معصومه ابتکار: من از دیوار سفارت بالا نرفتم
برخی اقدامات و حوادث تاریخی هستند که واقعیت آنها سالها پس از وقوعش عیان میشود چرا که هیجانات و شایعات در روزها و حتی سالهای پس از آن اتفاقات تاریخی مانع درک واقعیت و پیام واقعی آنها میشود.
روزنامه آرمان: بخشی از مسائل درباره تسخیر سفارت آمریکا در سال ۵۸ نمونهای از این رخدادهای تاریخی است. معصومه ابتکار که در آن سال به «خواهر مری» معروف شد از جمله شخصیتهایی بود که شایعات زیادی درباره نقش او در تسخیر سفارت آمریکا مطرح شد مانند اینکه او از جمله دانشجویانی بوده که از دیوار سفارت آمریکا بالا رفته است، اما واقعیت چنین نیست، چرا که میگوید روز سوم تسخیر سفارت و با توجه به تسلطی که به زبان انگلیسی داشت، درخواست کمک دانشجویان را پذیرفت. از سوی دیگر تصاویری از تسخیر سفارت آمریکا منتشر و ادعا شده که منتسب به معصومه ابتکار است که این ادعا هم عاری از واقعیت است. نکته قابل توجه اینکه محمد هاشمی که بعدها با ابتکار ازدواج کرد از او برای حضور در سفارت آمریکا دعوت کرده بود. معاون امروز رئیس جمهور در امور زنان و خانواده و دانشجوی پلیتکنیک در سال ۵۸، در گفتوگو با «آرمان» به زوایای پنهان تسخیر سفارت آمریکا در سال ۵۸ اشاره کرده است که میخوانید.
هر زمان سخن از تسخیر سفارت آمریکا در سال ۵۸ میشود از شما به عنوان اصلیترین نیروهای آن روز یاد میشود. آمریکا پس از آن روز به دشمنی خود با ایران ادامه داده است. از آن روز بگویید.
بر خلاف برخی ادعاها من در روز اول تسخیر سفارت حضور نداشتم. سال ۵۸ شرایط خاصی بر کشور حاکم بود یعنی ۸ ماه از انقلاب گذشته و هر روز یک اتفاقی در کشور رخ میدهد که معنایش چنین بود: «آنها دست از سر انقلاب ایران بر نمیدارند و نمیگذارند ایران به راحتی از چنگ آنها خارج شود» هر روز این بحث جریان داشت که «چه میشود که اجازه نمیدهند این انقلاب ضد امپریالیستی و برخی کشورهای دیگر روی پای خودشان بایستند» یا چه اتفاقاتی رخ میدهد که تا ایران و برخی کشورهای دیگر میخواهند سر بلند کنند، بگویند کشور مستقل هستیم، قرار نیست از واشنگتن دستور بگیریم، نمیخواهیم نیروی نظامی آمریکا در این کشور مستقر شود کما اینکه ۷۰ هزار نفر در ایران مستقر بودند، تحمل از دست میدهند و پذیرای استقلال آنها نیستند. در چنین شرایطی ۴۰۰ دانشجوی نخبه دارای موقعیتهای خوب تحصیلی که اغلب دانشجوی مهندسی و از نظر فکری بسیار پیشرو بودند، سابقه مبارزاتی در دوران انقلاب داشتند، معتقد به مشی امام (ره) بودند و به همین دلیل هوشمندانه نام خود را «دانشجویان پیرو خط امام» گذاشتند تا هیچ حزبی از جمله حزب حاکم یعنی حزب جمهوری اسلامی بهرهبرداری نکنند، همه راهها را بررسی میکنند و میگویند یک طراحی از طرف دولت آمریکا برای براندازی در ایران شروع شده است. بنابراین این دانشجویان همه روشها را مرور میکنند تا از این انقلاب نوپا که نه سیستم امنیتی و اطلاعاتی داشت، ارتش در آشوب بود، هنوز قانون اساسی تصویب و انتخابات ریاست جمهوری برگزار نشده بود، مجلس وجود نداشت و کشور در شرایط انتقالی و شورای انقلاب بود، حالت لرزان داشت حفاظت کنند چون تمام شواهد برای دانشجویان روشن بود و امام (ره) چند ماه بود که درباره آمریکا زیاد صحبت نمیکردند ولی وقتی یک سری از اتفاقات جدی شد و مخصوصاً روزی که با فشار جریان خاصی در داخل آمریکا یعنی (گروه راکفلر)، شاه را به این کشور راه دادند که بهانه آن درمان پزشکی بود، اما نفس این واقعه چنین بود که انقلابی پدید آمد، دیکتاتوری را خلع کردند و فراری شد. این فرد به چند کشور متواری و در نهایت در آمریکا به روی او گشوده شد پذیرش شاه در آمریکا برای مردم ایران پیامی داشت که چنین بود «ما برای شما برنامه داریم» و دانشجویان به درست یا غلط این پیام را دریافت کردند. بنابراین برنامهریزی میکنند و به این نتیجه میرسند که تظاهرات و بیانیه دیگر فایدهای ندارد و باید کاری شود تا این سلسله اقداماتی که به براندازی یا کودتا...
یعنی کودتا در آن برهه قابل پذیرش بود؟
یک بار در ایران کودتا شده و توهم نیست. ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ همین روال رخ داد، کودتا شد و دولت و نخست وزیر مردمی به نام دکتر محمد مصدق را سرنگون کردند که آن زمان مطرح شد که این دوره میخواهد تکرار شود، پس جمع میشوند، همه راهها را بی فایده ارزیابی میکنند و به این نتیجه میرسند که چند روز باید مسالمتآمیز، بدون اسلحه، بدون خشونت و درگیری و همانطور که انقلاب پیروز شد وارد سفارت آمریکا شویم و در اینجا هم پیروز میشویم تا به دنیا بفهمانیم اجازه نخواهیم داد کودتای دومی در ایران شکل بگیرد و مردم ایران تصمیم گرفتهاند اداره امورشان از سوی خودشان باشد که در نهایت این دانشجویان بهصورت مسالمتآمیز و بدون اسلحه وارد سفارت میشوند. یک یا دو نفر از دیوار بالا میروند و انبر در زیر چادر خانمها بود که با این انبر زنجیر را پاره میکنند و بیشتر دانشجویان از در سفارت وارد میشوند.
پس بر خلاف برخی ادعاها از روز اول در تسخیر سفارت آمریکا حضور نداشتید.
من دانشجوی سال دوم مهندسی شیمی دانشگاه پلی تکنیک بودم که در روز سوم با من تماس گرفتند و گفتند «با توجه به تسلط خوبی که بر زبان انگلیسی دارید به ما کمک کنید.» من همه آن دانشجویان اعم از آقا و خانم را میشناختم و از اعضای انجمن اسلامی بودند.
در خاطر دارید چه فردی با شما تماس گرفت؟
میدانم که آقای هاشمی مؤثر بود.(خنده) ایشان از عوامل مؤثر در تسخیر بودند.
از میان آن جمع با چه کسانی آشنا بودید؟
دوستان زیادی بودند. هم دانشگاهیهای خودم از جمله آقایان محسن میردامادی، عباس عبدی و برخی دیگر از آقایان حضور داشتند.
ظاهراً طیف فکری دانشجویان تسخیرکننده سفارت گسترده بودند مانند سالهای پیش که در بیان دیدگاههای یک حزب از بین العباسین نام میبردند یعنی از عباس دوزدوزانی تا عباس عبدی!
برخی دانشجویان در همان زمان مخالف بودند. بچههای علم و صنعت و دانشسرای معلم مخالفت کردند از جمله آقای احمدینژاد و آقای سیدنژاد. سایر دانشجویان اما تصمیم به تسخیر سفارت آمریکا گرفتند و من هم روز سوم رفتم. وقتی خبر به امام رسید و ایشان فرمودند جای خوبی را گرفتید.
امام خمینی از ریز برنامه دانشجویان خبر داشتند؟
در ابتدا اطلاع نداشتند.
چگونه مطلع شدند؟
ظهر آن روز امام (ره) با تلفنی که آقای موسوی خوئینیها به ایشان زدند، از ماجرا خبردار شدند. قرار بود آقای موسوی خوئینیها در نشستهایی که با دانشجویان داشتند موضوع را به اطلاع امام برساند، اما بعد از آن عنوان کردند اگر به امام گفته شود این حرکت دانشجویان به کار حکومتی تبدیل میشود، در صورتی که تسخیر سفارت آمریکا کار مردمی بود نه حکومتی.
میزان حمایتها در آن مقطع از اقدام دانشجویان چگونه بود؟
میزان حمایتها بسیار زیاد و به تعبیری سرسامآور بود و امام از این اقدام دانشجویان به «انقلاب دوم» یاد کردند. من معلم سوادآموزی کفش وین بودم که یک دفعه دیدیم کارگران کفش وین به یکباره راهپیمایی کردند و تعریف و تمجید کردند و در نامهای حرکت دانشجویان را تأیید کردند که اقدام آنها نمونهای از تاییدها و حمایتها از دانشجویان بود. حمایتها در سراسر کشور بود و همراهی کردند به نحوی که اقدامی که قرار بود ۳ یا ۴ روز باشد ۴۴۴ روز شد. این حرکت به چتر حمایتی از ایران تبدیل شد و ذیل این موضوع، انتخابات مجلس و ریاست جمهوری برگزار و قانون اساسی تصویب شد و تمام ارکان نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران در همان ۴۴۴ روز قوام و شکل پیدا کرد.
البته برخی چنین میگویند که تسخیر سفارت آمریکا در آغاز جنگ تحمیلی مؤثر بوده است.
نه؛ چنین نبود. عراق از قبل ۱۳ آبان بهطور مداوم به مرزهای ایران ورود میکرد.
برخی هم استعفای آقای بازرگان را به تسخیر سفارت مرتبط میدانند.
این موضوع هم واقعیت ندارد؛ چراکه آقای بازرگان ۳ مرتبه قبل از اقدام دانشجویان در تسخیر سفارت آمریکا استعفا داده بود و پس از استعفای چهارم عنوان کرد که دیگر نمیتوانم کار کنم که البته حق هم داشت؛ چرا که آن شرایط کشور، سخت بود.
اشاره داشتید که ورود به سفارت آمریکا به صورت مسالمتآمیز بود و خشونتی در کار نبود اما برخی چنین ادعا میکنند که خشونتهایی از سوی دانشجویان صورت گرفته است.
اصلاً خشونتی در کار نبود. با حداقل خشونت برنامههای دانشجویان اجرا شد.
دیدگاه تان را بنویسید