رسایی: چرا نامه «محرمانه» رسانه‌ای شد؟

کد خبر: 918079

رسایی با اشاره به نامه برخی وزرا به رهبر انقلاب، نوشت:چرا خبر ارسال نامه منتشر و حتی بخش‌هایی از آن در روزنامه‌ها و سایت‌های همسو با دولت علنی می‌شود، اما پاسخ رهبر انقلاب مسکوت گذاشته شده؟!.

رسایی: چرا نامه «محرمانه» رسانه‌ای شد؟

خبرگزاری تسنیم: حجت‌الاسلام حمید رسایی طی یادداشتی با عنوان "دولتمردانی از جنس نمایندگان مجلس ششم" که در هفته‌نامه ۹ دی منتشر شده است به ماجرای پیوستن ایران به برخی کنوانسیون‌های بین‌المللی پرداخته است.

متن این یادداشت به شرح زیر است"

پرونده پیوستن جمهوری اسلامی ایران به دو کنوانسیون استعماری CFT و پالرمو که از جمله توصیه‌های FATF هستند، بعد از رفت و آمد‌های متعدد بین مجلس و شورای نگهبان، شنبه در مجمع تشخیص مصلحت نظام بسته می‌شود. این جلسه برای آقای روحانی و برادران لاریجانی که موافق این پیوستن هستند، بس سرنوشت ساز است. در این باره نکات مهمی به نظر می‌رسد که به آن اشاره می‌کنم:

سئوالات بی پاسخ

یکم - آنچه باعث شده تا شورای نگهبان دو لایحه دولت مبنی بر پیوستن به CFT و پالرمو که مورد تصویب مجلس قرار گرفته را رد کند، عدم انطباق آن با قانون اساسی بویژه بند ۲ اصل ۱۱۰ است. مخالفت این لوایح با قانون اساسی حتی مورد تایید دولت روحانی و مجلس علی لاریجانی هم هست؛ چرا که دولت و مجلس برای عبور از این مشکلات، «حق شرط» را در آن قرار داده اند یعنی پذیرش آن‌ها را بر خلاف قانون اساسی می‌دانند و می‌خواهند با این حق شرط‌ها جلوی ضرر آن را بگیرند برای همین همچنان به پیوستن به این کنوانسیون‌ها اصرار دارند.

هیات عالی نظارت بر سیاست‌های کلی نظام در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز که از طرف رهبر انقلاب، مسئولیت تطبیق این مصوبات و لوایح با سیاست‌های کلی نظام را برعهده دارد نیز تاکید کرده است که نه تنها اصول قانون اساسی در این مصوبات نقض شده که پیوستن به این کنوانسیون‌ها بر خلاف سیاست‌های کلی نظام است.

اکنون وظیفه اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، تعیین «مصلحت» است، یعنی «جلب منفعت و دفع ضرر» سئوال این است که آیا از نظر مدافعان پیوستن به این کنوانسیون‌ها عضویت ایران در CFT و پالرمو برای مردم و کشور ما منفعتی دارد؟ آیا از نظر آن‌ها این پیوستن، ضرری را از مردم و ایران اسلامی دفع می‌کند؟

در پاسخ به این سئوالات، مراجعه می‌کنیم به آنچه مدافعان اصلی پیوستن به این کنوانسیون‌ها گفته اند. جواد ظریف، وقتی بررسی CFT در صحن علنی مجلس مطرح بود به صراحت گفت که بنده و آقای روحانی هیچ تضمینی نمی‌دهیم که با پیوستن به CFT مشکلات مربوط به مبادلات مالی بین المللی حل می‌شود! بعد از آن هم بار‌ها بر این موضوع تاکید کرده است. بنابر این به اعتراف اصلی‌ترین عضو موافقان، پیوستن به این کنوانسیون‌ها هیچ منفعتی برای مردم و ایران اسلامی ندارد.

ظریف، اما تاکید کرده است که با پیوستن به این کنوانسیون‌ها ضرر را دفع می‌کنیم و با صراحت اعلام کرده که با تصویب این کنوانسیون‌ها بهانه را از غربی‌ها بویژه آمریکا خواهیم گرفت. سئوال این است که در موارد قبلی از جمله در برجام که این همه شعار درباره گشایش‌های اقتصادی و لغو کلیه تحریم‌ها داده شد و به اصطلاح بهانه را از آن‌ها گرفتیم، چه اتفاقی افتاد؟ وضع اقتصادی کشور بدتر شد یا بهتر؟ مبادلات مالی بین المللی حل شد یا قفل‌های بیشتری روی آن خورد؟ وقتی صنعت هسته‌ای به دست این دولت نابود شد و با خوش خیالی، بهانه هسته‌ای را از غربی‌ها گرفتیم، کدام گره از مشکلات مردم حل شد؟ آیا همانطور که رئیس جمهور وعده داده بود، پذیرش برجام، بیست درصد ارزانی به ارمغان آورد یا دویست درصد گرانی محصول آن بود؟

صد برجام هم مشکلات اقتصادی را حل نمی‌کند

دوم - ممهمترین استدلال کسانی که مدافع پیوستن ایران به این کنوانسیون‌های استعماری هستند، این است که با پذیرش آن‌ها از لیست اقدام متقابل FATF (یا به اصطلاح رایج، از لیست سیاه) خارج می‌شویم. سئوال این است که مگر الان در لیست سیاه هستیم؟ مگر از ۲۵ خرداد ۹۵ که طیب نیا وزیر اقتصاد وقت، از طرف دولت و با هماهنگی کارشناسی وزارت خارجه، پذیرش توصیه‌های FATF را بدون اطلاع مجلس و رهبر انقلاب امضا کرد، FATF بیانیه رسمی نداد که ایران موقتا از لیست اقدامات متقابل (لیست سیاه) خارج شده است، پس چرا از سال ۹۵ تا امروز، هیچ قفلی و گره‌ای از مشکلات مالی بین المللی ما باز نشده است؟!

پاسخ روشن است، چون مشکلات نقل و انتقالات مالی بین المللی ایران، هیچ ارتباطی به برجام، پالرمو، FATF و CFT ندارد! این مشکلات به قوانین داخلی آمریکا از جمله بخش ۳۱۱ قانون پاتریوت (قانون میهن دوستی که بر اساس بخش ۳۱۱ آن، بانک‌های خارجی مجاز به گشایش حساب کارگزاری برای بانک مرکزی و دیگر بانک‌های ایرانی نیستند)، قانون تحریم‌های ثانویه، قانون U. Turn Dollares (قانون ممنوعیت چرخش دلار در بانک‌های ایران که از ۲۰۰۸ خزانه داری آمریکا به خاطر مساله هسته‌ای ایران آن را اعمال کرد) و قانون Snap Back (مکانیزم ماشه مربوط به قطعنامه ۲۲۳۱) باز می‌گردد.

آنچه در برجام باید اتفاق می‌افتاد، لغو این قوانین بود که اتفاق نیفتاد و نخواهد افتاد چرا که مشکل آمریکا با ایران اسلامی، بمب اتم، پولشویی، دفاع از تروریسم یا موشک‌های دور برد نیست، بلکه مشکل استقلال ایران اسلامی چهل ساله و عدم پذیرش نظام سلطه جهانی است؛ مشکل بلند کردن پرچم هیهات من الذله حسینی است؛ مشکل الگو شدن برای ملت‌های تحت ستم و جنبش‌های آزادی بخش جهان است و الا پاکستان هم بمب اتم دارد، چرا تحریم نمی‌شود، عربستان ناقض حقوق اولیه بشر است چرا تحریم نمی‌شود و ...

مشکل پذیرش برجام‌های یک، دو، سه و ... نیست، حتی مشکل اصلی، تحریم‌های آمریکا هم نیست چرا که شاهد بودیم در ماه‌های اخیر، آمریکا نه تحریم جدیدی وضع کرد و نه تحریمی سابقی را لغو کرد، اما قیمت دلار، دائما در حال نوسان و بالا و پایین رفتن بود، چون تدبیری بر تصمیمات دولت حاکم نبود.

البته راه حلِ غلبه بر این فشار‌ها پذیرش آن نیست که «پذیرش فشار، فشار‌های بیشتری به دنبال می‌آورد» همانطور که پذیرش برجام، تحریم‌های بیشتر و سخت تری به ارمغان آورد، پذیرش FATF نیز قطعا تحریم‌های سخت تری را به دنبال خواهد داشت. راه حل اتکا به دانش بومی، اقتصاد مقاومتی، توان داخلی و اقدامات بین المللی از جمله تقویت پیمان‌های پولی دو جانبه است که متاسفانه در دولت حسن روحانی و مجلس علی لاریجانی طرفداری ندارد.

دولتمردانی از جنس نمایندگان خائن مجلس ششم

سوم - در روز‌های اخیر، اخبار متعددی به گوش می‌رسد که از کابینه حسن روحانی، نامه نگاری‌هایی با رهبر معظم انقلاب صورت می‌گیرد. خبر نامه اسحاق جهانگیری و هشت وزیر کابینه به رهبر انقلاب و تاکید بر اینکه امکان اداره کشور در وضع فعلی مشکل است و چاره‌ای جز پیوستن به این کنوانسیون‌ها نداریم و از رهبر انقلاب درخواست کرده اند که به مجمع تشخیص، توصیه کنند تا به پیوستن رای مثبت دهد.

مسئول دفتر رئیس جمهور نیز با تایید ارسال این نامه نگاری‌ها از پاسخ رهبر انقلاب خبر داد، اما به محتوای این پاسخ هیچ اشاره‌ای نکرد! چرا؟ اگر پاسخ محرمانه بوده، نامه آن هم محرمانه بوده است، چرا خبر ارسال نامه منتشر و حتی بخش‌هایی از آن در روزنامه‌ها و سایت‌های همسو با دولت علنی می‌شود، اما پاسخ رهبر انقلاب مسکوت گذاشته شده؟!

آیا جز این است که این جریان قصد دارد با این کار، افکار عمومی را تحریک و استدلال‌های بی محتوای خود برای پیوستن به این کنوانسیون‌ها را در ذهن افکار عمومی وارد کند تا اگر در مجمع تشخیص مصلحت نظام رای نیاورد، مظلوم نمایی کند که ما می‌خواستیم مشکلات را حل کنیم، اما نگذاشتند؟ است نامه نگاری‌های پی در پی به رهبر معظم انقلاب برای مطالبه گری و بدبین کردن افکار عمومی به جریان انقلابی نیست؟

چرا دولتمردانی که نامه نگاری کرده‌اند، به این سئوالات به صورت علنی پاسخ نمی‌دهند:

الف. - پیوستن به کنوانسیون‌ها چه ارتباطی به مشکلات و شرایط اقتصادی کشور دارد؟

ب. - چه تضمینی وجود دارد که با پیوستن به این کنوانسیون‌ها مشکلات نقل و انتقالات مالی برطرف شود؟

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت