آیا چاقی به دوران کودکی مرتبط است؟ / عادت‌های کودکی که می‌تواند موجب چاقی شود

کد خبر: 892091

استرس در کودک چه تاثیری بر چاقی او در بزرگسالی می گذارد؟ چه عاداتی در کودکان شما می تواند آن ها را در آینده چاق کند؟ رفتارهای والدین و عادت های آن ها چه تاثیری بر کاهش و افزایش وزن کودک در آینده دارد؟

آیا چاقی به دوران کودکی مرتبط است؟ / عادت‌های کودکی که می‌تواند موجب چاقی شود

پایگاه خبری تحلیلی فردا:

آیا چاقی به دوران کودکی مرتبط است؟ / عادت‌های کودکی که می‌تواند موجب چاقی شود

به نظر متخصصان خاطرات دوران کودکی در مورد اینکه مثلاً چگونه از شکلات برای بند آوردن گریه شما استفاده می‌شده یا تماشای دعوای والدین در دوران کودکی می‌تواند به طور غیر ارادی موجب چاقی شما شود.

  • خانواده‌‌های به ‌هم ریخته و خوراکی جایزه دادن به عنوان محبت می‌تواند باعث اختلالات خوردن در بزرگ‌سالی شود.
  • دکتر مگ آرول معتقد است این یک تکه پازل گم‌شده در درمان‌های کاهش وزن است.
  • بسیاری از محرک‌ها در نیمه خودآگاه ما قرار دارند و هیچ‌وقت خود را آشکارا نشان نمی‌دهند اما با خوردن غذا ارضا می‌شوند.

تقلا برای کاهش وزن ممکن است ریشه‌های عمیقی در خاطرات فراموش‌ شده‌ی کودکی ما داشته باشد. فهم و شناخت محرک‌های ما به عادات بد غذایی تکه‌ي گمشده‌ی پازل درمان اضافه وزن است.

آب‌نبات‌هایی که پدربزرگ مادر بزرگ‌تان به شما می‌داده‌اند، خانواده‌ی به هم ریخته و مشکل‌دار و والدین زورگو همگی می‌توانند موجب عادات غذایی احساسی در بزرگ‌سالی شوند.

متخصصان توضیح می‌دهند که چگونه خاطرات شایع کودکی ممکن است موجب کارشکنی در تلاش‌های شما برای کاهش وزن شوند.هر موقع که تصمیم می‌گیرید رژیم غذایی بگیرید جملاتی نظیر « من مستحق این شکلات هستم» یا « این بستنی حالمو جا میاره» همراه با یک سری پیچیده از گفتگوها در ذهنتان جولان می‌دهند.

آیا چاقی به دوران کودکی مرتبط است؟ / عادت‌های کودکی که می‌تواند موجب چاقی شود

اما آیا تا به حال به ذهنتان خطور کرده که این افکار ممکن است ریشه در کودکی شما داشته باشند؟

عادات غذایی بسیاری از ما در کودکی تثبیت می‌شوند و روانشناسان دریافته‌اند که رخدادهای فراموش‌شده‌ی اولیه می‌توانند اثرات بلند مدت بر رفتار تغذیه‌ای‌ شما به عنوان یک بزرگ‌سال داشته باشند.

این رابطه‌ي بین تجربه‌ی زندگی و اشتها، احساساتمان و معده‌مان است که کیفیت رابطه‌ي ما با غذا را برای باقی عمر مشخص می‌کند.

با به رسمیت شناختن و فهم اینکه آنچه در ذهنمان می‌گذرد ما نصف راه را برای حل مشکل رفته‌ایم و بعد از این یافتن و پایبند بودن به یک برنامه‌ی کاهش وزن مناسب و شاد بسیار آسان‌تر خواهد شد.

هله‌هوله‌های شیرین برای موقعیت‌های «گریه نکن!»

در طول دوران کودکی غذا معمولاً به عنوان منبع آرامش در نظر گرفته می‌شود حتی وقتی شما گرسنه نباشید.

بیسکوییتی که برای بند آوردن اشک بچه بعد از این که زمین می‌خورد به او داده می‌شود، آب‌نباتی که مادربزرگ به بچه می‌دهد و غیره موجب می‌شود که بسیاری از ما با این باور و حس بزرگ شویم که هله‌هوله یک جایزه است و سبزیجات یک شیطان گریزناپذیر!

بعداً در بزرگ‌سالی ما در بسیاری از مواقع در معرض پیام‌های متعارض قرار می‌گیریم- تبلیغات همیشگی غذاهای پرچرب و شیرین در مقابل فشار برای داشتن یک بدن متناسب و بی‌عیب و نقص.

این می‌تواند درست در لحظات شکننده و حساس زمانی که ما در حال رشد دادن حس «خود» هستیم موجب سردرگمی شود. این فرآیند ممکن است منجر به الگوهای غذایی بالقوه مضری در بزرگ‌سالی شود.

کودکی پراسترس

چه شما تحت فشار زیادی به خاطر عملکردتان در کودکی بوده باشید، از فقدان عزیزی رنج برده باشید یا والدینتان از هم جدا شده باشند، به هر حال یک کودکی پر استرس می‌تواند موجب واکنش بیش از حد سیستم‌هایی شود که با استرس متعادل خوب کار می‌کنند. ازجمله‌ی این سیستم‌ها هورمون‌هایی هستند که خوردن و احساس سیری را تنظیم می‌کنند.

در بزرگ‌سالی این وضعیت ممکن است این طور به نظر برسد که فرد قادر نیست خوردن خودش را کنترل کند که خود این می‌تواند سطح استرس را تشدید کند و یک چرخه‌ي معیوب از چاق شدن کنترل نشده را ایجاد کند.

اختلافات والدین

برخی اوقات، اختلافات شخصیتی بین والدین و کودک می‌تواند بر رفتار تغذیه‌ای آینده بچه تأثیر بگذارد. حتی چیز کوچکی مثل ابراز احساسات به شکل مختلف از سوی والدین می‌تواند برای اینکه آینده‌ی رابطه‌ي کودک با غذا را کلاً تغییر دهد کافی باشد.

به عنوان مثال یک والد برونگرا چه بسا با نیت خوب، یک کودک خجالتی را تشویق به بیشتر بیرون رفتن کند، شاید اصرار کند که بچه به مهمانی و زمین بازی برود در حالی که آن بچه در عمق وجودش نیاز بیشتری به حمایت و اطمینان‌بخشی و حس امنیت داشته باشد.

احتمالاً نمی‌توان نام این را بد بار آوردن بچه یا گناه والدین گذاشت اما یک اختلاف شدید در خلق و خو می‌تواند منجر به تشدید خوی و مزاجی در فرد شود که احساسات تغذیه‌ای وی را تحت تأثیر قرار دهد به ویژه با غذاهای پرچرب در زندگی آینده.

احساسات سرکوب شده

اگر شما از آن دسته از افراد هستید که برای شناخت، تنظیم و ابراز احساساتتان دچار مشکل می‌شوید احتمالاً در وضعیتی بزرگ شده‌اید که تحمل احساسات خودتان برایتان دشوار می‌نموده است.

در این موارد، غذاهای خیلی رایج می‌توانید راهی مؤثر برای سرکوب این احساسات شدید باشد. این یک سناریوی همیشگی خوردن-آرامش است که در آن شما وقتی احساس بدخلقی می‌کنید سراغ بستنی بروید یا برای سرحال آوردن خودتان در مواقع غم شکلات بخورید.

اگر هرگونه مسئله‌ی حل نشده در خودآگاه شما پنهانی عمل می‌کند که شما واقعاً مایل نباشید با آن روبرو شوید، هرگونه محرک کوچک ممکن است برای شما دردآور باشد. شما اگر بخواهید از روبرو شدن با این ذهنیات منفی طفره بروید و به احساسات بدتان پایان بدهید شاید آسان‌ترین راه این باشد که این هیولاهای ذهنی را با خوردن پس بزنید.

غذاهای شیرین یا پر نشاسته که پر حجم هستند و کارشان را سریع و آسان انجام می‌دهند اولین انتخاب هستند برای این کار زیرا آن‌ها به شما آسودگی (در شکل مواد شیمیایی لذت‌بخش اعتیادآور مانند دوپامین) آنی هدیه می‌دهند.

تربیت ناهماهنگ و باری‌ به هر جهت

به عنوان نوزاد و کودک کم سن و سال ما مفاهیم و روابط انسانی را مانند اعتماد، امنیت و اتکا به خود برای کشف جهان از پدر و مادر، پدر بزرگ و مادر بزرگ و دیگر بزرگ‌سالان یاد می‌گیریم.

اما مطالعات نشان داده‌اند که تربیت و رفتار والدینی که می‌توان به آن صفت دوری و اجتنابی، دمدمی، باری به هر جهت یا فرسایشی داد می‌تواند منجر به حس عدم عزت نفس و عدم رضایت از بدن در کودک شود.

برای برخورد با احساسات دشواری مانند عزت نفس پایین و روابط ناایمن با والدین، برخی از افراد برای تطبیق با این شرایط به خوردن روی می‌آورند.

این الگوها می‌توانند بعدها هم در زندگی ادامه یابند و آن‌قدر چاره‌ناپذیر و کهنه شوند که رهایی از آن‌ها دشوار باشد.

شرم از چاقی

اگر مادر یا پدر شما بیش‌ازحد در مورد اضافه وزن شما در کودکی نگران بوده باشند شما به صورت نیمه خودآگاه ممکن است این اعتقاد را داشته باشید که عشق والدین به شما مشروط است: «اگر بچه‌ی خوبی باشم و لاغر بمانم، دوست داشته خواهم شد».

اگر فردی احساس کند ارزش نگه‌داری و مراقبت ندارد، آنگاه برای اینکه به یک برنامه‌ی غذایی سالم بچسبد دچار مشکل می‌شود زیرا دچار این الگوهای فکری می‌شود که: « فرقی نمی‌کند که این را بخورم، من که آشغالی بیش نیستم».

شاید وقت‌هایی که لاغر هستید احساسات مثبت زیادی دریافت کنید اما به محض برگشت وزن شما می‌مانید و احساس بی‌ارزش بودن.

این واکنش‌های احساسی می‌تواند منجر به چرخه‌ای منفی از رفتار شود که ما معمولاً در بزرگ‌سالان دچار عزت نفس پایین می‌بینیم که انتخاب‌های غذایی ناسالم انجام می‌دهند و دچار اضافه وزن می‌شوند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت