۶ راهبرد مدیریتی رهبر انقلاب در هدایت پرونده هستهاى
عرصه کشمکش هستهاى ایران یکى از برجستهترین عرصههاى رویارویى انقلاب اسلامى با مجموعه عظیم استکبار جهانى در دوران پس از رحلت حضرت امام خمینى (ره) بود که هم تجربیات عبرتآموزِ قبل و پس از برجام دستاوردهاى بزرگى داشت و هم ظرفیت مدیریت نظام در بزنگاهها و بحرانها را در کسوت هدایت داهیانه رهبرى نظام و به طور خاص در این پرونده به نمایش گذاشت.
خبرگزاری فارس: عرصه کشمکش هستهاى ایران یکى از برجستهترین عرصههاى رویارویى انقلاب اسلامى با مجموعه عظیم استکبار جهانى در دوران پس از رحلت حضرت امام خمینى (ره) بود که هم تجربیات عبرتآموزِ قبل و پس از برجام دستاوردهاى بزرگى داشت و هم ظرفیت مدیریت نظام در بزنگاهها و بحرانها را در کسوت هدایت داهیانه رهبرى نظام و به طور خاص در این پرونده به نمایش گذاشت.
در مطلب پیش رو، به بهانه نقض عهد جدید ترامپ از یک سو و طراحى توطئه جدید از سوى دشمنان براى اختلاف افکنى در داخل ملت از طریق افزایش فشارهاى سیاسى و اقتصادى و دوقطبیسازى «برجام دولت - برجام نظام»، مرورى کوتاه و مجمل بر مدیریت بحران هستهاى رهبر معظّم انقلاب خواهیم داشت تا درستى کلام معظّمله مبنى بر غیر قابل اعتماد بودن آمریکا به اثبات برسد و تجربهاى جدید براى ملت ایران که مسئولیتى بزرگ براى مدیریت جهانى بر عهده دارد به دست آید.
دشمنان در صدد بودند از طریق درگیرسازى ما در پرونده هستهاى با نظام بینالملل، نه تنها ملت ایران را از حق مسلم خود محروم نمایند بلکه به دنبال بحرانسازى از آن براى پیش بردن راهبردهاى به گل نشسته از بدو انقلاب تا کنون یعنى براندازى نظام، تغییر رفتار یا حداقل مهار و کنترل نظام جمهورى اسلامى بودند که با طراحى گامهاى راهبردى از سوى نظام اسلامى و راهبرى حکیمانه رهبر معظّم انقلاب نه تنها اجازه شکلگیرى بحرانى متصل به این چالش را ندادند بلکه از هرگونه دستاندازى دشمن به منافع و ضربه به دستاوردهاى اساسى نظام در این عرصه نیز ممانعت به عمل آورده و تهدیدات نهفته در مسیر مذاکره را به نفع فرصتها مدیریت کردند.
مدیریت راهبردى رهبر معظّم انقلاب در پرونده هستهای با هدف رعایت مصالح نظام اسلامى و حفظ آرمانهاى انقلاب اسلامى و تأمین منافع ملى کشور در قالب اصولى روشن، متقن و قاطعانه صورت پذیرفته که به ترتیب زیر دنبال شده است:
الف) پذیرش اصل مذاکره و دیپلماسى براى پیشبرد اهداف نظام
طرح موضوع تاکتیکى «نرمش قهرمانانه» از سوى رهبر معظّم انقلاب نقطه آغاز این گام از مدیریت است که ایشان به انحاى مختلف در تبیین این مفهوم براى مردم تلاش میکنند. معظمله نرمش قهرمانانه را به معناى نشاندادن انعطاف و نرمش هوشمندانه، آگاهانه و به هنگام در برابر حریف و اعطاى امتیاز براى کسب امتیازات بیشتر در ادامهى رقابت و نهایتاً نیل به مقصود در عین پایبندى به خطوط قرمز و حفظ رابطهى تقابلى با دشمن میدانند:
ما مخالف حرکتهاى صحیح و منطقى دیپلماسى نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسى، چه در عالم سیاستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چیزى هستم که سالها پیش اسمگذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایى بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبى ندارد. اما این کشتیگیرى که دارد با حریف خودش کشتى میگیرد و یک جاهایى به دلیل فنى نرمشى نشان مىدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کارى است؛ این شرط اصلى است؛ بفهمند که دارند چه کار میکنند، بدانند که با چه کسى مواجهند، با چه کسى طرفند، آماج حملهى طرف آنها کجاى مسأله است؛ این را توجه داشته باشند. (بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامى در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، ۲۶/۶/۱۳۹۲)
نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه در همهى عرصههاى سیاسى، یک کار مطلوب و مورد قبولى است، لکن این مانور هنرمندانه نبایستى به معناى عبور از خطوط قرمز، یا برگشتن از راهبردهاى اساسى، یا عدم توجه به آرمانها باشد؛ اینها را باید رعایت کرد. (بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامى در دیدار رئیس و اعضاى مجلس خبرگان رهبرى، ۱۴/۶/۱۳۹۲) از منظر رهبرى این تاکتیک میتوانست اهداف زیر را براى ما به ارمغان آورد؛
۱- فضاى خصمانه جبهه استکبار بر ضد ایران را بشکند؛ موافقت با این مذاکرات براى شکستن فضاى خصمانه جبهه استکبار بر ضد ایران بود و این مذاکرات باید ادامه یابد... هدف آنها این است که با این بهانه، فضاى بینالمللى را بر ضد ایران حفظ کنند و بر همین اساس بود که با طراحى جدید دولت براى مذاکره درخصوص موضوع هستهاى موافقت شد تا این جوّ جهانى شکسته و ابتکار عمل از طرف مقابل گرفته شود و حقیقت نیز براى افکار عمومى دنیا مشخص شود. (۲۰/۱/۱۳۹۳)
۲- به منظور کسب تجربه جدید؛ مذاکره در موضوعات خاص اشکالى ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذنالله ضررى نمیکنیم. یک تجربهاى در اختیار ملّت ایران است که... این تجربه ظرفیّت فکرى ملّت ما را بالا خواهد برد. (۱۲/۰۸/۱۳۹۲)
۳- براى رفع شرّ شیطان؛ میگویند ما تحریم کردیم، ایران مجبور شد بیاید پاى میز مذاکره، نه، [اینطور نیست]. ما قبلاً هم اعلان کردیم، قبل از این حرفها هم ما گفتیم [که]نظام جمهورى اسلامى درباره موضوعات خاصّى که مصلحت بداند، با این شیطان براى رفع شرّ او و براى حلّ مشکل، مذاکره میکند؛ معناى این آن نیست که این ملّت مستأصل شده است، ابداً. (۱۹/۱۰/۱۳۹۲)
۴- به منظور تأمین منافع عمومى؛ با وجود اینکه من خوشبین نبودم به مذاکرهى با آمریکا، با این مذاکرات موردى، مخالفت نکردم، موافقت کردم؛ از مذاکرهکنندگان هم با همهى وجود حمایت کردم، الان هم حمایت میکنم. از رسیدن به یک توافقى که منافع ملّت ایران را تأمین کند و عزّت ملّت ایران را حفظ کند، صددرصد من حمایت میکنم و استقبال میکنم؛ این را همه بدانند. (۲۰/۱/۱۳۹۴)
۵- با هدف رسیدن به نقطه مشترک؛ مذاکره معنایش این است که دو طرف سعى کنند به نقطهى مشترک برسند؛ خب این معنایش این است که یک طرف نخواهد همهى آنچه را مورد علاقهى او و مورد توقّع او است تحقّق پیدا کند. (۱۹/۱۱/۹۳)
۶- با تائید منطق بده و بستان بر مذاکرات؛ ما از اوّل، منطقى وارد شدیم، منطقى حرف زدیم، زیادهخواهى نکردیم؛ ما گفتیم طرف، یک تحریم ظالمانهاى را تحمیل کرده است، ما میخواهیم این تحریم برداشته بشود؛ خیلى خب، این یک بدهبستان است، حرفى نداریم که در این زمینه یک چیزى بدهیم، یک چیزى بستانیم تا تحریمها برداشته بشود؛ امّا صنعت هستهاى متوقّف نباید بشود، لطمه نباید بخورد؛ این حرف اوّل است؛ از اوّل این حرف را زدیم و دنبال کردیم تا امروز. (۲/۴/۹۴)
ب) هدایت کلان مذاکرات
۱- با بیان صریح خواستههاى ملت ایران؛ بر اساس تجربه و نگاه به صحنه، با دقت و کنجکاوى، برداشت ما این است که آمریکا مایل به تمام شدن مذاکرات هستهاى نیست. آمریکائیها دوست ندارند گفتوگوهاى هستهاى تمام شود و مناقشهى هستهاى حل شود؛ وگرنه چنانچه آنها مایل به اتمام این مذاکرات و حل این مشکل بودند، راه حل، بسیار نزدیک و بسیار آسان بود. ایران در مسألهى هستهاى، فقط میخواهد حق غنى سازیِ او که حق طبیعیاش است از طرف دنیا شناخته شود؛ مسؤولان کشورهائى که مدعى هستند، اعتراف کنند که ملت ایران حق دارد غنیسازى هستهاى را براى اهداف صلحآمیز در کشورِ خودش و به دست خودش انجام دهد؛ این توقعِ زیادى است؟ این آنچیزى است که ما همیشه گفتهایم؛ آنها همین را نمیخواهند. (۱/۱/۱۳۹۲)
۲- با ترسیم خصوصیات توافق خوب؛
۱/۲- توافقى که در آن عزّت ملت ایران و احترامش محفوظ بماند، منافعش حفظ بشود.
۲/۲- تکریم و حرمت ملّت ایران و مسألهى اساسیِ مهمّى که عبارت است از پیشرفت ملّت ایران، محفوظ بشود و بماند.
۳/۲- اگر توافق میکنند، جزئیات و کلّیات و همه را در یک جلسهى واحد تمام بکنند، امضا کنند. اینکه کّلیات را جداگانه توافق کنند، و بعد بر اساس آن کلّیات بروند سراغ جزئیات، نه، این منطقى نیست.
۴/۲- همهى آنچه هم قرارداد بسته میشود بین مسؤولین ما و بین طرف مقابل، باید روشن، واضح، غیر قابل تفسیر و تأویل باشد.
۵/۲- باید به معناى واقعى کلمه تحریم از دست دشمن خارج بشود، تحریم برداشته بشود؛ توافقِ به این صورت بشود. (۱۹/۱۱/۹۳)
۳- با اصرار بر تأمین حقوق هستهاى ملت ایران؛ از آن طرف اصرار دارم بر تثبیت حقوق ملّت ایران، از جمله مسئلهى حقوق هستهاى؛ اصرار داریم بر اینکه از حقوق ملّت ایران یک قدم عقب نشینى نباید بشود. ما البتّه در جزئیّات این مذاکرات مداخله نمیکنیم؛ یک خطوط قرمزى وجود دارد، یک حدودى وجود دارد، این حدود باید رعایت بشود. (۲۹/۰۸/۱۳۹۲)
۴- با تأکید بر عدم اعتماد به طرف مقابل؛ گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعده نقد که میدهد وعده نقد، نه عمل نقد اعتماد نکنید، [چون]وقتى خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند. (۲۰/۱/۹۴)
۵- با ترسیم خطوط قرمز در موارد زیر؛
۱/۵- عدم پذیرش محدودیتهاى بلند مدت
۲/۵- ادامه کار تحقیق و توسعه و ساخت و ساز در زمان محدودیت
۳/۵- لغو فورى تحریمهاى اقتصادى، مالى و بانکى و سایر تحریمها در فواصل معقول
۴/۵- منوط نشدن لغو تحریمها به اجراى تعهدات ایران
۵/۵- مخالفت با موکول کردن هر اقدامى به گزارش آژانس
۶/۵- مخالفت با بازرسیهاى غیرمتعارف
۷/۵- مخالفت با زمانهاى ۱۵ و ۲۵ سال براى اتمام برخى موضوعات
ج. حمایت از دولت و اعتماد به تیم مذاکرهکننده
۱- مقابله با هرگونه تردیدافکنى در باره مذاکره کنندگان؛ همانطور که عرض کردم بنده به مجریان امر اعتماد دارم؛ این را شما بدانید؛ این آقایانى که مشغول کار هستند، اینها افرادى هستند مورد اعتماد ما، من در مورد آنها هیچ تردیدى [ندارم در آنچه تا حالا بودند، انشاءالله بعد از این هم تردیدى به وجود نخواهد آمد؛ هیچ تردیدى نسبت به آنها ندارم. (۲۰ /۰۱/۱۳۹۴)
۲- رفع اتهام سازشکارى از تیم مذاکرهکننده؛ هیچکس نباید این مجموعهى مذاکرهکنندگان ما را با مجموعهى شامل آمریکا - همان شش دولت، به اصطلاح پنج به علاوهى یک - سازشکار بداند؛ این غلط است؛ اینها مأموران دولت جمهورى اسلامى ایران هستند، اینها بچّههاى خودمان هستند، بچّههاى انقلابند. (۱۲/۰۸/۱۳۹۲)
۳- با تبیین نقش و ضرورت حمایت از دولت؛ بنده اصرار دارم بر حمایت از مسؤولانى که اجراى کار برعهدهشان است، از همه دولتها بنده حمایت میکنم، از مسئولان - مسئولان داخلى، مسئولان خارجى - حمایت میکنم و وظیفهى ما است. (۲۹/۰۸/۱۳۹۲)
۴- با عدم مخالفت براى تمدید مذاکرات؛ بنده با تمدید مذاکرات مخالف نیستم، همچنانکه و به همان دلیل که با اصل مذاکرات مخالف نبودم. (۶/۹/۱۳۹۳)
۵- با مدیریت نقد و کنترل منتقدان؛ نکته سوّم در مورد منتقدین محترم است. بنده با انتقاد مخالف نیستم، عیبى ندارد، انتقاد لازم است و کمک کننده است، منتها این را همه توجّه داشته باشند که انتقادکردن آسانتر از عملکردن است. عیبهاى طرف مقابل را در آن عرصهاى که قرار دارد، ما راحت میبینیم، درحالی که خطرات او، دشواریهاى او، نگرانیهاى او، مشکلات او را انسان نمیبیند. این حرف من مانع از انتقاد نشود؛ انتقاد بکنید لکن توجّه داشته باشید که انتقادها با لحاظِ این معنا باشد که آن طرف مقابل بعضى از عیوبى را که ما در انتقادمان ذکر میکنیم ممکن است میدانند، [امّا]خب به این نتیجه رسیدهاند یا ضرورتها آنها را به اینجا کشانده یا به هر دلیل دیگرى. (۲/۴/۹۴)
۶- همراهى با ابتکار عمل دولت در سیاست خارجى؛ من همواره طرفدار ابتکار در سیاست خارجى و مذاکره بوده و هستم و توصیه همیشگى من به مسؤولان این بوده که در سیاست خارجى و مبادلات بینالمللى هرچه تلاش و ابتکار وجود دارد به کار بندند، اما نباید نیازمندیهاى کشور و برخى مسایل همچون تحریمها، به مذاکره گره زده شود. (۲۱/۲/۱۳۹۳)
د. تبیین و روشنگرى افکار عمومى و خنثیسازى عملیات روانى - رسانهاى غرب
۱- از طریق تنویر نیات واقعى آمریکا از طرح پیشنهاد مذاکره؛ برداشت ما این است که پیشنهاد مذاکره از سوى آمریکائیها، یک تاکتیک آمریکائى و براى فریب دادن افکار عمومى است؛ افکار عمومى دنیا و افکار عمومى مردممان. باید شما ثابت کنید این نیست. میتوانید ثابت کنید؟ ثابت کنید. (۱/۱/۱۳۹۲)
۲- با افشاى شیطنتهاى آمریکا؛ همین جا من این را بگویم که از جملهى تاکتیکهاى تبلیغاتى اینها این است که گاهى شایع میکنند که از طرف رهبرى، کسانى با آمریکائیها مذاکره کردند؛ این هم یک تاکتیک تبلیغاتیِ دیگر و دروغ محض است. تا کنون از سوى رهبرى، هیچکس با آنها مذاکره نکرده است. در چند مورد، در طول سالهاى متمادى، در دولتهاى گوناگون، کسانى بر سر موضوعات مقطعى که ما هم مخالفتى نداشتیم با آنها مذاکره کردهاند؛ اما مربوط به دولتها بوده است. البته همانها هم مؤظف بودهاند که خطوط قرمز رهبرى را رعایت کنند؛ امروز هم مؤظفند و باید رعایت کنند. (۱/۱/۱۳۹۲)
۳- رمزگشایى از ادعاهاى دروغین آمریکا؛ میگوید در ایران کسانى هستند که نمیخواهند مسألهى هستهاى با مذاکرات دیپلماسى حل و فصل بشود؛ این دروغ است؛ در ایران هیچکس نیست که نخواهد مسألهى هستهاى حل بشود و با مذاکرات حل بشود. آنچه ملّت ایران نمیخواهند عبارت است از قبول تحمیلها و زورگوییهاى آمریکا؛ اینرا نمیخواهد. (۱/۱/۱۳۹۴)
۴- بیان اهداف تهدیدات آمریکا؛ اینکه تهدید میکنند به تحریم بیشتر، اینکه در خلال حرفها تهدید میکنند به تحرّک نظامى، اینها تهدیدهایى است که ملّت ایران را نمیترسانَد؛ ملّت ایران ایستاده است و انشاءالله با کمال موفّقیّت از این آزمون بزرگ بیرون خواهد آمد؛ البتّه توفیقات الهى میتواند ملّت ما را در این راه موفّق کند. (۱/۱/۹۴)
۵- تبیین نیاز آمریکا به مذاکرات هستهاى؛ دولت کنونى و مدیریّت کنونى آمریکا، به این توافق احتیاج دارد؛ این هم یک طرف دیگر قضیّه است؛ اینها نیاز دارند به این؛ یک پیروزى بزرگى براى آنها محسوب میشود اگر بتوانند به آن مقصود خودشان در اینجا برسند. این در واقع پیروزى بر انقلاب اسلامى است؛ پیروزى بر ملّتى است که داعیهى استقلال دارد؛ پیروزى بر کشورى است که میتواند الگوى کشورهاى دیگر باشد؛ دستگاه مدیریّت آمریکا به این [توافق]نیازمند است. (۲/۴/۹۴)
۶- توجه به لجاجت و فریب دشمن؛ اگر لجبازى آنها نبود، موضوع هستهاى به راحتى حل میشد. بارها تا لحظهى حل پیش رفتیم، امضاء کردند، آژانس هستهاى امضاء کرد؛ قبول کرد که این اشکالاتى که وجود داشته، برطرف شده - اینها موجود است، اینها سند است؛ اینها که قابل انکار نیست. (۵/۴/۱۳۹۲)
۷- اهداف اصلى غرب از بهانه کردن موضوع هستهاى؛ قصد واقعى استکبار و غرب در مقابل ایران، جلوگیرى از رشد و اقتدار ملّت ایران است؛ قصد واقعى این است که از عزّت روزافزون ملّت ایران جلوگیرى کنند؛ مسألهى هستهاى یک بهانه است، بهانههاى دیگرى هم در کنار این هست. مسألهى اصلى این است که استعدادهاى ملّت ایران به تدریج بُروز و ظهور پیدا کرده است، دارد پیشرفت میکند در همهى ابعاد؛ ابعاد سیاسى، ابعاد علمى، ابعاد گوناگون اجتماعى، و دارد اقتدار پیدا میکند، اینها از این ناراضیاند، از این ناراحتند، جلوى این را میخواهند بگیرند؛ تحریم و فشار هم به همین نیّت است. (۶/۹/۱۳۹۳)
۸- تشریح نابودسازى صنعت هستهاى کشور به مثابه هدف نهایى؛ هرکس روند مطالبات آمریکاییها را در این مدّت مطالعه کند و کیفیّت حرفهاى اینها را نگاه کند، به این نتیجه میرسد؛ هدف اینها ریشهکن کردن و از بین بردن صنعت هستهاى در کشور است. (۲/۴/۱۳۹۴)
هـ) برجستهسازى مشکلات اقتصادى کشور و ارائه راه حل
۱- با تبیین نقش تحریمها در مشکلات اقتصادى و ضرورت قطع وابستگى به نفت؛ البته من این را بگویم این را یک بار دیگر هم چند ماه قبل از این گفتم که آمریکاییها اظهار خوشحالى کردند و گفتند که فلانى اعتراف کرد که تحریمها اثر گذاشته. بله، تحریمها بیاثر نبود؛ میخواهند خوشحالى کنند، بکنند. تحریمها بالاخره اثر گذاشت؛ این هم یک اشکال اساسى در خود ما است. اقتصاد ما دچار این اشکال است که وابستهى به نفت است. ما باید اقتصاد خودمان را از نفت جدا کنیم؛ دولتهاى ما در برنامههاى اساسیِ خودشان این را بگنجانند. (۱/۱/۹۲)
۲- نگاه فرصت به تحریمهاى اقتصادى؛ یکى دیگر از فرصتها عبارت است از پیشرفتهاى علمیاى که در دوران تحریم به وجود آمده است. یک وقت قدرتها و دولتها و پولها و سرمایههاى جهانى و بینالمللى به کمک یک ملّتى میآیند؛ یکوقت همهى درها را به روى یک ملّت میبندند، درعین حال آن ملّت میتواند در بخشهاى مختلف کارهاى بزرگ بکند. امروز شما این کارها را مشاهده میکنید؛ اینها را دستکم نباید گرفت... این فرصت بسیار بزرگى است، اینها را در طول سالهاى متمادیِ تحریم - یعنى از سالهاى ۸۹ و ۹۰ و ۹۱ و ۹۲ که این تحریمهایِ به گمان آنها فلج کننده بر کشور سایه میانداخته است - جوانهاى ما انجام دادند، نیروهاى مبتکر ما انجام دادند. این خیلى فرصت بزرگى براى کشور است؛ [پس]همین تحریمها هم فرصت است. (۱/۱/۹۴)
۳- توجه به نتایج مثبت تحریمها؛ اگر فشار اقتصادى نبود، تحریم اقتصادى نبود، تحریم علمى نبود، استعدادهاى جوانهاى ما مجال بروز پیدا نمیکردند؛ یعنى همه چیز حاضر بود، آماده بود، دنبالش نمیرفتند، به آن نمیرسیدند. تحریم کردند، استعداد درونى به جوش آمد، ملت بالا کشید، ملت رشد کرد، این پرچم هى برافراشتهتر شد. (۲۷/۱۱/۱۳۸۹)
۴- با تأکید بر عدم حل مشکلات از طریق مذاکره؛ یکى از ترفندها و خلافگوییها این است که اینجور القا کنند به افکار عمومى مردم که اگر ما در قضیّهى هستهاى، تسلیم طرف مقابل شدیم، همهى مشکلات اقتصادى و معیشتى و ... حل خواهد شد؛ این را دارند تبلیغ میکنند. البتّه تبلیغاتچیهاى خارجى با شیوههاى کاملاً ماهرانهى تبلیغاتى خط میدهند، در داخل هم بعضى از روى سادهلوحى و بدون اینکه نیّت سوئى داشته باشند، بعضى هم واقعاً از روى غرض همین را دارند تبلیغ میکنند که اگر ما در این قضیّه کوتاه آمدیم و تسلیم شدیم در مقابلِ طرف مقابل، همهى مشکلات اقتصادى و مانند اینها حل خواهد شد؛ این خطا است. (۱۲/۸/۱۳۹۲)
۵- با تأکید بر اقتصاد مقاومتى و ساخت درونى قدرت براى برون رفت کشور از مشکلات؛ یکى از افراد هیأت مذاکرهکننده چندى پیش حرف خوبى زد، گفت: اگر به توافق هم نرسیدیم، آسمان به زمین نمیآید، دنیا به آخر نمیرسد؛ خب، نشود. حرف درستى است. ما آنچنانکه حالا آنها خیال کردند، ضرر نمیکنیم؛ تصوّر کردند که اگر چنانچه چنین بشود، چنان خواهد شد؛ نه، راه حل وجود دارد، راه حل همین اقتصاد مقاومتى است که ضربههاى دشمن را اوّل کم اثر میکند، کاهش میدهد که این مالِ کوتاه مدّت است، در میان مدّت و بلندمدّت به حرکت عظیمِ مردم اوج میدهد. اقتصاد مقاومتى اینجورى است. آن کسانیکه صاحب نظر در زمینهى اقتصادند، بعد از آنکه ما اقتصاد مقاومتى را اعلام کردیم، قضاوتشان این بود. ما راه حل داریم، آنها راه حل ندارند. (۶/۹/۱۳۹۳)
م) مدیریت فضاى پساآمریکایى در برجام
۱- جلوگیرى از نفوذ و حفظ آرمان استکبارستیزى
مذاکرات هستهاى میان ایران و غرب با تمامى ضعفها و قوتهایش به سرانجام رسید و، اما با تغییر دولت و روى کار آمدن شخصیتى مانند ترامپ، درستى پیش بینى رهبرى دربیاعتمادى به جبههى استکبار به اثبات رسید. البته این خود دستاوردى براى نظام از باب الطاف خفیه الهى است که هم مشت آنها در نزد افکار عمومى باز شد و هم دیرباروان و نسل جدیدى که حافظه تاریخى عملى از اقدامات آمریکا نداشتند و در اثر تبلیغات مسمومى گفتههاى داخلیها را توهم توطئه میدانستند دید که با چه دشمن غدار و پیمان شکنى مواجه هستیم. مشاهدهى روند حوادث آتى یقیناً ظرفیت فکرى ملت ایران را ارتقا خواهد داد. لکن مهمتر از نفس این توافق، برنامهى گستردهاى بود که آمریکاییها با سوءاستفاده از فضاى پسابرجام به منظور نفوذ در مختصات فکرى و محاسباتى ایرانیان قصد اجراى آنرا داشتند. آنها میخواستند «برجام» در عرصهى سیاسى ایران از «رخداد» به «روند» تبدیل شود. یعنى رهبران جمهورى اسلامى بدین باور برسند که نه فقط در مورد فعالیتهاى هستهاى بلکه در سایر مواردِ اختلافى با غرب ازجمله توان دفاعى و موشکى کشور، نقشآفرینیِ منطقهاى ایران و موضوعات حقوق بشرى نیز تنها گزینهى پیشرو همانا تکرار الگوى برجام و نشستن پاى میز مذاکره با ابرقدرتها و اعطاى امتیاز و عقبنشینى از مواضع است. رهبر معظّم انقلاب در تبیین طراحى جدید دشمن در پسابرجام اظهار داشت:
در این مقطع زمانى، سیاستهاى استکبار و بهخصوص و بهطور خاص سیاستهاى آمریکا اقتضا میکند که یک تفکرى تزریق بشود در میان ملت ما؛ اول در میان نخبگان جامعه و بعد از آن به تدریج به افکار عمومى منتقل بشود... آن سیاستى که مورد نظر آنها است این است که وانمود کنند ملت ایران بر سر یک دوراهى قرار دارد و چارهاى ندارد جز اینکه یکى از این دو راه را انتخاب کند. آن دوراهى عبارت است از اینکه یا باید با آمریکا کنار بیایند، یا باید به طور دائم فشارهاى آمریکا و مشکلات ناشى از آنرا تحمل کنند. (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در اجتماع زائران و مجاوران حرم رضوى، ۱/۱/۱۳۹۵) متأسفانه در داخل کشور نیز جریان غربگرا به بهانهى توفیق ظاهرى مذاکرات هستهاى، همسو با دشمن بر لزوم دست کشیدن از استکبارستیزى و عادیسازى مناسبات با ابرقدرتها پافشارى میکرد و آشکارا دولت و ملت را به عبور از آرمانهاى انقلاب اسلامى فرامى خواند. براى مثال یک تحلیلگر سیاسى در اظهارات خود ضمن نفى آرمان ضدیت با استکبار آمریکا و رژیم صهیونیستى چنین میگفت: «امروز که این توافق صورت گرفته میتوانیم روابط با آمریکا را به نقطهى صفر برسانیم به شرطى که دیگر شعارهاى ضد آمریکایى داده نشود؛ به شرطى که مسألهى اسرائیل به محاق فرو رود و در موردش بحثى صورت نگیرد...، چون همه میدانند این آپاندیس غرب در منطقه است و اینطور نیست که درگیرى با اسرائیل فقط به اسرائیل محدود شود و تنش با تلآویو منازعه با کل جهان غرب تلقى میشود.» (احمد نقیب-زاده، «آمریکا نمیگذارد روابط ایران و اروپا بهبود یابد»، جامعه خبرى تحلیلى الف)
همچنین تحلیلگر دیگرى مدعى بود: «هیچ حرکتى به اندازهى آمریکاستیزى تیشه به ریشهى منافع ملى ایران نزده است.» (صادق زیباکلام، به نقل از روزنامه جوان، شماره ۴۶۶۶، دوشنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۴)
در مقابلِ جوسازیهاى سنگین داخلى و خارجى، رهبر معظّم انقلاب اسلامى هوشیارانه کوشید تا با روشنگرى و تبیین اهداف پنهان جبههى استکبار از مذاکرات هستهاى و نیز اعلام صریح مواضع کلان جمهورى اسلامى ایران در دوران پسابرجام، شبهاتِ رخنه کرده در افکار عمومى را بزداید و انقلاب اسلامى را در یکى از حساسترین مقاطع حیات خود از ورطهى انحراف برهاند. به نظر ایشان مذاکرات هستهاى نه مقصود نهایى دشمن بلکه بهانه و ابزارى براى نفوذ خاموش به داخل کشور و سپس تغییر تدریجى رفتارها و ترجیحات انقلابى دولت و ملت ایران و نهایتاً استحاله نظام جمهورى اسلامى بود و لذا علیرغم برخى ظاهرسازیهاى فریبکارانه ابرقدرتها مبنى بر تمایل آنان به دوستى و تعامل با ایران، جریان خصومتها و فشارها پس از برجام نیز همچنان تداوم خواهد یافت.
۲- اثبات بدعهدى و پیمانشکنى آمریکا
پس از انعقاد برجام و زمانى که ایران تمامى تعهدات گستردهى خود شامل برچیدن سانتریفیوژها، کاهش یا اکسید کردن ذخایر سوختى، تغییر کاربرى سایت فردو، تغییر ساختار رآکتور اراک و ... را به سرعت انجام داد و نوبت به اجراى تعهدات طرف غربى ازجمله رفع یکباره تحریمها رسید، همانگونه که از قبل به روشنى پیشبینى مىشد، آمریکا از انجام تعهدات خود سر باز زد و با مطرح کردن بهانههاى واهى، در موارد متعددى اقدام به نقض برجام و اتخاذ تصمیماتى در تعارض کامل با نص صریح توافق هستهاى کرد. موارد نقض برجام توسط آمریکا به قدرى واضح و مبرهن بود که حتى از رصد نهادهاى رسمى نظام نیز پوشیده نماند تا جایى که کمیسیون امنیت ملّى مجلس شوراى اسلامى در گزارشى از اجراى برجام، هفت مورد نقض عهد و پیمان شکنیهاى آمریکا را تشریح کرد که شامل محورهاى ذیل است:
- تحریم ۱۱ شخصیت حقیقى و حقوقى
- تصویب و اجراى قانون موسوم به ویزا
- دستبرد ۲ میلیارد دلارى به اموال ایران
- امضاى وضعیت اضطرارى علیه ایران توسط اوباما
- مصادره ۸. ۲ میلیون دلارى
- محرومیت ایران از مبادله مالى با دلار
- تحریمهاى ایران به واسطه توانمندى دفاعى، بهانههاى حقوق بشرى
- تأخیر در صدور مجوز خرید هواپیما و
- استمرار تحریم همکارى بانکهاى بزرگ دنیا با ایران (خبرگزارى مهر، یکشنبه ۹ آبان ۱۳۹۵)
اقدامات فوق در زمان دولت طرف حساب با ما در انعقاد هستهاى اتفاق افتاد، اما در زمان دولت جدید ترامپ که برجام را از زمان دوران تبلیغات انتخاباتى فاجعه و خیانت به منافع آمریکا و بسیار بدترین پیمان آمریکا میدانست، اقدام به خروج کامل پس از سه دوره امضاى تمدید تعلیقهاى ظاهرى تحریمها نمود و نشان داد که آمریکا پاى هیچ پیمانى نایستاده است.
با این حال جریان غربگراى داخل کشور در اقدامى مُزوّرانه میکوشید با توجیه اقدامات آمریکا و طرح مسائل حاشیهاى، توجه افکار عمومى را از نقض برجام و عمل نکردن طرف غربى به تعهدات خود منصرف سازد. اما رهبر معظّم انقلاب براى مقابله با این جریان و به منظور روشنگرى اذهان مردم در خصوص ماهیت واقعى استکبار جهانى، در سخنرانیهاى متعدد خود ضمن اشارهى مستدل و مُتقن به بدعهدیها و پیمانشکنىهاى آمریکا تلاش داشتند این موارد را به عنوان مصادیقى روشن براى اثبات خطا بودن اعتماد به آمریکا به ملت ایران خاطرنشان سازند:
من چقدر در طول مذاکرات گفتم که اینها بدعهدند، اینها دروغگویند، اینها پاى حرفشان نمیایستند؛ حالا ملاحظه میکنید!
۳- هشدار به اخذ تضمینهاى محکم از اروپایىها براى تداوم برجام بدون آمریکا
رهبرى ضمن اعلام اینکه من اروپاییها را نیز مبتنى بر یکسرى تجارب قابل اعتماد نمیدانیم ولى اگر دولت معتقد است میشود با آنها برجام را ادامه داد به شرط تأمین منافع ملت ایران و با اخذ تضمینهاى محکم از اروپاییها مراقب باشد مانند دوره قبل غافلگیر نشود؛ و الا اتخاذ سیاستهاى دیگر براى ما محفوظ است که اقل آن خروج از برجام و آغاز روندهاى هستهاى متوقف شده و معطل مانده است.
جمعبندى
در مجموع میتوان گفت: عرصهى کشمکش هستهاى ایران یکى از برجستهترین عرصههاى رویارویى انقلاب اسلامى با مجموعهى عظیم استکبار جهانى در دوران پس از رحلت حضرت امام خمینى (ره) بود که هم تجربیات عبرتآموزِ قبل و پس از برجام دستاوردهاى بزرگى داشت و هم ظرفیت مدیریت نظام در بزنگاهها و بحرانها را در کسوت هدایت داهیانه رهبرى نظام و به طور خاص در این پرونده به نمایش گذاشت.
رهبرى در این مدیریت، طیفى از اقدامات راهبردى تا تاکتیکى را به تناسب شرایط و اقتضائات به منصه ظهور رساند که شامل هدایت تیم مذاکره کننده به صورت کلان، امید بخشى و اعتماد کامل به آنها، انداختن تقصیرها و ناکامیها بر گرده دشمنان غدّار، تبیین و روشنگرى آن به آن براى مردم از وضعیت پرونده به همراه تحلیل شرایط و موقعیت جبهه خودى و دشمن، خنثیسازى ترفند دشمنان در ناامیدسازى مردم از وضعیت اقتصادى که از بیرون تا داخل تداوم دارند.
ماحصل این اقدامات و قصه پر غصه هستهاى ایران این حقیقت را به همگان اثبات کرد که ایستادن بر مواضع ضد استکبارى، نهراسیدن از هیبت دروغین ابرقدرتها و مقاومت صبورانه، فعالسازى ظرفیتهاى درونى و تقویت ساخت قدرت ملى از طریق اقتصاد مقاومتى، فرهنگ مقاومتى و سیاست مقاومتى یگانه راه غلبه مستضعفان عالم بر مستکبران سلطهگر است و هرگونه ضعف و وادادگى و اعتماد سادهلوحانه تنها مجال سلطهگرى و استضعاف بیشتر را فراهم خواهد ساخت.
دیدگاه تان را بنویسید