فقط در زمان پهلوی بدون جنگ، بخشهایی از خاک کشورمان واگذار شد
پژوهشگر و استاد حوزه تاریخ گفت: رضاخان تنها پادشاهی است که بدون جنگ و تنها به دستور خارجیها قسمتهای از ایران را جدا کرده است.
خبرگزاری فارس: در سالروز فرار شاه مخلوع نشست «پهلوی بدون روتوش» با حضور عباس سلیمی نمین پژوهشگر و استاد حوزه تاریخ در محل اندیشکده برهان برگزار شد.
سلیمی نمین در ابتدای این نشست، اظهار داشت" شیوه تغییر سلسله قبل از دوران پهلوی متفاوت است، در دوران قبل از پهلوی پادشاهان از طرق مختلف به قدرت میرسیدند. یا پسری پدر را میکشت یا برادری برادر دیگر را میکشت و به قدرت میرسید یا دودمانی، دودمان دیگر را کنار میزد. در دوران پهلوی یک عامل دیگر پدید آمد و آن پدیده بیرونی بود. تا قبل از دوران پهلوی پدیده بیرونی را بی نقش یا کاملا بی رنگ بود و این نوع جدید از تغییر در سلسله پادشاهی، استبداد سنگینی را به همراه داشت.
** آنجا که سلطه و استبداد را در هم میتند شروع سلطنت پهلوی است
این پژوهشگر و استاد حوزه تاریخ افزود: عامل کودتا باعث آمدن سلسلهای شد که این سلسله خود را مدیون عوامل کودتا میدانست. از این مقطع به بعد، هیچ ضرورتی برای حفظ رابطه با مردم یا وجود نداشت یا مورد توجه قرار نمیگرفت، چون در بالا کشیدن این سلسله مردم هیچ نقشی نداشتند. ما قبل از پهلوی هم استبداد داشتیم، ولی قابل اصلاح بود. در استبدادهای قبلی میشد با تجمع و تحصن استبداد را اصلاح کرد. این که چه عواملی زمینه دخالت استبداد خارجی را بوجود آورد بحث جداگانهای میطلبد. اما آنجا که سلطه و استبداد را در هم میتند شروع سلطنت پهلوی است که در تاریخ مصداق دیگری جز پهلوی نمییابیم.
سلیمی نمین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آغاز نفوذ قدرتهای خارجی را در چه مقطعی میتوان در نظر گرفت؟ گفت: جنگهای ایران و روس زمینه نفوذ قدرتهای خارجی شد و کار مشترک انگلیسی و روسیه تزاری توانست حداکثر استفاده را در این موضوع بکند. خیانتهای سیاستمداران انگلیسی و روس باعث شد که نبردهای ما به شکست بیانجامد. در پیمان نامههایی که بعدا بر علیه ایران بسته میشود، انگلیسی ها، پا به پای روسها در به تحقیر کشاندن ملت ایران نقش دارند.
وی همچنین در پاسخ به سوالی در رابطه با نفوذ قدرتهای خارجی در ایران در روی کار آمدن رضاشاه و به قدرت رسیدن پهلوی اول، گفت: قدرتهای خارجی، برنامههای آشکار و پنهان دارند که هر دو باید مورد توجه قرار گیرند. مثلا تبانی روسیه تزار و انگلستان که باعث تقسیم ایران شد. باعث تفکیک حوزه اقتدار روسها در شمال ایران و حوزه اقتدار انگلیسیها در جنوب کشور شد. از طرفی روسیه تزار، ارتش قزاق را بوجود آورده بود که در تهران هم خودنمایی میکرد و پلیس جنوب هم توسط انگلیسیها در جنوب کشور برای تسلط بر چاههای نفت تشکیل شد.
این پژوهشگر تاریخ افزود: به دلیل اینکه هنوز دولت دست نشانده نبود، تضعیف دولت مرکزی و تحت فشار قرار دادن آن معنا پیدا کرد و اگر دولت دست نشانده بود سلطه خارجی به دنبال تقویت آن میبود. در این بین اتفاق تاثیر گذاری همچون تبدیل رژیم سرمایه داری در روسیه به رژیم سوسیالیستی رخ میدهد. در این حالت، همه رویکردهای سلطه گرانه روسیه، یعنی امتیازات و منافع و نیروهای دست نشانده خود را از ایران خارج میکند. این بهترین موقعیت برای انگلیس است که میتواند باعث شود او تسلط خویش را بیشتر کند؛ لذا انگلیسیها از عوامل پنهان و آشکار خود برای تسلط بیشتر استفاده میکنند. در چارچوب قرارداد ۱۹۱۹ پلیس جنوب و ارتش قزاق با ژاندارمری متحد شد و ارتش نوین توسط انگلیسیها تشکیل شد. این بهترین فرصت برای دستیابی به تسلط بیشتر بود. بعد از این همه عوامل دست به دست هم دادند تا کودتا اتفاق بیفتد و سلسله پهلوی روی کار بیاید.
رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران، افزود: زمانی که ارتش قزاقها در اختیار روس تزاری بود، خود رضاخان به عنوان خبرچین برای انگلیس مشغول بوده است. این در اولین گزارش سفارت آمریکا درباره کودتا منتشر شده است. رشوه دادن و مدال دادن به افراد توسط انگلستان نمونهای از این ارتباطات مخفی و آشکار انگلیسی هاست. از زمان شکل گیری کودتا انگلیسیها تلاش کردند برهم ریختن جامعه ما متوقف و تضعیف دولت مرکزی معکوس بشود. امنیت حفظ شده و قدرت دولت افزایش یابد. مثلا به خزعل دستور داده میشود با رضاخان به طور کامل هماهنگ شود.
** انگلیسیها با طمانینه مهره خود را خارج و مهره دیگری را روی کار میآورند
سلیمی نمین دربارهی علت خلع قدرت از رضاشاه توسط خارجی ها، تصریح کرد: رضاخان شرایطی داشت که خلع قدرت از او انجام شد. اینکه رضاخان کارهایی کرده باشد که باعث خلع او توسط سلطه گران شود با اسناد تاریخی مطابقت ندارد. در خاطرات ارتشبد جم و خاطرات شریف امامی آمده است که رضاخان به دنبال فرار بوده است. سه بار به حالتی بسیار زبونانه رضاخان فرار میکند و از نیمه راه برمی گردد؛ بنابراین تمایل رضاخان به فرار بالاست. مردم باید بدانند چرا میل رضاخان به فرار اینقدر زیاد است. رضاخان میداند اگر روسها به تهران برسند محاکمه او به دلیل خیانت به روسها زیاد است. تنفر مردم از رضاشاه هم باعث ترس بیشتر او میشود.
وی با بیان نقش انگلیسیها در پایین کشیدن رضا شاه از قدرت گفت: ورود نیروهای جماهیر شوروی و همچنین مستقر شدن آمریکا در ایران، تسلط همه جانبه انگلیسیها که به نفع رضاخان است را از بین میبرد. محاکمه رضاخان یعنی محاکمه انگلیسیها و این برای آنها هم خیلی بد خواهد شد. در این موارد رضاخان نقصهای درونی خود را نشان میدهد، ولی انگلیسیها با طمانینه مهره خود را خارج و مهره دیگری را روی کار میآورند.
رئیس دفتر مطالعات و تدوین تاریخ معاصر ایران افزود: در مورد پهلوی دوم که توسط فراماسونها تحت حمایت قرار گرفت و رسما توسط آنها در مجلس معرفی شد، باید گفت: او هیچ امتیازی در حکومت نداشت. محمدرضا پهلوی در دورانی که برای تحصیل به سوئیس رفت، هیچ علم آموزی خاصی نداشت. هیچ کس نمیتواند بگوید او حتی یک مقطع تحصیلی را پشت سر گذاشته باشد. همه کسانی که ادعای تطهیر انگلیسیها در به قدرت رساندن پهلوی دوم را دارند هم نمیتوانند چنین ادعایی کنند. پهلوی دوم درست است که توسط انگلیسیها روی کار آمده است، ولی مدام از طرف آنها تحت فشار است. او به این دلیل که حس میکند شاید برادرش اهرم فشاری برای جانشینی او باشد برادرش را به طور مخفیانه و در طی حادثهای میکشد. او همچنین به شدت از نخست وزیران قوی و دارای علم مثل قوام میترسد.
این پژوهشگر تاریخ علت سقوط پهلوی را علقه نداشتن به ایران دانست و افزود: تا قبل از کودتای ۱۳۳۲ مردم احساس میکنند اگر به او فرصت داده شود میتواند اصلاح شود امام کودتای ۲۸ مرداد نشان میدهد این جوان هیچ علقهای به ایران ندارد و تفاوتی هم با پدرش ندارد. رضاخان تنها پادشاهی است که بدون جنگ و تنها به دستور خارجیها قسمتهای از ایران را جدا کرده است. دعوای کودتای ۲۸ مرداد این بوده که شما دارید نفت را غارت میکنید. در این معادله یک سمت ملت ایران است و در طرف دیگر چپاول گر خارجی است. شاه در کنار مردم نایستاد و در نهایت همکاری موثر عوامل خارجی و دربار پهلوی ملت ایران در این قضیه شکست خورد و تحقیری دیگر توسط پهلوی رقم خورد. بعد از این ملت ایران به این جمع بندی رسید که او هم مثل پدرش علقهای به ایران ندارد.
سلیمی نمین در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه تصویری که مستندهای شبکههای معاند ارائه میدهند این است که شاه در دهه پنجاه دارای اقتدار جهانی شده و قدرتهای جهانی او را سرکوب میکنند، گفت: در چارچوب دیپلماسی عمومی، کشورهایی که تا دیروز بر ما مسلط بوده اند باید بتوانند گذشته خود را تطهیر کنند. ملت ایران اگر سابقه آمریکا و انگلیس را بدانند هزاران شبکه تلویزیونی و ماهوارهای هم نمیتوانند چنین کاری بکنند. آنها دلشان برای درک و فهم ملت نمیسوزد بلکه بدنبال این هستند که بتوانند ملت ایران را فریب دهند. این بحثهای مطرح شده تطابقی با تاریخ ندارد. بعد از شکست در ویتنام، در آمریکا دکترینی شکل گرفت به نام دکترین نیکسون که بیان میداشت ما خود را درگیر در میدانهای کشورهای مختلف نکنیم و نمایندگانی در منطقهها به عنوان ژاندارم داشته باشیم. قیمت نفت را هم به همین دلیل بالا بردند که کشورهایی مثل هند و چین، زمین بخورند. عبدالمجید مجیدی در خاطرات خود میگوید: ما از افزایش قیمت نفت خبر نداشتیم و اعلی حضرت هم صرفا احتمال میدادند که آمریکاییها قیمت نفت را افزایش دهند. مشت آهنین آمریکا و کودتا علیه مصدق انجام شد که نفت ایران گرانتر نشود. چگونه ممکن است محمدرضا نفت را ده برابر کند و هیچ مقاومتی از سوی آمریکاییها نشود. این حاصل دکترین جدید آمریکاست که در سال ۵۳ رخ میدهد و ربطی به سال ۵۷ ندارد و این گونه نیست که آمریکاییها چهار سال هیچ کاری نکنند.
وی پایان سلسله شاهنشاهی را این گونه توصیف کرد: شاه هم مثل پدرش به دنبال فرار کردن از کشور است که ژنرال هایزر میگوید نیروهای نظامی را رها نکنید، ولی او، چون مثل پدرش خائف است رها کرد و رفت. او بعد از تظاهرات چهارمیلیونی مردم تاب نداشست و میترسید که این چهار میلیون نفر به سمت کاخ بیایند و او کاری برای مقابله نمیتوانست بکند. شاه خائف است و میخواهد برود تا آمریکاییها دوباره مسائل را فیصله دهند و او دوباره مثل کودتای سال ۳۲ برگردد که چنین چیزی به دلیل متفاوت بودن حجم اعتراضات مردمی امکان پذیر نشد.
در پایان این نشست نیز از مجموعه ۶ گانهی کتابهای منتشر شده با عنوان «پهلوی بدون روتوش» که توسط اندیشکده برهان به رشتهی طبع درآمده بود، رونمایی شد.
دیدگاه تان را بنویسید