هم بمب ریختند، هم اعلامیه دوستی!

کد خبر: 877777

سند زیر که تلگرافی از تبریز به دفتر مخصوص شاهنشاهی است، اولین حمله‌های قوای شوروی به ایران را ثبت کرده است. در این ثبت وقایع هم از بمب ریختن هواپیما‌های روسی گفته شده و هم از اعلامیه‌های دوستی که فرو می‌ریختند! گویی این راه و رسم تاریخی متجاوزین و‌اشغالگران و زورگویان و ستم‌گران بوده که در یک زمان چماق و هویج را نشان دهند!

هم بمب ریختند، هم اعلامیه دوستی!

روزنامه کیهان: نسرین نگاهبان، پژوهشگر و کارشناس اسناد تاریخی نیز درباره کارشناسان آلمانی در ایران اضافه می‌کند: «.. در آن زمان بیش از ۶۰۰ نفر از اتباع آلمان در صنایع مختلف مشغول به کار بودند و همین مسئله زمینه‌ای شد که متفقین بهانه کنند این‌ها در واقع جاسوسانی از آلمان هستند که در ایران کار می‌کنند و به این ترتیب ایران به پایگاهی از جاسوسان آلمان تبدیل شده...» ۱۰ ولی دولت انگلستان علیرغم وقوف قبلی و کامل به این مسائل و با وجود توضیحات دولت ایران، به ژنرال ویِول فرماندهی نظامی هندوستان دستور داد برای حمله به ایران نیرو‌های نظامی خود را به عراق منتقل کند و او نیز ظرف یک هفته برنامه کار خود را انجام داد و لشکر نهم هندی را برای تجاوز به ایران، به بصره گسیل نمود. محمد خان ملک یزدی در کتاب «اهمیت استراتژیکی ایران در جنگ دوم جهانی» درباره درباره توجیهات متفقین جهت‌اشغال ایران می‌نویسد: «.. برای اینکه هجوم آینده متفقین به ایران دچار‌اشکال نشود و با انعکاسات مخالف و شدید مردم دنیا تصادم ننماید و همچنین برای اینکه به حیثیت و آبروی آن‌ها از نظر آزادی‌خواهی و حفظ احترام به استقلال و حاکمیت و بی‌طرفی کشور‌های دیگر لطمه وارد نگردد، این‌طور ادعا کردند که ستون پنجم آلمان یعنی یک دسته از همان جاسوسان مخوف و نازی‌ها در ایران مشغول فعالیت بوده و خطر بزرگی برای استقلال این کشور و منافع متفقین تولید نموده‌اند. این تبلیغات یک نوع اسلحه‌ای بود که صرفا به منظور جنگ اعصاب و به دست آوردن بهانه برای نقض بی‌طرفی ایران به کار می‌رفت...» ۱۱ متفقین قبل از ورود به خاک ایران، با هواپیماهای‌شان اعلامیه‌هایی را در شهر‌های بزرگ ایران پخش کردند تا بهانه خود برای حمله و‌اشغال ایران را در اذهان مردم توجیه نمایند. متن یکی از این اعلامیه‌ها چنین است: اگر شما آلمانی‌ها را بیرون نکنید، ما این کار را انجام می‌دهیم! سند: ایرانیان! هزاران آلمانی در خاک شما هستند. این‌ها به تدریج به مقامات مهمی در صناعت و فلاحت حائز گشته‌اند. فقط منتظر یک کلمه از هیتلر هستند که منابع اصلی شما را تار و مار سازند. سفارت آلمان برای این‌ها تشکیلات جامعی ترتیب داده و هرکدامشان به ماموریت مخصوصی معین گردیده‌اند. شما می‌دانید به تحریکات آلمان‌ها چه فتنه و آشوبی در عراق تولید شده، قطعا این‌ها هیچ تردیدی نخواهند داشت که در ایران هم همین کار را بکنند. همین وضعیت دیده می‌شود در بسیاری از ممالک کوچک اروپا، پیش از غلبه آلمان‌ها برآنها. ما مصمم به رفتن آلمان‌ها هستیم و اگر ایرانی‌ها آن‌ها را بیرون نکنند، انگلیس و روس این کار را خواهند کرد. قوای ما مقاومت ناپذیر است. فرماندهی ارتش بریتانیای کبیر - فرماندهی ارتش سرخ ۱۲ محمد رئوف توکلی، نویسنده و مدرس دانشگاه و از شاهدان عینی جنگ جهانی دوم درباره زمینه چینی ورود ارتش‌های بیگانه به خاک وطن می‌گوید: «.. اخباری پخش شد برای مسافران که روس‌ها پادگان ارومیه را بمباران کردند و چند نفر را هم شهید کرده بودند. بعد چند تا نارنجک هم در سقز بر روی پادگان‌ها رها کرده بودند. من کلاس چهارم ابتدایی را تمام کرده بودم، یک روز در رودخانه آب تنی می‌کردم که دیدم سه تا هواپیما از روی سرمان رد شدند. هواپیما ندیده بودیم. مردم گفتند، این هواپیما‌ها انگلیسی بودند. روز بعدش یک هواپیمای دیگری آمد از قسمت شمال، ستاره سرخ هم زیرش معلوم بود. آن هواپیما اعلامیه روی شهر‌ها پخش کرد. در غرب و تهران و همه جا. اعلامیه‌ای در حدود ۱۰-۱۲ صفحه بود که من در کتابی به نام «جغرافیای تاریخ بانه» متن آن اعلامیه را چاپ کرده‌ام. اعلامیه‌هایی که از هواپیما‌ها پخش کرده بودند را باد می‌برد، مردم می‌دویدند و دویدند تا یکی دو اعلامیه را گیر آوردند. دیدم بله، دولت شوروی از ایران دلخور است. چون می‌گوید شما با آلمان محرمانه همکاری دارید و جاسوسان آلمان در ایران کار می‌کنند و مرز‌های ما را به خطر می‌اندازند...» ۱۳ شاپور زندنیا از دیگر شاهدان عینی جنگ جهانی دوم نیز درباره آن روز‌ها اضافه می‌کند: «.. بعد ما آمدیم به تهران و تهران خیلی وضع ناجوری داشت. تمام دکان‌ها را بسته بودند و هیچی پیدا نمی‌شد و هواپیما‌هایی هم آمده بودند روی شهر، اعلامیه می‌ریختند، بمباران نکردند، فقط اعلامیه ریختند که بعضی از آن اعلامیه‌ها را بنده داشتم. بعد از اینکه اعلامیه ریختند و رفتند، مردم فرار کردند و هر کی می‌توانست از تهران رفت. اجناس هم کمیاب شد و قحطی تقریبا شروع شد...»

هم بمب ریختند و هم اعلامیه دوستی! سند زیر که تلگرافی از تبریز به دفتر مخصوص شاهنشاهی است، اولین حمله‌های قوای شوروی به ایران را ثبت کرده است. در این ثبت وقایع هم از بمب ریختن هواپیما‌های روسی گفته شده و هم از اعلامیه‌های دوستی که فرو می‌ریختند! گویی این راه و رسم تاریخی متجاوزین و‌اشغالگران و زورگویان و ستم‌گران بوده که در یک زمان چماق و هویج را نشان دهند!

سند: از تبریز خیلی فوری ریاست دفتر مخصوص شاهنشاهی تا عصر امروز دو مرتبه دیگر هواپیما‌های روسیه برفراز شهر تبریز پرواز، چند بمب ریخته در نتیجه چند خانه خراب و شماری از اهالی زخمی شدند. اعلامیه نیز مبنی بر‌اشاره به دوستی ایران و شوروی و اینکه مقصود از آمدن به ایران بیرون کردن آلمان‌ها است، فرو ریختند. عصر سوم شهریور - اردلان تجاوز نظامی ارتش‌های متفقین به سرزمین ایران هجوم متفقین به مرز‌های ایران در ساعت ۴ بامداد روز سوم شهریور ۱۳۲۰ آغاز شد. قوای انگلیس از جنوب و قوای روس از شمال و غرب، ایران را مورد تجاوز قرار داد، به طوری‌که در چند ساعت نیروی دریایی ایران منهدم شد و شمال ایران نیز توسط روس‌ها به تصرف درآمد. در جنوب کشور نیز همین اتفاق توسط کشتی‌های انگلیسی افتاد.

ناوگان انگلیسی تحت فرماندهی دریاسالار «سر جوفری اربونوب» در ساعت ۴ بامداد سوم شهریور، کشتی‌های ایرانی را در بندر شاهپور غافلگیر و به سختی بمباران کرد. در همان ساعت نیروی موتوریزه امپراتوری بریتانیا مرکب از نیروی هندی و انگلیسی در بندر شاهپور پیاده شده و به سمت اهواز و آبادان شروع به تعریض و پیشرفت نمودند. قسمت دیگری از نیروی هندی انگلیسی در همان تاریخ از راه خانقین و قصر شیرین شروع به تعرض در داخل ایران نموده و با مقاومت نیروی ایران، متمرکز در این قسمت روبرو گردید.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت