چشم‌انداز ۵۰ ساله شبیه مواضع سیاسی، اعتقادی و آرمانی یک حزب سیاسی است

کد خبر: 884573

پیش‌نویس منتشره بیشتر «مواضع سیاسی، اعتقادی و آرمانی» یک تشکل، حزب سیاسی می‌ماند تا برنامه‌ای برای اداره کشور. اگر هرکس کتاب «مواضع ما، حزب جمهوری اسلامی» که در سال‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شده است، مطالعه کند بر صحت و درستی این نکته‌ای که بیان شد، مهر تأیید می‌زند.

چشم‌انداز ۵۰ ساله شبیه مواضع سیاسی، اعتقادی و آرمانی یک حزب سیاسی است
صبح نو: برخورداری از سند چشم‌انداز توسعه کلان و همه‌جانبه برای هر کشوری یک ضرورت تام و حیاتی است. به‌ویژه برای کشوری مثل ایران که از قدرت‌های بزرگ و تعیین‌کننده در منطقه بسیار حساس و سوق‌الجیشی غرب آسیا (خاورمیانه) در میان کشور‌های بزرگ و کوچک از نظر اقتصادی، نفتی، پولی، سیاسی، نظامی، تجاری و بازرگانی قرار دارد.
آینده‌پژوهی و مطالعات آینده‌نگرانه چند دهه است که در نظام برنامه‌ریزی برای توسعه و پیشرفت کشور‌های توسعه‌یافته از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار شده است. «چشم‌انداز پنجاه‌ساله ایران» که اخیراً از سوی مرکز الگوی اسلامی‌- ایرانی پیشرفت منتشر شده است، اقدامی ارزنده در این راستا محسوب می‌شود. به‌خصوص برای بنده که سالیانی است در حوزه «آینده‌پژوهی» مطالعه و تحقیق دارم و کتاب آینده‌پژوهی انقلاب اسلامی را بر پایه همین اهمیت حیاتی تألیف کرده‌ام.
اما با مطالعه چندباره این پیش‌نویس سؤالات، پرسش‌ها و نقد‌هایی وارد است که در راستای تضارب آراء و جدال احسن و توجه مسوولان اصلی برنامه‌ریزی کشور (دولت، مجلس، مجمع تشخیص مصلحت نظام...) مداقه در آن‌ها ضروری است؛
پیش‌نویس منتشره بیشتر «مواضع سیاسی، اعتقادی و آرمانی» یک تشکل، حزب سیاسی می‌ماند تا برنامه‌ای برای اداره کشور. اگر هرکس کتاب «مواضع ما، حزب جمهوری اسلامی» که در سال‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شده است، مطالعه کند بر صحت و درستی این نکته‌ای که بیان شد، مهر تأیید می‌زند.
متولی تهیه برنامه توسعه کشور که بر پایه طرح آمایش سرزمین باید صورت گیرد قوه‌مجریه و با محوریت سازمان برنامه‌و‌بودجه کشور و همکاری سایر وزارتخانه‌ها و دستگاه‌های متولی است که بعد از طی پروسه و فرایند تخصصی باید به تصویب قوه‌مقننه (مجلس شورای اسلامی) برسد. پرسش اصلی این است که در تهیه این پیش‌نویس نقش دولت، مجلس، و به‌طور مشخص متولی اصلی برنامه‌ریزی و تخصیص بودجه، اعتبار و زمان‌بندی اجرای برنامه‌ها یعنی سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کشور کجاست؛ مرکز الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت مبانی نظری، تئوریک را که برنامه را براساس آن تدوین کرده‌اند باید منتشر کنند. این الگو از چه مبانی تئوریک و نظری برخوردار است؟ تعیین تکلیف مدل برنامه‌ریزی برای اداره کشور مبتنی بر «کدام الگو‌های رایج دنیا» است؟ نقاط قوت و ضعف آن‌ها کدام است؟ اگر مدل بومی و جدیدی است آن مدل از چه منابع و مراجعی اخذ شده است امکان عملیاتی و کار بست آن‌ها در ۴۰‌ سال گذشته چگونه بوده است؟ چه دستاورد‌هایی برای کشور داشته است؟
ارزیابی عملکرد و میزان تحقق «سند چشم‌انداز بیست‌ساله» که تا سال‌ ۱۴۰۴ بر اساس آن ایران باید «قدرت اول اقتصادی منطقه غرب آسیا (خاورمیانه)» شود در چه مرحله‌ای از تحقق است؟ چه میزان از مفاد برنامه بیست‌ساله اجرا شده است و موانع اجرای سایر بخش‌ها چه عواملی بوده است؟ نقش دولت‌های مختلف (هاشمی رفسنجانی، خاتمی، احمدی‌نژاد، روحانی) در پیشرفت یا پسرفت برنامه بیست‌ساله چه بوده است، مکانیزم‌های پشتیبانی و تحقق برنامه پنجاه‌ساله چیست؟ آیا برنامه آینده را نباید براساس راستی‌آزمایی وضع موجود طراحی کرد؟
در تهیه این پیش‌نویس از ظرفیت‌ها و منابع کشور و سرمایه‌های اجتماعی و نخبگان به چه صورت بهره‌برداری شده است؟ استادان دانشگاه، صاحب‌نظران و به خصوص تشکل‌های مردم‌نهاد مرتبط با حوزه توسعه و مطالعات اجتماعی در این کار بزرگ چه مشارکت و سهمی داشته‌اند؟ از ظرفیت حوزه‌های علمیه و مراکز تحقیقات و پژوهشی مرتبط با آن به چه نحو استفاده شده است؟ آیا باز هم در اتاق‌هایی در بسته جمعی محدود برای کل کشور و نسل‌های آینده تصمیم‌گیری کرده‌اند و قرار است ریل‌گذاری توسعه و پیشرفت کشور برای نیم قرن آینده توسط این جمع محدود صورت گیرد؟
علاوه بر مطالب پیش‌گفته، پرسش‌های اساسی و کلیدی که طراحان و دست‌اندرکاران این پیش‌نویس باید به آن پاسخ دهند تا افکار عمومی اطمینان یابد که همه ابعاد توسعه و پیشرفت کشور از دید پژوهشگران مغفول نمانده است، عبارتست از:
مسائل اساسی و بنیادی ایران در پنجاه‌سال آینده کدام است؟
تحولات اساسی و دگرگونی‌های جهانی در نیم قرن آینده کدام است و تأثیر آن‌ها بر جامعه آینده ایران چیست؟
دولت کوچک و حداقلی و بخش خصوصی بزرگ و حداکثری از چه جایگاهی در آینده ایران برخوردار است و چگونه تحقق خواهد یافت؟
نقش فرهنگ، هنر و توسعه زیرساخت‌های مرتبط با آن از سینما، تئاتر، کتابخانه، رادیو، تلویزیون، ... در تحقق برنامه چیست؟ آیا در حال حاضر حوزه فرهنگ و هنر از جایگاه والایی در برنامه‌ریزی کشور برخوردار است که در آینده هم تحقق میسر باشد؟
مهاجرت جمعیت از روستا به شهر‌ها و از ایران به سایر کشورها، فرار مغز‌ها و مهاجرت نخبگان، توسعه آموزش عالی و دانشگاه‌ها، نقش بنیادین و تحول‌آفرین آموزش‌و‌پرورش، اصلاح ساختار قانون اساسی و اصلاحات ضروری و تغییرات جدی در حوزه تفکیک قوا در راستای حکمرانی خوب، شفافیت، قانون‌گرایی، پاسخگو بودن، مسأله محیط‌زیست و بحران کمبود آب، جمعیت و ازدیاد یا کاهش موالید و آسیب‌های اجتماعی (طلاق، اعتیاد، حاشیه‌نشینی ...) و صد‌ها مسأله از این دست و تصویر کنونی و آینده آن‌ها در ایران فردا چیست؟ همان‌گونه که در ابتدا نوشتم این یادداشت قصد نادیده گرفتن زحمات و تلاش‌های دست اندرکاران را نداشته است بلکه دغدغه‌ها و پرسش‌هایی را که در آینده ایران مطرح است برای برطرف کردن معایب و اشکالات پیش‌نویس منتشر شده و دست‌یابی به جامعیت لازم ضروری است، مطرح کرده‌ام.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت