که نسلهای جدید به میدان آمدند و همه کوشیدند که از اصول راستین انقلاب دفاع کنند و اکنون هم میبینیم همان نیروها موفق میشوند که حتی از مردم رأی بگیرند و رسما وارد عرصه خدمت شوند».
او همچنین یادآور شد: «من باور دارم که جریان اصلاحطلبی که اندیشههای ضدانقلابی را پی میگیرد، به پایان رسیده است و هیچگاه هم بازنخواهد گشت و همین انتخابات اخیر مجلس هم نشاندهنده کنار گذاشته شدن آنها از سوی مردم بود، اما در عین حال اصلاحات به معنای دقیق کلمه نمرده است و اتفاقا اگر در چهارچوب اسلام، نظام و قوانین کشور باشد، هیچ ایرادی هم ندارد، زیرا ما هم باور داریم که نقایص باید اصلاح شود، اما آن جریان برانداز که با نفوذ در مسئولیتهای رسمی سعی در فعالیت علیه نظام داشت، بله، مرده است و این را فقط منِ اصولگرا هم نمیگویم بلکه خود اصلاحطلبان به صراحت میگویند که نعش اصلاحات بر دستانشان است و ما هم این نعش را میبینیم».
مقدم در پایان درباره ضرورت اتحاد در جریان اصولگرایی هم گفت: «ما اصولگرایان هم باید بدانیم که هر مقدار اختلافات داخلیمان تشدید و رسانهای شود، فرصت برای اتحاد اصلاحطلبان فراهم میشود. ما باید سعی کنیم که با وحدت همدلی جلو برویم، زیرا مردم از ما چنین انتظاری دارند».
دیدگاه تان را بنویسید