جنگ را روایت نکنید، دشمن روایت خواهد کرد

کد خبر: 876232

چهارشنبه شب گذشته در حسینیه امام خمینی؟ ره؟ در محضر رهبر انقلاب اسلامی آیین شب خاطره با حضور جمعی از فرماندهان، نویسندگان و هنرمندان عرصه دفاع مقدس برگزار شد. در ابتدا عده‌ای از حضار خاطراتی از ایام دفاع مقدس نقل کردند. پس از خاطره‌گویی حاضران نوبت به سخنرانی رهبری رسید. ایشان در بیانات خود ماموریت‌هایی تازه برای متولیان عرصه خاطره‌نگاری و روایت دفاع مقدس مشخص کردند. گزارش پیش رو با بررسی این ماموریت‌های تازه به این سوال پاسخ می‌دهد: چرا باید خاطرات جنگ را روایت کرد؟

جنگ را روایت نکنید، دشمن روایت خواهد کرد

صبح نو: چهارشنبه شب گذشته در حسینیه امام خمینی؟ ره؟ در محضر رهبر انقلاب اسلامی آیین شب خاطره با حضور جمعی از فرماندهان، نویسندگان و هنرمندان عرصه دفاع مقدس برگزار شد. در ابتدا عده‌ای از حضار خاطراتی از ایام دفاع مقدس نقل کردند. پس از خاطره‌گویی حاضران نوبت به سخنرانی رهبری رسید. ایشان در بیانات خود ماموریت‌هایی تازه برای متولیان عرصه خاطره‌نگاری و روایت دفاع مقدس مشخص کردند. گزارش پیش رو با بررسی این ماموریت‌های تازه به این سوال پاسخ می‌دهد: چرا باید خاطرات جنگ را روایت کرد؟

جلسات خاطره‌گویی از همان سال‌های آغازین جنگ به راه افتاد. کم‌کم کتاب‌های خاطره هم از راه رسید. با راه افتادن کاروان‌ها راهیان‌نور تنور خاطره‌گویی و روایت‌گری داغ‌تر هم شد، اما این تنور داغ سال‌های سال طول کشید تا کتاب‌هایی شسته و رفته تحویل کتابخوان‌ها بدهد. با تاسیس نشر سوره مهر و چند نشر تازه‌نفس دیگر هم تعداد کتاب‌ها بیشتر شد هم خواندنی‌تر و دقیق‌تر نوشته شدند. با همه این‌ها حرف‌های گفته نشده و خاطرات نقل نشده بسیار بیشتر از گفته‌شده‌هاست. در این گیرودار کسی که از گذشته تا امروز با تاکید گفته «زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست» چهارشنبه شب گذشته در حسینیه امام خمینی؟ ره؟ با تاکید دوباره گفته است: «به‌معنای واقعی کلمه آنچه امروز دارد انجام می‌گیرد در زمینه ادبیّات جنگ، ادبیّات دفاع مقدّس و کار‌های هنری‌ای که روی دفاع مقدّس می‌شود و کار‌های ادبیّاتی که روی دفاع مقدّس می‌شود، باید صد برابر بشود؛ آن‌وقت می‌توانیم در این زمینه احساس توفیق بکنیم.» این تاکید نشان می‌دهد از نظر ایشان آنچه تا امروز انجام شده نه تنها کافی نیست بلکه باید صد برابر شود. حال پرسش اینجاست: چرا چنین انتظاری از سوی ایشان وجود دارد؟ آیا این سخنی اغراق‌آمیز برای تهییج متولیان و مسوولان است یا برآوردی دقیق از آنچه ایرانی‌ها امروز به آن نیاز دارند؟ سورن کی‌یرکگارد در رساله مشهورش «ترس و لرز» نوشته است: «به یادآوردن گذشته‌ای که نتواند به حال مُبَدَّل شود بیهوده است.» این نکته‌ای کلیدی در بازگویی خاطرات و رجوع به گذشته است. گذشته اگر تنها به عنوان آنچه گذشته روایت شود لاجرم به‌درد موزه می‌خورد. آنچه در موزه است زنده نیست و آنچه زنده نیست از ما دستگیری نمی‌کند. چنان که گفته شد خاطرات گفته نشده و وقایع روایت نشده بیشتر از گفته شده‌هاست. نسل‌های تازه از راه رسیده خیلی کم از گذشته باخبرند. ما نمی‌دانیم چه کرده‌ایم و اگر می‌دانیم نمی‌دانیم چطور آن‌کار‌ها را انجام داده‌ایم. بی خبری ما از گذشته تنها بی خبری از گذشته نیست. بی خبری از گذشته ما را از ریشه‌های خود جدا می‌کند و آن وقت است که برای بازیابی هویت دست به افسانه‌پردازی می‌زنیم. از کوروش کبیر، دکتر حسابی، دکتر شریعتی و دیگران نقل قول‌های خیالی می‌کنیم تا دیواری برای تکیه کردن فراهم کنیم. چرا چنین می‌کنیم؟ پاسخ چندان ساده نیست. اما آنچه نمی‌شود نادیده گرفت این است: هنگامی که گذشته تاریخی غایب شود گذشته موهوم جایش را خواهد گرفت. رهبر انقلاب در قسمتی از سخنان خود در شب خاطره دفاع مقدس با تاکید بر این معنی گفتند: «جنگ البتّه چیز سختی است، چیز تلخی است؛ بعضی از دوستان هم اینجا اشاره کردند که جنگ تلخ است؛ بله، لکن از همین حادثه تلخ، پیام بهجت و عظمت و نشاط را قرآن بیرون می‌کشد. شما ببینید، کشته شدن، از دنیا رفتن از نظر همه مردم دنیا، یعنی اغلب مردم دنیا، یک فقدان است، یک از دست دادن است، امّا قرآن چه می‌گوید؟ قرآن می‌گوید: «وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون» از کشته شدن، از مردن، از عبور از این دنیا، از محروم شدن از زندگی، یک پیام نشاط بیرون می‌کشد، پیام بهجت بیرون می‌کشد، پیام بشارت بیرون می‌کشد؛ «وَیَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون» عزیزان من، برادران خوب، خواهران خوب! بدانید، امروز هم پیام شهیدان اگر به گوش ما برسد، از ما خوف را و حزن را برطرف خواهد کرد. آن‌هایی که دچار خوف‌اند، آن‌هایی که دچار حزنند، این پیام را نمی‌گیرند، نمی‌شنوند، وَالّا اگر صدای شهیدان را بشنویم، خوف و حزن ما هم محو خواهد شد به برکت صدای شهیدان؛ این حزن و خوفِ ما را از بین خواهد برد و بهجت و شجاعت و اِقدام را برای ما به ارمغان خواهد آورد.» اینچنین است که روایت گذشته، پوسته نوستالژیک را می‌درد و با فراخوانی گذشته تاریخی، هویت امروز ما را شکل می‌دهد. در روزگاری که وضع معیشت با کرامت انسانی ما گلاویز شده رجوع معنادار به تاریخ و یادآوری گذشته تاریخی می‌تواند غم روزگار را زائل کند و نیروی تازه برای غلبه بر مشکلات پدید آورد. رهبر انقلاب در قسمتی دیگر از بیاناتشان با پیشنهاد دو ماموریت تازه، افق‌هایی نو برای روایت دفاع مقدس می‌گشایند. پیشنهاد اول خطاب به فیلمسازهاست: «برای قهرمان‌هایمان باید فیلم بسازیم. ما قهرمان‌هایی داریم: همّت قهرمان است، باکری قهرمان است، خرّازی قهرمان است؛ رؤسا و فرماندهان قهرمانند؛ بعضی از این زنده‌ها قهرمانند. [..]این چهره‌ها باید معرّفی بشوند، باید دنیا این چهره‌ها را بشناسد، عظمت این‌ها را بفهمد، بداند.» پیشنهاد دوم رو به اهالی ادبیات و ترجمه دارد: «یک نهضتِ ترجمه آثارِ مکتوبِ خوب باید راه بیفتد؛ نهضت ترجمه آثار خوب. خوشبختانه آثار خوبِ مکتوب کم نداریم. بنده تا آنجایی که وقت کنم و دستم برسد، دلم می‌خواهد بخوانم و می‌خوانم. آثار بسیار خوبی تولید شده و انصافاً جا دارد که ترجمه بشود؛ این‌هایی که تا حالا به وجود آمده. یک نهضتِ ترجمه راه بیندازیم؛ نه ترجمه از بیرون؛ ترجمه به بیرون، برای ارائه آنچه هست. بگذارید بدانند در آبادان چه گذشت، در خرّمشهر چه گذشت، در جنگ‌ها چه گذشت، در روستا‌های ما چه گذشت. بر این شرح حالی که برای این خانم کرمانشاهی -فرنگیس- نوشته‌اند، من یک حاشیه‌ای آنجا نوشتم؛ در آن حاشیه نوشتم ما واقعاً نمی‌دانستیم در روستا‌های منطقه جنگی چه حوادثی اتّفاق افتاده.» این دو ماموریت هر دو معطوف به جنبه‌ای دیگر از اهمیت روایت خاطرات دفاع مقدس است. روایت خاطرات دفاع مقدس نه تنها باعث هویت‌یابی و خودآگاهی تاریخی برای ما می‌شود که اگر به زیان مناسب مخاطب بین‌المللی ارائه شود باعث بیداری ملت‌ها و رسوایی نظام سلطه خواهد شد. اما تحقق این ماموریت‌ها در گرو توجه به انذار تاریخی ایشان در بخش دیگری از همین جلسه است. ایشان گفتند: «جنگ را شما روایت کنید که خودتان در جنگ بوده‌اید؛ اگر شما جنگ را روایت نکردید، دشمن شما جنگ را روایت خواهد کرد آن‌طور که دلش می‌خواهد.» در نهایت به نظر می‌رسد برای فرار از آفات روزمرگی و رکود باید گذشته تاریخی‌مان را روایت کنیم و برای زنده ماندن این روایت‌ها ناگزیر باید به زبان‌های مختلف و برای مخاطبان گوناگون بازگویش کنیم.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت