جمهوری اسلامی ایران و نبرد با تروریسم تکفیری
محور غربی-عربی-صهیونیستی تصمیم گرفت با طراحی سناریو و بهره برداری از آنچه به بهار عربی موسوم شده بود کشورهای فعال در جبههی مقاومت را دچار درگیریهای درونی کند.
خبرگزاری مهر: شکل گیری تحولات و بیداری اسلامی در سال ۲۰۱۱ میلادی به پدیداری چهرهای نوین از منطقهی غرب آسیا منجر شد که پیامدهای خاص خود را هم به دنبال داشت. فروپاشی حکومتهای کشورهایی مانند تونس و مصر و همچنین یمن که جزو متحدان و نزدیکان ایالات متحدهی آمریکا و دیگر دولتهای غربی و عربی وابسته به آمریکا به شمار میرفتند ضربهای کاری و غیرقابل پیش بینی به آنان بود.
محور غربی-عربی-صهیونیستی در منطقه تصمیم گرفت با طراحی سناریو و بهره برداری از آنچه به بهار عربی موسوم شده بود کشورهای فعال در جبهه مقاومت را دچار درگیریهای درونی کند تا بخشی از آسیبهای وارده را به متحدان خود جبران کرده و امنیت به خطر افتاده رژیم صهیونیستی را تامین نماید.
سوریه، عراق، جنبش حزب الله و گروههای مقاومت فلسطینی هدفهای اصلی بوده و سپس جنبش انصارالله یمن نیز به این فهرست افزوده شد تا در نهایت با تضعیف و نابودی حلقههای ارتباط دهنده و تاثیرگذار در محور مقاومت که سوریه و حزب الله در راس آنها بودند، به خواسته اصلی که فرسایش توان جمهوری اسلامی ایران بود دست یابند.
از این مقطع به بعد بود که تلاش ایران در راستای خنثی سازی و کم اثر ساختن این سناریو و توطئههای برآمده از آن، هم در بخش نظامی و حضور مستشاری و هم بخش دیپلماتیک و سیاسی برای رایزنی، گفتگو و کوشش جهت پایان دادن به بحران دست ساخته محور غربی-عربی-صهیونیستی آغاز شد و تاکنون ادامه دارد.
نبرد میدانی با تروریستهای تکفیری
بهره گیری از توان گروههای تکفیری برای به آشوب کشاندن کشورهای هدف و برچیدن نظام سیاسی آنها اصلیترین برنامهی محور غربی-عربی-صهیونیستی شناخته میشود. جمهوری اسلامی ایران با وجود باور به حل مسالمت آمیز اختلافات و به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت ملت ها، اما نمیتوانست در برابر جنایات گروههای تروریستی تکفیری و آسیب به منافع ملی خود و جهان اسلام ساکت بماند.
در چنین شرایطی بود که حضور مستشاری نیروهای ایرانی در سوریه و عراق که با درخواست رسمی این کشورها صورت گرفت و کمکها برای بازگرداندن امنیت و آرامش به غرب آسیا آغاز شد. این روند با قدرت یابی نیروهای داعش در سال ۲۰۱۳ و خیز بلند آنان برای تسخیر دمشق و بغداد جدیتر شد.
طراحان سناریوی آشوب و تجزیه در منطقه علاوه بر تلاش برای برچیدن محور مقاومت تلاش داشتند با ترسیم چهرهای ضد انسانی از اسلام و دامن زدن به اسلام هراسی، جنبشهای اصیل اسلامی را در سایه خشونت عریان و ضدبشری گروههای تروریستی به حاشیه برانند.
حضور همه اقوام و مذاهب در مبارزه میدانی با گروههای سلفی در سوریه و عراق که در قالب نیروهای مردمی موسوم به دفاع وطنی و حشد شعبی با ابتکار و مدیریت مستشاران ایرانی صورت گرفت، سناریوی اسلام هراسی را ناکام گذاشت.
تلاشهای خستگی ناپذیر، تجربههای گرانبها و اراده قوی مستشاران ایرانی در تاسیس، آموزش، تجهیز و ساماندهی مدافعان حرم از کشورهای مختلف و هماهنگی میان آنها که تجربهای عملی در مبارزهی میدانی کسب میکردند از مهمترین جنبههای نقش آفرینی ایران در بحران سوریه و عراق به شمار میآید.
ایستادگی جبهه مقاومت در برابر پول و قدرت کشورهای پشتیبان تروریستها ضمن ناکام گذاشتن برنامههای آنان اعتماد به نفس، هماهنگی و همکاری نیروهای محور مقاومت را به طرز چشمگیری افزایش داد و توانست توان رزمی آنها را تجمیع کرده و سازماندهی کند.
نابودی داعش در عراق و سوریه که روزگاری بخشهای گستردهای از خاک این دو کشور را تحت سیطره داشت جز با پیگیری، ایستادگی و برنامه ریزی دقیق رزمندگان جبهه مقاومت و حضور پر شور نیروهای مردمی غیرتمند امکان پذیر نمیشد. درگیری با گروههایی مانند جبهه النصره در حلب و جیش الاسلام در دوما که دارای پیشرفتهترین جنگ افزارها و اطلاعات دقیق بودند شاهکاری در نبردهای نامنظم محسوب میشود.
جنبه مهم دیگر عملیات نظامی علیه تروریستها توجه محور مقاومت به جدا دانستن حساب شهروندان بی گناه و گرفتار از تروریستهای چند ملیتی بود. از جمله عوامل اصلی پیچیدگی و حساسیت نبردهای فرسایشی در منطقه تلاش برای کاستن از تلفات غیرنظامیان بود که به روشنی در عملیات آزادسازی موصل و حلب به چشم آمد.
تاکتیک دیگر مقاومت که سبب کاهش تلفات انسانی و خسارتهای مادی شد محاصره تروریست ها، از بین بردن انگیزه و توان مبارزه در آنان و سپس راضی کردنشان به ترک ایمن منطقه تحت محاصره بود. این روش دو پیامد مهم داشت اول اینکه از شمار شهدا و زخمیهای خودی میکاست و از سوی دیگر رفتار انسانی مقاومت حتی در برابر خونخوارترین تروریستهای سلفی برخی از آنان را که فریب خورده بودند از صفوف تروریستها خارج میکرد.
به سبب اهمیت برقراری امنیت جهت اجرای اصلاحات سیاسی و اجتماعی، ادامه نبرد با تروریستها شرط لازمِ پایان دادن به بحران داخلی کشورهای غرب آسیا به شمار میرفت و جمهوری اسلامی با آگاهی از این موضوع پس از فروکش کردن توان رزمی تروریستها تلاشهای خود را از کانالهای سیاسی و دیپلماتیک پی گرفت.
تلاشهای سیاسی و دیپلماتیک
نخستین تلاشهای جمهوری اسلامی ایران در زمینه سیاسی شامل برقراری ارتباط با مخالفان غیرمسلح حکومت سوریه بود که ضمن داشتن اختلاف با رییس جمهور این کشور با اقدامات تروریستی میانهای نداشته و با آن مخالف بودند. کوشش برای تسهیل گفتگوهای ملی میان دولت و مخالفان از مهمترین اقدامات تنش زدای ایران در سوریه به شمار میآید که توانست بخشی از تلاشهای تروریستهای تکفیری برای جذب نیرو از سازمانهای سیاسی اپوزیسیون سوری را خنثی کند. گفتگوهای ملی در سوریه که در نهایت با همکاری روسیه به پیشرفتهایی در زمینه تدوین پیش نویس قانون اساسی جدید هم رسید ثمره برنامه ریزی و پیگیریهای مقامات ایرانی است.
گام بعدی برای بهبود شرایط سیاسی و گرفتن بهانه از دست مخالفان و گروههای تروریستی، تشویق دولت سوریه به انجام اصلاحات سیاسی و دادن آزادیهای بیشتر به مردم و گروههای سیاسی و مدنی بود. این اقدامات که با استقبال و اشتیاق بشار اسد هم همراه شد توانست اعتماد متقابل میان دولت و ملت سوریه را بازسازی کرده و مردم کشور را به آینده و دفاع از حاکمیت ملی امیدوار و مصمم کند.
آنچه از اولین روز پدیداری بحران همواره مورد تاکید ایران بوده حفظ تمامیت ارضی و حاکمیت ملی سوریه بوده است. یکی از موانع مهم و تاثیرگذار که تا با امروز اجازه فروپاشی سیاسی و تجزیه سرزمینی سوریه را نداده، تلاشهای جمهوری اسلامی ایران بوده است. یکی از جلوههای ماندگار این تلاش برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در سوریه آن هم در سختترین شرایط نظامی-امنیتی و مشروعیت بخشی قانونی به دولت سوریه بوده است.
مهمترین بعد تلاشهای دیپلماتیک ایران جدای از برقراری دورههای موقت آتش بس یا میانجی گریهای مقطعی میان ارتش سوریه و تروریست ها، برقراری گفتگوهای آستانه است که با همکاری روسیه، ترکیه، حمایت سازمان ملل و دیگر نهادهای بین المللی و پیروی دولت سوریه از تصمیمات آن توانسته بسیار موفق عمل کند و آخرین نتیجه آن هم دادن فرصتی کوتاه به تروریستهای مستقر در ادلب برای جدا کردن صفوف خود از شهروندان و جلوگیری از تلفات انسانی در نبرد پیش رو برای آزادسازی این منطقه بوده است.
تلاشهای بی دریغ جمهوری اسلامی در یاری به دولت مرکزی و اقلیم کردستان عراق در مبارزه با تروریستها در روزهای سیاهی که بغداد و اربیل در آستانه سقوط بودند هرگز از خاطر مردمان عرب و کرد عراقی فراموش نخواهد شد.
نتیجه گیری
بیش از هفت سال از نخستین جرقههای بحران در غرب آسیا و به ویژه در سوریه و سپس عراق میگذرد هرچند حضور و فعالیت تروریستهای مزدور محور غربی-عربی-صهیونیستی نه تنها در این دو کشور بلکه در افغانستان، یمن، لبنان و دیگر کشورهای منطقه نیز کم و بیش قابل مشاهده است، اما زهر اصلی آنان نصیب مردمان سوریه و عراق شد.
جمهوری اسلامی ایران بر اساس آموزهای دینی و ملی و آرمانهای خود جهت دفاع همه جانبه از مسلمانان و حقوق پایمال شده ملت مظلوم فلسطین به عنوان اصلیترین مساله جهان اسلام، همواره در راس محور مقاومت ضمن مبارزه پیگیر با رژیم صهیونیستی و دستیاران پیدا و پنهان منطقهای اش با هرگونه تلاش برای به انحراف کشاندن مسئلهی قدس و ایجاد آشوب و جنگهای داخلی در جهان اسلام که پدیداری گروههایی مانند داعش بخشی از آن است مبارزه کرده است.
یاری به کشورها و جنبشهایی که از جمهوری اسلامی درخواست کمک میکنند سیاست قطعی و روشن تهران است و حفظ ثبات و آرامش در منطقه غرب آسیا هدف غایی سیاست خارجی ایران به شمار میآید. هزینههای مادی و معنوی کشورمان و تقدیم شهدا و جانبازان از جبهه مقاومت گویای مجاهدت پیوسته در این راه دشوار و پرپیچ و خم است که به رغم پرداخت هزینههای سنگین، دولت و ملت ایران هرگز در پیمودن آن شک و تردیدی به خود راه نداده است.
به نظر میرسد پایان فتنهی تکفیر، آغاز توطئهها و سناریوهای نوین دشمنان جبههی مقاومت است که لزوم هوشیاری بیشتر، بازشناسی و آسیب شناسی راههای پیموده شده و ترسیم افقهای پیش رو را میطلبد.
دیدگاه تان را بنویسید