روایت رهبر انقلاب درباره سلمان فارسی

کد خبر: 776000

رهبر انقلاب در ابتدای درس خارج روز دوشنبه مورخ ۲ بهمن‌ماه، به ذکر حدیثی (۱) از امام صادق (ع)، درباره خصوصیات جناب سلمان فارسی پرداختند.

روایت رهبر انقلاب درباره سلمان فارسی
خبرگزاری فارس: نشریه «خط حزب‌الله» در صدوهجدهمین شماره خود با انتشار خبر ویژه‌ای از شرح حدیث درس خارج رهبر انقلاب نوشت: حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر انقلاب در ابتدای درس خارج روز دوشنبه مورخ ۲ بهمن‌ماه، به ذکر حدیثی (۱) از امام صادق (ع)، درباره خصوصیات جناب سلمان فارسی پرداختند. نظر به اینکه این حدیث می‌تواند الگویی اخلاقی و رفتاری برای نیرو‌های مؤمن و انقلابی باشد، خط حزب‌الله برای اولین‌بار آن را منتشر می‌کند. بسم اللَّه الرّحمن الرّحیم. الحمد للّه ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین و لعنة اللّه علی اعدائهم اجمعین. «عَن مَنصورِ بنِ بَزرَج، قال: قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ الصّادِق (علیه‌السّلام): ما أَکثَرَ ما أَسمَعُ مِنکَ یا سَیِّدی ذِکرَ سَلمانَ الفارسی»، راوی می‌گوید چقدر من زیاد می‌شنوم از شما که نام سلمان را می‌برید و از او یاد می‌کنید. معلوم می‌شود که حضرت [امام صادق (علیه‌السّلام)]مکرّر در مکرّر راجع به سلمان مطالبی را می‌فرموده‌اند. این شخص تعجّب می‌کند که چیست که اینقدر موجب شده شما به او توجّه دارید، یا شاید مثلاً به او محبّت دارید و از این قبیل. «فَقال: لاتَقُل «الفارسی» وَ لکِن قُل سَلمانَ المُحَمَّدی»، یعنی نسبتِ او، فراتر از نسبت قومی و میهنی است؛ نسبت دینی است. این البتّه به هیچ‌وجه، طعن به قوم فارس نیست؛ پیغمبر اکرم و ائمّه (علیهم‌السّلام) از فارس - مردم ایران- تمجید کردند، تعریف کردند؛ در این که تردیدی نیست. می‌خواهد بفرماید که این شخص، فراتر و بالاتر از این است که به نسبتِ قومی شناخته بشود؛ نسبتِ او، نسبتِ عقیده و دین و پیامبر است؛ او کأنّه -مثلاً- فرزند پیغمبر است. «أَ تَدری ما کَثرَةُ ذِکری لَه؟» [حضرت فرمود]می‌دانی چرا؟ «قُلتُ: لا. قال: ثَلاثِ خِصالٍ»، سه خصوصیّت در سلمان بود که این موجب می‌شود که من او را زیاد یاد کنم و نام او را ببرم -لابد مثلاً- اجلال کنم او را، تعظیم کنم او را یا محبّت به او بورزم. «أَحَدُها: ایثارُه هَوی أَمیرِالمُؤمِنین (علیه‌السّلام) عَلی هَوی نَفسِه»، چیست آن سه خصلت؟ یکی‌اش این است: میل امیرالمؤمنین را بر میلِ خود غلبه می‌داد. از این معلوم می‌شود که بیش از یک بار چنین چیزی اتّفاق افتاده که حضرت چیزی را اراده کردند، سلمان چیز دیگری در دل خود و در ذهن خود می‌خواسته است ولیکن میل و هوای امیرالمؤمنین را - «هَوی» یعنی میل- بر میل خود ترجیح داده است. ببینید مقام امیرالمؤمنین را؛ حالا البتّه این‌ها که گوشه‌وکنار‌های آن عظمت و آن جلالت الهی و ملکوتی و جبروتی است، ولی خب، این‌ها همه، هرکدام یک نشانه است. «وَ الثّانیَة: حُبُّهُ لِلفُقَراء وَ اختیارُه اِیّاهُم عَلی أَهلِ الثَّروَةِ وَ العَدَد»، [دوّم:]فقرا را دوست می‌داشت. بعضی‌ها از طبقه‌ی مستضعف جامعه اصلاً بدشان می‌آید؛ حاضر نیستند طرف آن‌ها بروند، نگاه بکنند به آنها! خودشان را برتر از آن‌ها می‌دانند؛ او نه؛ فقرا را دوست می‌داشت، آن‌ها را بر اهل ثروت ترجیح می‌داد. اگر فرض بفرمایید در یک جایی امر دایر بود بین یک سرمایه‌دارِ محترمِ خیلی پول‌داری یا یک فقیری، یا باید مثلاً خانه‌ی این برود یا خانه‌ی آن برود، یا باید به این سلام کند یا باید به آن سلام کند، این فقیر را بر آن غنی ترجیح می‌داد؛ این‌ها درس است دیگر. ما طلبه‌ها، ما جامعه‌ی روحانیّت و علمی، یکی از خصوصیّات‌مان از اوّل همین بوده است که با ضعفا و طبقه‌ی ضِعاف نزدیک بوده‌ایم؛ این خیلی امتیاز بزرگی است. بله، گاهی پول‌دار‌ها ممکن بود سراغ یک عالمی هم بیایند، او هم یک احترامی بکند، امّا معاشرت روحانیّون ما، علمای ما، مراجع ما، ائمّه‌ی جماعت ما -علمائی که بودند با مردم- عمدتاً با مردم فقیر و زیر متوسّط بوده است؛ این خیلی چیز مهمّی است؛ این را باید نگه بداریم. حالا که علما و روحانیّت، به یک موقعیّتی در عالم سیاست دست پیدا کرده‌اند، نباید آنچه را تاریخچه‌ی ما و سنّت کهن ما است از دست بدهیم. اینکه در یک شهری یک عالمی مثلاً باشد، [ولی]بین مردم معروف باشد که ایشان با تجّار و با پول‌دار‌ها و با باغ‌دار‌ها و مانند این‌ها [اُنس دارد]- مهمانی خانه‌ی این؛ مهمانی در باغ آن-، امّا با فقرا نه، اُنسی ندارد؛ این چیز خوبی نیست. این هم یک خصوصیّت. «وَ الثّالِثَة: حُبُّهُ لِلعِلمِ وَ العُلَماء»، یکی هم این [سوّمی]: جناب سلمان علم را دوست می‌داشت، علما را دوست می‌داشت. این سه خصوصیّت در این بزرگوار، موجب می‌شود که امام صادقِ با آن جلالت و عظمت، نسبت به او گرایش پیدا کند، محبّت -یا تجلیل و تعظیم- نسبت به او بکند. «إِنَّ سَلمانَ کانَ عَبداً صالِحاً حَنیفاً مُسلِماً وَ ما کانَ مِنَ المُشرِکین»، [می‌فرمایند: سلمان بنده‌ی صالحِ حنیفِ مسلمان است و از مشرکین نیست.]۱) امالی طوسی، مجلس پنجم، ص. ۱۳۳
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت