مظفر: چون به روحانی رای ندادم برای وزارت به من پیشنهاد نداد

کد خبر: 955606

وزیر اسبق آموزش و پرورش با اشاره به عدم پیشنهاد به او از سوی حسن روحانی برای این وزارتخانه در دولت‌های یازدهم و دوازدهم گفت: فکر می کنم یکی از دلایل این بود که من به ایشان رای نداده بودم.

مظفر: چون به روحانی رای ندادم برای وزارت به من پیشنهاد نداد

خبرگزاری فارس: سیدعلی ضیا در نخستین روز ماه مهر به مناسبت بازگشایی مدارس میزبان حسین مظفر عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و وزیر اسبق آموزش و پرورش بود.

این وزیر اسبق در ابتدا با اشاره به نوه‌هایش که امروز سال جدید تحصیلی شان آغاز شده است، گفت: هیچ کدام از نوه هایم به خاطر مدرسه رفتن گریه نکردند اما من اول مهر خیلی مفصل گریه کردم. آن موقع پیش دبستانی هم نبود و آمادگی کمتری داشتیم اما حالا با وجود پیش دبستانی بچه ها آمادگی پیدا می کنند.

وی افزود: آن زمان کتک هم می خوردیم. معلم چوب های نازک را به عنوان ترکه می آورد. وضع درسی ام بد نبود. شاید یک بار تجدید شده باشم که در کلاس پنجم مریض شدم و نمره کم آوردم. اما شاگرد اول هم شده ام.

مظفر که سه برادر شهید دارد، در ادامه در این باره گفت: همه شهدا ویژه هستند و ویژه بودند که انتخاب شدند. برادرانم، پدرم و خود من هم در دوران انقلاب فعال بودیم هم در دوران دفاع مقدس. همه برادرانم مسئول بودند و می توانستند توجیه داشته باشند و جبهه نروند. شهید علی رییس آموزش و پرورش بود، شهد حسن مشاور رییس دانشگاه تهران بود، شهید رضا از مدیران آقای خلخالی بود. من هم مدیر کل آموزش و پرورش تهران بودم و همگی از روزهای اول توفیق داشتیم.

وزیر سابق آموزش و پرورش یادآور شد: پدرم کل 8 سال در جبهه بود و خودم در 14 عملیات شرکت کردم. مادرم 18 ماه در جبهه حضور پیدا کرد و همه در جبهه بودیم اما چون توفیق شهادت پیدا نکرده بودیم همیشه خودمان را بدهکار می دانستیم و زیر سوال می بردیم وقتی قطعنامه پذیرفته شد خانه ما حالت عزاداری پیدا کرد و همه گریه می کردیم که جنگ تمام شد و ما لیاقت شهادت پیدا نکردیم. بعد منافقان حمله کردند و عملیات مرصاد شکل گرفت. دوباره به خانه پدر برگشتیم و تصمیم گرفتیم همه با هم به جبهه برویم. پدر به شلمچه رفت و برادرانم به دوکوهه رفتند. من رفتم آموزش و پرورش استان چند امضا کنم و برگردم که برای همین خودم جنازه هایشان را جمع کردم و توفیق شهادت نداشتم. مادرم هم ماند که زن و بچه های ما را نگه دارد.

وی ادامه داد: در دشت اسلام آباد وقتی دستور حمله را دادند و حمله کردیم منافقان روبروی ما بودند و جنگ تن به تن بود. اما هواپیماها آمدند و آنها فرار کردند. قدری که جلو رفتیم پدرخانم برادرم رضا را دیدم که داشت گریه می کرد. گفتم دامادت شهید شده؟ دیدم باز گریه می کند. گفتم حسن هم شهید شده؟ دیدم باز گریه می کند. گفتم علی هم شهید شده؟ باز هم گریه کرد. گفتم کجا هستند؟ تپه را نشان داد. منافقان هم فرار کرده بودند. به بچه ها گفتم کسی به من کمک می کند تا منافقان برنگشته اند جنازه ها را برداریم که برای مادر سخت نشود. رفتیم پیکر برادرانم را برداشتیم. عینک و ساعت آنها را برداشتم و بوسیدم.

مظفر یادآور شد: پدرم وقتی خبر شهادت برادرانم را شنیدند خدا را شکر کرد و می گفت به من تسلیت نگویید. ایشان و مادرم احساس سرافکندگی می کردند که یک قربانی از ما قبول نشده است و هر سه برادرانم لیسانس داشتند و مسئول بودند. مادرم هر سه را خود در قبر گذاشت.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در پاسخ به اینکه اصولگرا هستید یا اصلاح طلب تاکید کرد: من همیشه گفته ام ما یک اصلاح طلب و اصولگرای حزبی داریم یکی مفهومی. مشکل جامعه ما این است که وقتی اصلاح طلب یا اصولگرای حزبی می شود هر حزب خودش را حق می داند و دیگری را باطل می داند و هرکسی عضوشان نباشد حتی اگر در مبانی قوی تر باشد قبولش ندارند. ما وقتی اصلاح طلب یا اصولگرای مفهومی هستیم یعنی لازم نیست عضو حزب شویم. یعنی مفهوما اصولگرایی هستی به اصول و مبانی امام و ارزش های انقلاب و شهدا اعتقاد داری اما متحجر نیستی با مسائل روز کنار می آیی به نقش زمان و مکان اعتقاد داری و به انجام اصلاحات ضروری اعتقاد داری.

وی تصریح کرد: بنده نه عضو حزب راست هستم نه عضو حزب چپ هستم بلکه اصولگرای اصلاح طلب مفهومی ام نه حزبی! عضو رسمی هیچ گروهی هم نیستم. برخی وسط هستند به در و نعل و میخ می زنند اما من هم اصول انقلاب را قبول دارم هم مبانی که باید مورد اصلاح قرار بگیرد. دگم نیستم که بگویم فقط روش مورد اعتقاد من قبول است.

مظفر در پاسخ به این گفته ضیا درباره شعاری که اول انقلاب درباره آموزش همگانی و رایگان وجود داشته اما اکنون مسئله عدالت آموزشی با مدارس غیرانتفاعی و متفاوت بودن سطح آموزشی نقاط مختلف کشور و پولی شدن مدارس دولتی زیر سوال رفته، اظهار کرد: برای اینکه پاسخ بدهم باید مقدمه ای عرض کنم آموزش و پرورش وسیع ترین دستگاه اجرایی کشور است و بزرگترین فصل مشترک بین دولت و مردم است و همه با آن ارتباط دارند یا معلم هستند یا بچه هایشان دانش آموز است یا بستگانش معلم و دانش آموز هستند. آموزش و پرورش با نیمی از جمعیت کشور مرتبط است. اهمیت آموزش و پرورش این است که در جامعه مدرن انسان پایه توسعه است. بستر پرورش انسان توسعه یافته آموزش و پرورش است.

وی اضافه کرد: آموزش و پرورش می تواند بزرگترین درمانگاه درمان دردهای سیاسی اجتماعی فرهنگی اقتصادی کشور باشد مشروط بر اینکه آموزش و پرورش اولویت اصلی نظام ما قرار بگیرد. با توجه به تجربیات 40 ساله انقلاب متاسفانه باید اعتراف کنم هنوز آموزش و پرورش در اولویت اصلی کشور ما قرار نگرفته است. در بحث مبانی نظری و تئوری بله و معلم پیامبر است اما بین مبانی گفتاری و رفتارهایمان تناقض وجود دارد. در عمل آموزش و پرورش مثل دستگاه های دیگر است اما باید متناسب با همین نقش اصلی و گستردگی و اهداف توسعه انسانی با آن برخورد شود. مشکل اخلاقی و فرهنگی و دینی و تربیت نیرو و ... همه در آموزش و پرورش قابل حل است، اما در دنیای دیگر در جنگ جهانی که کشورها نابود شدند گفتند هرکاری در اقتصاد و فرهنگ و سیاست و کشاورزی و ... می خواهیم نیرو نیاز داریم و کلاس های درس راه انداختند و اهدافی برای تربیت نیروی انسانی طراحیی کردند و اولویت را به آموزش و پرورش دادند و سازندگی را از نیروی انسانی آموزش و پرورش آغاز کردند.

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اذعان کرد: مرحوم هاشمی که سازندگی را مطرح کرد اول توسعه اقتصادی، بعد سیاسی، عدالت محور و را داشتند. هیچوقت توسعه انسانی در دستور کار ما قرار نگرفت. آموزش و پرورش را اگر دسته بندی کنیم آموزش ابتدایی در راس است. اگر چند سال نظام ما به مدارس ما در سطح ابتدایی می رسید اوضاع خیلی بهتر بود.

وی در خصوص انتقاداتی که به این وزارتخانه وارد کرده گفت: کسی که وزیر است نباید در نقش منتقد باشد من هنوز وزیر نیستم من انتقاد نمی کنم که خودم را مبرا کنم با این نگاه اصلا فرد وزیر نمی تواند اهداف را دنبال کند چون یک عزم ملی و نگرش کلی در دولتمردان و شهروندان نیاز است.

مظفر در پاسخ به اینکه آیا درست است شما مدرسه غیرانتفاعی دارید؟ گفت: من آن مدرسه را راه اندازی نکردم و فقط اسم من روی آن است. این مدرسه در جنوبی ترین منطقه تهران است و شهریه آن هم از مدرسه دولتی کمتر است. دوستان دیگر راه اندازی این کار را دنبال کردند و فقط اسم من روی آن است. این مدرسه برای محرومان است و اگر چیزی پیدا کردید که هیات موسس یک ریال درآمد دارند اعلام کنید.

وی در پاسخ به سوال دیگر ضیا مبنی بر اینکه می گویند پسر شما رییس سازمان تاکسیرانی شده و با شما به مجمع تشخیص آمده اند و آقازاده است، افزود: درباره پسرم هم عجیب است این قضیه را مطرح می کنید. او وقتی در تاکسیرانی بود من خبر نداشتم او سالها در شهرداری مسئولیت های مختلف داشت، قائم مقام شهردار و معاون و مشاور هم بوده است. دوره ای که قالیباف بوده ربطی به انتخابات نداشته است. او جزو مشاوران جوان دولتمردان بوده و من هم تا شنیدم مخالفت کردم. او سابقه درخشانی دارد.

این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: در مجمع هم من روزی در مجلس پشت میزم نشسته بودند گفتند دکتر رضایی با من کار دارد، جواب دادم و او گفت: تلفن پسرت را می خواهم و دنبال جوانگرایی هستم. چون دو بار به تاکسی رانی دعوت شدم و سه هزار نفر آنجا بودند و پسر جوانی آنجا را اداره می کند و طرح و برنامه می گوید. وقتی فهمیدم پسر شما است گفتم شماره اش را از شما بگیرم. من هم تعجب کردم که یک بار هم شده یک مسئول خودش نیرویی شناسایی کرده است. خیلی ها ممکن است پسرشان را بیاورند در حالی که توانایی ندارد اما من هم در تاکسیرانی بی خبر بودم هم اینجا بی خبر بودم.

مظفر در پاسخ به اینکه چرا با دولت روحانی کار نکردید در حالی که هیچکسی به تجربه شما نبوده است، تصریح کرد: این را باید از آقای رییس جمهور سوال کرد. من تمام رده های آموزش و پرورش را طی کرده ام هم تدریس کرده ام هم کل رده ها از مدیر مدرسه و رییس منطقه و مدیر کل گرفته تا وزیر را طی کردم و آموزش و پرورش عین کف دستم واضح و روشن است. در آن ایام هم از بدنه وزارت با من تماس می گرفتند، از مجلس، نخبگان آموزش و پرورش درخواست می کردند که من بیایم، من هم ارجاع می دادم و می گفتم این که از طرف من نباید باشد.

وی اذعان کرد: فکر می کنم یکی از دلایل این بود که من به ایشان رای نداده بودم و اگر برای این دو سال پایانی می گفتند هم من قبول نمی کردم. در ابتدای دولت بدنه آموزش و پرورش انتظار و آمادگی داشت و اگر به گروه های سیاسی بدنه استانها مراجعه کنید ارزیابی می کنید که در دورانی که ما در آموزش و پرورش بودیم با نفت هفت دلاری حقوق معلمان بالاترین حقوق قشرها بود. من می توانستم و توانمندی را داشتیم اما چون رای ندادیم دعوت به کار نشدیم. من مجموعه آقایان ولایتی و حداد و قالیباف را هر سه مدیریت کردم، اینکه رییس ستاد باشم نه اما مدیریت می کردم و میزان آرا را به آنها می گفتم موقع ثبت نام کمک می کردم هرگز هم علیه اینها سخنرانی نکردم و اما دعب برخی دولتمردان این است و اگر کسی با آنها نباشد علیه آنها است ولی باید سعه صدر بالاتری داشته باشیم اگر کسی رای نداده اما توانمند است و مقبولیت دارد رای دارد و برنامه دارد و بار کار آشنا است، از او استفاده کنیم.

مظفر درباره اینکه شما از طرف احمدی نژاد هم دعوت به کار شدید، گفت: برای من پرسشنامه فرستاده بودند که من زیرش نوشتم بهتر است از یاران نزدیک و مورد اعتماد خود استفاده کنید. به ایشان هم رای نداده بودم. اما به خاتمی رای داده بودم.

وی در خصوص نگاه سیاسی که وجود دارد، تاکید کرد: متاسفانه طیف بندی های اصلاح طلب و اصولگرا خوب نیست. مرزها مخدوش شده است تا می گوییم اصولگرا فکر می کنید متحجری تا می گوییم اصلاح طلب فکر می کنند بی دینی. اما داریم کسانی را که هم اصلاح طلب و هم اصوگرا باشند. اصولگرایی من به حدی است که آرزویم این است در راه این نظام تا آخرین قطره جانم کمک کنم و در راه همین نظام شهید شوم در عین حال به پیشرفت کشور، تحولاتی که باید انجام شود و تحول و نوآوری اعتقاد دارم. اما فضا مخدوش است و افراد با انگی کنار می روند و بزرگنمایی بیجا و کوچک نمایی ناجوانمردانه وجود دارد که اگر با من هستی همه چیزت درست است و اگر با من نیستی، هیچ چیزی درست نیست مطرح است.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت