داستان خانه ۱۰۰۰ متری علی‌اکبر ولایتی

کد خبر: 876669

سال ۶۰ یا ۶۱بنده مطبم را فروختم؛ چون انفجار‎‎ها و ترور‎‎های منافقین پیش آمده بود و دیگر نمی‎توانستیم به مطب برویم. یک خانه کلنگی در تجریش خریدم. برای این خانه کلنگی، یک میلیون تومان از آقای عسگراولادی وام گرفتم.

داستان خانه ۱۰۰۰ متری علی‌اکبر ولایتی

خبرگزاری فارس: سال ۶۰ یا ۶۱بنده مطبم را فروختم؛ چون انفجار‎‎ها و ترور‎‎های منافقین پیش آمده بود و دیگر نمی‎توانستیم به مطب برویم. یک خانه کلنگی در تجریش خریدم. برای این خانه کلنگی، یک میلیون تومان از آقای عسگراولادی وام گرفتم.

اخیراً در فضای مجازی برخی اظهار نظر‌ها و مواضع در خصوص وضعیت منزل علی اکبر ولایتی، رئیس هیئت مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی منتشر شده است.

ولایتی در سال ۹۵ و در گفتگو با هفته نامه پنجره به طور مبسوط به این موضوع پرداخته بود.

ولایتی در این مصاحبه می‌گوید: سال ۵۳ یک روز مؤجر ما بلایی سرما آورد که من مصمم شدم به هر قیمت که شده، یک خانه بخرم. بالاخره ما سه نفر شدیم. با کسی که زمینی داشت شریک شدیم و یک ساختمان دوطبقه درست کردیم.

وی ادامه می‌دهد: سال ۶۰ یا ۶۱ بنده مطبم را فروختم. چون انفجار‎‎ها و ترور‎‎های منافقین پیش آمده بود و دیگر نمی‎توانستیم به مطب برویم. یک خانه کلنگی در تجریش خریدم. برای این خانه کلنگی، یک میلیون تومان از آقای عسگراولادی وام گرفتم و به هر حال خانه‎ای ساختیم.

ولایتی در ادامه توضیحات خود پیرامون منزلش چنین می‌گوید: آقای دعاگو که الان امام جمعه شمیرانات است، آن زمان رئیس کمیته بود. به من گفت: خانه شما امنیت ندارد و مصلحت نیست شما اینجا باشید. گفتیم کجا برویم؟ کاخ سعد‎آباد شده بود محل کمیته. خانه‎ای نزدیک به کمیته وجود داشت که متعلق به بنیاد شهید بود. من با آقای کروبی وارد مذاکره شدم که این‎ خانه را با خانه قبلی معاوضه کند. آمدند خانه را ارزیابی کردند ۳۶ میلیون تومان و خانه بنیاد شهید را ارزیابی کردند ۵۱ میلیون تومان.

وی این ارزیابی را سال ۷۰ - ۷۱ عنوان می‌کند و در پاسخ به این سوال که آیا با چنین معاوضه‌ای مشکل امنیتی برطرف می‎‎شد می‌گوید: بله، ۱۵ میلیون تومان ما باید سر می‎‎دادیم. مدت طولانی باید ماهی ۷۰۰ هزار تومان می‎‎دادیم.

رئیس هیئت مؤسس دانشگاه آزاد اسلامی در پاسخ به این سوال که آیا می‌دانید حالا قیمت خانه‎تان چقدر شده است؟ می‌گوید: صبر کنید، عرض کنم. خانه‎ای که گرفتیم ۱۰۰۰ متر بود. ۲۲۴ متر از این خانه را حسینیه کردیم. اخیرا که دیدم این حسینیه احتیاج به توسعه دارد، ۲۰۰ متر دیگرش را هم وقف کردیم. پس، از ۱۰۰۰ متر ۶۰۰ متر برای ما مانده است. در دوطبقه بالا ۴ تا از فرزندانمان که ازدواج هم کرده‎اند زندگی می‎‎کنند. ما هم که پایین می‎نشینیم، پس در این ۶۰۰ متر ۵ خانواده زندگی می‎‎کنند.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت