خاطره‌ رهبر انقلاب درباره‌ ایمان امام(ره) به وعده‌ الهی

کد خبر: 781664

همزمان با ایام الله دهه فجر و روز نیروی هوایی «خاطره‌ای درباره‌ ایمان امام به وعده‌ نصرت الهی» از رهبر معظّم انقلاب اسلامی منتشر شد.

خاطره‌ رهبر انقلاب درباره‌ ایمان امام(ره) به وعده‌ الهی
خبرگزاری فارس: من این خاطره را بار‌ها نقل کرده‌ام: در روز‌های سوم چهارم جنگ بود، توی اتاق جنگ ستاد مشترک، همه جمع بودیم؛ بنده هم بودم، مسئولین کشور؛ رئیس جمهور، نخست وزیر - آن وقت رئیس جمهور بنیصدر بود، نخست وزیر هم مرحوم رجائی بود - چند نفری از نمایندگان مجلس و ...، همه آنجا جمع بودیم، داشتیم بحث می‌کردیم، مشورت می‌کردیم. نظامی‌ها هم بودند. بعد یکی از نظامی‌ها آمد کنار من، گفت: این دوستان توی اتاق دیگر، یک کار خصوصی با شما دارند. من پا شدم رفتم پیش آنها. مرحوم فکوری بود، مرحوم فلاحی بود - اینهائی که یادم است - دو سه نفر دیگر هم بودند. نشستیم، گفتیم: کارتان چیست؟ گفتند: ببینید آقا! - یک کاغذی در آوردند. این کاغذ را من عیناً الان دارم توی یادداشت‌ها نگه داشته‌ام که خط آن برادران عزیز ما بود - هواپیما‌های ما اینهاست؛ مثلاً اف ۵، اف ۴، نمیدانم سی ۱۳۰، چی، چی، انواع هواپیما‌های نظامىِ ترابری و جنگی؛ هفت هشت ده نوع نوشته بودند. بعد نوشته بودند از این نوع هواپیما، مثلاً ما ده تا آماده‌ی به کار داریم که تا فلان روز آمادگیاش تمام میشود. این‌ها قطعه‌های زودْ تعویض دارند - در هواپیما‌ها قطعه‌هائی هست که در هر بار پرواز یا دو بار پرواز باید عوض بشود - می‌گفتند ما این قطعه‌ها را نداریم؛ بنابراین مثلاً تا ظرف پنج روز یا ده روز این نوع هواپیما پایان میپذیرد؛ دیگر کأنه نداریم. تا دوازده روز این نوعِ دیگر تمام میشود؛ تا چهارده پانزده روز، این نوع دیگر تمام میشود. بیشترینش سی ۱۳۰ بود. همین سی ۱۳۰ هائی که حالا هم هست که حدود سی روز یا سی و یک روز گفتند که برای این‌ها امکان پرواز وجود دارد. یعنی جمهوری اسلامی بعد از سی و یک روز، مطلقاً وسیله‌ی پرنده‌ی هوائی نظامی - چه نظامی جنگی، چه نظامی پشتیبانی و ترابری - دیگر نخواهد داشت؛ خلاص! گفتند: آقا! وضع جنگ ما این است؛ شما بروید به امام بگوئید. من هم از شما چه پنهان، توی دلم یک قدری حقیقتاً خالی شد! گفتیم عجب، واقعاً هواپیما نباشد، چه کار کنیم! او دارد با هواپیما‌های روسی مرتباً می‌آید. حالا خلبانهایش عرضه‌ی خلبان‌های ما را نداشتند، اما حجم کار زیاد بود. همین طور پشت سر هم میآمدند؛ انواع کلاس‌های گوناگون میگذاشتند. گفتم خیلی خوب. کاغذ را گرفتم، بردم خدمت امام، جماران؛ گفتم: آقا! این آقایان فرماندهان ما هستند و ما دار و ندار نظامیمان دست اینهاست. این‌ها اینجوری می‌گویند؛ می‌گویند ما هواپیما‌های جنگیمان تا حداکثر مثلاً پانزده شانزده روز دیگر دوام دارد و آخرین هواپیمایمان که هواپیمای سی ۱۳۰ است و ترابری است، تا سی روز و سی و سه روز دیگر بیشتر دوام ندارد. بعدش، دیگر ما مطلقاً هواپیما نداریم. امام نگاهی کردند، گفتند - حالا نقل به مضمون می‌کنم، عین عبارت ایشان یادم نیست؛ احتمالاً جائی عین عبارات ایشان را نوشته باشم - این حرف‌ها چیست! شما بگوئید بروند بجنگند، خدا میرساند، درست میکند، هیچ طور نمی‌شود. منطقاً حرف امام برای من قانع کننده نبود؛ چون امام که متخصص هواپیما نبود؛ اما به حقانیت امام و روشنائی دل او و حمایت خدا از او اعتقاد داشتم، میدانستم که خدای متعال این مرد را برای یک کار بزرگ برانگیخته و او را وا نخواهد گذاشت. این را عقیده داشتم؛ لذا دلم قرص شد، آمدم به این‌ها - حالا همان روز یا فردایش، یادم نیست - گفتم امام فرمودند که بروید همین‌ها را هرچی می‌توانید تعمیر کنید، درست کنید و اقدام کنید.
همان هواپیما‌های اف ۵ و اف ۴ و اف ۱۴ و اینهائی که قرار بود بعد از پنج شش روز بکلی از کار بیفتد، هنوز دارد تو نیرو هوائی ما کار می‌کند! بیست و نُه سال از سال ۵۹ می‌گذرد، هنوز دارند کار می‌کنند! البته تعدادی از آن‌ها توی جنگ آسیب دیدند، ساقط شدند، تیر خوردند، بعضی‌شان از رده خارج شدند، اما از این طرف هم در قبال این ریزش، رویشی وجود داشت؛ مهندسین ما در دستگاه‌های ذیربط توانستند قطعات درست کنند، خلأ‌ها را پر کنند و بعضی از قطعات را علی‌رغم تحریم، به کوری چشم آن تحریم کننده‌ها، از راه‌هائی وارد کنند و هواپیما‌ها را سرپا نگه دارند. علاوه بر اینها، از آن‌ها یاد بگیرند و دو نوع هواپیمای جنگی خودشان بسازند. الان شما می‌دانید که در نیروی هوائی ما، دو نوع هواپیمای جنگی - البته عین آن هواپیما‌های قبلىِ خود ما نیست، اما بالاخره از آن‌ها استفاده کردند. مهندس است دیگر، نگاه میکند به کاری، تجربه می‌اندوزد، خودش طراحی می‌کند - هواپیمای دو کابینه‌ی برای آموزش و یک کابینه‌ی برای تهاجم نظامی، ساخته شده است. علاوه بر اینکه همان‌هائی هم که داشتیم، هنوز داریم و توی دستگاه‌های ما هست.
این، توکل به خداست؛ این، صدق وعده‌ی خداست. وقتی خدای متعال با تأکید فراوان و چندجانبه می‌فرماید: «و لینصرنّ الله من ینصره»؛ بی‌گمان، بی‌تردید، حتماً و یقیناً خدای متعال نصرت می‌کند، یاری می‌کند کسانی را که او را، یعنی دین او را یاری کنند - وقتی خدا این را می‌گوید - من و شما هم می‌دانیم که داریم از دین خدا حمایت می‌کنیم، یارىِ دین خدا می‌کنیم. بنابراین، خاطرجمع باشید که خدا نصرت خواهد کرد.
این خاطره از کتاب ره، رهرو، رهبر مجموعه بیانات رهبر معظّم انقلاب اسلامی درباره‌ی مکتب و شخصیّت حضرت امام خمینی (قدّس‌سرّه‌الشریف) رهبر کبیر انقلاب اسلامی بیان شده است. این کتاب در ۱۱۱۰ صفحه، توانسته است تمام مطالب مورد نیاز درباره‌ی امام خمینی (ره) و مکتب و خطّ او را در خود جای دهد.
همچنین مطالعه دقیق این اثر به تمامی شیفتگان آن امام نورانی توصیه می‌شود. علاقه‌مندان می‌توانند با مراجعه به پایگاه اطلاع‌رسانی انتشارات انقلاب اسلامی در ایام الله فجر این کتاب و ۴ اثر دیگر را با ۵۰ درصد تخفیف تهیه کنند.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت